eitaa logo
در محضر استاد بروجردي
2هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
161 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۹ 💠 «صلۀ سلطانی» 🍃🔷 فردی عامی در حرم امیرالمؤمنین کنار ضریح ایستاده بود و با خود زمزمه می‌‌کرد: 🍃 شمع سازم از برایت یا امیرالمؤمنین 🍃 قد این گلدسته‌هایت یا امیرالمؤمنین 🔹 هر چند شعری بی‌وزن و عامیانه بود؛ اما ناگهان لوستری در مقابل او به زمین افتاد. او با تعجب و با چشمانی سرشار از رضایت نگاهی به ضریح انداخت و گفت: مولایم شعر من قابل نداشت چنین هدیه‌ای عطا‌ کنید و من نیز هرگز توقع اجر و پاداش نداشتم. لوستر را تحویل خدام داد تا آن را نصب کنند. پس از دقایقی، مجدداً همان لوستر در مقابل او به زمین افتاد. ❇️ تولیت حرم با دیدن این صحنه به او گفتند: حضرت اراده کرده‌ است این لوستر را به شما هدیه بدهد. شما می‌توانید آنرا بردارید و یا پول آن را بگیرید. ◀️ عالم جلیل‌القدری که شاهد این ماجرا بود می‌گوید: «با خود اندیشیدم، حضرت که این چنین کریمانه به فردی عامی صله مرحمت می‌کند اگر ابیاتی وزین و پرمعنا گفته شود چه هدایایی عطا می‌کند؟! از این رو کنار ضریح رفتم و شعر پرمحتوایی را که سروده بودم، خواندم و منتظر صلۀ سلطانی شدم؛ اما از صله خبری نشد. ‼️ فردا شب و روز بعد نیز چنین کردم؛ اما هدیه‌ای دریافت نکردم. خیلی متأثر شدم و با ناراحتی از حرم بیرون آمدم. شب حضرت را در خواب دیدم. به من فرمود: «آن فرد عامی خالصانه و فقط بخاطر من شعر گفت؛ اما تو با انگیزۀ صلۀ سلطانی شعر سرودی. او برای رضای خدا و تو برای رها شدن از فقر و تنگدستی؛ اما ما خانواده‌ای هستیم که هیچکس را دست خالی برنمی‌گردانیم، مصرع شعری به تو می‌آموزم که شاعر بسیار ثروتمند شیعی، در هندوستان بدنبال آن است. او مصرع اول یک بیت را این چنین سروده است: 🍃 *«به ذره گر نظر لطف بوتراب کند»؛* اما قادر به سرودن مصرع دوم آن نشده است و مقرر کرده‌ شاعری که آن‌ را تکمیل کند، نصف ثروتش را به او بدهد و دخترش را نیز به عقد او درآورد. به آنجا برو و به محض دیدنش بگو: 🍃 *«به آسمان رود و کار آفتاب کند»* به هندوستان رفتم و مطابق فرمایش امیرالمؤمنین عمل کردم و شاعر هندی نیز به عهدش وفا کرد. 📚 «برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی» ‏ 🌐emamraoof.com