eitaa logo
🕊 ◍⃟ دارالقرآن علی ابن ابیطالب علیه السلام🕊 ◍⃟
475 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.2هزار ویدیو
65 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شکر خدای توانا 🤲🏻«إنّک علی کل شیء قدیر» هر گاه نسبتِ خودم را با تو می‌بینم و قیمت عشق تو را می‌سنجم، در مسیر رسیدن به عشق تو جز یأس چیزی عایدم نمی‌شود. 💠عشق تو کجا و من ناچیز کجا؟ دل من چه ارزشی دارد که خانۀ عشق تو شود؟ آن هم دلی که کاروانسرای عشق‌های دنیایی بوده و بوی زمین گرفته است. 💠تیغ این یأس وقتی می‌خواهد نفسم را قطع کند، ناگهان به یاد خدای علی کل شیء قدیر می‌افتم و امیدم جان می‌‌گیرد. 💠خدا را شکر که خدایم بر هر کاری تواناست و او را شکر که قدرتش نمی‌گذارد با ضربۀ سنگین یأس پشتم به خاک مالیده شود. ❣آقا! من روزی عاشق تو خواهم شد، این را به امید خدای علی کل شیء قدیر می‌گویم. دعا کن ایمانم به قدرت خدا روز به روز بیشتر شود تا هیچ گاه یأس از عاشق شدن مرا به وادی مرگ نکشاند. .
تاب عقوبتت را ندارم 🕋 «إِلَهِي لَا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ وَ لا تَمْكُرْ بِي فِي حِيلَتِكَ» 📝 ترجمه: خدایا مرا به مجازات و عقوبتت ادب مكن و مرا دچار و معذب به مکر خود نکن در برنامه تدبیری که برای من پیش می‌گیری. 🕯 قصۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند بارالها! بنده‌ای هستم شایسته عقوبت اما می‌شود التماس کنم که مرا با تازیانه عقوبت خویش، ادب نکنی؟ من تاب عقوبت تو را ندارم عقوبت که نمی‌کنی هیچ رها هم مکن. نکند جوری با من رفتار کنی که بر خود ببالم و خیالم تخت شود که قدم به قدم در حال نزدیک شدن به توام. اما وقتی پرده ها کنار رفت، دستم را خالی ببینم و خود را در نهایت پریشانی و ناداری و فرسنگها فاصله با تو. .
تنها امیدم 🕋 «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا أَدْعُو غَيْرَهُ وَ لَوْ دَعَوْتُ غَيْرَهُ لَمْ يَسْتَجِبْ لِي دُعَائِي وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا أَرْجُو غَيْرَهُ» 📝 ترجمه: ستایش خدایی را که جز او کسی را نمی خوانم و اگر غیر او را میخواندم دعایم را مستجاب نمی کرد و ستایش خدایی را که به جز او امید ندارم. 🕯 قصۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند 💠شکر خدایی را که چشم امیدم تنها به او دوخته شده و به کسی جز او امید نمی بندم. بارها آزموده‌ام و دیگر نخواهم آزمود. 💠به هر که جز او امید بستم جانم افسرد، امیدم پژمرد. خدای را شکر که مرا به خودش وانهاد و کارم را به خلق خویش واگذار نکرد. .
ای قریب المسافة 🕋 «وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ» 📝 ترجمه: و به راستی کوچ کننده به درگاهت راهش نزدیک است و مسلماً تو از خلق خود پوشیده نیستی مگر آن که کردارشان میان آن‌ها و تو پرده‌ای افکنده باشد. 🕯 قصۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند 🔸به هر کس که بار سفر به سوی تو بسته می‌گویم: «از خود تا خدا راهی نیست مقصدی که تو به امید وصالش بار بسته‌ای در همین حوالی است.» 🔸تو با ما فاصله نداری که بخواهیم به سویت سفر کنیم. کارهای زشت ما حجاب میان ما و تو شده دیدن تو یک شرط دارد و آن هم دریدن حجاب گناه است. کاش همه بی‌حجاب می‌شدیم. .
