پرهیز از غضب🔥
مردی خدمت پیامبر رسید و عرض کرد: یا رسول الله! مرا چیزی بیاموز که باعث سعادت و خوشبختی من باشد. حضرت فرمود: «برو و غضب نکن و عصبانی مباش!» مرد گفت: همین نصیحت برایم کافی است.
سپس نزد خانواده و قبیله اش بازگشت. دید پس از او حادثه ناگواری رخ داده است؛ قبیله او با قبیله دیگر اختلاف پیدا کرده و مقدمه جنگ میان آن دو آماده است و کار به جایی رسیده که هر دو قبیله در برابر یکدیگر صف آرایی کرده، اسلحه به دست گرفته اند و آماده یک جنگ خونین هستند. در این حال، مرد برانگیخته شد و بی درنگ لباس جنگی پوشید و در صف بستگان خود قرار گرفت.
ناگاه اندرز پیامبر اکرم(ص) که فرموده بود: غضب نکن، به خاطرش آمد. فوری سلاح جنگ را بر زمین گذاشت و به سوی قبیله ای که با خویشان او آماده به جنگ بودند، شتافت و به آنان گفت: مردم! هرگونه ضرر و زیان مثل زخم و قتل...که از جانب ما به شما وارد شده و علامت ندارد (ضارب و قاتلی معلوم نیست)، به عهده من است و من آن را به طور کامل از مال خود می پردازم و هرگونه زخم و قتل که ضارب و قاتلش معلوم است، از آنها بگیرید.
بزرگان قبیله پیشنهاد عاقلانه او را شنیدند، دلشان نرم شد و شعله غضبشان فرو نشست و از او تشکر کردند و گفتند: ما هیچ گونه نیازی به این چیزها نداریم و خودمان به پرداخت جریمه و عفو و گذشت سزاوار
هستیم. بدین گونه، با ترک غضب، هر دو قبیله با یکدیگر صلح و آشتی کردند و آتش کینه و عداوت در میانشان خاموش گردید.
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
🛎بسیار بسیار مهم🛎
✍حتما تا آخر مطالعه کنین ✍
😭😭😭اتفاقات ۳ جمادي الثانی
در مورد شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
🔸امام رضا علیه السلام می فرماید: (ان فاطمه صدیقه شهیده) : (همانا فاطمه رصدّیقه و شهیده است)
📚اصول کافی: ج ۳، ص ۴۷۵
🔸در این روز در سال ۱۱ ه‘ بنابر قول ۹۵ روز، در روز سه شنبه شهادت حضرت بتول عذراء مظلومه مضروبه حضرت سیده النساء فاطمه زهرا سلام الله علیها به وقوع پیوسته است.
📚مستدرك سفینه البحار: ج ۲، ص ۸۵
🔸بعد از شهادت و دفن پیامبر صلی الله علیه و آله سه بار به منزل امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا علیه السلام هجوم آورده، در هر بار به طریقی جسارت به اهل بیت علیهم السلام کردند. در یکی از این دفعات، که در منزل آن حضرت را آتش زدند و به زور وارد منزل شدند، حضرت صدیقه سلام الله علیها پشت در بودند.
🔸با اینکه عُمَر می دانست آن حضرت پشت در است، با لگد و فشار در را پاي کرد، و میخ در سینه آن مخدره را آزرد و محسن علیه السلام سقط شد و پهلوي آن حضرت شکست. آن حضرت بیهوش روي زمین قرار گرفت، و حضرت مولی الموحدین علیه السلام را با سر و پاي برهنه و دست بسته به طرف مسجد بردند.
🔸وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها به هوش آمدند به دنبال امیرالمؤمنین علیه السلام رفتند، و از بردن آن حضرت به مسجد مانع شدند. داخل کوچه جلو چشم همسرش اسد الله الغالب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام (که از طرف خدا مامور به صبر بودند)، با تازیانه و علاف شمشیر بر بدن حضرت صدیقه شهیده علیها السلام زدند که طبق بعضی روایات از بازوي آن حضرت خون جاري شد و باز بیهوش روي زمین قرار گرفتند.
