eitaa logo
در مسیر شهادت
628 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
668 ویدیو
15 فایل
❧ هشت سال دفاع مقدس ما صرفاً یک امتداد زمانی و فقط یک برهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی زمانی نیست؛ گنجینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عظیمی است که تا مدتهای طولانی ملت ما میتواند از آن استفاده کند. #سیدنا #راهیان_نور_مجازی ⇢سازمان بسیج دانش آموزی استان قزوین ❥
مشاهده در ایتا
دانلود
فاطمیه 🍀بزرگترین آموزه‌ی حضرت زهرا "سلام الله علیها"، برای شیعیان این بود؛ اگر درخطر افتاد، و تو میان ولایت و حتی "یک صورت مقدس" "مخیّر شدی؛ باید دفاع از ولایت را برگزینی! 🍀دفاعی که، نه جنسیّت، نه بیماری، نه سن و سال و ... هــرگز مانع آن نیست! 🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿 @darentezareshahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هميشه فقط به يك چيز فكر كن: « داور خداست. آيا من در برابر او روسفيدم؟ » بگذار اين معيار قضاوت زندگي تو باشد تا بي راهه نروي ... تو بايد روي پاي خودت بايستي و تنها ملاحظه ات اين باشد كه :‌«‌هر كاري انجام مي دهم بايد مطابق شعور خودم باشد. تصميم گيرنده بايد آگاهي و شعور خودم باشد. » ‌ آنگاه خدا داور تو خواهد بود..... 🆔 @darentezareshahadat
اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عج‌و‌باب‌الحوائج🌼 🍃🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃 🍃🌺السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺🍃 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... @darentezareshahadat
108565_173.mp3
2.3M
🌴 دعای با نوای حاج محمود کریمی | بشنویم و زمزمه کنیم به نیت فرج، رفع ویروس منحوس و خطیر کرونا و استشفای مریضان 🌴 🆔 @darentezareshahadat
✍️ 💠 چانه‌ام از شدت گریه به لرزه افتاده و او از دیدن این حالم طاقتش تمام شده بود که در ماشین را به ضرب باز کرد و پیاده شد. دور خودش می‌چرخید و آتش در خنکای این شب پاییزی خاموش نمی‌شد که کتش را درآورد و دوباره به سمت ماشین برگشت. روی صندلی نشست و اینبار کامل به سمتم چرخید، صورت سفیدش از ناراحتی گل انداخته بود، رگ پیشانی‌اش از خون پُرشده و می‌خواست حرف دلش را بزند که به جای چشمانم به دستان لرزانم خیره ماند و با صدایی گرفته گواهی داد :«وقتی داشتن منو می‌رسوندن بیمارستان، تو همون حالی که حس می‌کردم دارم می‌میرم، فقط به شما فکر می‌کردم! شب پیشش رو از رو گلوتون برداشته بودم و می‌ترسیدم همسرتون...» 💠 و نشد حرفش را تمام کند، یک لحظه نگاهش به سمت چشمانم آمد و دوباره قدم پس کشید، به اندازه یک نفس ساکت ماند و زیر لب زمزمه کرد :« رو شکر می‌کنم هر بلایی سرتون اورده، هنوز زنده‌اید!» هجوم گریه گلویم را پُر کرده و به‌جای هر جوابی نگاهش می‌کردم که جگرش بیشتر آتش گرفت و صورتش خیس عرق شد. 💠 رفیقش به سمت ماشین برگشته و دلش می‌خواست پای دردهای مانده بر دلم بنشیند که با دست اشاره کرد منتظر بماند و رو به صورتم اصرار کرد :«امشب تو چی کار داشتید خواهرم؟ همسرتون خواست بیاید اونجا؟»... ✍️نویسنده: ═══✼🍃🌹🍃✼══ @darentezareshahadat ═══✼🍃🌹🍃✼══
