eitaa logo
دارالمهدی حبیب آباد🇵🇸
244 دنبال‌کننده
2هزار عکس
810 ویدیو
29 فایل
💐#اللهم_عجل_لولیک_الفرج •|بسم‌ربِّ‌المہــدے|• تنها کانال رسمی 🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺 حبیب آباد ❣️ماییمُ‌نَوای‌بی‌نَوایی بِسم الَّه اگر حریف مایی❣ (کپےمطالب بھ شࢪط دعا براے فࢪجِ مھدے زهࢪا) ادمین: @Parvaaz120
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آموزش زبان انگلیسی کودکان و نوجوانان برای اطلاعت بیشتر با شماره 09921771989 تماس بگیرید . 💐 _ 🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺 حبیب آباد👇 @darolmahdi313
سلام سلام🖐🏻
تا حالا شده موقع گناھ کردن یاد امام زمان بیوفتے…(: بعدازاون گناهت دست بکشــی خیلی حس قشنگیـــه 💐 🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺 حبیب آباد👇 @darolmahdi313
_نگذاشتم امام زمان در زندگیمان گم شود.🙂🖐🏻 💐 🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺 حبیب آباد👇 @darolmahdi313
enc_17120796528436196355769.mp3
4.62M
💐 🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺 حبیب آباد👇 @darolmahdi313
چیزی خواستی اینجا بگو👇🏻 https://harfeto.timefriend.net/17229437986841 چیزی خواستی اینجا بگو👆🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زِندگیاتونو وقفِ امام زمان کنین وقفِ جبهِه ی فرهنگی، وقفِ ظهور وقتی زندگیاتون این‌شکلی شه، مجبور میشین که گناه نکنین! وَ وقتیَم که گناه هاتون کمُ کمتر شد؛ دریچه ای از حقایق بِه روتون باز میشه اونوقته که میشین شبیهِ شُهدا اول‌ شبیه‌شین‌ بعد‌شهید...!🕊 ––––· • —– ٠ ✤ ٠ —– • ·–––– 💐 🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺 حبیب آباد👇 @darolmahdi313
پنج سوره‌ای که امام زمان(عج) به آیت الله مرعشی سفارش کردند: -سوره یاسین بعد از نماز صبح -سوره نبأ بعد از نماز ‌ظهر -سوره نوح بعد از نماز عصر -سوره واقعه بعد از نماز مغرب -سوره ملک بعد از نماز عشاء 💐 🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺 حبیب آباد👇 @darolmahdi313
enc_16869394840346911943580.mp3
7.17M
💐 🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺 حبیب آباد👇 @darolmahdi313
دارالمهدی حبیب آباد🇵🇸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗پلاک پنهـــان💗 قسمت8 سمانه ضربه ای به در زد و با شنیدن "بفرمایید"وارد
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗پلاک پنهان💗 قسمت9 کلید در را باز کرد و وارد خانه شد ،با دیدن کفش های زنانه ،حدس می زد که خاله سمیه به خانه شان آمده،وارد خانه شد و با دیدن سمیه خانم لبخندی زد : ــ سلام خاله،خوش اومدی ــ سلام عزیز دلم،خسته نباشی سمانه مشکوکـ به چهره ی غمگین خاله اش نگاهی انداخت و پرسید: ــ چیزی شده خاله؟؟ ــ نه قربونت برم به سمت مادرش رفت و بوسه ای بر گونه اش کاشت: ــ من میرم بخوابم ،شمارو هم تنها میزارم قشنگ بشینید غیبتاتونو بکنید،مامان بیدارم نکن توروخدا ــ صبر کن سمانه ــ بله مامان ــ خانم حجتی رو که میشناسی؟ ــ آره ــ زنگ زد وقت خواست که بیاد برای خواستگاری ــ خب ــ خب و مرض،پسره هزارماشاا... خوشکله پولداره خونه ماشین همه چیز سمانه با اعتراض گفت: ــ مامان ،مگه همه چیز پول و قیافه است ؟؟ ــ باشه کشتیم،مگه ولایی و پاسدار نمی خواستی،پسره هم پاسداره هم ولایی با فعالیتات هم مشکلی نداره،پس میشینی بهش فکر میکنی ــ چشم ــ سمانه ،باتو شوخی ندارم میشینی جدی بهش فکر میکنی سمانه کلافه پوفی کردو گفت: ــ چشم میشینم جدی بهش فکر میکنم ،الان اجازه میدی برم بخوابم؟؟ ــ برو سمانه بوسه ای نمایشی برای هردو پرتاب کرد و به اتاق رفت ،خسته خودش را روی تخت انداخت و به فکر فرو رفت که چرا احساس می کرد خاله سمیه از اینکه این بحث کشیده شده ،ناراحت بود. و خستگی اجازه بیشتری به تحلیل رفتار سمیه خانم را به او نداد و کم کم چشمانش گرم خواب شدند ... 🍁فاطمه امیری زاده🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💐 🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺 حبیب آباد👇 @darolmahdi313
