🔎 #شعر
▪️حسینا جسم عالم را تو جانی
▪️اگر چه ظاهری امّا نهانی
▪️حسینا بر سر کویت مقیمم
▪️که تو یار و پناه بیکسانی
▪️حسینا من از این در برنگردم
▪️مگو بر من جواب لن ترانی
▪️حسینا من فقیری بینوایم
▪️چه سازم گر مرا از در برانی
📓 برگرفته از کتاب دیوان مسکین اثر استاد انصاریان
🕯🏴
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
✅ مرحوم حاج اسماعیل دولابی:
💠 ما مثل بچهای هستیم که پدرش دست او را گرفته است تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور میکنند.
💠 بچه شیفته ویترین مغازهها میشود و دست پدر را رها میکند و در بازار گم میشود. وقتی هم متوجه میشود که دیگر پدر را نمیبیند، گمان میکند پدرش گم شده است؛ در حالی که در واقع خودش گم شده است.
💠انبیاء و اولیاء، پدران خلقاند و دست خلائق را میگیرند تا آنها را به سلامت از بازار دنیا عبور دهند. غالب خلائق، شیفته متاعهای دنیا شدهاند. امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم گم و غائب نشده است؛ ما گم و محجوب گشتهایم.
#پدرمان_مهدی
#غربت_امام
🕯🏴
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
#سلام_پدر_مهربانم
#سلام_آقای_من
#سلام_امام_زمانم
#مهدی_جان
تو را قسم ، به غمِ
"بعدك العفا..." ي حسين
بيا ، بيا و خودت روضه را بخوان
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
#واجعلنا_من_انصاره_و_اعوانه
🕯🏴
↬ @darmahzareghoran
┈┈••✾❀🕊🌷🕊❀✾••┈┈
📜 چهاردهم محرم 📜
🔘 #بخش_اول
🔰همه به انتظار بودند، و ابن زیاد سرخوش از پیروزی در تالار قدم می زد•••
🔰نیزه داران کنار کشیدند و زنان و کودکان کاروان، وارد تالار شدند•••
🔺ابن زیاد، نگاه خود از آنان گرفت و بر تخت نشست.🔻
•••زینب وارد شد، لحظه ای ایستاد•••
🔰بی آنکه به او نظر کند با چرخشی به دست، گَرد و غبار از حجاب برگرفت، مصمم و استوار، حرکت کرد و در جلو بازماندگان کاروان ایستاد•••
••• از ورود پُر غرور او، ابن زیاد آشفته شد •••
_ گفت:
"این زن کیست؟"
••• زینب سکوت کرد •••
_ دوباره پرسید:
"این زن کیست؟"
••• سکوت بود و سکوت •••
🔺و در این سکوت، صدای خُرد شدن غرور و هیبت ابن زیاد شنیده می شد.🔻
_ ابن زیاد به خشم آمد و فریاد کرد:
"گفتم این زن کیست؟"
~ ام وهب گفت:
"بانوی ما زینب، دختر فاطمه!"
_ ابن زیاد خندید و گفت:
"آوازه اش را در شهر شنیده ام."
"اما من از مردم کوچه و بازار نیستم."
"گوشم پُراست از مویه و نوحه گری، پس برای من گریه و زاری نکنید."
🔸زینب، به آرامی لب گشود و با خود نجوا کرد.🔸
+ گفت:
"چگونه می توان به کسی که دستش به خون پاکان آلوده است، امید دلسوزی داشت؟"
••• ابن زیاد، برافروخته برخاست و فریاد کرد •••
_ گفت:
"حمد می کنم خدایی را که شما را نابود و رسوا کرد."
+ و زینب گفت:
"ستایش می کنم خدایی را که با بعثت و رسالت پیامبرش، ما را به کرامت و بزرگواری رساند.
_ گفت:
"این مَکر خدا بود که دروغ تان را بر همگان روشن کرد."
✔️ ادامه دارد • • •
● ۳۵ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
🕯🏴
↬ @darmahzareghoran
┈┈••✾❀🕊🌷🕊❀✾••┈┈
Sibsorkhi-Shab9Moharram1398[05].mp3
4.37M
●صلی الله علیک یا مظلوم●
● بانوای: #حاج_حسین_سیب_سرخی
#واحد
#محرم ۱۳۹۸
🕯🏴
↬ @darmahzareghoran
┈┈••✾❀🕊🌷🕊❀✾••┈┈
📜 چهاردهم محرم 📜
🔘 #بخش_دوم
+ زینب گفت:
"خدایی را سپاس می گویم که ما را پاک و مُطهر ساخت از هر آلودگی."
"جز فاسق دروغ نمی گوید و جز بدکاره رسوا نمی شود و آن ما نیستیم. دیگرانند."
🔰و ابن زیاد، درمانده شد در جواب سخن دختر علی، گریزی نداشت جز آن که احساس و عاطفۀ او را زخمی کند •••
_ گفت:
"مگر ندیدی که خداوند برادرت را نیست و نابود کرد؟"
••• و خرسند از این طعنه، به خود بالید و خندید •••
🔹زینب، نگاه سرزنش باری به او کرد و پلک فرو بست، و تمام آنچه که از خون حسین روییده بود را یکجا به آنی دید.🔹
••• خون حسین جوشید و خروشید و نور شد •••
••• گذشته و حال و آیندۀ تاریخ به هم آمیخت •••
••• ذبح عظیم واقع شد •••
🔹به خون حسین، دیوار قطور شجرۀ ملعونه فرو ریخت.🔹
🔻راه فَلاح و رستگاری، به روی بشر گشوده شد، امامت به نور حسین پایدار ماند.🔺
🔰حزب الله و حزب الشیطان مجسم شد، ظهور قائم آل محمّد مهیا شد، گلستان شد زمین، آرایشی زیبا ز زیور یافت •••
••• زینب، به خود آمد و پلک گشود •••
••• و این همه در کَسری از ثانیه بود ••••
+ زینب گفت:
💠"ما رأیت الاّ جمیلاً!"💠
🔰"ندیدم به جز زیبایی!"🔰
"در آنروز، جلوه های شرف و غیرت و محبت به تمامی رُخ نمودند، و ما جز رشادت و وفاداری و زیبایی هیچ ندیدیم."
✔️ ادامه دارد • • •
● ۳۵ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
🕯🏴
↬ @darmahzareghoran
┈┈••✾❀🕊🌷🕊❀✾••┈┈
Banifatemeh-Shab11Moharram1398[03].mp3
9.36M
●از وقتی رفتی صدبار دور گودالت گشتم●
● بانوای: #حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
#زمینه
#محرم ۱۳۹۸
🕯🏴
↬ @darmahzareghoran
┈┈••✾❀🕊🌷🕊❀✾••┈┈
📜 چهاردهم محرم 📜
🔘 #بخش_سوم
+•••
"پروردگار مهربان، نعمات بیشمار خود را بر مردان ما فرو فرستاد، لباس زیبای شهادت را بر آنان پوشاند و با عزت و عظمت به سرای باقی شتافتند."
"مادرت به سوگ ات بنشیند پسر زیاد!"
"تو خود را برای پاسخ آنچه کرده ای آماده کن."
_ گفت:
"نجات یافتگان ماییم نه شما."
+ زینب گفت:
"دیری نمی پاید که خداوند همه را در محکمۀ عدل داوری جمع خواهد کرد، آنوقت معلوم شود هر کس چه کاره است!"
••• گَرد مرگ پاشیده شد بر تالار به سخن دختر علی •••
🔺ابن زیاد، مقهور در این گفتگو، نگاهی به حاضران مجلس کرد و خشم خود را فرو نشاند.🔻
_ گفت:
"بخدا سوگند، قلبم خُنک شد و دلم شفا یافت به قتل حسین و یاران عصیانگر او."
🔹دانه های اشک، قطره قطره از چشمان زینب فرو غلتید.🔹
+ گفت:
"سرورم را کُشتی و شاخۀ عمرم را قطع کردی و نهال ما را شکستی."
"اگر تسلّی دل تو در این است، بدان شفا یافته ای."
_ گفت:
"این زن به زبان شعر سخن می گوید، پدرش هم شاعری ماهر بود."
+ زینب گفت:
"مرا با شعر و قافیه پردازی چه کار؟"
"آنچه بر زبانم جاری شد، سوز خُفته در سینه ام بود."