💠 اشکم تمام نمی‌شد و با نفس‌هایی که از گریه بند آمده بود، ناله زدم :«سعد شش ماه تو خونه زندانیم کرده بود! امشب گفت می‌خواد بره ، هرچی التماسش کردم بذاره برگردم ، قبول نکرد! منو گذاشت پیش ابوجعده و خودش رفت ترکیه!» حرفم به آخر نرسیده، انگار دوباره سعد در قلبش نشست که بی‌اختیار فریاد کشید :«شما رو داد دست این مرتیکه؟» و سد شکسته بود که پاسخ اشک‌هایم را با داد و بیداد می‌داد :«این با چندتا قاچاقچی اسلحه از مرز وارد شده! الان چند ماهه هر غلطی دلش میخواد میکنه و رو کرده انبار باروت!» 💠 نجاست نگاه نحس ابوجعده مقابل چشمانم بود و خجالت می‌کشیدم به این مرد بگویم برایم چه خوابی دیده بود که از چشمانم به جای اشک، می‌بارید و مصطفی ندیده از اشک‌هایم فهمیده بود امشب در خانه آن نانجیب چه دیده‌ام که گلویش را با تیغ بریدند و صدایش زخمی شد :«اون مجبورتون کرد امشب بیاید ؟» با کف هر دو دستم جای پای اشک را از صورتم پاک کردم، دیگر توانی به تنم نمانده بود تا کلامی بگویم و تنها با نگاهم التماسش می‌کردم که تمنای دلم را شنید و امانم داد :«دیگه نترس خواهرم! از همین لحظه تا هر وقت بخواید رو چشم ما جا دارید!» 💠 کلامش عین عسل کام تلخم را شیرین کرد؛ شش ماه پیش سعد از دست او فرار کرده و با پای خودش به داریا آمده بود و حالا باورم نمی‌شد او هم اهل داریا باشد تا لحظه‌ای که در منزل زیبا و دلبازشان وارد شدم. دور تا دور حیاط گلکاری شده و با چند پله کوتاه به ایوان خانه متصل می‌شد. هنوز طراوت آب به تن گلدان‌ها مانده و عطر شب‌بوها در هوا می‌رقصید که مصطفی با اشاره دست تعارفم کرد و صدا رساند :«مامان مهمون داریم!» ✍️نویسنده: ═══✼🍃🌹🍃✼══ @darentezareshahadat ═══✼🍃🌹🍃✼══
🌟 | 🔻 خوشا به حالت ... خوشا به حالش! خوشا به حالش! خوشا به حالش! شهـد سلیمانی آرزو داشت و به آروزی خودش رسید. برای شهید شدن گریه می‌کرد؛ خب خیلی از رفقایش هم رفـته بودند؛ اما در خودش هم شوق به شهادت جـوری بود که اشک او را جاری می‌کرد. ۱۳۹۸/۱۰/۱۳ 🆔 @darentezareshahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••• [ماحدا بعبي مطرحك بقلبي] هیچ‌کسی... جای تو رو... توُ دل من پُر نمی‌کنه! 🆔 @darentezareshahadat
✍امام رضا (علیه‌السلام) : هيچ يك از شیعیان علی علیه‌السلام، نيست كه روز مرتكب عمل زشتى يا گناهى شود ، مگر آن كه شب اندوهى به او رسد كه آن گناه را فرو ريزد! ‌ 📚بحارالأنوار، ج۹۴، ص۱۴۶، ═══✼🍃🌹🍃✼══ @darentezareshahadat ═══✼🍃🌹🍃✼══
🌙 خدایا من خواهان شهادتم‌ ؛ نہ بہ این معنی ڪه از زندگی ڪردن در این دنیا خستہ شده ام ؛ و خواستہ باشم خود را از دست این سختی ها و ناملایمات دنیوی خلاص ڪنم ؛ بلڪه می خواهم شهید شوم تا اگر زنده ام ، موجودی نباشم ڪه سبب جلوگیری از رشد دیگران شوم ؛ تا شاید خونم بتواند این موضوع را جبران ڪند و نهال ڪوچڪی از جنگل انبوه انقلاب را آبیاری ڪند ... ، قائم مقام لشڪر 10 سیدالشهدا (ع) ✍ نشر بہ مناسبت سالگرد_شهادتشان 🆔 @darentezareshahadat
اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عج‌و‌باب‌الحوائج🌼 🍃🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃 🍃🌺السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺🍃 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... @darentezareshahadat
108565_173.mp3
2.3M
🌴 دعای با نوای حاج محمود کریمی | بشنویم و زمزمه کنیم به نیت فرج، رفع ویروس منحوس و خطیر کرونا و استشفای مریضان 🌴 🆔 @darentezareshahadat
| ⭕️ امروز؛ سفر به چذابه آتش‌باران بود. اصلا انگار شب نبود. آسمان روشن روشن بود. صدام تمام قدرتش را گذاشته بود تا تنگه چذابه را بگیرد، اما مگر ما گذاشتیم؟؟ روزها پشت‌سر هم خمپاره، خمسه‌خمسه، کاتیوشا و خلاصه هر چه داشت، روی سرمان ریخت. چذابه شده بود جهنمی از آتش و خمپاره گلوله و بمب های غربی و شرقی اهدایی به صدام که بر سر ما می ریخت. بعثی ها قصد داشتند بستان را پس بگیرند. عبور از چذابه، عبور از ایران عزیز و رسیدن به پیروزی بود. صدام آن روز با تمام قوا آمده بود. خودش هم شخصا آمده بود. روز‌ها، آسمان چذابه با این حجم آتش‌باران از دود تیره‌وتار بود. شب‌ها هم از نور آتش، روشن می‌شد. اما فرزندان حضرت روح الله نگذاشتند آتش بعثی‌ها سد دفاعی فرزندان وطن را بشکند. با فرماندهی خادم‌الشریعه ها، علیمردانی ها و مخبری ها مقاومت کردیم. در مقابل دشمن، زخم برداشتیم ولی سر خم نکردیم. چذابه را به جهنمی برای داعشی های دیروز تبدیل کردیم تا این برگ طلایی از تاریخ ایران به نام نسلی نوشته شود که را در عمل اثبات کردند... روایت نبرد خونین چذابه، روایتی از «اعجاز» رزمندگان غیور ایرانی است؛ اعجازی که رهبرم امام‌خمینی (ره) در وصف مقاومت رزمندگان در تنگه چذابه به‌ کار برد... ▫️به یادِ تمام خادمین و زائرین راهیان نور، در تنگه ای که هر گوشه آن آغشته به خون شهیدان است. ( عصرِ اول بهمن ۱۳۹۹ 🆔 @darentezareshahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷💠🔷💠🔷💠🔷 نه کسی منتظر است، نه کسی چشم به راه! نه خیال گذر از کوچه‌ی ما دارد ماه!! بین عاشق شدن و مرگ مگر فرقی هست؟ وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه ... نیست در عالم زهجران تلخ تر ♡ 🆔 @darentezareshahadat
donyaei_muzik_2+CJdv8nqh5HN+2476345748485551141 (گام ۰٫۰۰ - تمپو ۱۰۰).mp3
18.24M
◉━━━━━━─────── ↻ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ⇆ ما بدهکاریم به زندگی ما خیلی بدهکاریم💔 🆔 @darentezareshahadat
✍️ 💠 تمام سطح حیاط و ایوان با لامپ‌های مهتابی روشن بود، از درون خانه بوی غذا می‌آمد و پس از چند لحظه زنی میانسال در چهارچوب در خانه پیدا شد و با دیدن من، خشکش زد. مصطفی قدمی جلو رفت و می‌خواست صحنه‌سازی کند که با خنده سوال کرد :«هنوز شام نخوردی مامان؟» زن چشمش به من مانده و من دوباره از نگاه این ترسیده بودم مبادا امشب قبولم نکند که چشمم به زیر افتاد و اشکم بی‌صدا چکید. با این سر و وضع از هم پاشیده، صورت زخمی و چشمی که از گریه رنگ خون شده بود، حرفی برای گفتن نمانده و مصطفی لرزش دلم را حس می‌کرد که با آرامش شروع کرد :«مامان این خانم هستن، امشب به حرم (علیهاالسلام) حمله کردن و ایشون صدمه دیدن، فعلاً مهمون ما هستن تا برگردن پیش خانواده‌شون!» 💠 جرأت نمی‌کردم سرم را بلند کنم، می‌ترسیدم رؤیای آرامشم در این خانه همینجا تمام شود و دوباره آواره این شهر شوم که باران گریه از روی صورتم تا زمین جاری شد. درد پهلو توانم را بریده و دیگر نمی‌توانستم سر پا بایستم که دستی چانه‌ام را گرفت و صورتم را بالا آورد. مصطفی کمی عقب‌تر پای ایوان ایستاده و ساکت سر به زیر انداخته بود تا مادرش برایم کند که نگاهش صورتم را نوازش کرد و با محبتی بی‌منت پرسید :«اهل کجایی دخترم؟» 💠 در برابر نگاه مهربانش زبانم بند آمد و دو سالی می‌شد مادرم را ندیده بودم که لبم لرزید و مصطفی دست دلم را گرفت :«ایشون از اومده!» ✍️نویسنده: ═══✼🍃🌹🍃✼══ @darentezareshahadat ═══✼🍃🌹🍃✼══
نام ایران حیرت نگاه زن را بیشتر کرد و بی‌غیرتی سعد مصطفی را آتش زده بود که خاکستر خشم روی صدایش پاشید :«همسرشون اهل سوریه‌اس، ولی فعلاً پیش ما می‌مونن!» 💠 به‌قدری قاطعانه صحبت کرد که حرفی برای گفتن نماند و تنها یک آغوش کم داشتم که آن هم مادرش برایم سنگ تمام گذاشت. با هر دو دستش شانه‌هایم را در بر کشید و لباس خاکی و خیسم را طوری به خودش چسباند که از خجالت نفسم رفت. او بی‌دریغ نوازشم می‌کرد و من بین دستانش هنوز از ترس و گریه می‌لرزیدم که چند ساعت پیش سعد مرا در سیاهچال ابوجعده رها کرد، خیال می‌کردم به آخر دنیا رسیده و حالا در آرامش این مست محبت این زن شده بودم. 💠 به پشت شانه‌هایم دست می‌کشید و شبیه صدای مادرم زیر گوشم زمزمه کرد :«اسمت چیه دخترم؟» و دیگر دست خودم نبود که نذر در دلم شکست و زبانم پیش‌دستی کرد :«زینب!» از اعجاز امشب پس از سال‌ها نذر مادرم باورم شده و نیتی با (سلام‌الله‌علیها) داشتم که اگر از بند سعد رها شوم، زینب شوم و همینجا باید به وفا می‌کردم که در برابر چشمان مصطفی و آغوش پاک مادرش سراپا زینب شدم... ✍️نویسنده: ═══✼🍃🌹🍃✼══ @darentezareshahadat ═══✼🍃🌹🍃✼══
بعد‌شھادتِ‌بھشتےازامام‌پرسیدن؛ حالا‌دانشگاه‌ها‌و‌کارا‌چےمیشن؟! امام‌فرمودن- آسدعلےآقاهستن .. بعد‌عزل‌بنےصدرپرسیدن حالااوضاع‌چےمیشھ؟! امام‌فرمودن- آسدعلےآقاهستن .. بعدقضیھ‌منتظری‌پرسیدن کےقراره‌رهبر‌شھ؟! امام‌فرمودن- آسدعلےآقاهستن .. اللهم‌الحفظ‌قاعدناالامام‌خامنه‌ای🌱 🖐🏼 🆔 @darentezareshahadat
Clip-Panahian-EkhlasYaniChee-128k.mp3
4.34M
🔻اخلاص یعنی چی؟ 👈🏼 اگر کاری رو به خاطر مزدش انجام بدیم، اخلاصش از بین میره؟ 🆔 @darentezareshahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روای برادر محسن کریمی راهیان نور سال 1398 بهمن ماه مناطق عملیاتی جنوب کشور 🆔 @darentezareshahadat
📷 | هویزه کپی برابر با اصل عاشورا... 🚩 امروز؛ یادمان شهدای هویزه 🆔 @darentezareshahadat
