✳️ بچه را که آنطور نمیزنند همشیره!
🔻 فرزند دو سالهام در منزل شلوار و فرش را نجس کرد و مادرش چنان او را زد که نزدیک بود نفس بچه بند بیاید! خانوم پس از یک ساعت تب کرد؛ تب شدیدی که به پزشک مراجعه کردیم و در شرایط اقتصادی آن روز، ۶۰ تومان پول نسخه و دارو شد ولی تب، شدیدتر شد! مجدداً به پزشک مراجعه کردیم و این بار هم بابت هزینهی درمان، مبلغ زیادی پرداخت کردیم و باز هم نتیجه نگرفتیم.
🔸 شبهنگام جناب شیخ ( #شیخ_رجبعلی_خیاط) را در ماشین سوار کردم تا به جلسه برویم. همسرم نیز در ماشین بود. جناب شیخ که سوار شد، اشاره به خانم کردم و گفتم: والدهی بچههاست، تب کرده، دکتر هم بردیم ولی تب او قطع نمیشود. شیخ همانطور که به مقابلش نگاه میکرد، خطاب به همسرم فرمود: «بچه را که آنطور نمیزنند همشیره! #استغفار کن، از بچه دلجویی کن و چیزی برایش بخر، خوب میشوید.» ما چنین کردیم و تب همسرم قطع شد.
📚 برگرفته از کتاب #تقاص | حقالناس در تجربههای نزدیک به مرگ
📖 صفحات ۵۰ و ۵۱
#⃣ #اخلاق_خانواده
•┈••✾🍃 دارالقرآن نور🍃✾••┈•
ایتا:👈
http://eitaa.com/darolqhorannoor
شاد:👈
https://shad.ir/noorqom
✳️ شما استراحت کنید؛ صبحانه با من!
🔻 در آشپزی تخصص داشت. حتی اگر جمعه خانه بود، برای خانم و بچههایش صبحانه درست میکرد. میگفت: «صبحهای جمعه به بچهها میگویم شما استراحت کنید؛ صبحانه با من.» میگفت: «بچهها غذای مرا دوست دارند.»
📚 برگرفته از کتاب «حاج قاسمی که من میشناسم»
📖 ص ۳۲
👤 #علی_شیرازی
#⃣ #اخلاق_خانواده #سلوک
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
ایتا:👈
http://eitaa.com/darolqhorannoor
شاد:👈
https://shad.ir/noorqom