eitaa logo
🕊 ◍⃟ دارالقرآن علی ابن ابیطالب علیه السلام🕊 ◍⃟
523 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
45 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... ❣در یاد تو چه رازی است که وقتی روی زخم‌های روحم می‌گذارم،‌ الساعه التیام می‌یابد؟! 🔻در غفلت از تو چه سرّی است که همین که مبتلا به آن می‌شوم،‌ زخم‌های روحم سر باز می‌کنند؟! ❣در یاد تو چه رازی است که وقتی در اوج تلاطم روحم به سراغش می‌روم، آرام می‌شوم؟! 🔻در غفلت از تو چه سرّی است که در آرام‌ترین لحظه‌هایم وقتی که آلوده به آن می‌شوم، طوفانی به پا می‌شود در وجودم؟! ❣مگر از یاد تو چه بدی دیدم که این قدر از تو غافل می‌شوم؟ 🔻مگر از غفلت تو چه خیری به من رسیده که این قدر از یاد تو دور می‌شوم؟ 😔حال و روزم خراب است! کاش به فریادم برسی! اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🍀در خـیـالـم بـا بهشـت به گفتگو نشستم. 🍀از او خواستم دربارۀ احساسی که بـه بهشت بودنش دارد حـرف بـزنـد. 🍀می‌خـواسـتـم بدانم چه احساسی دارد وقتی که می‌شنود خدا به هرکسی از بندگان‌خوبش اورا وعده‌ می‌دهد. 🍀می‌خواستم از زبان‌خودش بشنوم قصۀ هیجانی را که درخونش می‌جوشد وقتی که کسی‌از بندگان‌ خـاص‌ خدا پایش را روی‌چشم او می‌گذارد. 🍀خیلی‌دوست‌داشتم بـدانم وقتی کسی از دوسـتـان خـدا از خـدا طـلـب بهشـت می‌کند،‌ بهشت چه حالی می‌شود. 🍀بهشت فقط یک کلام جواب داد و گفت بهشت بودنش را مدیون شماست. او بـدون شـمـا احـسـاسـی بـه نـام بهشت بـودن ندارد. 🍀بهشت گـفـت که هیچ گاه جز شما به چیزی فکر نکرده و گفت چرابه او می‌گویم بهشت؟ 🍀او گفت بهشت‌شمـایید و او باغی‌از درخت‌ها و نهرهای تو در توست. 🍀من فقط تو را می‌خواهم بهشت من! اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🔶کسانی که وقتی به بهشت فکر می‌کنند، یاد تو نمی‌افتند، خدا کند هیچ گاه به بهشتِ ساختۀ ذهن‌شان نرسند. آنها اگر به بهشت‌شان برسند، از هر چه بهشت است ناامید می‌شوند و دیگر رسیدن به بهشت برایشان انگیزه‌ای برای حرکت نمی‌سازد. 🔶حیف از عمری که صرف رسیدن به بهشتی شود که تو نیستی! بیچاره کسی که روزگارش را در آرزوی بهشتی بگذراند که تو نیستی! بدبخت کسی که تو را به او بهشت زمین و آسمان معرفی می‌کنند؛‌ اما قبول نمی‌کند و به دنبال بهشت دیگری می‌رود! وای اگر روزی من چنین بیچارۀ بدبختی بشوم! ❣خدا کند اگر تا آخر عمر عاشقت نشدم، لااقل از ایمانم به بهشت بودن تو ذره‌ای کاسته نشود! اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🪴ما را خدا فطرتا بهشت‌طلب آفریده است. 🪴ما در هیچ جایی به غیر از بهشت آرام نمی‌گیریم. 🪴تا وقتی که چنین فطرت خدادادی هست، ما به هر بهشت کاذبی که دست پیدا کنیم، به جعلی بودنش پی می‌بریم. 🍂آرام گرفتن با بهشت‌های تقلبی، عاقبت شوم کسانی است که خدا بر دل‌هایشان مُهر زده. خدا نکند که دل‌مان مُهر بخورد. ❣آقا! خدا بهشت را از نور شما آفرید. هر جا که نور شما نیست، بهشت نیست. 🪴پس تا وقتی که فطرت خدادادِ ما هست، از هر جا که نور شما نباشد، بوی بهشت را استشمام نمی‌کنیم. 