🔸روزهاي حزن فاطمه علیه السلام:
بعد از این وقایع و فجایع آن حضرت بعضی روزها با دلی شکسته و محزون کنار قبور شهداي احد می رفت و می گریست، و مرگ خود را از خداوند طلب می کرد، تا اینکه آهسته آهسته درد و جراحتهاي بدن بیشتر شد، و از آن به بعد نزدیک مدینه زیر درختی می نشست و گریه و ناله می کرد. منافقین آن درخت را هم بریدند. بعد از آن امیرالمؤمنین علیه السلام در آنجا سایبانی ساختند که مشهور به (بیت الحزان) شد.
🔸روز به روز بر شدت بیماري بی بی افزوده می شد. سینه شکسته و مجروح، بازوي ورم کرده، صورت نیلی، محسن سقط شده، غم پیامبر صلی الله علیه و آله، مظلومیت امیرالمؤمنین علیه السلام، کار را به جایی رساند که آن حضرت در بستر بیماري افتاد، و وصیت هاي خویش را به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: (شبانه مرا از زیر پیراهن غسل بده و کفن کن و دفن نما. قبرم مخفی باشد و ابوبکر و عمر در تشییع و نماز من حاضر نشوند.
عایشه نیز بر جنازه من حاضر نشوند.)
📚الاحزان: ص ۲۶۲، ۲۴۷ - بحار الانوار: ج ۴۳، ص ۱۷۱ - فیض العلام: ص ۲۶۳، ۲۵۸ - جنه العاصمه: ص ۳۵۱، ۳۶۱ - ریاحین الشریعه: ج ۱، ص ۲۹۳، ۲۵۱ - مأساه الزهراء علیها السلام: ج ۲، ص ۱۸، ۳۱، ۴۵، ۴۸، ۴۹، ۶۴، ۷۶ و ...
📚سبعه من السلف: ص ۲۵۳
بدن مطهر آن حضرت شبانه غسل داده شد و هنگام غسل، امیرالمؤمنین و حسنین و زینبین علیهم السلام و فضه خادمه و اسماء بنت عمیس حاضر بودند.
سپس عده اي از گلهاي سر سبد اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام: سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و... حاضر شدند و بدن را دفن کردند.
برای اینکه اهالی ظالم مدینه قبر آن بانو را پیدا نکنند ،در بقیع چهل صورت قبر ترتیب دادند و بر آنها مقداري آب ریختند.
📚بحار الانوار: ج ۴۳، ص ۱۸۳
🔸فرداي آن روز منافقین قصد نبش قبر را نمودند، ولی امیرالمؤمنین علیه السلام اجازه نفرمودند.
احتمالات در محل دفن آن حضرت متعدد است، ولی زیارت آن حضرت در مسجد النبی صلی الله علیه و آله، حجره خود آن حضرت که در زمان ما جزء صحن مسجد است بین محراب و منبر، و در بقیع وارد شده است.
مدت عمر آن مخدره مظلومه ۱۸ سال و ۶۰ روز یا ۹۰ روز است. سال شهادت یازدهم هجري است.
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
﷽
🌸 تشرف علی ابن مهزیار اهوازی به محضر حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌸
💠 حکایت 💠
علی ابن مهزیار اهوازی یکی از کسانی بود که سالهای زیادی برای تشرف به محضر حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه الشریف تلاش نمود تا جایی که بیست سال بدون وقفه خود را به مراسم حج می رساند به امید اینکه مولایش را زیارت کنداما موفق نمیشد.
سپس بعد از بیست سال تلاش و زحمت ؛ از ملاقات حضرت نا امید شد و به دوستانش خبر داد که امسال به مکه نمی آیم ؛ اما در خواب به او بشارت دادندکه امسال توفیق زیارت حضرتش را پیدا خواهی نمود. برای همین دوباره تصمیم گرفت خود را به مراسم حج برساند و به هر حال به سرزمین وحی مشرف شد.
در طول ایام حج به شدت انتظار میکشید تا ببیند این وعده چگونه محقق خواهد شد اما سفر رو به اتمام بود و خبری از وصال نشد. تا اینکه در پایان سفر جوانی در مسجد الحرام با علی ابن مهزیار قرار گذاشت تا او را خدمت حضرت ببرد .
