🔸 اجازه
🔰 کنار خانه ای که می ساخت، یک زمین بود که می خواستیم مصالح را آنجا بریزیم. ماشین مصالح آمده بود، محسن اما اجازه نمی داد بار را خالی کنند. می گفت باید از صاحب زمین اجازه بگیریم. به او گفتم: « قول میدم کارمون که تموم شد زمینش را تمیز و مرتب کنم.» اما قبول نکرد. بالاخره با هر زحمتی که بود، شماره تلفن صاحب زمین را پیدا کرد و اجازه گرفت.
📖 #سرمشق
📚 به همت انتشارات شهید کاظمی
✅ پیامکی
۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱
✅ تلفنی
۰۲۵۳۳۵۵۱۸۱۸
✅اینترنتی
https://b2n.ir/g26466