✍امام رضا عليه السلام:
أحسِنِ الظَّنَّ باللّهِ؛ فإنّ اللّهَ عَزَّ و جلَّ يقولُ : أنا عِندَ ظَنِّ عَبدِيَ المُؤمِنِ بي؛ إن خَيرا فخَيرا، و إن شَرّا فَشَرّا
به خداوند گمان نيك ببر؛ زيرا خداى عزّوجلّ مى فرمايد: من نزد گمان بنده مؤمن خويشم؛ اگر گمانِ او به من نيك باشد، مطابق آن گمان با او رفتار كنم و اگر بد باشد نيز مطابق همان گمانِ بد با او عمل كنم
📚الكافی جلد2 صفحه72
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
🔴داستان تربیتی واقعی
معلّم از دانشآموز سوالی کرد امّا او نتوانست جواب دهد، همه او را تمسخر کردند. معلّم متوجّه شد که او اعتماد به نفس پایینی دارد. زنگ آخر وقتی همه رفتند معلّم، او را صدا زد و به او برگهای داد که بیت شعری روی آن بود و از او خواست آن بیت شعر را حفظ کرده و با هیچکس در این مورد صحبت نکند.
روز بعد، معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن را پاک کرد و از بچّهها خواست هر کس توانسته شعر را سریع حفظ کند، دستش را بالا ببرد. تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز بود. بچّهها از این که او توانسته در فرصت کم شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند.
معلّم خواست برای او دست بزنند. معلّم هر روز این کار را تکرار میکرد و از بچّهها میخواست تشویقش کنند. دیگر کسی او را مسخره نمیکرد و دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره او را "خِنگ" مینامیدند، نیست و تمام تلاش خود را میکرد که همیشه احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن را حفظ کند.
آن سال با معدّلی خوب قبول شد. به کلاسهای بالاتر رفت. وارد دانشگاه شدآن سال با معدّلی خوب قبول شد. به کلاسهای بالاتر رفت. وارد دانشگاه شد. مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی گرفت و اکنون پدر پیوند کبد جهان است.
📚کتاب زندگانی دکتر ملک حسینی
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
قرار معنوی هر روز
به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم قرائت این زیارت نامه جهت رد مظالم تاثیر بسزایی دارد این زیارت را برای طلب کردن کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان و ادای رد مظالمی که به گردنمان است قرائت میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَصِيُّ النّاطِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ (الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفاتِقُ الرّاتِقُ) ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِفْتاحَ الخَيْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مَعْدِنَ الْبَرَكاتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْبَراهِينَ الْواضِحاتِ الباهرات، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دِينِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا نَاشِرَ حُكْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا كاشِفَ الكُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا عَمِيدَ الصّادِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا لِسانَ النّاطِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا خَلفَ الخائِفِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا زَعِيمَ الصّادِقِينَ الصّالِحِينَ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یاکَهْفُ المؤمنین، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا هادِيَ الْمُضِلِّينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَكَنَ الطّائِعِينَ، اَشْهَدُ يامَوْلايَ اَنَّكَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَةُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَكَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاَْعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِكَ وَبَدَنِكَ، وَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ جعفر بـْن مـُحـَمَّد وَ عَلَى آبَائِكَ وَ أَولَادکِ الْمَعْصُومین الْمُطَهَّرِین.
https://karevansadeghiye.ir/59897/
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
روبیکا:::::
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
#داستان_آموزنده
❤️ ماجرای جالب چگونگی ساخته شدن پل آهنچی قم
مسجد جای خالی نداشت. مالامال از جمعیت شده بود. واعظ از ثواب و اجر وقف در جهان آخرت تعریف می کرد. از مسجد که بیرون آمد، فکر وقف کردن رهایش نمی کرد، از طرفی چیزی نداشت.
تمام زندگی اش را بدهی و بیچارگی پر کرده بود.
مگر یک کارگر ساده چه می توانست داشته باشد! نگاهش که به گنبد طلایی حضرت معصومه سلام الله علیها افتاد دلش فرو ریخت. زمزمه ای در جانش شکل گرفت: بی بی جان، من هم آرزو دارم مالی داشته باشم و آن را وقف کنم تا بعد از مرگم باقی بماند و از آن بهره آخرتی ببرم، اما خودت می دانی که جز بدهی چیزی ندارم. برایم دعا کن و از خدا بخواه مالی برایم فراهم کند تا آن را وقف کنم.
اشک هایش را با گوشه آستین پاک کرد و مثل هر روز جلوی میدان شهر به امید پیدا شدن کار ایستاد. وضعیت اقتصادی روز به روز خراب تر می شد. از طرفی خبر آمدن قحطی همه جا را پر کرده بود. با این وضعیت اگر کسی کاری هم داشت، آن را خودش انجام می داد تا مجبور نباشد پولی به کارگر بپردازد.
چاره ای جز هجرت از شهر برایش نمانده بود. شنیده بود در بنادر جنوبی می تواند کار پیدا کند. هوا کم کم تاریک می شد. باز هم بدون هیچ درآمدی راهی خانه شد.
