📔#داستانهای_پیامبران
📕داستان عُزیر پیامبر
یکی از پیامبران بنی اسرائیل حضرت عُزیر(ع) بود که نام مبارکش یک بار در قرآن آمده است و نامش در لغت یهود،عذرا گفته می شود.پدر و مادرش در منطقە بیت المقدس زندگی می کردند.خداوند دو پسر دوقلو به آنها داد که نام یکی را عزیر و نام دیگری را عُذره گذاشتند.عزیر و عذره با هم بزرگ شدند تا به سی سالگی رسیدند.عزیر(ع) پس از آنکه ازدواج کرد به قصد سفر از خانه بیرون آمد.پس از خداحافظی با بستگانش،اندکی انجیر و آب و میوە تازه با خود برداشت تا در سفر از آن بهره بگیرد.در بین راه به آبادی رسید که به طور وحشتناکی درهم ریخته و ویران شده بود و حتی استخوان های ساکنان آنجا نیز پوسیده شده بود.
هنگامی که عزیر(ع)با دیدن این منظره وحشتناک به فکر معاد و زنده شدن مردگان افتاد و با خود گفت:چگونه خداوند این مردگان را زنده می کند؟البته او این سخن را از روی انکار نگفت بلکه از روی تعجب گفت:
او در این فکر بود که خداوند جانش را گرفت و در ردیف مردگان قرار داد.پس از صد سال،خداوند عزیر(ع) را زنده کرد.فرشته ای از جانب خدا آمد و از او پرسید: چقدر در این بیابان خوابیده ای؟ او که گمان می کرد ساعاتی بیش در آنجا استراحت کرده باشد در جواب گفت:یک روز یا کمتر!
فرشته به او گفت:تو صد سال در اینجا بوده ای.اکنون به غذا و آشامیدنی خود بنگر که چگونه به فرمان خدا در تمام این مدت سالم مانده و هیچ آسیبی ندیده است.اما برای اینکه باور کنی به الاغ خود بنگر و ببین که چگونه با مرگ ،اعضای آن از هم متلاشی شده است و اینک ببین که خداوند چگونه اجزای پراکنده و متلاشی شده آن را دوباره جمع آوری کرده و زنده می کند.با دیدن این منظره عزیر گفت:می دانم که خداوند بر هر چیزی توانا است.اینک مطمئن شدم و مسأله معاد را با تمام وجودم حس کردم و قلبم سرشار از یقین شد.
آنگاه عزیر سوار بر الاغ خود شد و به سوی خانه اش حرکت کرد در مسیر راه می دید که همه چیز تغییر کرده است.وقتی به زادگاه خود رسید دید که خانه ها و آدمها تغییر کرده اند با دقت به اطراف خود نگاه کرد تا مسیر خانه خود را یافت و به نزدیک منزل خود آمد.در آنجا پیرزنی لاغر اندام و خمیده قامت و نابینا را دید از او پرسید:آیا منزل عزیر همین جا است؟ پیرزن گفت:آری همین جا است.سپس به دنبال این سخن گریه کرد و گفت:دهها سال است که عزیر مفقود شده و مردم او را فراموش کرده اند چطور تو نام عزیر را به زبان آوردی؟ عزیر گفت:من خود عزیر هستم.خداوند صد سال مرا از این دنیا برد و جزء مردگان در آورد و اینک بار دیگر مرا زنده کرده است.
آن پیرزن مادر عزیر بود که با شنیدن این سخن پریشان شد و گفت:صد سال قبل عزیر گم شد.اگر تو واقعا عزیر هستی و راست می گویی(او مردی صالح و مستجاب الدعوه بود) دعا کن تا من بینا شوم و ضعف پیری از من برود.عزیر دعا کرد.پیرزن بینا شد و سلامتی خود را بازیافت و با چشم تیزبین خود پسرش را شناخت و دست و پای پسرش را بوسید و سپس او را نزد بنی اسراییل برد.بزرگ قوم بنی اسراییل به عزیر گفت:ما شنیدیم هنگامی که بخت النصر،بیت المقدس را ویران کرد و تورات را سوزاند فقط چند نفر انگشت شمار حافظ تورات بودند.یکی از آنها عزیر(ع) بود.
اگر تو همان عزیر هستی تورات را از حفظ بخوان.عزیر تورات را بدون کم و کاست و از حفظ خواند.آنگاه او را تصدیق کردند و به او تبریک گفتند و با او پیمان وفاداری به دین خدا بستند. در روایتی دیگر گفته شده عزیر و عذره هر دو از یک مادر؛دوقلو بدنیا آمدند.عزیر در سی سالگی از آنها جدا شد و صد سال به مردگان پیوست و سپس زنده شد و نزد خاندانش بازگشت.او بیست سال دیگر با برادرش زیست و سپس باهم از دنیا رفتند در نتیجه عزیر پنجاه سال و عذره صد و پنجاه سال عمر کردند.
📚#داستانهای_قرآنی
https://eitaa.com/darolsadeghiyo
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
تفاوتهای❤️ پدر و مادر ❤️
🔘 شاید تا امروز دقت نکردهاید، ولی با کمی دقت میبینید:
▪️مادر تو را به جهان تقدیم میکند و پدر تلاش میکند تا جهان را به تو تقدیم کند.
▫️مادر به تو زندگی میدهد و پدر به تو میآموزد چگونه این زندگی را نگهداری و احیا کنی.
▪️مادر تو را ۹ ماه با خود حمل میکند و پدر باقی عمرت بدون اینکه متوجه شوی، تو را حمل میکند.
▫️مادر به وقت تولدت بر سرت فریاد میکشد و تو صدایش را نمیشنوی و پدر تا پخته شوی گاهی برای جلوگیری از سقوطت فریاد میکشد.
