مداحی آنلاین - کوله عاشقیتو بردار بیار - بنی فاطمه.mp3
3.69M
🌸 #میلاد_امام_حسن_عسکری(ع)
💐کوله عاشقیتو بردار بیار
💐اگر که سر سپرده ی این دری
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
#نوای_عاشقی💕
🌷اللّٰھـُــم عجِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـ 🌷
eitaa.com/darolqhorannoor
┄┅─✵💝✵─┅┄
YEKNET_IR_sorood_5_milad_imam_hasan.mp3
4.49M
🌸 #میلاد_امام_حسن_عسکری(ع)
💐اومده خدای دلبری
💐آقام امام عسکری
🎤 #محمدحسین_حدادیان
👏 #سرود
#نوایِ_عاشقی💕
👌فوق زیبا
🌷اللّٰھـُــم عجِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـ 🌷
eitaa.com/darolqhorannoor
┄┅─✵💝✵─┅┄
4_5897529549595347012.mp3
6.63M
#میلاد_امام_حسن_عسکری(ع)💕
#نوای_عاشقی❣
🌷اللّٰھـُــم عجِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـ 🌷
eitaa.com/darolqhorannoor
┄┅─✵💝✵─┅┄
🍃#بی_قرار🍃(قسمت٢٧)
(اعدام_شهید جعفرجنگروی):
🌷در میان سربازان اسیر شده بودم که کومله ها آمدند و پاسداری که مدرک شناسایی داشت را به کنار دره بردند.نفس ها در سینه حبس شده بود. همه با تعجب به او نگاه می کردیم.
🍂چند نفر از کومله ها اسلحه شان را مسلح کردند و او را به رگبار بستند. پیکر غرق خون آن پاسدار بی گناه به داخل دره افتاد.
🌾تمام حوادث این چند ماه اخیر در ذهنم مرور می شد؛درگیری هایی که در خرمشهر داشتیم ، نبرد با خلق عرب ،سنندج،...یاد شب قبل افتادم. ای کاش جلوی آن فرمانده وطن فروش می ایستادم و نمی گذاشتم این همه امکانات به دست ضد انقلاب بیفتد. دندان هایم را از عصبانیت روی هم فشار می دادم.
🌻یک دفعه دیدم کسی بازوی مراگرفت.رشته ی افکارم پاره شد. سرم را بلند کردم. یکی از کومله ها بود. مرا از داخل ستون بیرون کشید.درست به کنار همان دره آورد .چشمانم را بست.
🌸نمی دانم چرا ولی آرامش عجیبی پیدا کردم.احساس می کردم وظیفه ام را به پایان رسانده ام. شهادتین را خواندم.صدای مسلح شدن اسلحه را که شنیدم نفسی به راحتی کشیدم!
🍃هر لحظه منتظر پرواز بودم. در همین خیالات بودم که یکی داد زد:"نزن ،نزن،او پاسدار نیست.ما این ها را می خواهیم."کومله ای که چشمانم را بست گفت:"او پاسدار است، خودم دیدم چقدر مقاومت می کرد و خیلی از نیروهای ما را کشت."
🌻لحظاتی به جرو بحث گذشت.مرگ ولذت ملاقات با پروردگار را برای لحظاتی حس کردم. حالت زیبایی بود. بعد از آن همه سختی برای لحظاتی آرام شده بودم.
🌺من را میان سربازها برگرداندند.از نحوه ی صحبت آن ها فهمیدم که آن ها دو گروه ضد انقلاب هستند که با هم به صورت مشترک در این عملیات شرکت کردند.
❄چریک های فدایی خلق به اسرا بیشتر نیاز داشتند برای تبادل با یکی ازمسئولینشان که زندانی بود.لذا به خاطر ما با کومله بحث می کردند.
🍃دقایقی گذشت.دوباره من را از جمع سربازها جدا کردند.من بار دیگر مقابل فرمانده نیروهای ضد انقلاب قرار گرفتم.ابتدا یک سیلی محکم و فحش و...بعد به من گفت:"برو بشین پشت ماشین،می خواهیم حرکت کنیم."
🌼 شرایط برای فرارامکان نداشت.صدها ضد انقلاب اطراف جاده مستقر بودند.پیکر شهدارو پشت کامیون ها گذاشتند و حرکت کردیم.
🌹وارد شهر بانه شدیم.شخصی که کنارم بود دستور توقف داد و واردخانه شدیم.عده ای دور هم مشغول سیگار و قلیان و...بودند.
گفت :"در کردستان چه کار می کنی سپاهی؟!"
گفتم:"من سربازم و در کردستان راننده بودم."
با اینکه جواب هایم به ظاهر قانع کننده بود باز هم به جان من افتادندو...بی هوش روی زمین افتادم.
🌺یکی از سربازان اسیر صدایم کرد به سختی سرم را بالا آوردم.گفت:"پاشو باید برویم."باتعجب به اطراف نگاه کردم وپرسیدم کجا هستم.
گفت:"ما را اسیر کردند و می خواهند به زندان ببرند."
🌴همه بدنم درد میکرد،چشم و دستهایم را محکم بستند و سوار وانت کردند.در همان حال بی وضو و مهر و قبله اما با اخلاص نماز صبح را خواندیم.
به سمت سردشت رفتیم و در خانه ای با پنجره مفتولی زندانی شدیم که نگهبانش پیر مردی با اسلحه برنویی بود.غذای ما فقط چند تکه نان و کمی دوغ بود.سرمای هوا و نمناک بودن اتاق خیلی اذیتم می کرد.تمام بدنم درد می کرد.
💥صبح که تازه خوابیدم با صدای انفجار از خواب پریدم. صدای هلیکوپتر می آمد!خلبان شجاعی(شهید شیرودی) به روستا نزدیک شد و وانتی که اسرا را با آن جا به جا می کردند مورد هدف قرار داد.ضد انقلاب با نزدیک شدن هلیکوپتر با ترس فرار می کردند.
🍁ساعتی بعدچند نفر برای باز جویی آمدند. به پاسداران انقلاب ناسزا می گفتند و برای اینکه مرا تحریک کنند گفتند سپاهی ها در خرمشهر زنان وبچه ها را می کشتند و داخل کارون پرت می کردند.
🌹من دیده بودم پاسدارها در خرمشهر غذای خود را به نیازمندان می دادند.اما چیزی نگفتم. این حرف ها رو می زدند تا من عکس العمل نشان دهم.
🍃روزگار سختی را در این زندان داشتیم.آن ها دوبار دیگر مرا پای چوبه دار بردند.گفتند تو را مثل همه ی پاسدارها می کشیم.اما من چیزی نگفتم.
ادامه دارد....
#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجـ 🌸🍃
•┈••✾🍃 دارالقرآن نور🍃✾••┈•
🍃eitaa.com/darolqhorannoor🍃
4_310226054725763638.mp3
3.13M
#فایل_صوتی_روانشناسی_قلب 22
❣قیمت دل ها....
باهم فرق می کنه!
می خواي بدوني دل تو؛
پیش خدا...چقدر می ارزه؟😊
#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجـ 🍃
•┈••✾🍃 دارالقرآن نور🍃✾••┈•
🍃eitaa.com/darolqhorannoor🍃