عزمش را جزم کرد و بار سفر بست. به خانواده قول داد اگر از وضعیت کاری آنجا راضی باشد، خیلی زود آنها را نیز نزد خودش ببرد.
ده، دوازده روزی می شد که در یکی از بنادر جنوبی کارگری می کرد، اما باز هم اوضاع، رضایت بخش نبود. کار در بندر هم آن چیزی نبود که شنیده بود. سردرگم و گیج مانده بود. دلش می خواست سختی این روزها را از ته دل فریاد بکشد. درمانده و ناامید، کنار دیواری چمباتمه زد که دستی بر شانه اش سنگینی کرد و یکی گفت:
آقا، کار می کنی؟ بله، چرا که نه! اصلا برای همین اینجا هستم. حالا چه کاری هست؟
من می خواستم بار آن کشتی بزرگی را که در کنار اسکله لنگر انداخته بخرم، اما احتیاج به یک شریک دارم. شنیده ام کارگران این منطقه روزانه پول خوبی به دست می آورند. می خواهی با من شریک شویی تا هم تو به سودی برسی، هم من به مقصودم؟
دلش فرو ریخت. خرید بار کشتی؟! بدنش یخ کرده بود. با دلهره پرسید: حالا وقتی بار را خریدیم، مشتری هست که آن را بفروشیم؟ اگر خدا بخواهد، همین امروز می توانیم مشتری پیدا کنیم. من در این کار مهارت دارم.
پولی در بساط نداشت. نمی خواست بگوید که چیزی برای شراکت ندارد، اما از طرفی شاید این تنها موفقیت زندگی اش بود. امیدش را به خدا داد و گفت: باشه، من هم شریک!
همه چیز به سرعت پیش رفت. معامله سر گرفت. حالا نوبت آنها بود که پول جنس را بپردازند. بدنش داغ شده بود. نمی دانست چه بگوید. آبرویش در خطر بود. اگر مرد می فهمید که او با دست خالی شریکش شده آن وقت ...
درست همان موقع ، مردی با کت و شلوار قهوه ای و کلاه لبه داری که تا روی ابروهایش پایین کشیده بود جلو آمد گفت: بار آهن مال شماست؟ گفتند: بله! گفت: هر قدر که باشد می خرم.
هنوز پولی بابت خرید آنها پرداخت نکرده بودند که همه آنها بطور معجزه آسایی به فروش رسید. سود بدست آمده به دو قسمت مساوی تقسیم شد.
باور نمی کرد در عرض یک ساعت چنین پولی بدست آورده باشد. این چیزی بود که حتی در رؤیاهایش نیز به آن فکر نکرده بود.
حالا می توانست تمام قرض هایش را بپردازد و تا مدت ها به راحتی زندگی کند. شبانه راهی قم شد.
می خواست هر چه زودتر این خبر خوش را به خانواده اش برساند. در راه به یاد عهدش با حضرت معصومه سلام الله علیها افتاد: بی بی جان، آرزو دارم مالی را وقف کنم ...
حالا زمان آن رسیده بود که به عهدش وفا کند. بهترین چیزی که به فکرش رسید تا مشکلی از مردم حل کند، ساختن پلی در کنار حرم حضرت معصومه بود. مردم برای رفت و آمد در این منطقه مشکل داشتند.
با برنامه ریزی که کرد حدود 30 کارگر نیاز داشت و برای ثبت نام کارگران خودش دست بکار شد اما تعداد کارگرهای ثبت نام کننده به 200 نفر رسید.
قصد داشت 30 نفر را جدا کند اما یاد بیکاری و ناامیدی خودش افتاد، دلش به درد آمد و گفت: خانم حضرت معصومه خودش برکت این پول را زیاد می کند. من همه کارگران را مشغول کار می کنم و به تک تک آنها مزد می دهم. نقشه مهندسی و اجرایی پل آماده شد و کارگران مشغول کار شدند و کارها به سرعت پیش رفت و بالاخره بعد از مدت ها ساختن پل پایان یافت و پل آهنچی نام گرفت و عبور و مرور مردم آسان شد. حالا به آرزویش رسیده بود و اموالش را وقف کرده بود.
منبع :
نشریه فکه
مادر ارجمند بی بی م فروه سلام الله علبها
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
🌾🌾🌾🌾🌾
احترام به سيّده
جناب آقاى ((حجة الاسلام والمسلمين سيد محمود بهشتى اصفهانى )) فرمودند: يكى از رفقا ((جناب آقاى سجادى )) كه در خيابان شيخ بهايى قنادى دارند. يك شب براى من تعريف كردند:
ما جهت طلاق دادن يك ((خانم علويه )) كه شوهرش ديوانه شده بود محضر مقدس ((حاج آقا رحيم ارباب )) رضوان اللّه تعالى عليه رفتيم ، هوا خيلى سرد بود و به آن علويه گفتيم كه شما درِ خانه بايستيد تا ما برويم ببينيم آقا نظرشان چيست ؟
وقتى قضيه را خدمت آقاى ارباب عرض كرديم . ايشان فرمودند: من براى اين كار معذورم و ما را راهنمايى كردند كه خدمت ((آية اللّه شمس آبادى )) رضوان اللّه تعالى عليه برويم .