همه مقصد من 🕋 «قَدْ قَصَدْتُ إِلَيْكَ بِطَلِبَتِي وَ تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِحَاجَتِي وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغاثَتِي وَ بِدُعَائِكَ تَوَسُّلِي» 📝 ترجمه: و همانا من قصد تو را کرده‌ام که نیازی به تو دارم و با حاجت خود رو به درگاه تو آورده‌ام و استغاثه‌ام را به درگاه تو قرار داده‌ام و دعای تو را دست آویز خود کرده‌ام. 🕯 قصۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند 💠من نقطه مقصد خویش را معین کرده‌ام خدا، فقط خدا. با کوله باری از خواسته‌ها رو به تو آورده‌ام. فریاد می‌کشم و فریادرس می‌خواهم؛ اما می‌خواهم که تو تنها فریادرسم باشی. 💠به دنبال وسیله‌ای می‌گشتم تا راه آمدن به سوی تو را نزدیک کند که جز دعا در پیشگاه تو وسیله‌ای نیافتم. .
🕋 «مَعْرِفَتِي يَا مَوْلايَ دَلِيلِي عَلَيْكَ وَ حُبِّي لَكَ شَفِيعِي إِلَيْكَ وَ أَنَا وَاثِقٌ مِنْ دَلِيلِي بِدَلَالَتِكَ وَ ساكِنُ مِنْ شَفِيعِي إِلى شَفَاعَتِكَ» 📝 ترجمه: ای مولای من شناخت من راهنمای من به سوی توست و محبتی که به تو دارم، شفیع من است به درگاهت و من از راهنمایی کردن این دلیلم به سوی تو مطمئنم و از پذیرفتن شفیعم از جانب تو آسوده خاطرم. 🕯 قصۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند 💠خشت‌های خانه دلم را با گل معرفت خویش روی هم چیده‌ای و همین معرفت است که هر جا باشم خانه تو را نشانم می‌دهد. 💠من دوستت دارم با بند بند وجودم خودت هم می‌دانی و همین محبت است که واسطه اتصال من است به تو. 💠خدای عزیزم آن گونه که من تو را می‌شناسم یقین دارم مرا به سوی خویش راهبری می‌کنی و از محبتی که به تو دارم اطمینان دارم که مرا می‌پذیری اگر نمی‌خواستی راهم بدهی محبّتت را به دلم راه نمی‌دادی. .
🕋 «حُجَّتِي يَا اللهُ فِي جُرْأَتِي عَلَى مَسْأَلَتِكَ مَعَ إِثْيَانِي مَا تَكْرَهُ، جُودُكَ وَ كَرَمُكَ» 📝 ترجمه: اگر جرأت می‌کنم از تو درخواست کنم با این که ناپسندها و ناخوشایندها به درگاهت آورده‌ام چه دفاعی از خودم دارم جز جود و کرم و تو؟ 🕯 قصۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند 💠خدایا! آنچه تو ناخوش می‌داشتی و با خاطر رحمانی تو نمی‌ساخت انجام دادم و با این حال باز هم به سراغت آمده‌ام و از تو می‌خواهم که آنچه را خوش دارم عطایم کنی. 💠حقیری بی‌مقدار، دست گدایی پیش بزرگی دراز کرده و امید دارد که آن بزرگ سخنش را به روی چشم بگذارد در حالی که خودش سخن آن بزرگ را زیر پا گذاشته. 💠عجب جسارتی است این خواسته می‌دانم؛ اما جود و کرم توست که چنین جرأتی به من بخشیده. .
🕋 «وَ أَنَا يَا سَيِّدِي عَائِذٌ بِفَضْلِكَ هارِبٌ مِنْكَ إِلَيْكَ مُتَنَجِّزُ مَا وَعَدْتَ مِنَ الصَّفْحِ عَمَّنْ أَحْسَنَ بِكَ ظَنّاً» 📝 ترجمه: و من ای آقایم به فضلت پناهنده گشته از تو به سوی خودت گریخته‌ام خواستارم آنچه را وعده کرده‌ای که چشم می‌پوشی بر گناه کسی که خوش گمان است به تو. 🕯 قصۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند 💠قربانت شوم تو که تنها عدل نداری فضل هم داری و من هر جا که باشم به خانه فضل تو پناه می برم. 💠می‌خواهم از تو فرار کنم اما هر چه میدوم و می‌گردم جایی را نمی یابم که در برابر غضبت، پناهم باشد و باز به دامان تو بازمی گردم و به ریسمان رحمت و مغفرت تو چنگ می‌زنم. 💠من بنده فراری‌ام از تو به تو از غضبت به مغفرتت؛ از عقابت به کرمت و من گمانی جز این ندارم که تو بنده‌هایی را که از عدلت به فضلت پناه می آورند پناه می‌دهی و آنها را به عدالت خانه خویش باز نمی‌گردانی. 💠گمان من همیشه همین بوده و می‌دانم از کسانی که به تو گمان خوش دارند، خواهی گذشت. .