▪️مادر گریه میکند وقتی بیمار میشوی و پدر بیمار میشود وقتی گریه میکنی.
▫️مادر مطمئن میشود که گرسنه نیستی و پدر به تو یاد میدهد که گرسنه نمانی.
▪️مادر تو را روی سینهاش نگه میدارد و پدر تو را تا پایان عمر به دوش میکشد.
▫️مادر مسئولیت از دوش تو بر میدارد و پدر مسئولیت را در وجود تو میگذارد.
▪️مادر دلسوزانه تو را از سقوط نگه میدارد و پدر میآموزد بعد از سقوط بلند شوی.
▫️مادر میآموزد چگونه روی پایت راه بروی و پدر یادت میدهد چگونه در راههای زندگی حرکت کنی.
▪️مادر زیبایی دنیا را منعکس میکند و پدر واقعیتهای آن را به یادت میآورد.
▫️مهر مادری را هنگام ولادت حس میکنی و مهر پدری را وقتی پدر شدی حس خواهی کرد.
▪️مادر چشمه محبت است و پدر چاه حکمت.
🔲 برای همین، مادر با چیزی مقایسه نمیشود و پدر تکرار شدنی نیست./
با آرزوی سلامتی برای تمام پدران و مادرانی که کنار فرزندانشان هستند
و برای شادی روح تمام پدران و مادرانی که در قید حیات نیستند،
فاتحه و صلوات هدیه کنید.
🎁 پیشاپیش ولادت امیرالمومنین علیه السلام و روز پدر مبارک.
https://eitaa.com/darolsadeghiyo
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
ذکر من، تسبیح من، ورد زبان من علی است📿
جان من، جانان من، روح و روان من علی است💚
تا علی دارم ندارم کار با غیر علی💚
شکر لله حاصل عمر گران من علی است
https://eitaa.com/darolsadeghiyo
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
✨✨✨
🌼مهلت ندادن عزرائیل 🌼
حضرت عیسی (علیه السلام) با مادرش مریم (سلام الله علیها) در کوهی به عبادت خدا مشغول بودند، و روزها را روزه می گرفتند. غذایشان از گیاهان کوه بود که عیسی (علیه السلام) تهیه می نمود. یک روز نزدیک غروب شد، عیسی (علیه السلام) مادرش را تنها گذاشت و برای به دست آوردن سبزیجات کوهی، رفت، هنگام افطار فرا رسید، مریم (سلام الله علیها) برخاست تا نماز بخواند، ناگاه عزرائیل نزد مریم (سلام الله علیها) آمد و بر او سلام کرد، مریم پرسید: تو کیستی که در اول شب بر من سلام کردی و با دیدن تو، بیمناک شدم؟.
عزرائیل گفت: من فرشته مرگ هستم.
مریم پرسید: برای چه به اینجا آمده ای؟
عزرائیل گفت: برای قبض روح تو آمده ام.
مریم گفت: چند دقیقه به من مهلت بده تا پسرم نزد من بیاید
عزرائیل گفت: مهلتی در کار نیست، و آنگاه روح مریم (سلام الله علیها) را قبض نمود.
عیسی (علیه السلام) وقتی نزد مادر آمد، نگاه کرد که مادرش بر زمین افتاده است، تصور کرد که مادرش خوابیده است، مدتی توقف کرد، دی مادرش بیدار نشد و وقت افطار گذشته است، صدا زد ای مادر برخیز! افطار کن.
ندائی از بالای سرش شنید که مادرت از دنیا رفته و خداوند در مورد وفات مادرت به تو پاداش می دهد.
عیسی (علیه السلام) با دلی سوخته، به تجهیز جنازه مادر پرداخت و او را به خاک سپرد و، غمگین بر سر تربتش نشست و گریه می کرد و به یاد مادر گفتاری جانسوز می گفت، در این هنگام ندائی شنید، سرش را بلند کرد، مادرش را در بهشت (برزخی) که در کاخی از یاقوت سرخ بود دید گفت: ای مادرم! از دوری تو سخت اندوهگین هستم.
مریم (سلام الله علیها) فرمود: پسرم، خدا را مونس خود کن تا اندوهت برطرف گردد.
عیسی (علیه السلام) گفت: مادر جان با زبان گرسنه و روزه از دنیا رفتی.
مریم (سلام الله علیها) فرمود: خداوند گواراترین غذا که نظیر نداشت به من خورانید.
عیسی (علیه السلام) گفت: ای مادر! آیا هیچ آرزو داری؟
مریم (سلام الله علیها) گفت: آرزو دارم یک بار دیگر به دنیا باز گردم، تا یک روز و یک شب را به نماز برآورم، ای پسر اکنون که در دنیا هستی و مرگ به سراغت نیامده است، هر چه می توانی توشه راه آخرت را (با انجام اعمال نیک) از دنیا برگیر
📚 منهاج الشارعین - منهج 13، ص 591
https://eitaa.com/darolsadeghiyo
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
✨﷽✨
💠 تلنگر 💠
✍مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند ۲۰ سنت اضافه تر می دهد!
میگفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی … گذشت و به مقصد رسیدیم . موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم . پرسیدم بابت چی ؟ گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم . با خودم شرط کردم اگر بیست سنت را پس دادید بیایم . فردا خدمت می رسیم!