وقتى كه خواستيم مرخص شويم ، ايشان فرمودند: حالا آن علويه كجاست ؟ گفتيم : آقا! خانم جلوى در ايستاده .
تا اين را گفتيم ايشان دستهايشان را بلند كردند و گفتند:
خدايا از جانب من از ((حضرت زهرا)) سلام الله عليها عذر خواهى كن كه ما در اتاق گرم كنار بخارى نشستيم و يك علويه اين مدت در سرما زير برف ايستاد.
مرحوم ارباب اين جمله را سه بار فرمودند و از خدا خواست تا از ((حضرت زهرا)) سلام الله عليها حلاليت بگيرد.
📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده
🌾🌾🌾🌾🌾
#ڪانال_ما_را_در_ ایتا_روبیکا
_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
قرار معنوی هر روز
به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم قرائت این زیارت نامه جهت رد مظالم تاثیر بسزایی دارد این زیارت را برای طلب کردن کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان و ادای رد مظالمی که به گردنمان است قرائت میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَصِيُّ النّاطِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ (الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفاتِقُ الرّاتِقُ) ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِفْتاحَ الخَيْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مَعْدِنَ الْبَرَكاتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْبَراهِينَ الْواضِحاتِ الباهرات، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دِينِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا نَاشِرَ حُكْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا كاشِفَ الكُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا عَمِيدَ الصّادِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا لِسانَ النّاطِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا خَلفَ الخائِفِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا زَعِيمَ الصّادِقِينَ الصّالِحِينَ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یاکَهْفُ المؤمنین، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا هادِيَ الْمُضِلِّينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَكَنَ الطّائِعِينَ، اَشْهَدُ يامَوْلايَ اَنَّكَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَةُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَكَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاَْعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِكَ وَبَدَنِكَ، وَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ جعفر بـْنُ مـُحـَمَّد وَ عَلَى آبَائِكَ وَ أَولَادکِ الْمَعْصُومین الْمُطَهَّرِین.
https://karevansadeghiye.ir/59897/
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
روبیکا:::::
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
💫✨💫✨💫
💠درجات دهگانه ایمان
🔹عبدالعزیز قراطیسی میگوید:
🌟امام صادق علیه السلام به من فرمود:
💎«ای عبدالعزیز! ایمان ده درجه دارد، مانند نردبان که ده پله دارد و همانند نردبان باید پله پله از آن بالا رفت.
کسی که در درجه دوم است، نباید از کسی که در درجه اول میباشد، انتقاد کند و بگوید: تو ایمان نداری.
و آدمی که در درجه اول ایمان است، باید به روش خود ادامه دهد تا برسد به آن کس که در درجه دهم است.
ای عبدالعزیز! کسی که ایمانش در مرتبه پایین تر از توست او را بی ایمان ندان! تا کسی که ایمانش بالاتر از توست، تو را بی ایمان نداند.
وقتی که دیدی کسی پایین تر از توست او را با مهر و محبت به درجه خود برسان و چیزی را که تاب و تحمل آن را ندارد، بر او تحمیل مکن! تا او را بشکنی و این کار خوب نیست. زیرا هر کس دل مؤمنی را بشکند بر او واجب است شکستگی دل او را جبران کند.»
🔹آنگاه فرمود:
💎«مقداد در درجه هشتم و ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم ایمان (که بالاترین درجات ایمان است) قرار داشت.»
📚 بحارالانوار ج ۲۲، ص ۲۵۰.
💫✨💫✨💫
#ڪانال_ما_را_در_ ایتا_روبیکا
_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
🌾🌾🌾🌾🌾
📚#داستان_آموزنده
دوستی میگفت که محصول کشاورزی ام را جمع و خالص کرده بودم و برای اینکه از دست پرنده ها در امان باشد و ضرر و زیانی نبینم
کنار آن مترسک گذاشتم و راهی منزل شدم برای استراحت و ناهار که در بین راه بصورت اتفاقی یکی از اهالی روستایمان را دیدم که به سمت باغ شخصی خودش میرفت
البته شخصی متدین و کاریزماتیک بود که اهل روستا خیلی احترام براش قائل بودن
با دیدن من دستم را گرفت و گفت باید حتما ناهار مهمان من باشی
پذیرفتم و وارد باغ که شدیم
درحین قدم زدن متوجه شدم که زیر درختان انگور کاسه های کوچکی آب گذاشته بود، با فاصله خاص، تعجب کردم و پرسیدم، این چه کاریه؟؟
این کاسه های آب برای چیه؟ ؟
جواب داد چون گنجشکها از این انگورا میخورند و بخاطر شیرینی زیاد انگورها ممکنه دهنشون خشک بشه، این کاسه های آب رو گذاشتم تا بخورند
با دیدن مهربانی این پیرمرد، خیلی از کار خودم خجالت کشیدم وبرای چند دقیقه از اون بزرگمرد به بهانه ای اجازه گرفتم و سریعا برگشتم و مترسک را از کنار محصول برداشتم و اصلا دوست داشتم تمام پرنده ها بیایند و از این محصول من بخورند
🌾🌾🌾🌾🌾
#ڪانال_ما_را_در_ ایتا_روبیکا
_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 به بچه فحش نده!
👤استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅
#ڪانال_ما_را_در_ ایتا_روبیکا
_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
☘☘☘☘☘
#داستان_آموزنده
🔆سيد زين العابدين ابر قويى
مرحوم آسيدزين العابدين طباطبائى ابرقوئى يكى از علماى برجسته اصفهان بوده حضرت حاج آقاى هاشم زاده فرمودند:
ما يك همكارى داشتيم كه ايشان از مريدان آسيد بود. برادر اين همكار ما در زمان سيد از دنيا رفت . آقا سيد وقت دفن برادرش سنگ قبر ايشان را ايستاده روى زمين مى گذارد. و مى فرمايد: يكى از چهل مؤ من اصفهان ايشان بود. همين همكار و رفيق ما يك روز نقل كرد:
آقا سيدزين العابدين رحمت خدا رفته بود، من توى يك مغازه نانوايى كار مى كردم و خيلى در مضيقه بودم مزد كارم به جاى پول چند عدد نان بود كه بعد از كارم مى گرفتم و به خانه مى بردم .
چون پولى در كار نبود مجبور بوديم نان خالى بخوريم و برنج و خورشت و قند و چاى ... هم در خانه نداشتيم و خانواده مان ناراحت بودند و چاره اى جز صبر نداشتيم . مدتها زندگيمان به همين منوال مى گذشت .
يك روز خيلى ناراحت شدم آمدم سر قبر آسيدزين العابدين ، سوره حمد خواندم و نثار آن بزرگوار فرستادم و گفتم : آقا من مرد بى سوادى هستم و جز اين سوره چيز ديگرى بلد نيستم ، اين سوره حمد را نثار روح پاكت كردم . ولى حرفى از گرفتارى هايم نزدم و به منزل برگشتم .
شب خواب آسيد را ديدم ، كنار عطارى ، بدون اينكه با ايشان صحبت كنم يك وقت فرمود: آقامحمد مى دانم چه كار دارى نان دارى اما قاطق يعنى خورشت ندارى از فردا قاطق پيدا مى كنى . گفتم : آقا من كه حرفى نزدم شمااز كجا مى دانيد؟!
فرمود ما همينجا هستيم و مى بينيم .
فرداى آن روز كه خواستم به خانه بيايم ، مقدارى نان كه گرفتم ديدم قدرى پول هم به ما داده شد و از آن روز كم كم كارمان درست شد.
📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده
☘☘☘☘☘
#ڪانال_ما_را_در_ ایتا_روبیکا
_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
🥀🕊🥀🕊🥀
🌷 #با_شهدا🌷
#قساوتقلب_سربازان_بیرحم_عراقی!!
🌷هلیکوپتر عراقی کمی دورتر از ما به زمین نشست و سربازان بعثی نیروهای ما را که حالا اسیر شده بودند، سوار هلیکوپتر میکردند. من مجروح روی زمین افتاده بودم، درد جانکاهی داشتم. تصمیم گرفتم خود را به هر زحمتی شده به هلیکوپتر برسانم تا از این درد نجات پیدا کنم هر چند که درد اسارت درد سختی است....
🌷اما در میان راه توان ادامه دادن نداشتم و هلیکوپتر بلند شد. دقایقی گذشت هلیکوپتر هنوز اوج نگرفته بود که در آسمان ثابت ایستاد و لحظهای بعد، در آن باز شد. نمیدانستم علت چیست به همین دلیل همینطور به آن چشم دوختم. سربازان بیرحم عراقی دست و پای اسرا را گرفته و با قدرت تمام آنها را به پایین پرت میکردند. بعد از پرتاب آخرین اسیر، در هلیکوپتر بسته شد و من به زحمت در میان شهدا میگشتم و در غم مظلومیت آنها میگریستم.
📚 کتاب "سرباز"
❌❌ امنیت اتفاقی نبوده و نیست!
🥀🕊🥀🕊🥀
#ڪانال_ما_را_در_ ایتا_روبیکا
_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
قرار معنوی هر روز
به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم قرائت این زیارت نامه جهت رد مظالم تاثیر بسزایی دارد این زیارت را برای طلب کردن کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان و ادای رد مظالمی که به گردنمان است قرائت میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَصِيُّ النّاطِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ (الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفاتِقُ الرّاتِقُ) ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِفْتاحَ الخَيْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مَعْدِنَ الْبَرَكاتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْبَراهِينَ الْواضِحاتِ الباهرات، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دِينِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا نَاشِرَ حُكْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا كاشِفَ الكُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا عَمِيدَ الصّادِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا لِسانَ النّاطِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا خَلفَ الخائِفِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا زَعِيمَ الصّادِقِينَ الصّالِحِينَ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یاکَهْفُ المؤمنین، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا هادِيَ الْمُضِلِّينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَكَنَ الطّائِعِينَ، اَشْهَدُ يامَوْلايَ اَنَّكَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَةُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَكَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاَْعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِكَ وَبَدَنِكَ، وَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ جعفر بـْنُ مـُحـَمَّد وَ عَلَى آبَائِكَ وَ أَولَادکِ الْمَعْصُومین الْمُطَهَّرِین.
https://karevansadeghiye.ir/59897/
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
روبیکا:::::
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
▪️▪️▪️▪️
🌹۱۵ شوال، سالروز شهادت حضرت حمزه سید الشهدا(علیه السلام) و وفات حضرت عبدالعظیم الحسنی(علیه السلام) تسلیت باد
(( از فیض گنبد و حرم سیدالکریم / دارد هوای کرب و بلا را دیار من))
▪️مـرا بـا اشکْ، الفـت از قدیم است
▪️ که مرغ دل به صحن غم مقیم است
▪️محبیـن خـون زِ ابـر دیـده بـاریـد!
▪️عزای «حمزه» و «عبدالعظیم» است...
▪️▪️▪️▪️▪️
#ڪانال_ما_را_در_ ایتا_روبیکا
_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
▪️▪️▪️▪️▪️
🔆در سوگ حمزه
((حضرت حمزه )) عموى پيامبر از مكه به مدينه مهاجرت كرده بود، و لذا كسى را نداشت ، جنگ احد فرا رسيد، ((حمزه )) در جنگ فعالانه شركت كرد و از ساير رزمندگان بهتر درخشيد تا مظلومانه به فيض شهادت رسيد.
و به همين مناسبت لقب ((سيدالشهداء)) يعنى سالار شهيدان ، را به او دادند.
جنگ احد به پايان رسيد، خانواده شهدا در سوگ عزيزانشان نشسته بودند و با گريه هايشان خاطره آنان را بزرگ مى داشتند.
پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) از احد برگشت ، وقتى به مدينه وارد شدند ديدند كه در خانه همه شهداء گريه هست جز خانواده حمزه . حضرت فقط يك جمله فرمود: ((اما حمزة فلابواكى له ))
يعنى : همه شهدا گريه كننده دارند جز حمزه كه گريه كننده ندارد.
تا اين جمله را فرمود، صحابه رفتند به خانه هايشان و گفتند:
پيامبر فرمود: حمزه گريه كننده ندارد. ناگهان زنانى كه براى فرزندان خودشان يا شوهرانشان ، يا پدرشان يا برادرشان مى گريستند، به احترام پيامبر و به احترام جناب حمزة بن عبدالمطلب ، به خانه حمزه آمدند و براى آن جناب گريستند. و بعد از اين ديگر سنت شد، هر كس براى هر شهيدى كه مى خواست بگريد اول مى رفت خانه جناب حمزه و براى او مى گريست .
📚قيام و انقلاب مهدى (عج الله تعالی الشریف )، صفحه 108
▪️▪️▪️▪️▪️
#ڪانال_ما_را_در_ ایتا_روبیکا
_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
ابوحمزه ثمالی کیست؟!
ثابت بن دینار معروف به ابوحمزه ثمالی، چهار امام یعنی امام سجاد، امام باقر، امام صادق و امام کاظم (علیهمالسلام) را درک کرد.
او به درجاتی رسید که امام رضا (علیهالسلام) در وصف او فرمود: «ابوحمزه لقمان زمان خود بود که چهار نفر از ما را خدمت کرده (استفاده برده).»
امام صادق علیهالسلام وقتی او را میدید، میفرمود: هر وقت تو را میبینم احساس آرامش میکنم «انی لاستریح اذا رأیتک»
💠ابوحمزه میگويد: «يكى از فرزندانم در اثر حادثهاى مصدوم شد و استخوانهاى دستش شكست. او را نزد يحيى بن عبدالله مجبر (معروفترين شكسته بند عصر) بردم.
او بعد از معاينه دقيق، گفت: استخوانهاى دست اين كودك به شدت آسيب ديده و شكستگى سختى برداشته است. بايد صبر كنى تا وسائل معالجه را فراهم كنم. مدت معالجه طولانى خواهد بود».
او به دنبال كار خود رفت و من همچنان با ناراحتى در اتاق منتظر بودم.
در آن هنگام حال رقت بار طفل، كه در اثر شدت درد به خود میپيچيد، مرا دگرگون كرد و حالم منقلب شد. در همين موقع به ياد دعايى كه از مولايم، امام سيدالساجدين (علیه السلام) آموخته بودم، افتادم. با يك حالت معنوى، دست كودك را گرفتم و با تضرع آن دعا را خواندم و از خداوند متعال، بهبودى و شفاى فرزندم را خواستار شدم. همان لحظه به اذن پروردگار متعال، فرزندم صحت و سلامتى خود را بازيافت و من شكر الهى را به جا آوردم.
يحيى مجبر همراه وسايل درمان بازگشت و دست كودك را گرفت تا علاج كند. با شگفتى گفت: اين كه سالم است! شايد دست ديگرش شكسته است. شكستهبند دست ديگر طفل را به دقت نگاه كرد و اثر شكستگى را در آن نيافت. مات و مبهوت گفت: «سبحان الله! چند لحظه قبل، من دست اين بچه را ديدم، استخوانهايش به شدت شكسته بود؟! آرى، از شما شيعيان چنين جادوهايى تعجب ندارد! ابوحمزه به او گفت: واى بر تو! اين جادو و سحر نيست.
شفاى دست پسرم در اثر دعاى جانبخشى است كه امام عارفان، على بن الحسين (علیه السلام) به من آموخته است.
ابوحمزه میگويد: يحيى از من درخواست كرد كه آن دعا را به وى ياد بدهم.
گفتم: «شگفت انگيزتر از اين حادثه، اظهار اين درخواست است. بعد از آن سوء ادب، كلمات خلاف مروت و كردار زشت؛ من نمیتوانم اسرار خفيه و امانتهاى الهى را به تو بسپارم».
حمران ابن اعين (راوى خبر) میگويد: «وقتى ابى حمزه اين حكايت را برايم نقل كرد، مشتاقانه به وى گفتم: اى ابوحمزه! تو را به خدا سوگند میدهم! آن در گرانمايه و هديه الهى را از من دريغ مدار و آن دعا را به من بياموز!»
ابوحمزه گفت: «سبحان الله! اين سر را از آن جهت بر تو فاش كردم تا شوق تعليم در تو زياد شود و عطش آموزش بيابى! حالا بنويس!»
«يا حى قبل كل حى، يا حى بعد كل حى... صلى على محمد و على آل محمد وافعل بى ما انت اهله يا ارحم الراحمين ....».
اين دعا در حدود سه صفحه است و در كتاب مهج الدعوات سيد ابن طاووس آمده است.
بيدلى در همه احوال خدا با او بود
او نمیديدش و از دور خدايا میكرد
فيض روح القدس ار باز مدد فرمايد
ديگران هم بكنند آن چه مسيحا میكرد
معجم رجال الحديث، ج 4، ص 294.
نامه دانشوران ج ۱ ص ۴۷
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#ڪانال_ما_را_در_ ایتا_روبیکا
_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
💢مروری کوتاه بر زندگینامه حضرت عبدالعظیم حسنے (ع)
♦️شیخ المحدّثین «صدوق» از محمّد بن یحیی عطّار – که یکی از اهالی ری است – این گونه نقل کرده که خدمت امام هادی علیه السلام رسیدم،
♦️ایشان فرمود: «کجا بودی؟»
♦️گفتم: حسین بن علی علیه السلام را زیارت کردم،
♦️امام هادی علیه السلام فرمود:
بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنی، مانند کسی هستی که حسین بن علی علیه السلام را زیارت کرده باشد».
♦️حضرت شاه عبدالعظیم که کنیه اش ابوالقاسم و ابوالفتح نیز بوده، در روز چهارم ماه ربیع الثانی سنه 173 هجری قمری در زمان هارون الرشید در مدینه در خانه جدّش حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام متولّد شده و پس از مدّت 79 سال و شش ماه و یازده روز قمری عمر ، در روز آدینه پانزدهم شوّال المکرّم سنه 252 هجری قمری ، مطابق سیزده مهر ماه قدیم سنه 235 یزدگردی ، در زمان المعتزّ بالله عبّاسی به سرای آخرت رحلت نمود.
♦️تبار حضرت عبدالعظیم حسنی با چهار واسطه، به سبط اکبر پیامبر خدا صلی الله علیه وآله و خاندان وحی میرسد،
♦️احمد بن علی نجاشی - که یکی از ارکان علم رجال است- درباره نسب آن بزرگوار مینویسد:
هنگامی که جنازه او را برای غسل برهنه میکردند، در جیب لباس وی نوشتهای یافت شد که در آن، نسبش، این گونه ذکر شده بود:
من ابوالقاسم، عبدالعظیمبن عبداللهبن علیبن حسنبن زیدبن علیبن حسنبن علیبن ابیطالب هستم.
♦️حضرت عبدالعظیم(ع) در عصر خود، مجتهد توانمندی بوده که براساس اصول و قواعدی که از اهلبیت (علیهم السلام) در اختیار داشته، میتوانسته دیدگاههای اسلام ناب را در زمینههای مختلف اعتقادی و عملی استخراج کند و به پرسشهای مردم پاسخ گوید.
♦️ ایشان شخصی پرهیزگار و دیندار بود . اهل عبادت بود و به امانتداری و راستگویی شهرت داشت . به امور دینی دانا بود . توحید و عدل را باور داشت و بسیار حدیث و روایت [ از اهل بیت علیه السّلام ] نقل می کرد .
♦️ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهل بیت علیهم السّلام - یعنی امام کاظم علیه السّلام تا امام عسکری را درک کرده است.
♦️شاید از آن جهت که حرم عبدالعظیم حسنی (ع) برای ایرانیان همچون حرم مطهر اباعبدالله الحسین علیه السلام دارای برکات و کرامات است ایشان به سیدالکریم شهرت یافته اند.
السلام علیک یابن الساده الاطهار
السلام علیک یابن المصطفین الاخیار
🍁🍃🍁🍃🍁🍃
#ڪانال_ما_را_در_ ایتا_روبیکا
_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
🌱🌱🌱🌱🌱
#داستان_آموزنده
🔆رفع مشكلات
يكى از طلاب متدين و علاقمند و جدّى كه از سادات محترم و از خاندان شريف و اصيل بود نقل مى كرد:
كه در اوائل دوران طلبگى از نظر مالى خيلى در مضيقه بودم با مشكلات زيادى منزلى در حوالى اصفهان در محله درچه تهيه كردم و اين خانه نياز به تعميراتى داشت و با قرض هايى كه از رفقا كرديم خانه آماده نشستن شد.
يكى از كسانيكه از او قرض گرفته بودم بعد از يكى دو ماه در خانه آمد و گفت :
من تا فردا پولم را مى خواهم ، بهر شكلى كه هست پولم راتهيه كن . من كه هيچ راهى برايم ميّسر نبود، گفتم اگر ممكن است چند روز صبر كن . گفت : پولم را احتياج دارم و نمى توانم صبر كنم .
بعد آمدم توى منزل ، نگران و مضطرب خدايا چه كنم ، اتفاقا فرداى آن روز، امتحان درسى هم داشتم مى بايستى تمام شب را درس مى خواندم ، ولى فشار روحى مرا از مطالعه باز داشت ، تصميم گرفتم كه آخر شب كه همسر و بچه هايم خواب رفتند. استغاثه اى به مادرم زهراى مرضيه عليهاالسلام كنم و نماز آنحضرت را بخوانم تا شايد فرجى برسد نمى خواستم توى اين زمينه به كسى مراجعه كنم ولى خستگى مطالعه ، سبب شد كه روى كتاب خوابم برد، صبح بيدار شدم در حالى كه بجز نيت توسل به حضرت زهرا عليهاالسلام كارى انجام نداده بودم .
صبح كه به مدرسه نيم آور آمدم ، حضرت آيت الله امامى در مَدرَس مدرسه نيم آور در طرف شمالى مشغول تدريس به شاگردان بودند.
وسط درس به من نگاهى كردند و فرمودند: فلانى من با تو كارى دارم . بعد از تمام شدن درس ، به حجره خودشان رفتند و برگشتند و يك نامه اى به دست من دادند، من كمى آن طرف تر به نامه كه نگاه كردم ديدم بالاى آن نوشته كتابخانه الزهرا)عليهاالسلام ، و در آن نامه خطاب به صندوق قرض الحسنه امام حسين (علیه السلام) نوشته شده بود، مبلغ ده هزار تومان به آقاى فلانى بدهيد. آن مبلغ در آن زمان خيلى بود اشكم سرازير شد و متحير ماندم . من كه به ايشان سابقه خيلى نداشتم چطور همان مبلغ مورد نياز مرا حواله كردند و مشكل من بانامه اى با آرم كتابخانه حضرت زهراسلام الله عليها برطرف شد.
📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
#ڪانال_ما_را_در_ ایتا_روبیکا
_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
☘☘☘☘☘
پادشاهی دستورداد افراد کهن سال رابه قتل برسانند. جوانی پدرش را دوست داشت، هنگامی که از این امر با خبر شد پدرش را در زیر زمین منزلش مخفی کرد.
و وقتی ماموران برای تفتیش آمدند کسی را نیافتند...
روزها گذشت و پادشاه ازطریق جاسوسان و خائنان مطلع شد، که جوان پدرش را پنهان نموده است و تصمیم گرفت که قبل از حبس جوان وقتل پدرش او را بیازماید...
ماموری دنبالش فرستاد.
مامور نزد او رفت و به او گفت که پادشاه شما را احضار نموده که وقت بامدادان درحال سوار و پیاده به نزد ایشان حضور یابید!
جوان به حالت حیرت و سر درگمی فرو رفت و به سراغ پدرش رفت و ماجرا را تعریف نمود...
مرد لبخندی زد و به فرزند خود گفت: عصایی بزرگ بیاور وروی آن سوار شو و پیاده نزد پادشاه حاضر شو!
جوان درمجلس پادشاه حضور یافت، پادشاه به ذکاوتش تعجب نمود، وبه جوان گفت: برو و صبح در حال پوشیده و عریان برگرد!
جوان نزد پدر برگشت و ماجرا را تعریف نمود پدر به فرزند خود گفت: کفش خود را به من بده بخش پایین و پاشنه کفش رابرید وگفت: کفش خود را بپوش و نزد پادشاه حضور بیاب!پادشاه از زیرکی او شگفت زده شد و اینبار به او گفت: برو و فردا با دوست ودشمن خود بیا!
جوان نزد پدر برگشت و ماجرا را تعریف نمود...
پدرتبسمی کرد و به فرزندش گفت: همراه خود همسر و سگ خود را بردار و برو! وهریکی را نزدپادشاه بزن!
جوان گفت: چگونه ممکن است؟!
پدر گفت: شما انجام بده به زودی خواهی دانست!
بامداد جوان نزدپادشاه حاضر شد و جلوی پادشاه همسرش را زد. همسرش فریاد برآورد وبه شوهرش گفت: به زودی پشیمان خواهی شد. وبه پادشاه اطلاع داد که شوهرم پدرش راپنهان نموده است...
سپس سگش را زد سگ دوید...
جوان به سمت سگ برگشت و اشاره نمود. سگ بسویش شتافت و دور و برش از خوشی چرخید!
جوان رو به پادشاه نمود و گفت اینها همان دوست و دشمنند!
پادشاه تعجب نمود! و گفت: صبح همراه پدرتان بیایید.
صبح که نزد شاه حضور یافتند، پادشاه پدر جوان را به عنوان مستشار خود انتخاب نمود...
و در نهایت جوان وپدرش به لطف وفضل الهی نجات یافتند.
🔹 پدر هرگاه به سن بالا رسد چنان گنجینهای است که قدر و قیمت آن را نمی دانیم مگر بعد از دست دادن چنین فرصت طلایی! او مدرسه کامل و درایت واقعی است، او را به عنوان مستشار و مکان اسرار خود قرار بده همیشه با او راه حل خود را می یابی!
☘☘☘☘☘☘
#ڪانال_ما_را_در_ ایتا_روبیکا
_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
قرار معنوی هر روز
به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم قرائت این زیارت نامه جهت رد مظالم تاثیر بسزایی دارد این زیارت را برای طلب کردن کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان و ادای رد مظالمی که به گردنمان است قرائت میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَصِيُّ النّاطِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ (الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفاتِقُ الرّاتِقُ) ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِفْتاحَ الخَيْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مَعْدِنَ الْبَرَكاتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْبَراهِينَ الْواضِحاتِ الباهرات، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دِينِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا نَاشِرَ حُكْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا كاشِفَ الكُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا عَمِيدَ الصّادِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا لِسانَ النّاطِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا خَلفَ الخائِفِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا زَعِيمَ الصّادِقِينَ الصّالِحِينَ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یاکَهْفُ المؤمنین، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا هادِيَ الْمُضِلِّينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَكَنَ الطّائِعِينَ، اَشْهَدُ يامَوْلايَ اَنَّكَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَةُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَكَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاَْعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِكَ وَبَدَنِكَ، وَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ جعفر بـْنُ مـُحـَمَّد وَ عَلَى آبَائِكَ وَ أَولَادکِ الْمَعْصُومین الْمُطَهَّرِین.
https://karevansadeghiye.ir/59897/
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
روبیکا:::::
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
🖌 آثار دهگانه قرائت سوره یس :
✍ پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند :
💠 ای علی! «یس» را بخوان که در آن ده اثر
است هر که آن را قرائت کند:
۱) اگر گرسنه باشد سیرگردد
۲) اگر تشنه باشد، سیراب گردد
۳) اگر عریان باشد، پوشانیده گردد
۴) اگر عزب باشد، ازدواج کند
۵) اگر ترسان باشد، امنیت یابد
۶) اگر مریض باشد، عافیت یابد
۷) اگر زندانی باشد، نجات یابد
۸) اگر مسافر باشد، در سفرش یاری شود
۹) نزد میت خوانده نمی شود مگر اینکه خدا
بر او آسان گیرد
۱۰) اگر گمشده داشته باشد، گمشده اش را پیدا کند
📚 ﺍﻟﻤﺼﺒﺎﺡ ﮐﻔﻌﻤﯽ ، ﺹ۱۸۲
💫✨💫✨💫
#ڪانال_ما_را_در_ ایتا_روبیکا
_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
گفتم #حسین دارم از استرس میمیرم، گفت:
« یه ذکر بهت میگم هر بار گیر کردی بگو، من خیلی قبولش دارم: گرهی کار منم همین باز کرد
(آخه خودشم به سختی اجازهی خروج گرفت) »
گفتم: باشه داداش بگو
گفت: «تسبیح داری؟»
گفتم: آره
گفت: «بگو "الهی بالرقیه سلام الله علیها"
حتما سه سـاله ی ارباب نظر میکنه، منتظرتم و قطع کردم
چشممو بستم شروع کردم:
الهی بالرقیه سلاماللهعلیها
الهی بالرقیه سلاماللهعلیها
۱۰تا نگفتم که یهو گفتن: این پنج نفر آخرین لیسته؛ بقیهاش فردا، توجه نکردم همینجور ذکر میگفتم که یهو اسمم رو خوندن، بغضم ترکید با گریه رفتم سمت خونه حاضرشم، وقتی حسین رو دیدم گفتم: درست شد، اشک تو چشمش حلقه زد و گفت: "الهی بالرقیه سلام الله علیها"
یا #حضرت_رقیه دستمون بگیر
🌱🌱🌱🌱🌱
#ڪانال_ما_را_در_ ایتا_روبیکا
_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD