🌺 پیشنهاد برای مادران و مادربزرگ های محترم دارم🌺
📖 حدیث کساء را بخوانید و ترجمۀ فارسی آن را به عنوان قصّه به فرزندان خود یاد بدهید.
چون بچهها قصّههای بدون تنش و درگیری را دوست دارند. قصّۀ حدیث کساء را برای بچههای خودتان بخوانید و تجربه کنید.
جالب اینجاست که بچهها دوست دارند همان قصههای قبلی را دوباره برای آنها تکرار کنید، چون با آن اُنس پیدا میکنند.
⭕قصّۀ حدیث کساء حادثۀ تلخی ندارد که بچه بدش بیاید، ضمن اینکه در این قصه خانواده وجود دارد، خصوصاً که محور داستان هم پدربزرگ خانواده است و بچهها به لحاظ روانشناسی این را دوست دارند.
این داستان سرشار از لطف، زیبایی، صفا و صمیمیت است و خواندش هم خیلی سفارش شده است.
وقتی این بچه بزرگ شد، اگر به او بگویید که امام حسین(ع) مظلوم واقع شده، غم دلش را خواهد گرفت و ارتباط قشنگی ایجاد خواهد کرد. البته دقت کنید که از همان کودکی نباید بچهها را با غمهای اهلبیت(ع) آشنا کنید، بلکه با حدیث کساء آشنا کنید که سراسر شادی و محبت و صمیمیت است.
⭕الان باید در همۀ خانهها قصهها و اشعار مختلفی با موضوع حدیث کساء برای بچهها وجود داشته باشد که
مادرها برای بچههای خود بخوانند
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
دزدی از خانه خدا / که در شهر میانه روی داد!
در "میانه" یکی از شهرهای آذربایجان شرقی اتفاقی عجیب افتاد:
وقتی بانی مسجد جهت برگزاری نماز صبح وارد مسجد میشود میبیند بخاری مسجد به سرقت رفته، سریعا موضوع رو به نیروی انتظامی 110 اطلاع میدهد، پلیس 110 پس از بازرسی مسجد نامه ای در محراب مسجد پیدا میکند...
متن نامه:
خدای بزرگ من از تو دزدی میکنم چون زن و بچه نداری که از سرما تلف بشن!
از بندگان مومنت خیری نصیب هیچ کس نمیشود. حق الناسی هم بر گردنم نیست از خانه تو دزدی کردم، طفل شیر خوارم از سرما تلف میشود، اگر وضع مالی ام خوب شد بخاری را پس می آورم، کسانی که اینجا نماز میخوانند اگر تمام فکرشان به عبادت با تو باشد سرما را احساس نمیکنند.
با تشکر دزد هستمدنبالم نگردید از خدا دزدی کرده ام....
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
🌱🕊
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
میگویند روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد.
شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او میگوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد میدهد و میگوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد.
مرد کشک ساب میرود و پاتیل و پیاله ای میخرد شروع به پختن و فروختن فرنی میکند و چون کار و بارش رواج میگیرد طمع کرده و شاگردی میگیرد و کار پختن را به او میسپارد. بعد از مدتی شاگرد میرود بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز میکند و مشغول فرنی فروشی میشود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد میشود.
کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی میرود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم میکند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود به او میگوید: «تو راز یک فرنیپزی را نتوانستی حفظ کنی حالا میخواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ برو همون کشکت را بساب.»
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
پرهیز از غضب🔥
مردی خدمت پیامبر رسید و عرض کرد: یا رسول الله! مرا چیزی بیاموز که باعث سعادت و خوشبختی من باشد. حضرت فرمود: «برو و غضب نکن و عصبانی مباش!» مرد گفت: همین نصیحت برایم کافی است.
سپس نزد خانواده و قبیله اش بازگشت. دید پس از او حادثه ناگواری رخ داده است؛ قبیله او با قبیله دیگر اختلاف پیدا کرده و مقدمه جنگ میان آن دو آماده است و کار به جایی رسیده که هر دو قبیله در برابر یکدیگر صف آرایی کرده، اسلحه به دست گرفته اند و آماده یک جنگ خونین هستند. در این حال، مرد برانگیخته شد و بی درنگ لباس جنگی پوشید و در صف بستگان خود قرار گرفت.
ناگاه اندرز پیامبر اکرم(ص) که فرموده بود: غضب نکن، به خاطرش آمد. فوری سلاح جنگ را بر زمین گذاشت و به سوی قبیله ای که با خویشان او آماده به جنگ بودند، شتافت و به آنان گفت: مردم! هرگونه ضرر و زیان مثل زخم و قتل...که از جانب ما به شما وارد شده و علامت ندارد (ضارب و قاتلی معلوم نیست)، به عهده من است و من آن را به طور کامل از مال خود می پردازم و هرگونه زخم و قتل که ضارب و قاتلش معلوم است، از آنها بگیرید.
