رود می دوید و بی قرار بود موج کف به لب ساحلی نداشت غنچه‌ هم برگ و شاخه ای نداشت. سایه روی شهر بود. شهر کوچه ای نداشت خانه، سقف و پنجره... دری نداشت شهر... کودکی.... مادری.... نداشت #حامد_محقق #فلسطین #غزه ۲۶ مهر @DarKucheBad

شعری قدیمی برای شهید مصطفی اولنج « تو ماندی...» به هم قول دادیم که باهم بمانیم ولی تو به قولت عمل .‌‌..‌ نه.. عمل کرده بودی که ماندی. منم من که باتو نماندم و نامم میان همین زندگان مرد ولی نام تو کوچه را سهم خود کرد و دل های اهل محل را به یادت گره زد. رفیق شهیدم! تو ماندی ولی گم شدم من در این های و هو یی که هیچ است. چرا راه تو آن همه راست چرا راه من این همه پیچ پیچ است!؟ جواد محقق @DarKucheBad

🔴توصیه ای مهم برای ایام پایانی ماه رمضان از آیت الله فاطمی نیا ✅خواندن یک زیارت جامعه کبیره ⊰𑁍⊱⊰𑁍⊱⊰𑁍⊱ 🤲🏼#دعاهای‌روزانه‌وذکرهای‌ناب https://eitaa.com/joinchat/3365798263C4bb91f661c ⊰𑁍⊱⊰𑁍⊱⊰𑁍⊱

در خدمت خلق بی‌ریا باید بود لبریز محبّت و صفا باید بود راضی به رضای دوست می‌باید شد مانند تو خادم‌الرّضا باید بود #محمدرضا_ترکی #رباعی #خادم_الرضا #سیدالرّئیس 🆔️ @faslefaaseleh

از دور صدای حرمله می‌آید از معرکه بانگ ولوله می‌آید پیداست علمدار به خاک افتاده‌ست از لشکر خصم هلهله می‌آید! #محمدرضا_ترکی #رباعی #عاشورایی 🆔️ @faslefaaseleh

بگو که معنی «مردانه» چیست ابراهیم در این زمانه که «مردانه» نیست ابراهیم غمی چنین که به دل‌ها نشسته میدانی غم نبودن مردانگی‌ست ابراهیم «در این چمن چو دراید خزان ...*»چه میگویی شهید بود و شهیدانه زیست ابراهیم درست و‌ خوب شنیدی صدای بال آمد بر اوج قله برآ و نایست ابراهیم کنون‌که قله نشین شهادتی ای مرد بر اتش غم ما گل بریز ابراهیم.... *در این چمن چو دراید خزان به یغمایی رهش به سرو سهی قامت بلند مباد(حافظ) ۱خرداد۱۴۰۳ حامد محقق

بر فرض که آمریکا یک طرح صد در صد اسلامی - انسانی بدهد، ما باور نمی‌کنیم که آنها به نفع صلح و منافع ما گامی بردارند. اگر آمریکا و اسرائیل «لا اله الّا اللَّه» بگویند، ما قبول نداریم؛ چرا که آن‌ها می‌خواهند سرِ ما کلاه بگذارند. آنها که صحبت از صلح می‌کنند، می‌خواهند منطقه را به جنگ بکشند. سید روح الله الموسوی الخمینی صحیفه امام، ج۱۵، ص۳۳۹ @hamidkasiri_ir

عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است کار قدیمی بازنشر به مناسبت ایام محرم #painting #illustration

جمعه من بیمار بودم. صبح که چشمم را باز کردم همسرم داشت موهای دخترمان را میبافت. بعد از صبحانه دوباره افتادم در بستر و دو سه ساعت استراحت کردم. وقتی چشمم را باز کردم دیدم موهای دخترم به جای آن بافت دم اسبی صبح دو دسته مثل همین دسته گل معصوم اهل غزه بافته شده است. حرفم این است که احتمالا این مادر اهل غزه همین چند ساعت پیش موهای دخترش را بافته. نازش کرده. برای سلامتی اش دعا کرده. دختربچه ها بازیگوشند. آن قدر شیطنت میکنند که هی موهایشان به هم میریزد و مادر باید دوباره موهایشان را شانه کند و ببندد. 😭😭😢😢🤲🤲اللهم عجل لولیک الفرج