🪴دلم را خوش کرده‌ام که هنوز به حلقۀ سیاه «ختم الله علی قلوبهم» ملحق نشده‌ام. 🪴خدا کند تا وقت هست، بهشت را پیدا کنم. کاش زودتر می‌فهمیدم کجایی آقا!❣ اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🥀این شب ها حال مادرت خوب نیست. به گمانم برو بیایت به مدینه بیشتر از همیشه باشد. داری آماده می شوی برای عزای مادر. 🥀❣آقا جان ما را هم آماده عزای مادرت کن. دلمان اگر لبریز از محبت زهرا سلام الله علیها نشود، فاطمیه امسال را هم مثل سال‌های گذشته از دست خواهیم داد. کاش دلمان را فاطمی می کردی. اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🥀در خیالم نشسته‌ام در مجلس روضۀ مادر که در خانه‌ای به پا شده که یاد آباد توست. با هر زمزمه از نام مادر، بوی دود و آتش در خانه می‌پیچد. 🥀در میان همهمه‌های ناله و گریه، می‌شنوم اهالی خانه نام تو را صدا می‌زنند و تو را به مجلس خویش دعوت می‌کنند. گویی کسی توان آرام کردن آنها را ندارد جز تو. 🥀تو می‌آیی و به فریادشان می‌رسی و نمی‌گذاری زیر بار اندوه مادر جان بدهند و من تماشا می‌کنم و به خودم نهیب می‌زنم که چرا این قدر عاشق نیستم که برای حفظ جانم تو بیایی و به فریادم برسی. 🥀ناامید نیستم آقا!❣ به لطف تو یک روز می‌رسد که در اوج عاشقی با روضۀ مادر رو به موت شوم و تو بیایی و با دستی که روی قلبم می‌گذاری، مرا به دنیا برگردانی‌. اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🌱خانه‌هایی که اهالی‌اش از تو یاد می‌کنند، تو را صدا می‌زنند، به دنبال تو می‌گردند، برای تو نفس می‌کشند و زندگی را بر مدار دل تو می‌گردانند، بهشت‌های روی زمین هستند. 🌱هر مهمانی پا به این خانه‌ها بگذارد، حس می‌کند که وارد بهشت شده. میزبان مهمانان این خانه‌ها فقط صاحب‌خانه‌ها نیستند، بی‌شک فرشته‌ها خادمان درگاه این خانه‌ها هستند. 🌱نور بهشت تو چنان بر این خانه‌ها می‌تابد که ظلمت در دل شب هم راهی به این خانه‌ها ندارد. 🌱ذکر این خانه‌ها نقل مجلس فرشته‌هاست. فرشته‌ها برای رفت و آمد به این خانه‌ها بی‌تاب‌اند. هر فرشته‌ای که توفیق فرود در این بهشت را می‌یابد، مایۀ غبطۀ دیگر فرشته‌ها می‌شود. 🌱خانه‌های بهشتی، راز آرام زیستن در دنیای شلوغ و پرهیاهو هستند. آقا!❣ می‌شود یکی از خانه‌های بهشتی روی زمین را نشانم بدهی؟ اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🌱باورم نمی‌شود در خانه‌ای یاد تو باشد و دغدغۀ اهالی خانه به دست آوردن دل تو باشد و چشمانشان منتظر تو باشد و تو سری به آن خانه نزنی. مگر می‌شود دلی در گرو محبت تو باشد و نگاه مهربان تو به صاحب آن دوخته نشود؟ 🌱خانه‌هایی که به یاد تو آبادند، در و دیوارشان با آدم‌ها حرف می‌زنند. هر چه زینت دنیایی هم که در این خانه‌ها باشد، چشم‌ها را جلبِ خود نمی‌کند. در این خانه‌ها این فقط نور توست که چشم‌ها را به خود خیره می‌کند. 🌱در هر شهری یک خانه هم که به نور تو روشن باشد، برای روشنایی شهر کافی است. امروز شهرهای ما چقدر محتاج این خانه‌هاست. اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🏡خانه وقتی یادآباد تو می‌شود، دیگر با هر باد و طوفانی به هم نمی‌ریزد. 