بزرگان قبیله پیشنهاد عاقلانه او را شنیدند، دلشان نرم شد و شعله غضبشان فرو نشست و از او تشکر کردند و گفتند: ما هیچ گونه نیازی به این چیزها نداریم و خودمان به پرداخت جریمه و عفو و گذشت سزاوار
هستیم. بدین گونه، با ترک غضب، هر دو قبیله با یکدیگر صلح و آشتی کردند و آتش کینه و عداوت در میانشان خاموش گردید.
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
🛎بسیار بسیار مهم🛎
✍حتما تا آخر مطالعه کنین ✍
😭😭😭اتفاقات ۳ جمادي الثانی
در مورد شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
🔸امام رضا علیه السلام می فرماید: (ان فاطمه صدیقه شهیده) : (همانا فاطمه رصدّیقه و شهیده است)
📚اصول کافی: ج ۳، ص ۴۷۵
🔸در این روز در سال ۱۱ ه‘ بنابر قول ۹۵ روز، در روز سه شنبه شهادت حضرت بتول عذراء مظلومه مضروبه حضرت سیده النساء فاطمه زهرا سلام الله علیها به وقوع پیوسته است.
📚مستدرك سفینه البحار: ج ۲، ص ۸۵
🔸بعد از شهادت و دفن پیامبر صلی الله علیه و آله سه بار به منزل امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا علیه السلام هجوم آورده، در هر بار به طریقی جسارت به اهل بیت علیهم السلام کردند. در یکی از این دفعات، که در منزل آن حضرت را آتش زدند و به زور وارد منزل شدند، حضرت صدیقه سلام الله علیها پشت در بودند.
🔸با اینکه عُمَر می دانست آن حضرت پشت در است، با لگد و فشار در را پاي کرد، و میخ در سینه آن مخدره را آزرد و محسن علیه السلام سقط شد و پهلوي آن حضرت شکست. آن حضرت بیهوش روي زمین قرار گرفت، و حضرت مولی الموحدین علیه السلام را با سر و پاي برهنه و دست بسته به طرف مسجد بردند.
🔸وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها به هوش آمدند به دنبال امیرالمؤمنین علیه السلام رفتند، و از بردن آن حضرت به مسجد مانع شدند. داخل کوچه جلو چشم همسرش اسد الله الغالب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام (که از طرف خدا مامور به صبر بودند)، با تازیانه و علاف شمشیر بر بدن حضرت صدیقه شهیده علیها السلام زدند که طبق بعضی روایات از بازوي آن حضرت خون جاري شد و باز بیهوش روي زمین قرار گرفتند.
🔸روزهاي حزن فاطمه علیه السلام:
بعد از این وقایع و فجایع آن حضرت بعضی روزها با دلی شکسته و محزون کنار قبور شهداي احد می رفت و می گریست، و مرگ خود را از خداوند طلب می کرد، تا اینکه آهسته آهسته درد و جراحتهاي بدن بیشتر شد، و از آن به بعد نزدیک مدینه زیر درختی می نشست و گریه و ناله می کرد. منافقین آن درخت را هم بریدند. بعد از آن امیرالمؤمنین علیه السلام در آنجا سایبانی ساختند که مشهور به (بیت الحزان) شد.
🔸روز به روز بر شدت بیماري بی بی افزوده می شد. سینه شکسته و مجروح، بازوي ورم کرده، صورت نیلی، محسن سقط شده، غم پیامبر صلی الله علیه و آله، مظلومیت امیرالمؤمنین علیه السلام، کار را به جایی رساند که آن حضرت در بستر بیماري افتاد، و وصیت هاي خویش را به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: (شبانه مرا از زیر پیراهن غسل بده و کفن کن و دفن نما. قبرم مخفی باشد و ابوبکر و عمر در تشییع و نماز من حاضر نشوند.
عایشه نیز بر جنازه من حاضر نشوند.)
📚الاحزان: ص ۲۶۲، ۲۴۷ - بحار الانوار: ج ۴۳، ص ۱۷۱ - فیض العلام: ص ۲۶۳، ۲۵۸ - جنه العاصمه: ص ۳۵۱، ۳۶۱ - ریاحین الشریعه: ج ۱، ص ۲۹۳، ۲۵۱ - مأساه الزهراء علیها السلام: ج ۲، ص ۱۸، ۳۱، ۴۵، ۴۸، ۴۹، ۶۴، ۷۶ و ...