💥تعریف می کرد : تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد . من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست سنت می فروختم …
https://eitaa.com/darolsadeghiyo
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
❣پادشاه و پیرزن
🌼🍃نقل است که پادشاهی از پادشاهان خواست تا مسجدی در شهر بنا کند و دستور داد تا کسی در ساخت مسجد نه مالی و نه هر چیز دیگری هیچ کمکی نکند چون میخواست مسجد تماما از دارایی خودش بنا شود بدون کمک دیگران و دیگران را از هر گونه کمک برحذر داشت
🌼🍃شبی از شب ها
پادشاه در خواب دید که
فرشته ای از فرشتگان از آسمان فرود آمد و اسم پادشاه را از سر در مسجد عوض کرد و اسم زنی را بجای اسم پادشاه نوشت
چون پادشاه از خواب پرید
هراسان بیدار شد وسربازانش را فرستاد تا ببینند آیا هنوز اسمش روی سر در مسجد هست
سربازان رفتند و چون برگشتند گفتند آری اسم شما همچنان بر سر در مسجد است
🌼🍃و مقربان پادشاه به او گفتند که این خواب پریشان است
و در شب دوم
پادشاه دومرتبه همان خواب را دید..
دید که فرشته ای از فرشتگان از اسمان فرود آمد و اسم پادشاه را از سر در مسجد عوض کرد و اسم زنی را بجای اسم پادشاه نوشت
صبح پادشاه از خواب بیدار شد و سربازانش را فرستاد... که مطمئن شوند که هنوز اسمش روی مسجد هست..رفتند و باز گشتند و خبرش دادند که هنوز اسمش بر سر در مسجد هست ....پادشاه تعجب کرد و خشمگین شد
تا اینکه شب سوم نیز دوباره همان خواب تکرار شد ...پادشاه از خواب بیدار شد و اسم زنی را که اسمش را بر سردر مسجد مینوشت را از بر کرد
دستور داد تا آن زن را به نزدش بیاورند
پس ان زن که پیرزنی فرتوت بود حاضر شد
🌼🍃پادشاه از وی پرسید:
آیا در ساخت مسجد کمکی کردی؟
گفت: ای پادشاه من زنی پیر و فقیر و کهن سال ام و شنیدم که دیگران را از کمک در ساخت بنا نهی میکردی ،من نافرمانی نکردم
🌼🍃پادشاه گفت تو را به خدا قسم میدهم چه کاری برای ساخت بنا کردی
گفت: بخدا سوگند که مطلقا کاری برای ساخت بنا نکردم جز..
پادشاه گفت بله جز چه؟
گفت: جز ان روزی که من از کنار مسجد میگذشتم
یکی از احشامی (احشام مثلا اسب و قاطری که به ارابه میبندند برای بارکشی و این جور چیزا) را که با آن چوب و وسایل ساخت بنا را حمل میشد را دیدم که با طنابی به زمین بسته شده بود
🌼🍃و تشنگی بشدت بر حیوان چیره شده بود و بسبب طنابی که با ان بسته شده بود هر چه سعی میکرد خود را به اب برساند نمیتوانست ،برخواستم و سطل را نزدیکتر بردم تا آب بنوشد بخدا سوگند که تنها همین یک کار را انجام دادم
🌼🍃پادشاه گفت : آری......این کار را برای رضای خدا انجام دادی و من مسجدی ساختم تا بگویند که مسجد پادشاه است ،و خداوند از من قبول نکرد
پس پادشاه دستور داد که اسم ان پیرزن را بر مسجد بنویسند
❣از اکنون شروع کن
هر کاری را برای رضای خدا انجام بده پس فرق آن را خواهی یافت.
https://eitaa.com/darolsadeghiyo
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
♨️ حسادت، عامل اولین قتل در تاریخ انسان
از جمله آیاتی که به داستان هابیل و قابیل پرداخته این چنین است: «هنگامی که هر دو نفر با انجام کار نیکی به پروردگار تقرب جستند، پس از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد. [برادری که عملش پذیرفته نشد از روی حسد و خودخواهی به برادرش] گفت: بیتردید تو را میکشم. [او] گفت: خدا فقط از پرهیزکاران میپذیرد «مسلما اگر تو برای کشتن من دستت را دراز کنی، من برای کشتن تو دستم را دراز نمیکنم زیرا از خدا پروردگار جهانیان میترسم.» (مائده - ۲۷ و ۲۸) اما در روایات آمده است: «همانا حضرت آدم(ع) به هابیل و قابیل (فرزندانش) دستور داد (دستوری که از جانب خداوند بود) که برای خداوند قربانی کنند. از آن جا که هابیل چوپان و صاحب گوسفند بود و قابیل صاحب زراعت، پس هابیل یکی از بهترین گوسفندانش را قربانی کرد و قابیل قسمتی از زراعت نامرغوبش را برای تقرب به خداوند اختصاص داد. در نهایت قربانی هابیل قبول شد و قربانی قابیل قبول نشد و این همان کلام الهی است که فرمود: قربانی که مورد قبول خداوند قرار گرفت، آن چیزی بود که آتش آن را دربرگرفت... سپس ابلیس به قابیل گفت: قربانی هابیل قبول شد و قربانی تو قبول نشد و اگر تو او را رها کنی؛ از او نسلی به وجود خواهد آمد که بر جدشان هابیل افتخار میکنند و میگویند ما فرزندان کسی هستیم که قربانی او قبول شد. پس او را بکش.
📕الکافی، ج۸ص۱۱۳/کیهان
https://eitaa.com/darolsadeghiyo
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
حرف دل یکی از اعضای محترم کانال
🌼🍃من یک دختر دینی و پابند به اخلاق اسلامی بودم.
سالها گذشت و کسی از من خواستگاری نکرد
دخترهای جوانتر از من ازدواج کردند و مادران فرزند شدند.
عمرم به ۳۴ رسید.
یک روز یکی برای ازدواج با من حاضر شد، زیاد خوشحال بودم و ازدواج کردیم دو روز بعد مادر شوهرم آمد و با دیدن من گفت عمرت بنظرم به ۴۰ سال میرسد
من گفتم ۳۴ ساله هستم و او برایم گفت این عمر برای بدنیا آوردن بچه مناسب نیست و من تشنهٔ دیدن نوه های خود هستم.
🌼🍃مادر نکاح من را با پسرش فسخ کرد
شش ماه را با غم و اندوه سپری کردم و پدرم برای اینکه غم خود را فراموش کنم منو به حج عمره فرستاد،رفتم به سفر عمره و در حرم شریف نشسته و در حال دعای خیر نزد الله بودم که یک زن را دیدم که صدای زیبا یک آیت قران را تلاوت میکند و بارها آنرا تکرار میکند [#فضل الله علیک عظیما] فضل و مهربانی بزرگ الله بر توست
🌼🍃غم خود را با او شریک کردم من را در آغوش گرفت و این آیت را تکرار میکرد [ولسوف یعطیک ربک فترضی] و زود است که برایت بدهد و تو راضی شوی
خیلی راحت شدم و به خانه برگشتم که ناگهان یک خانوادهٔ دیندار به خواستگاری ام آمدند، به خوشحالی پذیرفتم و ازدواج کردیم و شوهرم مرد دینداری بود.
برای من و خانواده ام احترام زیادی میگذاشت و من نیز احترام شان را میکردم، عمرم به ۳۶ رسید، ماه ها گذشت و محبت اولاد در دلم جا گرفت برای چکاو نزد دکتر مراجعه کردم بعد از معاینات دکتر گفت مبارک باشد! ضرورت به معالجه نیست تو حامله هستی، تا هنگام ولادت هیچگونه معاینهٔ برای تعیین جنسیت بچه انجام ندادم و هر آنچه بود را فضل الله میدانستم، بعد از ولادت
شوهرم و خانواده اش در اطرافم نشسته و میخندیدن، وقتی پرسیدم چرا میخندین آنها چی جوابی دادند؟ به یک صدا همهٔ شان گفتند یک پسر و یک دختر است! با شنیدن این حرف اشک خوشحالی از چشمانم جاری شد و دوباره یاد آن خانم در حرم شریف و آیت را که بارها تکرار میکرد افتادم [ولسوف یعطیک ربک فترضی] یعنی که حرف الله متعال حق است [#وَاصبِر لِحکمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعیُنِنَا] منتظر فرمان رب خود باش، ما تو را میبینيم...
https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
🌷※◁روزی امام رضا (ع) از کوچه رد میشدند که جوانی از ایشان سوال کرد: شما گناه نمیتوانید بکنید یا دوست ندارید؟
🌷※◁حضرت حرکت کردند و به خانهای رسیدند که چاه فاضلاب خود به بیرون میکشیدند.
🌷※◁حضرت از آن جوان سوال کردند: آیا تو
گرسنه هم باشی از آن نجاست میل میکنی؟
جوان گفت: هرگز.
🌷※◁امام فرمودند: گناه مانند آن نجاست است. اگر بر نجسبودن گناه علم پیدا کنیم٬ آنگاه هرگز خودمان سمت گناه نمیرویم و نیازی نیست کسی مانع ما شود.
https://eitaa.com/darolsadeghiyo
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
😋😋😋😋خوردن و آشامیدن😋😋😋😋
گردآوری خرده های غذا:
ازرسول خدا (صلی الله علیه واله) روایت شده:
هرکس ریزه های سفره را بخورد خدا او را بیامرزد.
(الجامع الصغیر، ج2، ص587)📝✏️📚📒
روایت شده که رسول خدا (صلی الله علیه واله) به امیرمومنان (علیه السلام) فرمود:
غذایی را که در سفره ات می ریزد بخور، چرا که فقر را از تو دور کند و آن مهریه حورالعین است و هر کس آنرا بخورد قلبش سرشار از علم و حلم و ایمان و نور شود.
(الدعوات، ص154)📝✏️📚📒
ازامیرمومنان (علیه السلام) روایت شده:
ریزه های سفره را بخورید که شفای هر دردی است.
(تحف العقول، ص103)📝✏️📚📒
https://eitaa.com/darolsadeghiyo
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
مرد روستایی که موجب گریه کردن امام جماعت شد!
🕌 روزی سید هاشم، امام جماعت مسجد "سردوزک" بعد از نماز به منبر رفتند و در ضمن توجیه لزوم حضور قلب در نماز فرمودند: روزی پدرم مشغول نماز جماعت شد و عده ای به وی اقتدا کردند و من نیز جزو آنان بودم. در اولین لحظات اقامه نماز پیرمردی روستایی وارد شد و در صف اول پشت سر پدرم قرار گرفت. مؤمنان نمازگزار از این که یک شخص دهاتی در صف اول ایستاده ناراحت شدند ولی او اعتنایی نکرد و در رکعت دوم در قنوت نیت فرادا کرد و نمازش را به تنهایی تمام کرد و در همان جا نشست و مشغول خوردن نان شد چون نماز تمام شد مردم از هر طرف به او حمله و اعتراض کردند. او جواب نمی داد. پدرم فرمود: چه خبر است؟ گفتند مردی روستایی و جاهل به نماز آمد و در صف اول پشت سر شما اقتدا کرد. آن گاه وسط نماز از شما جدا شد و خود فرادا به نماز ادامه داد و پس از نماز سفره اش را باز کرد و مشغول خوردن شد. پدرم روی به وی کرد و گفت چرا چنین کردی؟ گفت راز آن را آهسته بگویم یا در این جمع بلند بگویم. پدرم گفت در حضور همه بگو. گفت من وارد این مسجد شدم و چون نماز جماعت برپا شد به امید فیض نماز جماعت اقتدا کردم ولی دیدم شما در وسط نماز به این فکر فرو رفتید که من پیر شده ام و از آمدن به مسجد عاجز شده ام. خری لازم دارم پس در خیال خودتان به میدان الاغ فروشها رفتید و دست به خرید زدید و در رکعت دوم در خیال تدارک خوراک و تعیین جای او بودید. من عاجز شدم و دیدم بیش از این سزاوار نیست با شما در نماز جماعت همراه باشم لذا نماز خود را به صورت فرادا تمام کردم. پیرمرد این را بگفت و از مسجد بیرون رفت. پدرم بر سر خود زد و ناله کرد و گفت این شخص بزرگی است او را بیابید و نزد من آورید. من با او کار دارم. مردم رفتند ولی هرچه گشتند اثری از او نیافتند.
https://eitaa.com/darolsadeghiyo
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
🔴داستان جوان عاشق و دختر پادشاه
جوانی گمنام عاشق دختر پادشاهی شد. رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت.مردی زیرک از ندیمان پادشاه که دلباختگی او را دید و جوانی ساده و خوش قلبش یافت، به او گفت پادشاه، اهل معرفت است، اگر احساس کند که تو بنده ای ازبندگان خدا هستی، خودش به سراغ تو خواهد.جوان به امید رسیدن به معشوق، گوشه گیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش مشغول شد، به طوری که اندک اندک مجذوب پرستش گردید و آثار اخلاص در او تجلی یافت.روزی گذر پادشاه برمکان او افتاد، احوال وی راجویا شد و دانست که جوان، بنده ای با اخلاص از بندگان خداست. در همان جا از وی خواست که به خواستگاری دخترش بیاید و او را خواستگاری کند.جوان فرصتی برای فکر کردن طلبید و پادشاه به او مهلت داد.همین که پادشاه از آن مکان دور شد، جوان وسایل خود را جمع کرد و به مکانی نامعلوم رفت.ندیم پادشاه از رفتار جوان تعجب کرد و به جست و جوی جوان پرداخت تا علت این تصمیم را بداند. بعد از مدتها جستجو او را یافت. گفت:
تو در شوق رسیدن به دختر پادشاه آن گونه بی قرار بودی، چرا وقتی پادشاه به سراغ تو آمد و ازدواج با دخترش را از تو خواست، از آن فرار کردی؟جوان گفت:«اگر آن بندگی دروغین که بخاطر رسیدن به معشوق بود، پادشاهی را به در خانه ام آورد، چرا قدم در بندگی راستین نگذارم تا پادشاه جهان را در خانهء خویش نبینم؟»
📚داستانهای کهن
https://eitaa.com/darolsadeghiyo
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
#حضرت_زینب سلام الله علیها
#مشکی_میپوشیم
#ام_المصائب
#وفات
😭😭 شهادت مظلومانــہ، عقیله بنی هاشم و شریکة الحسین، حضرت زینب کبری سلام الله علیـها تسلیت باد.😭😭
🔳امام سجاد صلواتالله علیه فرمودند:
«ان عمتی زینب کانت تؤدی صلواتها، من قیام الفرائض و النوافل عند مسیرنا من الکوفة الی الشام وفی بعض منازل کانت تصلی من جلوس لشدة الجوع والضعف والمصیبة»
{عمه ام زینب در مسیر کوفه تا شام همه نمازهای واجب و مستحب را اقامه می نمود و در بعضی منازل به خاطر شدت گرسنگی و ضعف و مصیبت، نشسته ادای تکلیف می کرد}
📖📒✏️📚ریاحین الشریعه، ج ۳ ص ۶۲
https://eitaa.com/darolsadeghiyo
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
✨﷽✨
✍🏻 احنف بن قیس نقل می کند: روزی به دربار معاویه رفتم و دیدم طعامهای مختلفی برای او آوردند که حتی نام برخی را نمیدانستم. پرسیدم: این چه طعامی است؟ معاویه جواب داد: مرغابی است ، که شکم آنرا با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و نِیشکر در آن ریختهاند.
بی اختیار گریهام گرفت. معاویه با شگفتی پرسید: علّت گریهات چیست؟ گفتم: به یاد علی بن ابیطالب افتادم. روزی در خانه او میهمان بودم. آنگاه سفرهای مُهر و موم شده آوردند. از علی پرسیدم: در این سفره چیست؟ پاسخ داد: نان جو گفتم: شما اهل سخاوت میباشید، پس چرا غذای خود را پنهان میکنید؟
علی فرمود: این کار از روی خساست نیست، بلکه میترسم حسن و حسین، نان مرا با روغن زیتون یا روغن حیوانی، نرم و خوش طعم کنند. گفتم: مگر این کار حرام است؟ علی فرمود: نه، بلکه بر حاکم امت اسلام لازم است در طعام خوردن، مانند فقیرترین مردم باشد تا فقر مردم، باعث کافر شدن آنها نگردد و هر وقت که فقر به مردم فشار آورد بگویند: بر ما چه باک، سفره امیرالمؤمنین نیز مانند ماست.
💥معاویه گفت: ای احنف! مردی را یاد کردی که فضیلت او را نمیتوان انکار کرد.
📚 الفصول العلیه ، صفحه ۵۱ .
https://eitaa.com/darolsadeghiyo
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
باسلام🏴🏴🏴
🏴صبر را معنا و مفهومی به نام زینب است /
🏴احترام عشق هم از احترام زینب است
🏴داوری بنگر که در بیدادگاه شهر شام /
🏴با حسین همدست گشتن اتهام زینب است
🏴مشت را کرده گره با هیبت و احساس گفت / 🏴این حسین فرمانده عالم، امام زینب است
🏴گرچه بین بانوان زهرا مقام اول است / 🏴بعد زهرا رتبه ی برتر مقام زینب است . .
🏴 *شهادت بزرگ بانوی قهرمان کربلا ، عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیهارا خدمت شما عزیزان تسلیت عرض می کنم*🏴
https://eitaa.com/darolsadeghiyo
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
هدایت شده از مجموعه زیتون
🔷 سلامتی مردم
مشکلات اخیری که مردم دچار آن شدند و این رعب و وحشتی که بین مردم ایجاد شده، به راحتی قابل کنترل است، و میتوان آن را به بهترین نحو مدیریت کرد، علت اصلی بحران فعلی سلطه طب شیمیائی و انحصاری کردن درمان و پزشکی و منع فعالیت طب اسلامی و آیت الله تبریزیان که مبتنی بر روایات اهل بیت است، میباشد، .
تنها کسی که از این معضل به وجود آمده آسیب و ضرر میبیند، مردم عزیز هستند .
جلوگیری از فعالیت طب اسلامی چه دلیلی دارد وقتی تمام این درمان ها و داروها بر اساس روایات اهل بیت علیهم السلام است؟ این دشمنی با علوم اهل بیت علیهم السلام توسط وزارت بهداشت، در حافظه تاریخ ثبت خواهد شد و تاریخ درباره آنها قضاوت خواهد کرد.
مردم باید بدانند که بهداشت جهانی خیر خواهشان نیست و اگر آیت الله تبریزیان و طب اسلامی مستند به روایات را منع میکنند در حقیقت میخواهند مردم ایران سالم و با آرامش نباشند، در حالیکه همانطور که اکنون می بینیم از دست بهداشت جهانی هیچ کاری بر نمیآید، متاسفانه اینها حتی یک سرما خوردگی را نمیتوانند درمان کنند و کرونا نیز یک بیماری ویروسی مثل سرماخوردگی است.
متاسفانه پزشکی جدید چیز خاصی برای شاگردان خود نداشته و سودی به مردم نمی رساند، اگر سودرسان بود اکنون باید برای این معضل راهکاری داشت نه اینکه فقط مسائل کلی بهداشتی را مطرح کند!
البته طب اسلامی به برکت وجود و راهنمایی های آیت الله تبریزیان به طور غیر مستقیم از شدت بحران می کاهد، ولی اگر شاگردان اهل بیت علیهم السلام اجازه پیدا کنند و وارد میدان شوند دیگر مردم در تمامی کشور هیچ نگرانی نخواهند داشت، بلکه می توان این درمانها و داروها را به جهانیان عرضه کرد و قدرت اسلام و علوم اهل بیت علیهم السلام را به رخ تمام جهانیان کشید.
طب اسلامی و اتباع از توصیه های آیت الله تبریزیان (که برخاسته از روایات است) ، مساوی با سلامتی است، و پیروی از توصیه های بهداشت جهانی مساوی با بیماری و مرگ است .
✅ لینک کمپین #کرونا_رو_شکست_میدیم ( تشکیل شده توسط اساتید طب اسلامی و سنتی )
🔻➰➰➰➰➰➰➰➰
🆔 @korona_ro_shekast_midim
🆔 @korona_ro_shekast_midim
🔺➰➰➰➰➰➰➰➰
حكايت
گدایی زیرک هر روز در بازار گدايي ميكرد و مردم با نيرنگي٬ حماقت او را دست ميانداختند. دو سكه به او نشان ميدادند كه يكي شان طلا بود و يكي از نقره. اما گدای زیرک هميشه سكه نقره را انتخاب ميكرد. اين داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهي زن و مرد ميآمدند و دو سكه به او نشان مي دادند و گدای زیرک هميشه سكه نقره را انتخاب ميكرد.
تا اينكه مرد مهرباني از راه رسيد و از اينكه آن گدا را آنطور دست ميانداختند٬ ناراحت شد. در گوشه ميدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سكه به تو نشان دادند٬ سكه طلا را بردار. اينطوري هم پول بيشتري گيرت ميآيد و هم ديگر دستت نمياندازند. گدای زیرک پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست٬ اما اگر سكه طلا را بردارم٬ ديگر مردم به من پول نميدهند تا ثابت كنند كه من احمق تر از آنهايم. شما نميدانيد تا حالا با اين كلك چقدر پول گير آوردهام.
«اگر كاري كه مي كني٬ هوشمندانه باشد٬ هيچ اشكالي ندارد كه تو را احمق بدانند.»
https://eitaa.com/darolsadeghiyo
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
⭕️ چرا تا #سفیانی نیاید #امام_زمان (عج) ظهور نمی فرمایند؟
✔️اینکه می گویند تا سفیانی نیاید امام زمان عج ظهور نمی فرمایند به دلیل این است که اهل ظلم و فساد کاملا در عالم معرفی شوند! در خباثت معاویه و یزید تفاوتی نیست؛ اما معاویه ظاهر را رعایت می کرد. بسیاری هم فکر می کردند که او برای عزت اسلام کار و خدمت می کند. اما یزید بی باک بود و به حرفهای پشت سرش هم کار نداشت. میمون باز بود. شرب خمر علنی می کرد. این باعث شد خیلی ها بیدار شوند.
‼️سفیانی از یزید واضح تر کار می کند؛ یعنی فساد و خباثتش روشن تر است. این باعث می شود مردم عالم خباثت اهل ظلم را بهتر بفهمند و تشنه امام زمانشان شوند.
👤آیت الله حائری شیرازی
📚کتاب حکومت جهانی خدا - ص ١۴٧
https://eitaa.com/darolsadeghiyo
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
دعا کنید ثواب دون سوراخ نباشد!
ورنه موش دزد در اَنبان ماست
گنـدم اعمـال چهـل ساله کجـاست؟
اول ای جـان دفـع شرّ مـوش کـن
بعد از آن، در جمع گندم کوش کن
✍باید اخلاق رذیله برود. قدیم گندم را در انبار مےریختند، موش هم بود. موش ها گندم را می خورند. هرچه این شخص گندم مےریخت، از آن طرف موش ها این گندم را مۍخوردند. شاعر خوب شعری می گوید. می گوید : ورنه موش دزد در اَنبان ماست، قدیم به کیسه اَنبان می گفتند. گنـدم اعمـال چهـل ساله کجـاست؟ ما موش دزد داریم. باید یک فکری به حال این موش دزد بکنیم. باید ردش کنیم برود.