علی ابن مهزیار اثاثش را جمع کرد و از دوستانش خداحافظی نمود و بدون اینکه دوستانش متوجه شوند ؛ با آن جوان به سوی کوههای طائف راه افتاد.
علی ابن مهزیار به همراه آن جوان ؛ قبل از طلوع آفتاب به خیمه حضرت رسید و بعد از کسب اجازه از محضرشان به خدمت حضرتشان نائل شد.
آن حضرت در بدو ورود فرمودند :
«علی ابن مهزیار!
من شب و روز منتظرت بودم
تا بیایی
اما نمی آمدی»
علی ابن مهزیار از این جمله حضرت تعجب کرد؛ چرا که فکر می کرد اوست که بیست سال به دنبال آن حضرت بوده است.
اما امام در ادامه فرمودند:
« سه مانع در تو وجود داشت که نمی گذاشت نزد ما بیایی؛
بدنبال جمع آوری مال بودی
به فقرا رسیدگی نمی کردی
و صله رحم نیز نمی کردی»
✍️ کتاب رزق ص 96 آیت الله مهدوی💠
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
جوانی نزد شیخی آمد واز او پرسيد:
من جوان كـم سني هـستم امـا آرزو هـاي
بزرگـي دارم و نميتوانم خـود را از نگاه كردن
بـه دختـران جـوان منـع كـنم، چـاره ام چـيست؟
شیخ نيز كوزه اي پر از شير به او داد و
بـه او توصـيه كـرد كـه كوزه را بـه سـلامـت
به جـاي معـيني ببـرد و هـيچ چـيز از كوزه نريزد
واز یکی از شاگردانش نیز درخواست كرد
او را هـمراهي كند واگر یک قطره از شـير را
ريخت جلوي همه مردم او را حسابی كتك بزند!
جوان نيز شير را به سلامت به مقصد
رساند و هيچ چيز از آن نريخت. وقتي شیخ
از او پرسـيد چند دختـر را در سـر راهـت ديدی؟
جوان جواب داد هيچ، فقط به فكرآن بودم
كه شير را نريزم كه مبـادا در جـلوي مردم كتك بـخـورم و در نـزد مـردم خـوار و خـفـيـف شـوم..
شیخ هم گفت: اين حكايت انسان مؤمن است
كه هميشه خداوند را ناظر بر كارهايش ميبيند
وحواسش را جمع میکند تا سمت
گناه کشیده نشود و از روز قيامت بيم دارد...
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
هدایت شده از محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
🌹امام حسین ( علیه السلام ) :
در آنچه مربوط به تو نیست سخن مگو ، که می ترسم به گناه دچار شوی
و در امور مربوط به خودت هم سخن مگو ، مگر این که کلام بجا باشد ؛ زیرا چه بسا گوینده ای که سخن بحق هم گوید ، ولی مورد عیبجویی مردم واقع شود.
📗 بحار الانوار ج 44 ص 367
🌹 امام حسین (علیه السلام) :
جز به یکی از سه نفر حاجت مبر :
دیندار صاحب مروت کسی که اصالت خانوادگی داشته باشد.
📔 تحف العقول ص 247
🌹 امام حسین (علیه السلام ) :
هر كس نزد ما آيد، حداقل يكي از اين چهار خصلت را خواهد يافت :
برهاني متين مي شنود، از قضاوتي عادلانه برخوردار مي گردد، با برادري سودمند و پرفايده روبرو خواهد شد و ثواب همنشيني با علما هم خواهد برد.
📙 بحار الانوار، ج 44، ص 195
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
🌸🍃🌸🍃
حضرت علی (ع) میفرمایند:
در شگفتم از بخيل: به سوى فقرى میشتابد كه از آن میگريزد و سرمايهاى را از دست میدهد كه براى آن تلاش میكند، در دنيا چون تهيدستان زندگى میكند، اما در آخرت چون سرمايهداران محاكمه میشود، و در شگفتم از متكبر: كه ديروز نطفهاى بیارزش و فردا مُردارى گنديده خواهد بود؛ و در شگفتم از آن كس كه آفرينش پديدهها را مینگرد ولی در وجود خدا ترديد دارد! و در شگفتم از آن كس كه مردگان را میبيند و مرگ را از ياد برده است، و در شگفتم از آن كس كه پيدايش دوباره را انكار میكند در حالى كه پيدايش آغازين را مینگرد، و در شگفتم از آن كس كه خانه نابودشدنى را آباد میكند، اما جايگاه هميشگى را از ياد برده است.
📚نهجالبلاغه
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
✅تلنگر
✍فردی پیش بهلول آمد و گفت: راهی بگو که گناه کمتر کنم. بهلول گفت: بدان وقتی گناه میکنی، یا نمیبینی که خدا تو را میبیند، پس کافری. یا میبینی که تو را میبیند و گناه میکنی، پس او را نشناختهای و او را نزد خود حقیر و کوچک میشماری.
پس بدان شهادت به اللهاکبر، زمانی واقعی است که گناه نمیکنی. چون کسی که خدا را بزرگ ببیند نزد بزرگ مؤدب مینشیند و دست از پا خطا نمیکند.
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
✅دعاهای قشنگ واسه همدیگه:
🍃ﺩﻋﺎ کنیم هیچکس ﺩﻟﺶ ﻧﮕﯿﺮﻩ،ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﺪﺍ ﯾﻪ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﺧﻮﺏ ﺑﺬﺍﺭﻩ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺶ!
🍃ﺩﻋﺎ کنیم کﻫﯿﭽﮑﺪﻭممون ﺍﺷﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﻧﯿﺎﺩ،ﺍگرم اﻭﻣﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺎﺷﻪ!
🍃ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﯿﭽﮑﯽ ﺩﻟﺶ ﭘﺮ ﻧﺸﻪ،ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﭘﺮ ﺷﺪ ﭘﺮ ﺑﺸﻪ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ!
🍃ﺩﻋﺎ کنیم هیچکی ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﻧﺸﻪ،ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﺷﺪ ﺧﺪﺍ ﺯﻭﺩ ﯾﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻬﺶ ﺑﺪﻩ!
🍃ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﺮ ﮐﯽ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺗﻮ ﺩﻟﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻪ!
🍃ﺩﻋﺎ کنیم حکمت خدا با آرزوهامون یکی باشه....
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
👌👌👌همسایه👌👌👌
از رسول اكرم (صلی الله علیه و آله)روایت شده:
رعایت حرمت #همسایه همانند احترام مادر لازم است.
📚 كافى(ط-الاسلامیه) ج۲ ص۶۶۶
از امیرالمومنین عليه السلام روایت شده:
قبل از #مسافرت ببين همسفرت كيست و پيش از #خريد_خانه ببين همسايه ات كيست.
📚📒✏️📝نهج البلاغه ص۴۰۵ نامه۳۱
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
#داستان_واقعی
💠✨ #یڪ_داستان_یڪ_پند
💢 در شهر خوی زن ثروتمند و تیزفکری به نام شوڪت در زمان ڪریم خان زند زندگی می ڪرد. انگشتر الماس ، بسیار گران قیمتی ارث پدر داشت، ڪه نیاز به فروش آن پیدا کرد.
💢در شهر جار زدند ولی ڪسی را سرمایه خرید آن نبود. بعد از مدتی داستان به گوش خدادادخان حاڪم و نماینده ڪریم خان در تبریز رسید.
💢آن زن را خداددادخان احضار کرد و الماس را دید و گفت: من قیمت این الماس نمی دانم ، چون حلال حرام برای من مهم است، رخصت بفرما، الماس نزد من بماند ، فردا قیمت کنم و مبلغ آن نقد به تو بپردازم. شوڪت خوشحال شد و از دربار برگشت.
💢خدادادخان، ڪه مرد شیاد و روباهی بود، شبانه دستور داد ، نگین انگشتر الماس را با شیشه بدلی، ماهرانه تراشیده و جای ڪرده و عوض نمودند.
💢 شوڪت چون صبح به دربار استاندار رسید، خدادادخان ، انگشتر را داد و گفت: بیا خواهر انگشتر الماس خود را بردار به دیگری بفروش مرا ڪار نمی آید.
💢 شوڪت، وقتی انگشتر الماس خود را دید، فهمید ڪه نگین آن عوض شده است. چون می دانست ڪه از والی نمی تواند حق خود بستاند، سڪوت ڪرد. به شیراز نزد، ڪریم خان آمده و داستان و شڪایت خود تسلیم کرد.
💢 ڪریم خان گفت: ای شوڪت خواهرم، مدتی در شیراز بمان مهمان من هستی، خداداد خان، آن انگشتر الماس را نزد من به عنوان مالیات آذربایجان خواهد فرستاد، من مال تو را مسترد می کنم.
💢 بعد از مدتی چنین شد، ڪریم خان وقتی انگشتر ، نگین الماس را دید، نگین شیشه را از شوڪت گرفته و در آن جای ڪرد و نگین الماس را در دوباره جای خود قرار داد، انگشتر الماس را به شوڪت برگرداند و دستور داد ، انگشتر نگین شیشه ای را ، به خدادادخان برگردانند و بگویند، ڪریم خان مالیات نقد می خواهد نه جواهر.
💢 شوڪت از این عدالت ڪریم خان بسیار خرسند شد و انگشتر نگین الماس را خواست پیش ڪش کند، ولی ڪریم خان قبول نڪرد و شوڪت را با صله و خلعت های زیادی به همراه چند سواره، به شهر خوی فرستاد.
💢 دست بالای دست بسیار است ، گاهی باید صبر داشت و در برابر ظلمے سڪوت ڪرد و شڪایت به مقام بالاتر برد، و چه بالاتری جز خدا برای شڪایت برتر است؟
📚نقل از ڪتاب جوامع الحڪایات و والمواعظ الحسنات
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
محبوبيّـت در قـرض دادن
✨قالَ النَّبِىُّ(ص): اَلْفُ دِرْهَمٍ اُقْرِضُها
مَرَّتَيْنِ اَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ اَنْ اَتَصَدَّقَ بِها مَرَّةً✨
❤️پيامبر اكرم(ص) فرمود:
🔰هزار درهم را اگر دوبار قرض بدهم، بيشتر دوست دارم از اينكه آن را يـك مرتبه بعنوان صـدقه بپردازم.
📚منبع: بحارالأنوار
🌸قرضالحسنه دهنده: ما؛ گيرنده: خدا.
✍معامله اي آسماني، سنّتی قرآني که حق تعالي از باب لطف و كرم، به بندگان خود مال و دارايي فراوان بدون منّت عطا ميكند، آنگاه ميفرمايد: كيست كه به خدا قرضالحسنه بدهد.و سپس براي چنين كسي پاداشهايي بيان ميفرمايد كه جدّاً حيرت انگيز است.
ميفرمايد آن كس كه از مال طيّب و طاهر خود قرضالحسنه ميدهد:
1⃣ پاداش بيكران به او داده خواهد شد
2⃣اجر و مزدي كريمانه به او عطا ميشود
3⃣پاداش مضاعف نصيبش خواهد شد
4⃣به طور قطع گناهان او آمرزيده ميشود
5⃣به طور حتم بهشت برين جايگاه او خواهد بود
6⃣خداوندمتعال از او قدرداني و تشكّر خواهدکرد
7⃣ذخيره ي بسيار مباركي همراه با اجر عظيم براي او محسوب خواهد شد.
💚 امام باقر (ع) فرمودند:
💟سه چیز است که خدای متعال در آنها برای کسی رخصتی قرار نداده یعنی در مورد مؤمن و غیر مؤمن حکم آنها فرق نمیکند: برگرداندن امانت به انسان ، وفای به عهد، نیکی کردن به پدر و مادر.
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را میطلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بیحکمت نیست.»
پادشاه از شنیدن این حرف ناراحتتر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند.
روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیلهای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر میاندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایدهای داشته؟»
وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.»
( برگرفته از امثال و حکم )
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy