✳ محرومیت از بهشت!
🔻 در جامعهای كه #زنان از وظيفهی #مادری خارج شوند و نقش پدری به عهده گيرند، افراد آن جامعه از #بهشت محروم میشوند. اگر زنان نقش پدر را به عهده گرفتند و #خانواده دارای دو پدر شد، خسارت اصلی که همان غفلت از نقش مادری است سر بر میآورد.
🔸 نقش #تربيت_کودکان به عهدهی هيچكس غير از #مادران نمیتواند قرار گيرد. تربيت کودکان را به عهدهی هركس گذاشتيد، به عهدهی ناكس و نااهل گذاشتهايد. نه #مدرسه، نه #استاد، نه #مهد_کودک، هيچكدام بههيچوجه مقامش، مقام #تربيت_حقيقی كه مسير انسان را به بهشت سوق دهد، نيست. اين مادر -يعنی زن- است که بايد در مسير رسالت اصلیاش که همان تربيت انسان است قرار گيرد و از اين جهت، مظهر خداست. همانطور که خدا پناه روح هر انسانی است، مادران پناه روح کودکانشان هستند.
👤 #استاد_اصغر_طاهرزاده
📚 برگرفته از کتاب «زن آنگونه که باید باشد»
#⃣ #تربیت
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
ایتا:👈
http://eitaa.com/darolqhorannoor
شاد:👈
https://shad.ir/noorqom
✳️ قدم اول
🔻 خدمت #آیت_الله_بهجت بودیم. یکی از حضار گفت: «حاج آقا یک نصیحتی بفرمایید استفاده کنیم.» آقای بهجت سرش پایین بود. این جمله را که شنید سرش را بالا آورد و فرمود: «از آنچه تا الان یاد گرفتهای، استفادهی لازم را کردهای؟!» سپس ادامه داد: «شما بحمدالله همه #نماز میخوانید ولی آیا واقعا از نظر نفسانی و معنوی از این نماز که عمود دین و مایهی تقرب به خداست بهرهی کافی را بردهاید؟ آیا آثار آن را در نفس خود احساس میکنید؟ زمانی که محضر استادمان #آقای_قاضی مشرف میشدیم، به ما اینگونه میفرمودند. ما هم معنای این نکته را خوب نفهمیدیم مگر پس از ریاضتها و تأملهای فراوان. باید #قدم_اول را با #صدق و #صفا بردارید. بهترین چیز برای شروع همین نماز است. قدم دوم را اگر نمیدانستید، خدای متعال کسی را با لطف و کرم خود میفرستد تا به شما یاد دهد.»
📚 برگرفته از کتاب #استاد | صد روایت از زندگی #آیت_الله_قاضی_طباطبایی
📖 ص ۱۱۵
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
ایتا:👈
http://eitaa.com/darolqhorannoor
شاد:👈
https://shad.ir/noorqom
✳️ بانی محترم!
🔻 آمده بود تا از بنّاها و معمارها تشکر کند. قطعهای را به همت او در مسجد کوفه ساخته بودند. هنوز چیزی از ورودش نگذشته بود که ناگهان چهرهاش بههم ریخت و برآشفته شد. قدری به دوروبر نگاه کرد. انگار دنبال چیزی میگشت. چشمش به یکی از کارگرها افتاد. با شتاب بهسمت او رفت و کلنگش را از دستش بیرون کشید. همه هاجوواج مانده بودیم... خدایا چه اتفاقی افتاده...؟! کلنگ به دست و با شتاب بهسمت تابلویی که بر دیوار نصب شده بود رفت. کلنگ را بالا آورد و محکم به تابلو کوبید. همین که تابلو خرد شد و به زمین ریخت، لبخند هم به لبان آقای #قاضی برگشت. معلوم شد بنّاها اسم او را بهعنوان بانیِ ساخت آن قسمت روی تابلویی نوشته بودند و آنجا نصب کرده بودند.
📚 برگرفته از کتاب #استاد | صد روایت از زندگی #آیت_الله_قاضی_طباطبایی
📖 ص ۴۲
#⃣ #اخلاق #اخلاص
•••┈✾~🖤~✾┈•••
ایتا:👈
http://eitaa.com/darolqhorannoor
شاد:👈
https://shad.ir/noorqom