🌪طوفان برای این خانه، حکم نسیمی را دارد که بر برگ درخت می‌وزد و آن را به رقص درمی‌آورد. 🏡خانه‌هایی که نام‌آباد تو هستند، در برابر سیل‌ها مقاوم‌تر از کوه هستند. 🌊سیل‌ها برایشان فواره‌ای دل‌انگیز است که زیر می‌ایستند و لبخند بر لب می‌نشانند. 🏡خانه وقتی عشق‌آباد تو شد، با زلزله‌ها فرو نمی‌ریزند. ⚡️زلزله‌ها برایش حکم دستی را دارند که گهواره را تکان می‌دهد و آنها در میان این تکان‌های مهربان آرام می‌گیرند. 🏡خانه‌ای که امرآباد توست، با نعره‌های تحکم آمیز از جا کنده نمی‌شود. ⚔نعره‌های دشمنان تو برای اهالی این خانه،‌ حکم وِز وِز مگس را دارد. 🌸خوش به حال خانه‌هایی که با تو آبادند. اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🌱یک شب مهمان شدن در خانه‌ای که عشق‌آباد توست، طعم همۀ مهمانی‌های دنیا را از کام انسان می‌برد. اهالی خانه‌ای که بوی تو را می‌دهد،‌ با «آرامش» از انسان پذیرایی می‌کنند؛ چیزی که جز در این خانه‌ها جای دیگری پیدا نمی‌شود. 🌱در این خانه‌ها آدم وقتی کنار صاحب‌خانه می‌نشیند، احساس می‌کند دلش تو را می‌خواهد. شعاع عشقی که از تو در دل صاحب‌خانه است، چنان بر دل مهمان می‌تابد که اگر کمی قابل باشد، عاقل می‌رود و عاشق برمی‌گردد. 🌱مهمان چنین خانه‌ای شدن توفیق می‌خواهد. توفیق را خدا جز از راه تو، از کجا به انسان می‌دهد؟ حالا که توفیق مهمان شدن در خانۀ تو را نیافته‌ام، می‌شود التماس کنم توفیقم بدهی تا شبی مهمان خانه‌ای باشم که عشق‌آباد توست؟ اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🌱وقتی مهمان خانه‌ای می‌شوم که دغدغه‌های اهالی‌اش بر مدار دل تو می‌چرخد، روی گرفته و گشاده‌شان هر دو برایم دل‌نشین است. 🌱من از چهرۀ در هم فرورفتۀ آنها می‌فهمم اتفاقی افتاده که دل تو غمگین شده و اهالی خانه به غم تو غمگین‌اند. این چهره‌های گرفته برای من از هزار لبخند شیرین‌تر است. غمی که بوی تو را می‌دهد، چنان خانه را معطر می‌کند که یک گلستان در برابرش بی‌عطر و بو می‌شود. 🌱لبخندهای اهالی این خانه نشان از شادی دل تو دارد. این لبخندها بی‌اختیار مرا مست می‌کند. شادی را با این لبخندها می‌شود معنا کرد. شادیِ چشیدنی در این لحظه‌ها چنان ملموس و عمیق است که اگر همۀ دنیا را در یک لحظه به آدم ببخشند، نمی‌شود حتی ذره‌ای از آن شادی را حس کرد. 🌱چه توفیق است مهمان چنین خانه‌ای شدن! کاش زودتر روزی‌ام می‌شد! اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🌱از خیال خانه‌ای که عشق‌آباد توست بیرون نمی‌روم. به در و دیوار خانه که نگاه می‌کنم، بی‌اختیار یاد تو می‌افتم. با صاحب‌خانه که حرف می‌زنم، صدای تو را می‌شنوم. روبروی او که می‌نشینم و به چشمانش خیره می‌شوم،‌ نگاه تو در نظرم می‌آید. او را که صدا می‌زنم،‌ انگار که دارم تو را صدا می‌زنم. 🌱من در وجب به وجب خانه، تو را احساس می‌کنم. خودت بگو‍! اصلا می‌شود از خیال این خانه بیرون آمد؟ زندگی بیرون از این خانه‌ها، ریاضت سختی است. 🌱من در خیالم در این خانه می‌مانم؛ اما اگر روزی توفیقی نصیبم شد که در دنیای واقعیت پا به چنین خانه‌ای بگذارم، حاضرم خادم اهالی آن شوم؛ اما دیگر پایم را از آن خانه بیرون نگذارم. 🌱خدمت در این خانه، برتر از هزار ریاست بیرون از آن است. مرا از دیدار اهالی چنین خانه‌ای محروم نکن آقا!اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🌱هنوز در خیالم مهمان خانه‌ای هستم که عشق‌آباد توست. در خیالم گشتم به دنبال این که کِی و چقدر به فکر وسعت آن خانه بوده‌ام. دیدم، با این که خانه‌ای که در خیالم مهمان آن هستم، به چشم مردم دنیا کوچک است؛ اما حتی برای لحظه‌ای و به اندازۀ ذره‌ای به کوچکی‌اش فکر نکردم. 🌱آقا!❣عشق تو معنای وسعت و تنگنا را عوض می‌کند. خانه‌ای که عشق‌آباد توست، حتی اگر به ظاهر کوچک‌ترین خانۀ شهر باشد، به اندازۀ خود بهشت وسعت دارد. این را تنها ذهن‌هایی می‌فهمند که اندازه‌ها را با خط‌کش عشق تو بسنجند. 🌱چنین ذهن‌هایی برای وسعت بخشیدن به خانه‌هایشان،‌ به بهشت‌تر شدن خانه می‌اندیشند. بهشت‌تر شدن خانه، راهی جز انتشار بیشتر عشق تو در آن دارد؟ ندارد. اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🪴در خانه‌ای که یادآباد توست، یاد دنیا و غصه‌هایش بی‌معناست. مگر می‌شود کسی به یاد تو خانه‌اش را آباد کند و غصۀ دنیا حتی تا پشت در خانه‌اش راه پیدا کند؟ 🪴یاد تو و یاد دنیا در یک خانه جمع نمی‌شود. پس اگر یاد تو در خانه‌ای هست،‌ بی‌شک جای یاد دنیا نیست. 🪴حرف و حدیثی که در خانۀ یادآباد تو میان اهالی خانه جریان دارد، همه بر محور تو می‌چرخد. نه ذهن‌ها ظرفیتی برای انباشت یاد دنیا دارند و نه دل‌ها میلی به حرف زدن دربارۀ دنیا و نه زبان‌ها فرصتی برای گفتگو دربارۀ دنیا. 🪴اهالی این خانه، از دنیا رهیده‌اند و طعم زندگی را چشیده‌اند. تو شده‌ای دنیای آنها و آخرتشان. دیگر نه دنیای دیگری می‌خواهند و نه آخرت دیگری. خوش به حالشان! اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🌾دنیا برای مؤمن قفس است در این تردیدی نیست. فراخی دنیا به چشم مؤمن نمی‌آید. اگر غیر از این باشد عجیب است؛ اما مؤمن، زیرک است. مگر کسی شک دارد؟ او زیرکی را از خدا دارد؛ زیرا مسیر نگاهش را نور خدا روشن می‌کند. 🌾این زیرکی، خودش را وقتی نشان می‌دهد که مؤمن دلش را به تو می‌سپارد و آن را با یاد تو آباد می‌کند و خانه‌اش را می‌کند عشق‌آباد تو، آن وقت خانه‌اش می‌شود وسیع‌ترین نقطۀ عالم. 🌾حالا اگر کسی به این مؤمن عاشق بگوید دنیا قفس است، از او خواهد پرسید که کدام دنیا را می‌گویی؟ دنیایی که ظرف تن توست یا دنیایی که بهشت برین خداست؟ دنیایی که ظرف تن توست، تنگ‌ترین جای عالم و دنیایی که بهشت برین خداست، وسیع‌ترین نقطۀ‌ هستی است. ❣آقا! تو دنیا و آخرت مؤمن عاشق هستی. مگر می‌شود دنیای چنین کسی قفس باشد؟! 🌸 یک روز تو دنیا و آخرت من هم خواهی شد. من به همین امید زنده‌ام. اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🌻دلم را نمی‌توانم از خانه‌ای که به عشقِ تو آباد است بکَنم و به خانۀ خودم برگردم. هر چه از خوشی‌های زندگی می‌خواهم در این خانه موج می‌زند. آرامش می‌خواهم هست، همدلی و همزبانی فراوان، تعاون بر نیکی و تقوا همیشه،‌ لبخندهای حقیقی هر چه دلت بخواهد، گریه‌هایی که از شادی بهجت‌آفرین‌ترند و ... . 🌻من به دنیا آمده‌ام تا به چیزی برسم که در این خانه‌ها همیشه پیدا می‌شود. پایم را از این خانه‌ها که بیرون می‌گذارم، وحشت وجودم را می‌گیرد. احساس می‌کنم از بلندی سقوط کرده‌ام. خودم را معلق میان زمین و آسمان می‌بینم. 🌻با این که در خیالم دارم در این خانه‌ها زندگی می‌کنم؛‌ اما من به این خانه‌ها وابسته شده‌ام ❣آقا! کاش یکی از این خانه‌ها را نشانم می‌دادی! می‌خواهم به اهالی‌اش التماس کنم مرا به غلامی قبول کنند. اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🌟تنها کسی که می‌تواند مرا از خانه‌ای که یادآباد توست بیرون ببرد تویی! کشش حال و هوای این خانه‌ها به وجود توست، نورشان از نور نام تو و عطرشان از شمیم یاد توست. پس جز تو چه کسی می‌تواند مرا از این خانه بکَند؟ 🌟من خو گرفته‌ام به در و دیوار این خانه‌ها. اگر مرا از این خانه‌ها بیرون ببرند و در جایی نفس بکشم که عطر نام تو در آن نپیچیده، نفس‌ها حکم سوهان جانم را پیدا می‌کنند و با هر نفسی احساس مرگ خواهم کرد. ❣آقای مهربانم! مرا مثل اهالی این خانه‌ها لبریز از عشق خودت کن تا نفس کشیدنم در هر جا که باشم، بانی انتشار عطر تو شود. آن وقت دیگر فرقی نمی‌کند کجا باشم وقتی جانم معطر به یاد تو شود! اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🏡می‌خواهم در خیالم خانۀ خودم را بکنم همان خانه‌ای که عشق‌آباد توست. شاید این خیال خوش، آرام آرام بانی شد تا خانه‌ام در واقعیت عشق‌آباد تو بشود. خدا را چه دیدی! 🏡پس حالا خانه‌ام شده عشق‌آباد تو! در این خانه هر چه فکر و خیال دارم، حول و حوالی تو می‌چرخد. دنبال این هستم که بدانم تو از چه خوشت می‌آید، من نیز همان را دوست بدارم. دست و پا می‌زنم تا بفهمم تو از چه بدت می‌آید، تا بغض آن را در سینه بپرورانم. ❣خطی را اشارۀ ابروانت نشان می‌دهند، پی می‌گیرم تا ببینم کجا را نشانه گرفته‌ای، همۀ وجودم را خرج همان جا می‌کنم. نگاه می‌کنم میان ابروانت را همین که گرهی افتاد به آنجا می‌فهمم که خشمگین شده‌ای. ❣آنچه که تو را به خشم آورده پیدا می‌کنم تا اگر در من بود، همان لحظه از خودم دور کنم و اگر در جای دیگری بود، ریشه‌اش را کور کنم. 🏡 در خانۀ‌ من جز خشم و خشنودی تو، دغدغۀ دیگری نیست. چه زیباست خانۀ خیالی‌ام! اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🌱در خیالم خانه‌ام شده عشق‌آباد تو. هر کسی از کنار خانه‌ام رد می‌شود، بی‌آن‌که دست خودش باشد، چند لحظه‌ای می‌ایستد و بو می‌کشد و گاهی این چند لحظه، چند ساعت می‌شود آقا!❣ 🌱از وقتی خانه‌ام شده عشق‌آباد تو عطرت چنان در فضا پیچیده که اهالی محله همه مست شده‌اند از آن. هر کسی پا به محله‌مان می‌گذارد و این عطر را استشمام می‌کند، قدم قدم نزدیک می‌شود تا سرچشمۀ عطر در فضا پیچیده را پیدا کند. 🌱گاهی در مقابل خانه‌ام جای سوزن انداختن نیست. مردم می‌آیند و می‌ایستند و دل‌شان نمی‌آید که بروند. 🌱همسایه‌ها هیچ کدام‌شان شاکی نیستند از این ازدحام‌ها. آنها خوشحال‌اند که روز و شب از عطر تو بهره دارند و به شکرانۀ آن، تحمل می‌کنند شلوغی در خانه‌ام را. چقدر خوب است که می‌شود این خیال‌ها را روزی محقق کرد! اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🪴دورهمی خانه‌های یادآباد تو،‌ بر مدار نام تو می‌چرخد. از تو می‌گویند و عظمت ماورائی‌ات، از تو و مقامی که پیش خدا داری. 🪴از فراقت می‌گویند و داغی که بر دلشان گذاشته، از انتظارشان می‌گویند و چشم‌هایی که سال‌هاست به مغربِ زمین دوخته شده تا خورشید به عشق تو از آن جا طلوع کند. 🪴از جمعه‌هایی حرف می‌زنند که به امید آمدن تو آغاز شد و با امتداد داغ هجرانت تمام شد؛ جمعه‌هایی که آماده بودند در رکابت باشند و بجنگند و جان بدهند؛ اما شمشیرهایشان در غلاف ماند و نگاهشان خشکید و تو نیامدی. می‌گویند و اشک می‌ریزند و تو را صدا می‌زنند. 🪴کاش روزی برسد که محور دورهمی‌های هر خانه‌ای نام تو باشد و یاد تو. اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🍀همسایۀ خانۀ خیالی‌ام،‌ از دنیا خسته و دلش افسرده شده بود. دیشب آمده بود پیشم برای درد دل. با لبخندی که نشان از شادی عمیقی داشت از خستگی و افسردگی‌اش می‌گفت. 🍀حرفش که تمام شد گفتم: نه از لحنت و نه از رخسارت نشانه‌ای از خستگی و افسردگی پیدا نیست. پس چطور می‌گویی که به آخر خط رسیده‌ای؟ 🍀لبخندش عمیق‌تر شد و تعجب من بیشتر. او گفت: لبخندی که روی لبم می‌بینی، حاصل نفس کشیدن در خانۀ‌ توست. از این جا که بیرون می‌روم، نفسم می‌گیرد و لحنم پر از غم می‌شود و دلم لبریز از غصه. کاش خانۀ‌ من هم حال و هوای خانۀ‌ تو را داشت! 🍀می‌گفت گاهی که خیلی دلم می‌گیرد و احساس پوچی می‌کنم، می‌آیم در حیاط خانه‌ام رو به خانۀ تو می‌نشینم و بو می‌کشم، امید در رگ‌هایم جریان می‌یابد و باز هم باز می‌گردم به زندگی. ❣آقای مهربونم! کاش در واقعیت زندگی این قدر عاشقت بودم که می‌توانستم افسرده‌ها و به آخر خط رسیده‌ها را به زندگی برگردانم. مرا ببخش به خاطر این همه عاشق نبودنم. اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.
. ❣ ﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾ 🌱سلام عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 🌸 از خانۀ خیالی‌ام بیرون آمدم و رفتم به گل‌فروشی محلۀ خیالی‌ام. داشتم گل‌ها را یکی یکی نگاه می‌کردم که ناگهان نگاهم خورد به گل‌فروش که خیره شده بود به من. 🌸 پرسیدم: چیزی شده؟ گفت: می‌خواستی چه بشود؟ گفتم: چه شده؟ گفت: همین که پایت را گذاشتی در مغازه‌ام، مشتری‌ها گل‌هایی را که برداشته بودند، برگرداندند سرجایشان. پرسیدم: چرا؟ گفت مشتری‌ها می‌گویند گل‌هایت دیگر برایمان نه رنگ دارد و نه بو. گفتم: ربطش به من؟ گفت: وقتی که آمدی، بویی از تو در این جا پیچید که دیگر هیچ گلی در برابرش هیچ بویی نداشت. گفتم: مرا ببخش، همین حالا می‌روم. دستم را گرفت و گفت: التماس می‌کنم نرو. عمری گل‌فروشم و تا به حال بویی این چنین مست کننده استشمام نکرده‌ام. این عطر، عطر زندگی است. می‌خواهم زندگی را استشمام کنم، پس پیشم بمان! ❣آقا! یک روز از عالم خیالم بیرون خواهم آمد و در واقعیت عطر تو را منتشر خواهم کرد. دعا کن آن روز دیر و دور نباشد. اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا ‌.