🔰و ابن زیاد، مغلوب فراست دختر علی، وامانده بود و سکوت سنگینی حاکم شد•••
🔸بدنبال بهانه گشت، تا راهی بیابد برای جبران این شکست.🔸
✔️ ادامه دارد • • •
● ۳۵ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
🕯🏴
↬ @darmahzareghoran
┈┈••✾❀🕊🌷🕊❀✾••┈┈
Banifatemeh-Shab10Moharram1398[05].mp3
5.36M
●تقدیر گریه میکنه ای وای●
● بانوای: #حاج_سید_مجید_بنی_فاطمه
#شور
#محرم ۱۳۹۸
🕯🏴
↬ @darmahzareghoran
┈┈••✾❀🕊🌷🕊❀✾••┈┈
❤️✨
مادَرَمْ گُفْت:
حُسِینْ تِکِه کَلامَتْ باشَد
هَر وَقْت شُدی مَسْتِ رُخَش،شیرَمْ حَلالَت باشَد
مِثلِ یِک مُردِه کِه یِکْ مَرتَبه جان میگیرَد
دِلَم اَز بُردَنْ نامَت هَیِجان میگیرَد
❤️✨
🕯🏴
↬ @darmahzareghoran
┈┈••✾❀🕊🌷🕊❀✾••┈┈
📜 چهاردهم محرم 📜
🔘 #بخش_چهارم
••• سیدالساجدین را که دید، مزورانه خندید •••
_ گفت:
"نامت چیست؟"
••• سیدالساجدین بی آنکه به او بنگرد •••
* گفت:
"علی بن حسین!"
_ گفت:
"مگر علی بن حسین را خدا نکُشت؟"
* گفت:
"مرا برادری بود به نام علی، که مردمانت او را کُشتند."
_ گفت:
"او را خدا کُشت!"
* سیدالساجدین گفت:
💠"اللّهُ یَتَوَفَّى اْلأَنْفُسَ حینَ مَوْتِها."💠
🔰"خداست که جان ها را به هنگام مرگشان باز میستاند."🔰
_ گفت:
"گستاخی آنهم در جواب من؟ او را ببرید و گردن بزنید."
* سیدالساجدین گفت:
"من و از مرگ ترسیدن؟ نمی دانی که ما به کشته شدن عادت داریم،کرامت ما به پذیرش شهادت در راه خداست."
🔺ابن زیاد، به خشم آمد و سربازان را به سوی او گسیل داشت.🔻
🔹زینب، سیدالساجدین را به آغوش کشید و در پناه خود گرفت و او را نهیب زد.🔹
+ گفت:
"پسر زیاد! کشتگانی که از ما گرفته ای بس نیست؟"
"خون بهای تسلّی دل تو چه مقدار است؟"
"اگر قصد کُشتن او را داری مرا هم بِکُش!"
● ۳۵ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
🕯🏴
↬ @darmahzareghoran
┈┈••✾❀🕊🌷🕊❀✾••┈┈
ghadam ghadam.mp3
3.02M
🔳 نماهنگ عربی فارسی
❤️ قدم قدم با یه علم
❤️ ان شاالله اربعین میام سمت حرم
🎧 حسن کاتب کربلایی
🕯🏴
↬ @darmahzareghoran
┈┈••✾❀🕊🌷🕊❀✾••┈┈
💚خداوند
🚩 در عوض کشته شدن امام حسین(ع)
4⃣۴ خصلت به ایشان عطا کرد،
🔶شفا را در تربت او
🔷اجابت دعا زیر گنبد او
🔶و امامان را از ذریه او
🔷 و روزهای زائران او از عمر آنها حساب نمی شود.
🕯🏴
↬ @darmahzareghoran
┈┈••✾❀🕊🌷🕊❀✾••┈┈
#خوشبحال_کسیکه_هرشب_کربلاباشه😍
#این_حال_خوبتو_باگناه_خراب_نکنی_رفیق
حضرت #آیت_الله_بهجت
🍃 مجلس #روضه را حساب کنید که کربلاست، وقتی که میخواهید به #روضه بروید، اگر سؤال کردند که کجا میروید، نگویید میرویم روضه، بگویید میخواهیم برویم کربلا
🕯🏴
↬ @darmahzareghoran
┈┈••✾❀🕊🌷🕊❀✾••┈┈
💔
#هر_روز_یک_فراز_از_دعای_مکارم_الاخلاق رو باهم میخونیم باماهمراه باشید👇
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، وَ مَتِّعْنِی بِهُدًى صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ ، وَ طَرِیقَةِ حَقٍّ لَا أَزِیغُ عَنْهَا ، وَ نِیَّةِ رُشْدٍ لَا أَشُکُّ فِیهَا ، وَ عَمِّرْنِی مَا کَانَ عُمْرِی بِذْلَةً فِی طَاعَتِکَ ، فَإِذَا کَانَ عُمْرِی مَرْتَعاً لِلشَّیْطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ إِلَیَّ ، أَوْ یَسْتَحْکِمَ غَضَبُکَ عَلَیَّ .
خدایا! بر محمد و دودمانش درود فرست، و مرا از هدایتى در خور، که جز آن را نجویم، و از آیین و راه درستى، که جز آن را نپویم، و از نیتى رشدیابنده و استوار، که در آن تردید نورزم، برخوردار فرما؛ و روزگارم را تا آنگاه که در طاعت و بندگىات مىگذرد، باقى دار. پس هر گاه که مزرعهى عمرم عرصهى جولان و چراگاه شیطان شود، پیش از آن که خشم تو به سویم شتاب گیرد، یا این که قهرت بر من چیره گردد، جانم را بستان (و مرا از خطر شقاوت و شوربختى، وارهان).
🍀الهی امین🍀
@darmahzareghoran
┄┅─✵💝✵─┅┄
سلااااام ✋
صبح شنبهمون پراز نشاط و انرژی و آرامش.
بریم که هفتهای نورانی و پر از معرفت بسازیـم 🌹.
ادامهی مجموعهی #تنبلی_و_بی_حوصلگی خدمت شما👇
راستی ؛
#باران_رحمت هم چند روز دیگه تموم میشه، اونایی که عقب موندن، بجنبند، که بلافاصله بعد از باران رحمت، (بیوقفه) دوتا مجموعهی خاص برای یه اربعینِ متفاوت رو شروع میکنیم.
این روزا وقت تلاشــه برای رسیدن به مقامِ ( أن یرزقنی طلب ثارک مع إمام منصور )...
مراقب باشیم به #تنبلی_و_بی_حوصلگی مبتلا نشیــم😅.
#تنبلی_و_بی_حوصلگی ۱۴
🕯🏴
↬ @darmahzareghoran
┈┈••✾❀🕊🌷🕊❀✾••┈┈
4_5996586738280039751.mp3
11.72M
#تنبلی_و_بی_حوصلگی ۱۴
دعا کنیــد ...
اما در کنارش از اسباب و علل مادی نیز کمک بگیرید.
دل بستن به دعا،
بدون تلاش و بکارگیری اسباب وعلل مادی
فقـــط نشانه ای بزرگ از #تنبلی در وجود شماست.
🕯🏴
↬ @darmahzareghoran
┈┈••✾❀🕊🌷🕊❀✾••┈┈
#عاشق_بمانیم ۶۰
🚫 مقـــــایسه نکنیـــــد!
از هم دور خواهید شد!
🕯🏴
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
👌تـلنـگــر‼️ (لطفابخونید)
✅به "زُبیر"میگفتن سیف الاسلام،
مِنّا اَهلُ البَیت، فقط زُبیر بود که تو تشییع جنازه ی حضرت زهرا"س"شرکت داشت،با شمشیرش چه گره هایی رو تو راه اسلام باز کرد⁉️
✅به"ابن ملجم"میگفتن شیعه ی امیرالمومنین،
خودش به امیرالمومنین گفت حُبّ و عشق توست که تو خون و رگ من هست...
✅"شمر"جانباز جنگ صفین بود که داشت به درجه ی رفیع شهادت میرسید؛
❌میدونی که وقتی وارد قتلگاه شد زانو هاش رو بسته بود؟از بس که نماز شب خونده بود زانوهاش پینه شتری بسته بود.
❌میدونستیدکه "عمرسعد"روز عاشورا نماز صبحش رو که تموم کرد"قُربتً اِلی الله"گفت و اولین تیر رو به سوی خیمه ی"سیدالشهدا"نشونه زد؟
❌میدونستید که همه ی اونایی که اومدن کربلا مسلمون بودن و اهل نماز و روزه⁉️
🔥همشونم "قربت الی الله"گفتن و اومدن برای کشتن
" سیدالشهدا"...
✅" #زهیربن،قین"عثمانی مسلک بود و اومد برای یاری ابی عبدالله!
❌"شمربن ذی الجوشن"هم نماز شبش ترک نمیشد ولی اومد برای کشتن ابی عبدالله...
⚠️⚠️بصیرت نداشته باشیم... خسر الدنیا والاخره می شیم...
🕯🏴
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━