🕋 «و ما أَنَا يا رَبِّ وَ ما خَطَرى؟ هَبْنِي بِفَضْلِكَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَفْوِكَ» 📝 ترجمه: من چه ام پروردگارا؟ و چه اهمیتی دارم؟ مرا به فضل خویش ببخش و با عفو خود بر من نیکی کن و منت گذار. 🕯 قصۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند 💠خدای عزیزم من که قدر و قیمتی ندارم اما تو دریای فضلی می‌شود مرا در این دریا غرق کنی؟ 💠من فقيرم و محتاج بخشش تو کشکول این فقیر بیچاره را با مرواریدهای عفو خویش پر کن و دست خالی برمگردان. .
🕋 «يَحْمِلُنِي وَ يُجَرِّثُنِي عَلَى مَعْصِيتِكَ حِلْمُكَ عَنِّى وَ يَدْعُونِي إِلى قِلَّةِ الْحَياءِ سِتْرَكَ عَلَى» 📝 ترجمه: همین خودداری تو در قبال من است که وادارم کرده و دلیر ساخته بر نافرمانی‌ات و همان پرده پوشی‌ات بر من مرا به بی‌شرمی فراخوانده. 🕯 قصۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند 💠خدای من جرأتی که من در مقابل تو دارم در برابر مخلوقاتت ندارم. زیرا آنها با کوچک ترین اشتباه نفس کشیدن را هم برایم حرام می‌کنند. 💠اما حلم تو را که می‌بینم، جرأتم جان می‌گیرد. گناهانی را که پیش چشم تو مرتکب می‌شوم از بی مقدارترین مردم هم حیا می‌کنم اگر ببینند. 💠اما از بس گناه کردم و پوشاندی گویا شرم و حیا از قاموس زندگی‌ام خط خورده. .
🕋 «أَنْتَ الْجَوادُ الَّذِي لا يَضِيقُ عَفْوُكَ وَ لا يَنْقُصُ فَضْلُكَ وَ لا تَقِلُّ رَحْمَتُكَ» 📝 ترجمه: و تویی بخشنده‌ای که تنگ نیاید عفوت و کاهش نیابد فضل و بخششت و کم نگردد مهر و رحمتت. 🕯 قصۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند 💠پرودگار من آنچه از شرح حالم برای تو گفتم جایگاه بنده‌ای را به تصویر می‌کشد که در هجوم سختی‌ها به تو پناه آورده و پس از بارها رانده شدن از دیگران به کرم تو امید بسته. 💠تو خود به احسان و نعمت‌های خویش عادتم داده‌ای که اینگونه با آن انس گرفته‌ام اگر روزی از شراب طهور رحمت و کرم تو ننوشم می‌میرم. 💠من تو را بخشنده‌ای می‌دانم که هر چه می‌بخشی، گنج مغفرتت آب نمی‌رود و خزانه فضلت کم نمی‌آید و دریای رحمتت قطره‌ای نمی‌کاهد. .
🕋 «رَبِّ إِنَّ لَنا فِيكَ أَمَلًا طَوِيلًا كَثِيراً إِنَّ لَنا فِيكَ رَجَاءَ عَظِيماً عَصَيْنَاكَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتُرَ عَلَيْنَا» 📝 ترجمه: پروردگارا! به راستی ما را درباره تو آرزوهاست آرزوهایی دراز و دنباله‌دار به راستی ما به تو امیدی بسته‌ایم عظیم تو را نافرمانی کردیم ولی امیدواریم که تو بپوشانی بر ما. 🕯 قصۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند 💠آرزوهای طول و دراز و فراوان ما پشت هم صف کشیده‌اند و در انتظار نگاه لطف تو به سر می‌برند. 💠ما امید بسته‌ایم به تو نه امیدهای کوچک اندازه امیدهای ما بیش از آن که با اندازه خودمان تناسب داشته باشد با عظمت تو سازگار است. 💠ما گناه کرده‌ایم؛ اما در حین گناه امید داشتیم که تو آن را از دیدگان مردم می‌پوشانی. .