❤️ #سلام_امام_زمانم❤️
💚 #سلام_آقای_من💚
💝 #سلام_پدر_مهربانم💝
آسمان در گوشہ قلبش نوشٺ
هر ڪہ می خواهد دلش بوی بهشٺ
دامن مهدے بگیرد روز و شب
باغ جنٺ گردد او را سرنوشٺ
🕯🏴
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
Narimani-Shab 04 Moharam1398-005.mp3
2.6M
●سوز همیشه جگرم باش یا حسین●
● بانوای: #سید_رضا_نریمانی
#واحد
#محرم ۱۳۹۸
🕯🏴
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
5d83b2944728d71f1b3317f3_9200218538228530460.mp3
3.53M
چرا امام زمان واجب تر از نماز هست؟👌👌
🕯🏴
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
آقا پسرتان سالهاست منتظر ماست😞💔
دستمان را بگیر،برگردیم...
سربازش نباشیم فردای قیامت،شرمندهایم.😭
#اللهــمعجــللولیـکالفــرج
⚘〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️⚘
#السلام_علیڪ_یا_اباعبدالله
#اربعین
#طرح_پروفایل_مهدوی
(استفاده از عکس ها با لوگوی خودتون هم آزاده)
🕯🏴
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
📜 بیست و ششم محرم 📜
🔘 #بخش_اول
🔰روز بود و بازماندگان کاروان، در حصار سپاهِ ظلمت شب، از کوره راهها ره سپرد•••
🔹و رَمله، در خلوتِ تنهایی سوار بر اَستر، به یاد و خاطره ای از قاسم بود.🔹
••• قاسم از خمیه برون شد •••
- رمله گفت:
"کجا قاسم؟"
🔸قاسم، ایستاد و نگاه غمباری به مادر کرد.🔸
+ گفت:
"عمویم تنهاست."
- رمله گفت:
"کجا دُردانۀ مادر؟"
+ گفت:
"بی تابم از شوق دیدار پدر، مادر!"
••• رمله ایستاد و بغض ترکاند و آغوش گشود •••
🔺قاسم، سر بر شانۀ مادر نهاد و او را تسلّی داد.🔻
- رمله گفت:
"برو عزیز مادر. برو."
🔸قاسم عِنان اسب به دست، رفت و مقابل قافله سالار ایستاد.🔸
+ گفت:
"بروم عموجان؟!"
••• قافله سالار تنها نگاهش کرد •••
+ دوباره گفت:
"بروم عموجان؟!"
🔵دست بر سر قاسم کشید و چشمانش به اشک نشست •••
••• محو جمال قاسم، موهایش را مرتب کرد، لباسش را آراست •••
••• و فقط نگاهش کرد •••
🔰قاسم، که از درون می جوشید و می خروشید، به تمنّا، تبسم کرد •••
••• و قافله سالار در سکوت، تنها مهربانی کرد •••
✔️ ادامه دارد • • •
● ۲۳ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
🕯🏴
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
📜 بیست و ششم محرم 📜
🔘 #بخش_دوم
🔰قاسم، سر فرود آورد و خود را بر پای قافله سالار انداخت، پای او را، بوسه از پس بوسه زد •••
+ گفت:
"بخدا نوبت من است. بخدا نوبت من است مولا!"
🔹قافله سالار او را بلند کرد و بوسید، به بغل گرفت و بویید.🔹
🔸دستار از سر قاسم بر گرفت، صورت همچو قرص ماه او را پنهان کرد.🔸
••• و عِنان اسب را گرفت •••
🔺قاسم، کوچکتر از آن بود که پایش رکاب را بگیرد، اسب، سر فرو افکند و زانو زد.🔻
••• قاسم بر اسب نشست •••
+ گفت:
"دعایم کن عموجان!"
🔹نهیبی براسب زد و سوی میدان تاخت.🔹
🔰استوار بر اسب، خود را محکم کرد و رجز خواند •••
+ گفت:
"بشناسید مرا اگر نمی شناسید، منم قاسم، فرزند حسن بن علی، نوادۀ پیامبرخاتم و امین خدا!"
••• جُنود ابلیس، صف کشیدند به مصاف •••
🔹به سپاه کفر هجوم بُرد و از نظر پنهان شد.🔹
🔰جنگ شمشیر در گرفت و غوغایی به پا شد، و رمله از کنار خیمه، با نگاهی گریان ناظر بود •••
🔰عاقبت گرد و غبار میدان، رفته رفته فرو افتاد، قافله سالار سوی قاسم پَر کشید •••
••• لحظۀ اندکی گذشت •••
🔺پیکر بی جان قاسم را به بغل گرفت و از دل میدان، سوی خیمه ها آمد.🔻
● ۲۳ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم
#مجتبی_فرآورده
🕯🏴
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
Akbari-Shab3Moharram1398[02].mp3
5.28M
●منم و شور عطر حضور●
● بانوای: #حاج_مهدی_اکبری
#شور
#محرم ۱۳۹۸
🕯🏴
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
ما قیام میکنیم_5.mp3
11.92M
#ما_قیام_میکنیم ۵
دغدغه و اضطرار، روح حماسه، میآفریند!
و روحِ جهاد، اضطرار آفرین است ...
تناسب عجیبی است...
هرچه بزرگتر میشوی ، منتظری دغدغه مندتر
و جهادگری، قدرتمندتر خواهی بود!
🕯🏴
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
#ماجراهای_من_و_کودکم ۵
🕯🏴
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━