eitaa logo
درمحضرقرآن 📖 واهل بیت ع #فقط_به_عشق_علی
1.3هزار دنبال‌کننده
23.5هزار عکس
7.8هزار ویدیو
643 فایل
لطفااگر فایلهای قرآنی مشکلی داشت در گروه زیر خبر بدید برای کانال زحمت زیاد کشیده میشه‌حمایت بفرمایید ⚠️نشربعضی مطالب باذکرصلوات آزاد گروه پیشنهادوانتقاد، تبلیغ‌ممنوع🚫👇 https://eitaa.com/joinchat/97321157Gf8faec81aa
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 سیزدهم صفر 📜 🔘 🔰سر بر خاک گذاشته و بخواب رفته بودم، خورشید، خرامان خرامان از پس افق دیده بیرون کشید، نسیم صبحگاه صورتم را نوازش داد، و به تیغ گرما بخشِ خورشید که بر کربلا می تابید••• •••چشم گشودم و بیدار شدم••• 🔺دیدم نوشته ای بر زمین کربلا حک شده است🔻 •••نگاهم را به آن دوختم••• 🔸سیدالساجدین به دست خود بر قبر حسین نوشته بود🔸 💠هذا قَبْرُ الحُسَیْنِ بنِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِب اَلَّذِی قَتَلُوهُ عَطْشاناً غَریباً💠 🔰«این قبر حسین بن علی بن ابیطالب است، که او را تشنه و غریب کشتند.»🔰 🔹اشک در چشمانم خانه کرد و یاد عطش و غربت روز عاشور در خاطرم زنده شد.🔹 🔰دیشب که رسیدم، شب بود و تاریک، هیچ ندیدم، از فرط خستگی و در اندیشۀ سرنوشت عبیدالله بن حُر جُعفی، بر قبر و تربت پاک سالار شهیدان آرمیده بودم••• •••نفسی تازه کردم و نگاه چرخاندم••• 🔺در جای جای دشت وسیع کربلا، هنوز نشان از روز حادثه بود🔻 🔸پرچم در اهتزازِ بالای قبر عباس، در مجد و شکوه خودنمایی می کرد🔸 🔵و یاران دگر در دل خاک، در پایین پای امام خُفته بودند••• 🔰زن و مردی گویی از دل زمین جوشیدند و قد کشیدند••• •••پیش آمدند، نزدیک شدند••• 🔸زن سوی قبر دوید، بر قبر فرو افتاد و گریست🔸 🔹مرد شرمگین و سر بزیر، با فاصله از قبر ایستاده بود🔹 •••مرد بر خاک زانو زد و گریست••• •••قدری گذشت، به او نزدیک شدم••• ~ گفتم: "از مردمان کوفه ای؟" •••بیشتر گریست••• ✔️ ادامه دارد • • • ● ۷ روز تا 🕯🏴 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @darmahzareghoran ┗━━━🍂━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 سیزدهم صفر 📜 🔘 ~گفتم: "بر این مصیبت بایدخون گریست" ••گریه ومویه اش بیشتر شد•• ~گفتم: "تو برایم نا آشنایی،از خودت بگو" -گفت: "من از یاران امیرالمومنین علی بن ابی‌طالب در صفین بودم،در بازگشت از صفین" "در کربلا فرود آمدیم،پس از اقامۀ نماز،علی بن ابی‌طالب مُشتی از این خاک را برداشت و بویید" "*گفت: 《خوشا بحال تو ای خاک، گروهی از تو محشور می شوند که بدون حساب وارد بهشت خواهند شد》" ••مرد،جمله را به پایان نبرده بود،گریه امانش را بُرید•• ~گفتم: "تعزیت بر تمام شیعیان و محبین آل الله" ••سر بر خاک گذاشت•• 🔹گریه کرد ونالید🔹 -به آه وناله گفت: "خدایا توبه!خدایا توبه!" ~گفتم: "تو که در فراق او بی تابی،توبه ات از چه رو است؟" -گفت: "در روز عاشورا،در سپاه ابن سعد بودم" "حُر بن ریاحی که از سپاه جدا شد و به حسین پیوست" "خاطرۀ بازگشت از صفین،و کلام علی در خاطرم نشست" "بر شتر نشستم و اندکی بعد از حُر،سوی حسین آمدم" "آنچه را از علی شنیده بودم برایش بازگو کردم" "*حسین گفت: 《حال با ما هستی یا علیه ما؟》" 🔺باز گریه امانش را بُرید و مجال ادامۀ سخن نداد🔻 🔹لحظه ای گذشت و قدری آرام شد🔹 -گفت: "به حسین گفتم،نه با شمایم نه بر شما!" "دختران و همسرم در شهر تنهایند و من نگران حالشان" *حسین گفت: "پس به جایی برو که کشته شدن ما را نبینی و صدای دادخواهی ما را نشنوی" "سوگند به خدایی که جان حسین در دست اوست، هرکس استغاثه ما را بشنود و ما را یاری نکند" "خداوند او را به روی در آتش جهنم می افکند" ✔️ ادامه دارد • • • ● ۷ روز تا
