🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🔆آرزوى عبدالملك در واپسين لحظات زندگى
✨عبدالملك مروان روز آخر عمرش، روى تخت سلطنتى كذايى نشسته و از بالاى قصر، دور دست را تماشا مىكند. مىبيند از دور كنار جوى آب و سبزى يكنفر رختشوى، سرگرم لباس است و با كسانى كه با اويند مىگويد و مىخندد و كيف مىكند.
🌴عبدالملك گفت: اى كاش! من هم يك چنين زندگى راحتى داشتم. اين گفته روز آخرش بود كه همان روز هم مىميرد.
🌴بالأخره مزاحمتها دارد. ناراحتيها دارد. صاحبان توقع و دشمنان داخلى و خارجى، از همه بدتر، قساوت قلب است. من نمىگويم مال بد است و دنبال #مال نرويد، برويد؛ ولى به يك شرط، بايد عطايت مناسب درآمدت باشد. اگر مىخواهى با ايمان بميرى و ثروت تو را #هلاك نكند راه اين است.
🌴البته اگر #انفاق براى خدا باشد نه اينكه در روزنامه بنويسند، يا در راديو بگويند، يا توقع مدح از طرف داشته باشى. اين انفاق، قساوتت را زيادتر مىكند. خودت را هلاك كردى. اگر چيزى نداده بودى، بهتر بود. اگر خيال كردى با اين مختصر انفاق آنهم به قصد ريا كارت درست مىشود، خيال خام است.
✨✨من آنچه شرط بلاغ است با تو مىگويم تو خواه از سخنم پندگير و خواه ملال
📚ايمان، شهيد محراب آيةالله دستغيب
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