💥این موش دزد همان اخلاق رذیله است. تکبر است. محبت دنیاست. اینها را باید ردش کنیم، تا ردش نکنیم، این نمازها ولو اسقاط تکلیف هم بکند، اما ما را به معراج نمی برد. شصت و پنج سال پیش، شخصی به مرحوم استاد ما شیخ علی اکبر برهان می گفت: در مفاتیح نوشته که فلان عبادت این همه ثواب دارد، این دعا را بخوانی اینقدر ثواب دارد، مگر می شود این همه ثواب! تعجب کرده بود. استاد ما می فرمودند: «دعا کنید که ثوابدون ما سوراخ نباشد». ما ثوابدان هایمان سوراخ است. این همه ثواب است، ولی ثوابدون سوراخ است. به همین خاطر ثواب ها می رود.
شما مرتب شیر توی ظرف می ریزی ، اما ظرف سوراخ است و شیر ها می رود، فایده ندارد. ایشات فرموند: «دعا کنید که ثوابدان سوراخ نباشد تا این ثواب ها جمع شود.»
https://eitaa.com/darolsadeghiyo
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
🍃🌺🍃
هرگز از حکمت کار خدا در لحظه نمیتوان سردرآورد
روزی خواهی دانست
شاید امروز نه ، شاید فردا و پس فرداهای دیگر
پس نه مقاومت کن، نه مخالفت
همیشه دلنگرانیها همراه تو خواهند بود
و هیچ کس در پس خندههای بظاهر بیخیال تو
اندوه غم را نخواهد فهمید
در آن لحظه است که هیچ پناهی جز خدا نخواهی یافت
خداوند در عمق باور آدمی جای دارد
و تو همیشه با وجود تمام دلمشغولیها
جایی در دل داری که در انتها، آنجا
به سراغ خدا میروی.
...
ای کسانی که به خود ظلم کرده اید! هرگز از رحمت خدا ناامید نشوید
🍃🌺 «قُلْ یا عِبَادِی الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ»
زمر/53.
#آرامش_با_قرآن
#اسرار_الهی_آرامش 🍃🌺
https://eitaa.com/darolsadeghiyo
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
🕊حکایت پندآموز
#نجسترین چیزها
🌸⚡️گویند روزی پادشاهی این سوال برایش پیش میآید که نجسترین چیزها در دنیای خاکی چیست؟! برای همین کار وزیرش را مأمور میکند که برود و این نجسترین نجسها را پیدا کند. پادشاه میگوید تمام تاج و تخت خود را به کسی که جواب را بداند میبخشد.
وزیر هم عازم سفر میشود و پس از یک سال جستجو و پرس و جو از افراد مختلف به این نتیجه رسید که نجسترین چیز مدفوع آدمیزاد اشرف است. عازم دیار خود میشود، در نزدیکیهای شهر چوپانی را میبیند و به خود می گوید از او هم سؤال کند شاید جواب تازهای داشت. بعد از صحبت با چوپان، او به وزیر می گوید: «من جواب را می دانم اما یک شرط دارد.»وزیر نشنیده شرط را میپذیرد. چوپان هم می گوید: «تو باید مدفوع خودت را بخوری.»
🌸⚡️وزیر آنچنان عصبانی میشود که میخواهد چوپان را بکشد ولی چوپان به او می گوید:«تو میتوانی من را بکشی اما مطمئن باش پاسخی که پیدا کردهای غلط است. تو این کار را بکن اگر جواب قانع کنندهای نشنیدی من را بکش.» خلاصه وزیر به خاطر رسیدن به تاج و تخت هم که شده قبول میکند و آن کار را انجام میدهد.سپس چوپان به او می گوید: کثیفترین و نجسترین چیزها طمع است که تو به خاطرش حاضر شدی آنچه را فکر میکردی نجسترین است بخوری!
📚مجموعه شهر حکایات
https://eitaa.com/darolsadeghiyo
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy
ن تمدن بوده است و
کتابهائی مثل قانون بوعلی هنوز در غرب پیدا نشده است.
*🔴تمدن وحشی بهتراست خفه شود
مرتضی اقبالی
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
*اگر می خواهید اسلام مظلوم نماند،لطفا بخوانید وتا میتوانید نشر دهید*
🔹اسلام پاکیزه مورد تهاجم غرب وحشی و نجس !!
🔹اسلام و خصوصا شیعه ، هیچگاه عامل مولد بیماری و ناقل آن به دیگر ملل دنیا نبوده است، در اسلام توصیه های فراوانی به نظافت و پاکیزه گی شده است که در تمام مذاهب دنیا نظیر ندارد.
🔹پیامبر محبت و مهرورزی، نظافت را جزیی از ایمان می داند . با شیوع ویروس کرونا در سراسر جهان خط رسانه ای غرب دو مطلب را دنبال می کند تا ابتدا ایران را عامل انتشار این ویروس در دنیا معرفی کند.
🔹در مرحله دوم تخریب اسلام و فقه شیعه با به کار گیری مزدوران خود فروخته #شیعه_انگلیسی، تا اسلام را دین خرافه و شیعیان را انسان های خشکه مقدس و بی عقل معرفی کنند.
🔹تمام خلایق می دانند، ایدز، رهاورد مکتب غرب است، غرب، شیعه را بی فکر و خرافه پرست معرفی می کند . عده ای نادان و احمق در داخل هم عادت کرده اند به خود تحقیری ؛ هنوز کینه خیبر در دل یهود مانده است، #شیعه با داشتن امام علی علیه السلام و #باقر_العلوم شکافنده دانش است، و پیامبر فرمود، علم اگر در ثریا باشد مردانی از طایفه سلمان بدان دست خواهند یافت !
🔹غرب وحشی و نجس با #شیطان_پرستیهای رایج، #زامبی، #فرقه_دیویدیه و کشتار سرخ پوستان و ... حق ندارد به تمسخر مذاهب دیگر بپردازد !
🔹#شیعه گاو پرست نیست، #شیعه توحید را سر لوحه سیاست خویش قرار داده و غیر خدا و کدخدا را به زیر کشیده است ! کسانی که گوشت سگ و گربه و نجاست حیوان را می خورند، با اتهام به شیعه می خواهند دنیا را گمراه کنند و آلوده بودن خودشان را مخفی کنند.
🔹اسلام دین پیشرفت است، هیچگاه مکتب اسلام و شیعه مولد بیماری نبوده، اگر در فرانسه مردم با بستن قفل بر روی پل رودخانه و بوسیدن آن به دنبال حاجت و شفاعت هستند، کسی آنها را عقب مانده نمی داند اما #زیارت قبور اولیا الهی ما را به سُخره میگیرند.
🔹فرانسه ای که تا چهارصد سال پیش، #حمام نداشته و بر بالای درختان زندگی می کرده، برای عده ای نادان داخلی شده قبله آمال
🔹تا به حال اندیشیده اید که چرا بهترین عطر ، ادوکلن ها فرانسوی است ؟؟ چون این جماعت #کثیف بوی گند خود را با ادوکلن می پوشانده اند !
🔹غرب هنوز در #توحش به سر می برد و متوحش تر از غرب کسانی هستند، پول می گیرند تا مکتب، مذهب و ملت خود را خرافه پرست معرفی کنند.
🔹#مزدورهای واداده و غربزده ای که همه داشته های خود را به حراج می گذارند.
🔹ادرار و مدفوع پخش شده در خیابانهای #لندن را کسی نمی بیند وایشان فرهنگ غنی ظاهری خودشان را به رخ همه می کشند.
🔹در #هندوستان که مسلمانان را نجس مینامند، ۵۳ درصد خانه هایشان دستشویی ندارد و در خیابان های بمبئی و کلکته هر روز نفس کشیدن به اندازه ۱۰۰ نخ سیگار آسیب زاست . #اسلام توصیه کرده است هر چیزی که ضرر داشته باشد حرام است، اگر زیارت رفتن می تواند باعث ضرر به خود و جامعه شود، از نظر اسلام حرام و جایز نیست.
🔹دست پرروده #مرجع_انگلیسی و #لندن نشین با پخش ویدیویی شروع به لیسیدن ضریح می کند و موجب #وهن شیعه در سراسر دنیا می شود . کسانی که به واسطه توهین به شیعه و اهل بیت تابعیت لندن گرفته اند با شبکه های مختلف تلویزیونی نگران اسلام می شوند، تبلیغ #شیعه_انگلیسی می کنندو اسلام ناب را تخریب می کنند.
🔹مسلمان #شراب نمیخورد، گوشت #خوک و مردار نمی خورد، مسلمان حیوان #خفه شده را نمی خورد، مسلمان گوشت سگ، سوسک، گربه نمی خورد، اما غرب همه منکرات را به عنوان نماد فرهنگ تناول می کند. #همجنس بازی، #ازدواج زنان با زنان، #ازدواج با حیوانات، درصد بالای طلاق، فرزندان حرام زاده و نامشروع، ایجاد دوجنگ جهانی و بیش از ۲۰۰ جنگ در یک قرن با ۲۲۰ میلیون کشته برای بشریت همگی از شاهکار غرب وحشی بوده، اما کسی نمی بیند چون غرب مزدور دارد اما خود فروخته ندارد.
🔹#لویی_ماسینیون اندیشمند غربی پس از انقلاب در آفریقا علیه استعمار گفت : آینده بشر در دستان #اسلام است و هیچ مکتبی جز اسلام نمی تواند توده های خفته مردم را بیدار کند.
🔹غرب از انسان می ترسد، ولی از آدمک کسی نمی ترسد. به خاطر کرونایی که خودشان تولید و منتشر کردند از ایران #غرامت می خواهند چرا یک نفر بابت #ایدز از غرب وحشی غرامت نمی گیرد ؟ چرا بابت گسترش وبا و #طاعون کسی غرب را با میلیون ها کشته سرزنش نمی کند ؟
🔹همه می دانند که غرب قصاب مهربان است، گاهی با پنبه سر می برد. اما اسلام دین پاکیزگی و نظافت است، نگران ویروس کرونا نیستیم اما پیشگیری میکنیم، هر مسلمان سه بار در شبانه روز دست و صورت خود را برای دیدار با خدا میشوید و رعایت توصیه پزشکان را در واجبات مد نظر دارد !
🔹وحشیهای همجنس باز بهتر است فکری به حال خود کنند، اگر پیشرفتی در غرب اتفاق افتاده، از صدقه سر ایران متمدن و دین اسلام وکتب دزدیده شده ازای
❣حتما بخون خیلی قشنگه
پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محله های شهر، خرج تحصیل خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند. با این حال وقتی دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟ دختر جوان گفت: هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از شما تشکر می کنم. پسرک که هاروارد کلی نام داشت، پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد. سالها بعد... زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید، برق عجیبی در چشمانش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگش ت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی وی بکار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود. او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند. نگاهی به صورتحساب انداخت. جمله ای به چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. امضا دکتر هاروارد کلی زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد. پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد. فقط توانست بگوید: خدایا شکر... خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد.
آرزوتوازخدابخواه،بعدآیه زیروبخون:
بسم الله الرحمن والرحیم لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم
https://eitaa.com/darolsadeghiyo
https://chat.whatsapp.com/ECYhoDIbmTREVD7w2IKMIy