📜 سیزدهم صفر 📜 🔘 ••• •••گریه کرد و فریاد زد••• - گفت: "ای وای بر من! وای برمن! او با زنان و کودکان خود به کارزار آمده بود،" "اما من با عذر نابجا، بهانه آوردم، تنهایی زن و فرزند را دستاویز خود کردم، به او پشت کردم." "حسین را تنها گذاشتم و یاری اش نکردم." "ای وای برمن! ای وای برمن!" ~ پرسیدم: "نامت چیست؟" - گفت: "هَرثَمه بن ابی مسلم! و آن زن، همسر من است." •••فریاد زد و گریست••• 🔹قلبم در التهاب و هراس از امتحان، بر دیوارۀ سینه ام می کوبید🔹 •••سرا پای وجودم می لرزید••• 🔺با او هم ناله شدم و گریستم، اما نه برای او، بر خود گریستم و بر آیندۀ خود!🔻 ✔️ ادامه دارد • • • ● ۷ روز مانده تا 🕯🏴 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @darmahzareghoran ┗━━━🍂━━
❖✨﷽✨❖ 🌺🕊🍃🕊🌺 🔔 خودتون و خـانـواده‌تـون رو از آتش حفظ کنید. قرآن می‌گه: 🔰 سوره‌ مبارکه تحریم، آیه ﴿٦﴾ 🕋〖يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا〗 🍃 ترجمه فارسی: 🌷【ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خود را با خانواده خویش از آتش دوزخ نگاه دارید】 پدر!! مادر!! شما مــســئــولــیـــد... 📢 آی پدر و مادری که میدونی بچه‌ات تو راهِ خلاف داره قدم بر میداره، و هیچـی بهش نمیگی!!! 📢 آی پدر و مادری که میدونی بچه‌ات رفیقای ناباب داره، و هیچـی بهش نمیگی!!! 📢 آی پدر و مادری که میبینی بچه‌ات نمــاز نمیخونه، و هیچـی بهش نمیگی!!! حق زن و بچّه فقط این نیست که خونه خوب 🏠، ماشینِ خوب 🚙، غذای خوب 🍗و ... براشون تهیّه کنی اینا خیلی خوبه، 👈 امّا مهمتر از اینا این هست که، به فکر آخــرتــشــون باشی، مراقب غذای روحـشــون باشی، مراقب تربیتــ صحیح اسلامی‌شون باشی. ✅ یک کلام مراقب دینشون باشی. و این مسئله رو باید حتّی قبل از ازدواج، از موقع انتخابِ همسرِ با ایمان، و بعد موقع تولّد فرزندان و... با برنامه‌ریزی دقیق دنبال کرد. این حرف قرآن رو آویزه گوشمون کنیم: ⚠️ "قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ" ➣●• به فکر خودتون و خانواده‌تون باشید 🕯🏴 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @darmahzareghoran ┗━━━🍂━━
⚠️ 🔥 اگر آتش میدانست ڪه سر انجامش خاکـستر است هرگـز با اینهمه زبانه نمےڪشید!! ❗️وقتی عصبانـے هستید مواظب حرف زدنتان باشید عصبـانیت شما فروکش خواهد کرد ولے حرفهایتان یک جایے باقــے مـےمانند. ⛔️ 🕯🏴 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @darmahzareghoran ┗━━━🍂━━
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 👌داستان کوتاه و پندآموز 💠یادمان باشد زمین گِرد است❗️ 💭پیرمردی تصمیم گرفت تا با پسر و عروس و نوه‌ی چهارساله خود زندگی کند. دستان پیرمرد می لرزید و چشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود. هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را بر زمین انداخت و شکست. 💭پسر و عروس از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند: باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد. آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قراردادند و پدربزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد. 💭بعد از این که یک بشقاب از دست پدر بزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را در کاسه چوبی بخورد هروقت هم خانواده او را سرزنش می کردند پدر بزرگ فقط اشک می ریخت و هیچ نمی گفت. 💭یک روز عصر قبل از شام پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب بازی می کرد. پدر رو به او کرد وگفت: پسرم داری چی درست می کنی؟ پسر با شیرین زبانی گفت:دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست می کنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید! ✅یادمان بماند که: "زمین گرد است...!" 🕯🏴 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @darmahzareghoran ┗━━━🍂━━
۱۶ 🕯🏴 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @darmahzareghoran ┗━━━🍂━━
ما قیام میکنیم_16.mp3
11.16M
۱۶ اهل ، اگر حقیقتاً اهل قیام باشند؛ نه تکیه‌ای به کسی دارند؛ و نه بدنبال پاداش و جبران، از سویِ کسی هستند... اهل قیــام؛ اهل توحیدند! فقــط روی پای خدا می‌ایستند🔅 🕯🏴 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @darmahzareghoran ┗━━━🍂━━
❗️ 🌹شهـید شیــخ احـمد ڪافــی: ✍آدم خوبی باش اما نباش را مـــردم را با و ذلت ! 💠اگر میخـواهی پیدا ڪنی و ڪسی شوی باید را از خودت بدانی که میوه دارد شاخه‌اش است آدم‌ اگر بارش شــود و فـروتــن اســت و ســرش پایــین است. 🕯🏴 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @darmahzareghoran ┗━━━🍂━━
‌🌷مهدی شناسی ۵۲۰🌷 🔷زیارت آل یاسین🔷 (شرح عارفانه) 🌹السلام علیک حین تصلی و تقنت🌹 🍃سلام بر تو آن هنگام که نماز می خوانی و قنوت می گویی... 🍃مولایم! تویی حقیقت آیه ای که میفرماید:آنهایی که نمازها را پیوسته بجا میاورند... ای حقیقت صلوه! تو صلاه حقیقی ای. 🍃نماز،حضور در محضر ربوبیت حق است و تو دایم الحضوری . 🍃نماز حلقه اتصال میان عهد و قول است و تو لحظه ای از مولای خویش غافل نیستی. 🍃ای صلوه دایم! مولایم! سلام برتو آنگاه که قنوت می گیری و سلام بر دعای قنوتت که می گویی:"اللهم اغفر للمومنین والمومنات،اگر دعایم کنی، خطاهایم در پی تقاضای مغفرت تو پنهان می شود. 🍃مولایم! گفته اند که برجنازه دوستانت نماز میت می خوانی ، دعایم کن تا در جرگه دوستانت قرار گیرم که اگر من دوست محضرت شوم جنازه ام بی نماز تو دفن نمیشود. 📚آل یس 🕯🏴 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @darmahzareghoran ┗━━━🍂━━
⭕️‌ياد امام حسين، كلام نخستين امام مهدي 🔸‌آن گاه كه مهدي موعود ظهور كند، بين ركن و مقام مي‌ايستد و چنين ندا مي‌دهد: «الا يا اهل العالم! انا الامام القائم؛الا يا اهل العالم! انا الصمصام المنتقم؛الا يا اهل العالم! ان جدّي الحسين قتلوه عطشاناً؛الا يا اهل العالم! ان جدّي الحسين طرحوه عرياناً؛الا يا اهل العالم! ان جدّي الحسين سحقوه عدواناً». ⭕️‌يا لثارات الحسين، شعار ياران مهدي 🔸فضل بن شاذان نقل مي‌كند كه شعار ياران مهدي «يا لثارات الحسين» (اي خونخواهان حسين) است: «انّ شعار اصحاب المهدي (عج) يا لثارات الحسين (ع) ». 📚عاشورا و انتظار 🕯🏴 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @darmahzareghoran ┗━━━🍂━━