| ⭕️ امروز؛ هویزه مقصد بعدی‌ام را روی نقشه پیدا کردم؛ یادمان شهدای هویزه. البته یادمان شهدا با خود شهر هویزه فاصله دارد. چیزی در حدود ۲۵ کیلومتر. اینجا هم اولین منطقۀ تفحص شهداست و هم نخستین یادمان شهدای دوران دفاع مقدس. وقتی سیدحسین علم‌الهدی و یارانش در همین جا غریبانه به شهادت رسیدند، دشمن بر منطقه مسلط شد. برگرداندن پیکرها ممکن نبود. بعثی ها کل شهر هویزه را به قول گوینده های خبر با خاک یکسان کردند. هویزه و مناطق اطرافش در عملیات بیت‌المقدس آزاد شد. اما جستجوی پیکر شهدا مهمترین برنامه بعد از آزادسازی بود. شهدای تفحص شده را در همین محل شهادتشان به خاک سپردند. تاریخِ ساخت بنای یادمان هم بر می گردد به سال ۱۳۶۲. زندگینامۀ سیدحسین علم‌الهدی پر از نکته های ناب است. سید پیش از هجوم سراسری صدام به خوزستان رفت تا مردم را نسبت به وقایع پیش رو آگاه و آماده کند. نقش موثری هم در اتحاد عشایر عرب دشت آزادگان داشت. به گمانم بصیرت یعنی همین. ایمان ایشان هم مثال زدنی است. امام خامنه ای سال ۷۵ با حضور در یادمان شهدای هویزه دربارۀ سیدحسین عزیز فرمودند: «من در همین‌جا، از شهید علم‌الهدی پرسیدم: شما از سلاح و تجهیزات چه دارید که این‌گونه مصمّم به جنگ دشمن می‌روید؟ دیدم اینها دل هایشان آن‌چنان به نور ایمان و توکّل به خدا محکم است که از خالی بودن دست خود هیچ باکی ندارند. حرکت کردند و رفتند...» همین دو نکتۀ زندگی شهید علم الهدی گره های کور روزگار ما را باز میکند. اینکه آینده نگر و دشمن شناس باشیم و دست پُر دشمن ما را نترساند. روایتِ بازدید از یادمان های هور و طلائیه بماند برای یادداشت های بعدی. بدر و خیبر آنقدر معجزه و شاهکار دارند که دلم نمی آید ساده از کنارشان رد شوم.... ▫️به یادِ تمام خادمین و زائرین راهیان نور، در یادمانی که کپی برابر با اصل عاشوراست. ( ظهرِ دوم بهمن 1399 🆔 @darentezareshahadat
زائر شدیم از ره دور و نشسته ایم حالا در انتظار علیک السلام همه دلتنگ سامرای تو هستیم یا حسن دلتنگ عطر صحن و سرایت مدام همه 🆔 @darentezareshahadat
ای آفتاب از تو خِجِل در چه مَشرقی وِی زَهر ناب با تو چو حلوا چگونه‌ای ای ما و صد چو ما زِ پِىِ تو خراب و مست ما بی‌تو خسته‌ایم تو بی‌ ما چگونه‌ای...؟ 🆔 @darentezareshahadat
اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عج‌و‌باب‌الحوائج🌼 🍃🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃 🍃🌺السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺🍃 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... @darentezareshahadat
108565_173.mp3
2.3M
🌴 دعای با نوای حاج محمود کریمی | بشنویم و زمزمه کنیم به نیت فرج، رفع ویروس منحوس و خطیر کرونا و استشفای مریضان 🌴 🆔 @darentezareshahadat
💠 حدیث روز 💠 💎 میزان شناخت امام زمان (عج) از مردم 🔻امام عصر عليه السلام: فَإِنـّا يُحيطُ عِلمـُنا بِأنْبـائِكُمْ، وَ لا يَعْزُبُ عَنّا شَىءٍ مِنَ أخبارِكُمْ وَ مَعْرِفَتِـنا بَالِزَّلَلِ الَّذى أصابَكُمْ 🌥 براستى كه علم ما بر اوضاع شما احاطه دارد و هيچ چيز از احوال شما بر ما پوشيده نيست و نسبت به لغزش هايى كه از شما سرمی‌زند، شناخت داريم. 📚 بحارالانوار، ۵۳: ۱۷۵ ‌ ‌ 🆔 @darentezareshahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | اینجا، بوی چادر خاکی مادر می دهد... 🚩 هم اکنون؛ یادمان شهدای کربلای پنج، شلمچه 🆔 @darentezareshahadat