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗پلاک پنهــان💗 قسمت10 صغری با صدای بلند و متعجب گفت: ــ چی؟سمانه می خواد ازدواج کنه؟ سمیه خانم نگاهی به پسرش می اندازد و می گوید: ــ فعلا که داره فکراشو میکنه،اگه دیر بجنبیم ازدواج هم میکنه کمیل که سنگینی نگاه مادر و خواهرش را دید،سرش را بالا آورد و گفت: ــ چرا اینجوری نگام میکنید؟ ــ یعنی خودت نمیدونی چرا؟ ــ خب مادرِ من ،میگی چیکار کنم؟ صغری عصبی به طرفش رفت و گفت: ــ یکم این غرور اضافه و مزخرف رو بزار کنار ،بریم خواستگاری سمانه ،کاری که باید بکنی اینه کمیل اخمی کرد و گفت: ــ با بزرگترت درست صحبت کن،سمانه راه خودشو انتخاب کرده،پس دیگه جایی برای بحث نمیمونه از جایش بلند می شود و به اتاقش می رود. سمیه خانم اخمی به صغری می کند؛ ــ نتونستی چند دقیقه جلوی این زبونتو بگیری؟ ــ مگه دروغ گفتم مامان،منو تو خوب میدونیم کمیل به سمانه علاقه داره،اما این غرور الکیش نمیزاره پا پیش بزاره ــ منم میدونم ولی نمیشه که اینجوری با داداشت صحبت کنی،بزرگتره،احترامش واجبه بلند شد و به طرف اتاق کمیل رفت،ضربه ای به در زد و وارد اتاق شد،با دیدن پسرش که روی تخت خوابیده بود و دستش را روی چشمانش گذاشته بود،لبخندی زد و کنارش روی تخت نشست. ــ کمیل ،از حرف صغری ناراحت نشو،اون الان ناراحته کمیل در همان حال زمزمه کرد: ــ ناراحت باشه،دلیل نمیشه که اینطوری صحبت کنه سمیه خانم دستی در موهای کمیل کشید؛ ــ من نیومدم اینجا که در مورد صغری صحبت کنم،اومدم در مورد سمانه صحبت کنم ــ مـــا مــــان ،نمیخواید این موضوعو تموم کنید ــ نه نمیخوام تمومش کنم،من مادرم فکر میکنی نمیتونم حس کنم که تو به سمانه علاقه داری کمیل تا خواست لب به اعتراض باز کند سمیه خانم ادامه داد؛ ــ چیزی نگو،به حرفام گوش بده بعد هر چی خواستی بگو کمیل دیگه کم کم داره ۳۰ سالت میشه ،نمیگم بزرگ شدی اما جوون هم نیستی،از وقتی کمی قد کشیدی و فهمیدی اطرافت چه خبره،شدی مرد این خونه،کار کردی،نون اوردی تو این خونه ،نزاشتی حتی یه لحظه منو صغری نبود پدرتو حس کنیم ،تو برای صغری هم پدری کردی هم برادری. نفس عمیقی کشید و ادامه داد: ــ از درست زدی به خاطر درس صغری ،صبح و شب کار می کردی،آخرش اگه تهدید های اقا محمود و داییت محمد نبود که حتی درستو نمی خوندی،من سختی زیاد کشیدم ،اما تو بیشتر. مسئولیت یک خانواده روی دوشت بود و هست،تو برای اینکه چیزی کم نداشته باشیم ،از خودت گذشتی ،حتی کمک های آقا محمود و محمد را هم قبول نمی کردی. اشک هایی را که بر روی گونه هایش چکیده بودند را پاک کرد و با مهربانی ادامه داد: ــ بعد این همه سختی ،دلم میخواد پسرم آرامش پیدا کنه،از ته دل بخنده،ازدواج کنه ،بچه دار بشه،میدونم تو هم همینو میخوای،پس چرا خودتو از زندگی محروم میکنی؟؟چرا خودتو از کسی که دوست داری محروم میکنی؟ صدای نفس کشیدن های نامنظمـ پسرش را به خوبی می شنید که بلافاصله صدای بم کمیل در گوشش پیچید: ــ سمانه انتخاب خودشو کرده،عقایدمون هم باهم جور در نمیاد ،من نمیتونم با کسی که از من متنفر هستش ازدواج کنم ــ تنفر؟؟کمیل میفهمی داری چی میگی؟سمانه اصلا به تو همچین حسی نداره. الانم که میبینی داره به این خواستگار فکر میکنه به خاطره اصرار خالت فرحناز هستش.بیا بریم خواستگاری،به زندگیت سرو سامون بده، باور کن سمانه برای تو بهترین گزینه است. 🍁فاطمه امیری زاده🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💐 🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺 حبیب آباد👇 @darolmahdi313
بریم جواب ناشناس هارو بدیم👇🏻👇🏻
💖ممنون از زحماتتون فقط این بنت الرضا چیچیه مگه شما دارالمهدی نیستین؟ جواب: ۱.خواهش میکنم عزیزدلم❤️🙂 ۲.بله عزیزم شما درست می فرمایید اسم ادمین این بوده برا همین اینجوری نوشتن ولی دیگه نمیشه درستش کرد☹️❤️‍🩹 ممنونم که نظرتون رو گفتید💝😇
💖سلام مربی بچه های ۵ سال ب بالا فامیلی شون چیه جواب: سلام عزیزم❤️ مربی بچه های اول تا سوم خانم روانبخش هستند. و مربی بچه های چهارم تا ششم خانم محمدهاشمی هستند. مربی بچه های زیر ۵ سال هم یه خانم محمدهاشمی دیگه هستند.