📚سبعه من السلف: ص ۲۵۳
بدن مطهر آن حضرت شبانه غسل داده شد و هنگام غسل، امیرالمؤمنین و حسنین و زینبین علیهم السلام و فضه خادمه و اسماء بنت عمیس حاضر بودند.
سپس عده اي از گلهاي سر سبد اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام: سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و... حاضر شدند و بدن را دفن کردند.
برای اینکه اهالی ظالم مدینه قبر آن بانو را پیدا نکنند ،در بقیع چهل صورت قبر ترتیب دادند و بر آنها مقداري آب ریختند.
📚بحار الانوار: ج ۴۳، ص ۱۸۳
🔸فرداي آن روز منافقین قصد نبش قبر را نمودند، ولی امیرالمؤمنین علیه السلام اجازه نفرمودند.
احتمالات در محل دفن آن حضرت متعدد است، ولی زیارت آن حضرت در مسجد النبی صلی الله علیه و آله، حجره خود آن حضرت که در زمان ما جزء صحن مسجد است بین محراب و منبر، و در بقیع وارد شده است.
مدت عمر آن مخدره مظلومه ۱۸ سال و ۶۰ روز یا ۹۰ روز است. سال شهادت یازدهم هجري است.
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
﷽
🌸 تشرف علی ابن مهزیار اهوازی به محضر حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌸
💠 حکایت 💠
علی ابن مهزیار اهوازی یکی از کسانی بود که سالهای زیادی برای تشرف به محضر حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه الشریف تلاش نمود تا جایی که بیست سال بدون وقفه خود را به مراسم حج می رساند به امید اینکه مولایش را زیارت کنداما موفق نمیشد.
سپس بعد از بیست سال تلاش و زحمت ؛ از ملاقات حضرت نا امید شد و به دوستانش خبر داد که امسال به مکه نمی آیم ؛ اما در خواب به او بشارت دادندکه امسال توفیق زیارت حضرتش را پیدا خواهی نمود. برای همین دوباره تصمیم گرفت خود را به مراسم حج برساند و به هر حال به سرزمین وحی مشرف شد.
در طول ایام حج به شدت انتظار میکشید تا ببیند این وعده چگونه محقق خواهد شد اما سفر رو به اتمام بود و خبری از وصال نشد. تا اینکه در پایان سفر جوانی در مسجد الحرام با علی ابن مهزیار قرار گذاشت تا او را خدمت حضرت ببرد .
علی ابن مهزیار اثاثش را جمع کرد و از دوستانش خداحافظی نمود و بدون اینکه دوستانش متوجه شوند ؛ با آن جوان به سوی کوههای طائف راه افتاد.
علی ابن مهزیار به همراه آن جوان ؛ قبل از طلوع آفتاب به خیمه حضرت رسید و بعد از کسب اجازه از محضرشان به خدمت حضرتشان نائل شد.
آن حضرت در بدو ورود فرمودند :
«علی ابن مهزیار!
من شب و روز منتظرت بودم
تا بیایی
اما نمی آمدی»
علی ابن مهزیار از این جمله حضرت تعجب کرد؛ چرا که فکر می کرد اوست که بیست سال به دنبال آن حضرت بوده است.
اما امام در ادامه فرمودند:
« سه مانع در تو وجود داشت که نمی گذاشت نزد ما بیایی؛
بدنبال جمع آوری مال بودی
به فقرا رسیدگی نمی کردی
و صله رحم نیز نمی کردی»
✍️ کتاب رزق ص 96 آیت الله مهدوی💠
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
جوانی نزد شیخی آمد واز او پرسيد:
من جوان كـم سني هـستم امـا آرزو هـاي
بزرگـي دارم و نميتوانم خـود را از نگاه كردن
بـه دختـران جـوان منـع كـنم، چـاره ام چـيست؟
شیخ نيز كوزه اي پر از شير به او داد و
بـه او توصـيه كـرد كـه كوزه را بـه سـلامـت
به جـاي معـيني ببـرد و هـيچ چـيز از كوزه نريزد
واز یکی از شاگردانش نیز درخواست كرد
او را هـمراهي كند واگر یک قطره از شـير را
ريخت جلوي همه مردم او را حسابی كتك بزند!
جوان نيز شير را به سلامت به مقصد
رساند و هيچ چيز از آن نريخت. وقتي شیخ
از او پرسـيد چند دختـر را در سـر راهـت ديدی؟
جوان جواب داد هيچ، فقط به فكرآن بودم
كه شير را نريزم كه مبـادا در جـلوي مردم كتك بـخـورم و در نـزد مـردم خـوار و خـفـيـف شـوم..
