eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
790 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
2هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰آیا عمر طولانی خواهد بود❓ ✍نام من "ابوبَصیر" است، من هیچ گاه دنیا را ندیدم، چون من کورِمادرزاد به دنیا آمدم. اهل کوفه هستم واز شاگردان امام صادق(علیه السلام) می باشم. امروز می خواهم برای شما خاطره ای را نقل کنم. یک روز که نزد امام صادق (علیه السلام) رفته بودم از آن حضرت سؤال کردم: - آقای من! آیا عمر من آن قدر خواهد بود که روزگار ظهور را درک کنم❓ آیا من روزگار حکومت شما را خواهم دید❓ - ای ابوبصیر ❗️آیا تو امام خود را می شناسی❓ آیا به امام خویش معرفت داری❓ - بله❗️ من بر این باور هستم که تو امام من هستی وفقط اطاعت تو بر من واجب است. - ای ابوبصیر❗️ *اگر تو امام خود را بشناسی دیگر برای تو فرقی نمی کند که روزگار ظهور را درک کنی یا نه. تو مانند کسی هستی که در خیمه قائم (علیه السلام) است وآماده است تا آن حضرت را یاری کند.* - فدایت بشوم. به من بگو که ظهور کی فرا خواهد رسید❓ - ای ابوبصیر❗️ آیا تو هم از آن کسانی هستی که می خواهند به دنیا برسند❓ آیا تو هم از کسانی هستی که می خواهند تا ظهور فرا برسد وآنها به پول وثروت برسند❓ ای ابوبصیر! کسی که اعتقاد و یقین به ما داشته باشد و در انتظار ظهور باشد، باید بداند که او به خاطر همان انتظار به کمال واقعی خود می رسد. 👌 *آن روز بود که فهمیدم که اگر من منتظر واقعی باشم، باید برای من ظهور شده باشد، پس مشکل در این است که من هنوز منتظر واقعی نیستم،
🔰آیا عمر طولانی خواهد بود❓ ✍نام من "ابوبَصیر" است، من هیچ گاه دنیا را ندیدم، چون من کورِمادرزاد به دنیا آمدم. اهل کوفه هستم واز شاگردان امام صادق(علیه السلام) می باشم. امروز می خواهم برای شما خاطره ای را نقل کنم. یک روز که نزد امام صادق (علیه السلام) رفته بودم از آن حضرت سؤال کردم: - آقای من! آیا عمر من آن قدر خواهد بود که روزگار ظهور را درک کنم❓ آیا من روزگار حکومت شما را خواهم دید❓ - ای ابوبصیر ❗️آیا تو امام خود را می شناسی❓ آیا به امام خویش معرفت داری❓ - بله❗️ من بر این باور هستم که تو امام من هستی وفقط اطاعت تو بر من واجب است. - ای ابوبصیر❗️ *اگر تو امام خود را بشناسی دیگر برای تو فرقی نمی کند که روزگار ظهور را درک کنی یا نه. تو مانند کسی هستی که در خیمه قائم (علیه السلام) است وآماده است تا آن حضرت را یاری کند.* - فدایت بشوم. به من بگو که ظهور کی فرا خواهد رسید❓ - ای ابوبصیر❗️ آیا تو هم از آن کسانی هستی که می خواهند به دنیا برسند❓ آیا تو هم از کسانی هستی که می خواهند تا ظهور فرا برسد وآنها به پول وثروت برسند❓ ای ابوبصیر! کسی که اعتقاد و یقین به ما داشته باشد و در انتظار ظهور باشد، باید بداند که او به خاطر همان انتظار به کمال واقعی خود می رسد. 👌 *آن روز بود که فهمیدم که اگر من منتظر واقعی باشم، باید برای من ظهور شده باشد، پس مشکل در این است که من هنوز منتظر واقعی نیستم، خوشا به حال کسانی که منتظر واقعی هستند، آنان دیگر به گمشده خود رسیده اند. آنان دیگر در اضطراب نیستند، چون به آرامشی بس بزرگ دست یافته اند*❗️ ▪️ منتظران ظهور غریب ترین امام▪️
‍ 🍃🍃🌸🍃🍃🍃 ▫️از آفریقا آمده بود برای دیدن امامش؛ امام حال رفیقش را پرسید؛ گفت: حالش خوب است؛ سلامتان را رساند! شنید: خدا رحمتش کند! از دنیا رفت، دو روز بعد از اینکه تو راهی سفر شدی! مرد آفریقایی غرق حیرت شد؛ گفت: بخدا او سالم بود! امام فرمود: مگر هرکس میمیرد بخاطر بیماری میمیرد؟! مرد آفریقایی که رفت ابابصیر پرسید: این مرد که بود؟ امام باقر علیه‌السلام فرمود: او از دوستان ماست؛ خیال میکنید شما از چشم و گوش ما دور هستید؟! چه بد خیالی! " والله هیچ چیز از اعمال شما بر ما مخفی نیست! " ما را همیشه حاضر بدانید؛ و عادت کنید به کارهای خیر... 📚بحارالانوار ج۴۶ ص۲۴۳. ─═इई 🍃🌸🍃ईइ═─
‍ 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ▫️می خواست برای تحصیل به شهر دیگری برود؛ قرار بود با رفقا همسفر شود؛ مادر پیرش ولی اجازه نداد. از پیری و تنهایی میگفت. منصرف شد. رفقا رفتند. حسرت تحصیل روی دلش ماند. یک روز پیرمردی نورانی سراغش آمد. پیرمرد حالش را پرسید؛ علت حسرتش را که شنید گفت: میخواهی خودم استادت شوم؟ از جان و دل قبول کرد. دو سال تمام؛ هر روز می آمد و او را درس می داد. یک روز استاد گفت: امروز میخواهم تو را به جایی ببرم که تمام سعادت آنجاست. راهی بیابان شدند؛ چند لحظه بعد، چشمه ای با آبی گوارا دیدند. اطرافش پر از درختان سرسبز، آقایی دلربا، کنار چشمه، نشسته بود روی تخت. استاد، نزدیک رفت. سلام کرد و احترام نمود. سوالاتی پرسید. جواب ها را که شنید اذن بازگشت گرفت. شاگرد پرسید: اینجا کجا بود؟ آن آقای بزرگوار که بود؟ استاد فرمود: او سرور ما بود، حضرت صاحب الزمان علیه السلام. لیاقت شاگردی خضر و توفیق زیارت ولی عصر، خدا هر دو را نصیب شیخ محمد علی تِرمُذی کرده بود؛ به پاداش احترامی که به مادر گذاشت. 📚شیفتگان مهدی علیه السلام، ج3، ص151. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