💖سلام عزیزم خیلی خیلی فعالیت هاتون خوبن چ دستتون درد نکنه جواب: علیک‌السلام عزیزم❤️ خواهش‌می‌کنم عزیزم ممنونم😘💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آموزش زبان کودکان و نوجوانان با 50٪ تخفیف جهت ثبت نام یا کسب اطلاعات بیشتر با شماره ی 09921771989 تماس گیری فرمایید .
السلام علی المهدی و علی آبائه السلام علی سیدتنا یا رقیه بنت الحسین علیه السلام ای پدر! شادم که در بر آمدی چون نبودت پا تو با سر آمدی غم مخور، ای گل! گلابت می‌دهم از سبوی دیده، آبت می‌دهم گر چه داغت کرده دل‌خونم، پدر! از وفای عمّه ممنونم، پدر! سفره رقیه ریحانه های دارالمهدی پرده خوانی شعر خوانی دختر گلم حدیث خانم سینه زنی و دست بیعت با بانو رقیه جان 💐 _ 🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺 حبیب آباد👇 @darolmahdi313
12.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علی المهدی و علی آبائه السلام علی سیدتنا یا رقیه بنت الحسین علیه السلام ای پدر! شادم که در بر آمدی چون نبودت پا تو با سر آمدی غم مخور، ای گل! گلابت می‌دهم از سبوی دیده، آبت می‌دهم گر چه داغت کرده دل‌خونم، پدر! از وفای عمّه ممنونم، پدر! سفره رقیه ریحانه های دارالمهدی پرده خوانی شعر خوانی دختر گلم حدیث خانم سینه زنی و دست بیعت با بانو رقیه جان 💐 _ 🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺 حبیب آباد👇 @darolmahdi313
✨ خدانکند‌کسی‌درباره‌خودش‌اشتباه کند! خداشاهداست‌که‌آدم‌شکست‌میخورد.. یک‌وقت‌خودم‌راگل‌سرسبد‌میبینم اما‌محاسبه‌النفس‌که‌کنم‌میبینم‌خیلی‌عیب دار‌م! محاسبه‌خیلی‌مهم‌است، ببینیم‌روز‌چگونه‌گذشت؟دل‌شکستیم؟ برخوردهایمان‌تند‌بوده؟ اگربدبوده‌استغفار‌واگر‌خوب‌بوده شکر‌کنیم‌تا‌خدا‌زیاد‌کند..! 🪴 |•🌻•| @darolmahdi313
🇮🇷فقط اینجا که زیر پرچم سلفی گرفتن 🥇
‌‹🌻🌤› مکن‌ملامت‌مجنون‌که‌اختیار‌نداشت بهانه‌بود‌جنـون، هرچه‌کرد‌لیلی‌کرد 💙 🌱 @darolmahdi313
وَشھیدچمران‌چِ‌زیبامیگه: حسین‌جانم . . دردمندم،دلشکسته‌ام، وَاحساس‌میکنم‌كِ‌جز‌تو‌دارویۍ‌دیگر تسکین‌بخشِ‌قلب‌سوزانم‌نیستシ!💔' 🌿@darolmahdi313
هدایت شده از ریحانه های دارالمهدی حبیب آباد
سلام روز همه ی عزیزان همراه به خیر و برکت 😊 دخترای گلم امروز پنج شنبه ۲۵ مرداد کلاسهای دارالمهدی تعطیل می باشد. ان شااله هفته های آتی در خدمتتان هستیم.🌷🌷🌷
بسم الله الرحمن الرحیم