شیخ هم گفت: اين حكايت انسان مؤمن است
كه هميشه خداوند را ناظر بر كارهايش ميبيند
وحواسش را جمع میکند تا سمت
گناه کشیده نشود و از روز قيامت بيم دارد...
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
هدایت شده از محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
🌹امام حسین ( علیه السلام ) :
در آنچه مربوط به تو نیست سخن مگو ، که می ترسم به گناه دچار شوی
و در امور مربوط به خودت هم سخن مگو ، مگر این که کلام بجا باشد ؛ زیرا چه بسا گوینده ای که سخن بحق هم گوید ، ولی مورد عیبجویی مردم واقع شود.
📗 بحار الانوار ج 44 ص 367
🌹 امام حسین (علیه السلام) :
جز به یکی از سه نفر حاجت مبر :
دیندار صاحب مروت کسی که اصالت خانوادگی داشته باشد.
📔 تحف العقول ص 247
🌹 امام حسین (علیه السلام ) :
هر كس نزد ما آيد، حداقل يكي از اين چهار خصلت را خواهد يافت :
برهاني متين مي شنود، از قضاوتي عادلانه برخوردار مي گردد، با برادري سودمند و پرفايده روبرو خواهد شد و ثواب همنشيني با علما هم خواهد برد.
📙 بحار الانوار، ج 44، ص 195
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
🌸🍃🌸🍃
حضرت علی (ع) میفرمایند:
در شگفتم از بخيل: به سوى فقرى میشتابد كه از آن میگريزد و سرمايهاى را از دست میدهد كه براى آن تلاش میكند، در دنيا چون تهيدستان زندگى میكند، اما در آخرت چون سرمايهداران محاكمه میشود، و در شگفتم از متكبر: كه ديروز نطفهاى بیارزش و فردا مُردارى گنديده خواهد بود؛ و در شگفتم از آن كس كه آفرينش پديدهها را مینگرد ولی در وجود خدا ترديد دارد! و در شگفتم از آن كس كه مردگان را میبيند و مرگ را از ياد برده است، و در شگفتم از آن كس كه پيدايش دوباره را انكار میكند در حالى كه پيدايش آغازين را مینگرد، و در شگفتم از آن كس كه خانه نابودشدنى را آباد میكند، اما جايگاه هميشگى را از ياد برده است.
📚نهجالبلاغه
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
✅تلنگر
✍فردی پیش بهلول آمد و گفت: راهی بگو که گناه کمتر کنم. بهلول گفت: بدان وقتی گناه میکنی، یا نمیبینی که خدا تو را میبیند، پس کافری. یا میبینی که تو را میبیند و گناه میکنی، پس او را نشناختهای و او را نزد خود حقیر و کوچک میشماری.
پس بدان شهادت به اللهاکبر، زمانی واقعی است که گناه نمیکنی. چون کسی که خدا را بزرگ ببیند نزد بزرگ مؤدب مینشیند و دست از پا خطا نمیکند.
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
✅دعاهای قشنگ واسه همدیگه:
🍃ﺩﻋﺎ کنیم هیچکس ﺩﻟﺶ ﻧﮕﯿﺮﻩ،ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﺪﺍ ﯾﻪ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﺧﻮﺏ ﺑﺬﺍﺭﻩ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺶ!
🍃ﺩﻋﺎ کنیم کﻫﯿﭽﮑﺪﻭممون ﺍﺷﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﻧﯿﺎﺩ،ﺍگرم اﻭﻣﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺎﺷﻪ!
🍃ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﯿﭽﮑﯽ ﺩﻟﺶ ﭘﺮ ﻧﺸﻪ،ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﭘﺮ ﺷﺪ ﭘﺮ ﺑﺸﻪ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ!
🍃ﺩﻋﺎ کنیم هیچکی ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﻧﺸﻪ،ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﺷﺪ ﺧﺪﺍ ﺯﻭﺩ ﯾﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻬﺶ ﺑﺪﻩ!
🍃ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﺮ ﮐﯽ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺗﻮ ﺩﻟﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻪ!
🍃ﺩﻋﺎ کنیم حکمت خدا با آرزوهامون یکی باشه....
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
👌👌👌همسایه👌👌👌
از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله)روایت شده:
رعایت حرمت #همسایه همانند احترام مادر لازم است.
📚 كافى(ط-الاسلامیه) ج۲ ص۶۶۶
از امیرالمومنین عليه السلام روایت شده:
قبل از #مسافرت ببين همسفرت كيست و پيش از #خريد_خانه ببين همسايه ات كيست.
📚📒✏️📝نهج البلاغه ص۴۰۵ نامه۳۱
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy