🕯️🕯️#پرواز_شمع ۳۷
🌷 #شهيد_ابراهيم_هادی ۶
💠 *خورشیدی برای راهیان نور*
📚 در صفحه ۲۲۲ تا ۲۲۴ جلد اول کتاب سلام بر ابراهیم به نقل از سعید قاسمی آمده است:
🔹 «سال ۱۳۶۹ وقتی که آزادگان به میهن بازگشتند بعضیها هنوز منتظر بازگشت ابراهیم بودند (هر چند دو نفر به نامهای ابراهیم هادی در بین آزادگان بودند) ولی امید همه بچهها ناامید شد.
🔸 سال بعد از آن، تعدادی از رفقای ابراهیم برای بازدید از مناطق عملیاتی راهی فکه شدند. در این سفر اعضای گروه با پیکر چند شهید برخورد کردند و آنها را به تهران منتقل کردند.
✳️ چند روز بعد رفته بودیم بازدید از خانواده شهدا. مادر شهیدی به من گفت: شما میدانید پسر من کجا شهید شده!؟ گفتم: بله ما با هم بودیم.
☘️ پرسید: حالا که جنگ تمام شده نمیتوانید پیکرش را پیدا کنید و برگردانید. با حرف این مادر خیلی به فکر فرو رفتم.
🔹 روز بعد با چند تن از فرماندهان و دلسوختگان جنگ صحبت کردم. با هم قرار گذاشتیم به دنبال پیکر رفقای خود باشیم، مدتی بعد با چند نفر از رفقا به فکه رفتیم.
🔸 پس از جستوجوی مجدد، پیکرهای سیصد شهید از جمله فرزند همان مادر پیدا شد. پس از آن گروهی به نام تفحص شهدا شکل گرفت که در مناطق مختلف مرزی مشغول جستوجو شدند.
🌀 عشق به شهدای مظلوم فکه، باعث شد که در عین سخت بودن کار و موانع بسیار، کار در فکه را گسترش دهند. بسیاری از بچههای تفحص که ابراهیم را میشناختند، میگفتند: بنیانگذار گروه تفحص، ابراهیم هادی بوده. او بعد از عملیاتها به دنبال پیکر شهدا میگشت.
✳️ پنج سال پس از پایان جنگ، بالاخره با سختیهای بسیار، کار در کانال معروف به کمیل شروع شد. پیکرهای شهدا یکی پس از دیگری پیدا میشد. در انتهای کانال تعداد زیادی از شهدا کنار هم چیده شده بودند. به راحتی پیکرهای آنها از کانال خارج شد، اما از ابراهیم خبری نبود!
✍️ علی محمودوند مسئول گروه تفحص لشگر بود. او در والفجر مقدماتی پنج روز داخل کانال کمیل در محاصره دشمن قرار داشت. علی خود را مدیون ابراهیم میدانست و میگفت:
🔹 کسی غربت فکه را نمیداند، چقدر از بچههای مظلوم ما در این کانالها هستند. خاک فکه بوی غربت کربلا میدهد. یک روز در حین جستوجو، پیکر شهیدی پیدا شد. در وسایل همراه او دفترچه یادداشتی قرار داشت که بعد از گذشت سالها هنوز قابل خواندن بود. در آخرین صفحه این دفترچه نوشته بود:
🍃 «امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم. آب و غذا را جیرهبندی کردهایم. شهدا در انتهای کانال کنار هم قرار دارند. دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنهات ای پسر فاطمه!»
🔸 بچهها با خواندن این دفترچه خیلی منقلب شدند و باز هم به جستوجوی خودشان ادامه دادند.
اما با وجود پیدا شدن پیکر اکثر شهدا، خبری از ابراهیم نبود. مدتی بعد یکی از رفقای ابراهیم برای بازدید به فکه آمد.
🍃 ایشان ضمن بیان خاطراتی گفت: *زیاد دنبال ابراهیم نگردید؟! او میخواسته گمنام باشد. بعید است پیدایش کنید. ابراهیم در فکه مانده تا خورشیدی برای راهیان نور باشد.»*
🌐 emamraoof.com