eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
795 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شریک بن عبد الله نخعی، از فقهای معروف قرن دوم هجری، به علم و تقوا معروف بود. مهدی بن منصور، خلیفه ی عباسی، علاقه ی فراوان داشت که منصب قضاوت را به او واگذار کند؛ ولی شریک بن عبد الله برای آن که خود را از دستگاه ظلم دور نگاه دارد، زیر بار نمی رفت. همچنین خلیفه علاقه مند بود که «شریک» را معلم خصوصی فرزندان خود قرار دهد تا به آنها علم حدیث بیاموزد. شریک این کار را نیز قبول نمی کرد و به همان زندگی آزاد و فقیرانه ای که داشت، قانع بود. روزی خلیفه او را طلبید و به او گفت: «باید امروز یکی از این سه کار را قبول کنی: یا عهده دار منصب «قضاوت» بشوی یا کار تعلیم و تربیت فرزندانم را بپذیری یا آن که همین امروز ناهار با ما باشی و بر سر سفره ی ما بنشینی. » شریک گرچه پذیرفتن هر یک از این سه کار را دشوار می‌دید؛ ولی با خود فکری کرد و گفت: «حالا که اجبار و اضطرار است، سومی بر من آسان تر است. » از سوی دیگر خلیفه به سرآشپز دستور داد که لذیذترین غذاها را برای شریک تهیه کند. آن گاه غذاهای رنگارنگ از مغز استخوان آمیخته به نبات و عسل تهیه کردند و سر سفره آوردند. شریک که تا آن وقت چنین غذاهایی نخورده و ندیده بود، با اشتهای کامل خورد. سرآشپز آهسته بیخ گوش خلیفه گفت: پس از خوردن این غذا، دیگر این مرد روی رستگاری را نخواهد دید. شریک پس از آن طعام، هم نشینی با بنی عباس را اختیار کرد. فضل بن ربیع می‌گوید: به خدا سوگند طولی نکشید که شریک، هم عهده دار تعلیم فرزندان خلیفه شد و هم منصب قضاوت را قبول کرد و برایش از بیت المال مقرری معین شد. روزی با متصدی پرداخت حقوق حرفش شد. متصدی به او گفت: «تو که گندم به ما نفروخته ای که این قدر سماجت می‌کنی؟ » شریک گفت: به خدا از گندم با ارزش تر به شما فروخته ام، من دینم را فروخته ام! » داستان راستان ۱۳۱/۱ - ۱۲۹؛ به نقل از: مروج الذهب (مسعودی)، ج ۲، حالات مهدی عباسی •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
▪️▪️▪️▪️ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ❇️ *«دعا هم‌نمی توانستی بکنی»* 🔸 فردی در عالم خواب صحرای محشر و صحنه حساب و کتاب روز قیامت را می‌بیند، همه در صف حساب و کتاب بودند که بعد از سختی فراوان و ساعت‌ها سرپا ایستادن نوبت به او می‌رسد 🔹 یکی از سوال‌هایی که از او پرسیدند این بود. ⁉️ *برای امام زمانت چه کردی؟* ❇️ گفت: من در زمان غیبت زندگی می‌کردم ظلم و جور همه جا را فرا گرفته بود و کاری از دستم بر نمی‌آمد، 💢 به او پاسخ دادند: *دعا هم نمی‌توانستی بکنی؟؟؟؟؟!!!!* 💠 آری و دعای حقیقی یعنی طلبی از عمق جان و دل، چون مادری که برای شفای فرزند بیمارش دعا و تلاش می‌کند... ✨ *مولای غریب ما!* 🔹 کاش از روز وشب، لحظه به لحظه از سر صدق و از عمق جان، آمدنت را از خدا طلب کنیم 🍀 که خود فرمودی: 🔆 «واَکثروا الدُعا بِتَعجیل الفَرج فَاِنّ ذلکَ فُرجُکُم»؛ *«برای تعجیل در فرج من بسیار دعا کنید که گشایش شما در آن است»* 💠 * چه انتظار عجیبی!* ✨ تو بین منتظران هم، عزیز من چه غریبی ✨ عجیب‌تر که چه آسان نبودنت شده عادت ✨ چه کودکانه سپردیم دل به بازی قسمت ✨ نه کوششی نه تلاشی ✨ فقط نشسته و گفتیم ✨ خدا کند که بیایی! •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
مرحوم شیخ احمد کافى می‌‌فرماید: مرحوم سید هاشم خراسانی (1) یکى از علماء بزرگ شیعۀ شام بود که سه دختر داشته، مى‌‌گوید یکى از دخترهایم به خواب رفت، یک شب بیدار شد و صدا زد: بابا در شب بى‌بى رقیه را خواب دیدم، بى‌بى به من فرمودند: به پدرت سید هاشم بگو آب آمده در قبرم و بدن من نارحت است، قبر مرا تعمیر کنید، پدر اعتنایى نکرد، مگر مى‌‌شود با یک خواب، دست به قبر دختر امام حسین (ع) زد؟ فردا شب دختر وسطى همین خواب را دید و باز پدر اعتنایى نکرد، شب سوم دختر کوچک سید این خواب را دید، شب چهارم خود سید هاشم مى‌‌گوید خوابیده بودم که یک وقت دیدم یک دختر کوچک دارد مى‌‌آید، این دختر از نظر سِنى کوچک است، اما آنقدر با اُبهت است که با صولت و جلالت دارد مى‌‌آید، رسید جلوى من به من فرمودند: سید هاشم مگر بچه‌‌هایت به تو نگفتند که من ناراحتم؟ قبر مرا تعمیر کن؟ گفت: من با وحشت از خواب پریدم و به نزد والى شام رفتم تا او را ببینم و جریان را بگویم، والى نامه‌‌ای به سلطان عبد الحمید نوشت، سلطان به والى گفت که ما جرأت نمى‌‌کنیم و ما دست نمى‌زنیم. والى به علمای شام امر کرد که بروند، آنگاه به دست هر کس قفل درب حرم مقدس باز شد، همان کس برود و قبر مقدس او را نبش کند و جسد مطهرش را بیرون بیاورد تا قبر آن حضرت را تعمیر کنند، قفل به دست هیچ یک باز نشد مگر به دست مرحوم سید ابراهیم، بعد هم که به حرم مشرف شدند، هر کس کلنگ بر قبر مى‌‌زد کارگر نمى‌‌شد تا آنکه سید هاشم کلنگ را گرفت و بر زمین زد و قبر کَنده شد، بعد حرم را خلوت کردند و لحد را شکافتند، دیدند بدن آن مخدره میان لحد قرار دارد و کفن آن مخدرة صحیح و سالم است، اما آب زیادى میان لحد جمع شده است. 🌿🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤 سید هاشم پایین رفت و دستهایش را زیر بدن این سه ساله برد، بدن را با کفن از توى آبها بیرون آورد و روى زانویش گذاشت، آب قبر را کشیدند، نزدیک ظهر شد، بدن را در یک پارچۀ سفید گذاشتند و نماز خواندند، غذا خوردند، دو مرتبه آمد و بدن را روى دستش گرفت، اینها تا غروب مشغول بودند، تا سه روز قبر را تعمیر کردند و به جاى آب گُلاب مصرف مى‌‌کردند و گِل درست مى‌‌کردند و قبر را مى‌ساختند، از آن آبها جلوگیرى و قبر ساخته شد، سید هاشم یک تکه پارچه دیگر از خودش آورد، روى کفن انداخت، بدن را برداشت و در قبر گذاشت. علماى شیعه مى‌‌گویند در این چند روز همه گریه مى‌‌کردند، سید هاشم هم همینطور، اما روز سوم وقتى سید هاشم بدن را در قبر گذاشت و بیرون آمد دیگر فریاد مى‌‌زد، گفتم سید هاشم چى شده چرا فریاد مى‌‌زنى؟ گفت به خدا دیدم آنچه شنیده بودم، مدام فریاد مى‌‌زد رفقا به خدا دیدم آنچه شنیده بودم، گفتیم سید هاشم چه دیدى؟ گفت به خدا وقتى این بدن را در قبر بردم، دستم را از زیر بدن بیرون کشیدم، یک مقدار گوشه کفن عقب رفت و دیدم هنوز بدنش کبود و سیاه است، هنوز جاى آن تازیانه‌‌ها روى بدن این سه ساله باقى است. 🍃🌸با منتشر کردن در ثواب ان شریک باشید🍃🌸 •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩همگام با پیاده روی اربعین... ⭐️الدیر ۴۷۰ کیلومتری کربلا 👈 ماشاءالله به این اعتقاد❗️ خانم مسن عراقی: کرونا اینجا چیکار میکنه؟ چی میگی؟ اینجا طریق الشفاست... خاک پای زوار درمانگر است 🦶🦶هر قدم به نیت فرج مولا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
✨﷽✨ ⚜حکایتهای پندآموز⚜ «تو دلداده ی او باش، او به مشکلاتت رسیدگی میکند ....» امام زمان ارواحنافداه فرمودند: وظیفه ی ماست که به محبین مان رسیدگی کنیم ....‌ ✍حکایتِ دلدادگی یک جوان شیعه ی ایرانی به دختر دانشجوی مسیحی است، خانمی که ماجرای شنیدنی خودش را اینچنین بیان می‌کند : من مسیحی بودم تا روزی که یکی از دانشجوهای ایرانی به خواستگاریم آمد. او گفت من شیعه هستم و شرط ازدواجم با شما این است که شما هم شیعه شوید. فرصتی خواستم تا پیرامون اسلام و تشیع تحقیق کنم. بعد از تمام تحقیقاتم همسرم هم پزشک شده بود. خیلی کمکم کرد و همه­ ی مسائل برایم حل شد جز یک مسأله و آن موضوع طول عمر امام زمان (علیه ­السلام) بود. ما با هم ازدواج کردیم و بعد از چند سال به حج مشرف شدیم. در منی که برای رمی جمرات می­ رفتیم، همسرم را گم کردم. از هر کس با زبان انگلیسی نشانی می ­پرسیدم، نمی ­دانست. خسته شدم و گوشه ­ای با حال غربت نشستم. ناگهان آقائی در مقابلم آمد که با لهجه ی فصیح انگلیسی صحبت می ­کرد. به من گفت: بلند شو برویم رمی جمرات را انجام بده. الآن وقت می­ گذرد. بی­ اختیار دنبالش راه افتادم و رمی جمرات را انجام دادم. بعد از رمی جمرات، آن آقا مرا به خیمه رساند. خیلی از لطفش تشکر کردم. او به هنگام خداحافظی فرمود: 👈«وظیفه ­ی ماست که به محبان خود رسیدگی کنیم». 👈«در طول عمر ما شک نکن». 👈 «سلام مرا هم به دکتر برسان». برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود دست‌های خویــش و دامـان توام آمد به یاد 📚نقل از کتاب میرِ مهر صفحه۳۵۵ •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام 🖤عمه، بابایم کجاست؟ 🖤اسارت دشوار و یتیمی دردی عمیق است. یک سه ساله، چگونه می تواند تمام رنجِ تشنگی و زخم تازیانه اسارت و از آن بدتر، درد یتیمی را به جان بخرد، آن هم قلب کوچکِ سه ساله ای که تپیدن را از ضربانِ قلب پدر آموخته و شبی را بی نوازش او به صبح نرسانده است. امّا... امّا او رقیه حسین است و بزرگی را هم از او به ارث برده است. رقیه پس از عاشورا، پدر را از عمه سراغ می گیرد و لحظه ای آرام ندارد، با نگاه های کنجکاوش از هر سو ـ تمام عشقش ـ پدرش را می جوید و سکوتِ عمه، سؤال او را بی جواب می گذارد و او باز هم می پرسد: «عمه، بابایم کجاست؟...» 🖤لحظه های بی قرار این جا خرابه های شام، منزل گاه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است. رقیه با اسیران دیگر وارد خرابه می شوند، اما دیگر تاب دوری ندارد. پریشان در جست و جوی پدر است. امشب رقیه، فقط پدر و نوازش های پدر را می خواهد. امشب رقیه علیهاالسلام است و عمه، امشب رقیه علیه السلام است و سر بابا، امشب ملائک آسمان از غم دختر حسین علیه السلام در جوش و خروشند، امشب شب وداع رقیه علیهاالسلام و زینب علیهاالسلام است. او در آغوش عمه، بوی پدر را به یاد می آورد و دستان پر مهر او را احساس می کرد. •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🖤گل نازدانه پدر رقیه ...رقیه نجیب! ای مهتاب شب های الفت حسین! ای مظلوم ترین فریاد خسته! گلِ نازدانه پدر و انیس رنج های عمه! رقیه... رقیه کوچک! ای یادگار تازیانه های نینوا و سیل سیلی کربلا! دست های کوچکت هنوز بوی نوازش های پدر را می داد، و نگاه های معصوم و چشمان خسته ات، نور امید را به قلب عمه می تاباند. رقیه... رقیه صبور! بمان، که بی تو گلشن خزان دیده اهل بیت، دیگر بوی بهار را استشمام نخواهد کرد، تو نوگل بهشتی و فرشته زمینی، پس بمان که کمر خمیده عمه، مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد. 🖤غربتِ خرابه یا رب امشب چه شبی است. در و دیوار فرو ریخته این خرابه غزل کدامین خداحافظی را می سرایند؟ زینب، این بانوی نور و نافله های نیمه شب، دستی به آسمان دارد و دستی بر سر رقیه؛ بخواب عزیز برادرم! باز هم رقیه علیهاالسلام و گریه های شبانه، باز هم بهانه بابا و بی قراری هایش، و این بار شامیان چه خوب پاسخ بی قراریِ رقیه علیهاالسلام را می دهند و سر حسین علیه السلام را نزد او می آورند. آن شب، هیچ کس توان جدا کردن رقیه علیهاالسلام را از سرِ بابا نداشت. تو با سرِ بابا چه گفتی؟ چشم های پدر، کدامین سرود رفتن را برایت خواند که مانند فرشته ای کوچک، از گوشه خرابه تا عرش اعلا پر کشیدی و غربتِ خرابه را برای عمه به جای نهادی. •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🖤متاب ای ماه، متاب! امشب، غم گین ترین ماه، آسمان دنیا را تماشا می کند. آسمان! چه دل گیری امشب، گویی غم مصیبتی به گستردگی زمین، قلبت را می فشرد. امشب فرشته های سیاه پوش، بال در بال هم، فوج فوج به زمین می آیند و ترانه غم می سرایند. در و دیوار خرابه، از اندوه زینب علیهاالسلام ، بر سر و سفیر می کوبند. امشب چشمه های آسمان، از گریه خونین زینب علیهاالسلام ، خون می بارد و چهره زمین از وسعت اندوه، تاریک است. متاب امشب ای ماه، متاب! هیچ می دانی، امشب گیسوان پریشانِ رقیه، به خواب کدامین نوازش رفته است؟ متاب که دردهای آشکار بسیار است. متاب که زخم های بی شمار بسیار است. متاب که دل پر شرار زینب علیهاالسلام به شراره جدایی نازنینی دیگر، در سوز و گداز است. متاب که امشب خرابه شام، از داغ سه ساله گل حسین، تیره ترین خرابه دنیاست. متاب ای ماه، متاب! 🖤آرام نازنین عمه آرام نازنین عمه! آرام، مبادا شامیان صدای گریه و بی تابی دختر حسین را بشنوند. این خرابه کجا و آغوش گرم و نوازش های مهربان بابا کجا؟ این سر بریده بابا و این دختر کوچک حسین. هر چه می خواهد دل تنگت، بگو. بابا، امشب به مهمانی دلِ بی قرارت آمده، بگو از سیلی خوردن ها و تازیانه ها و آتش خیمه های عصر عاشورا. بگو از درد غربت و محنت غریبی، بگو از صورت های نیلی و اسیری و بیابان های بی رحمی. بگو از بی شرمی یزیدیان و کوفیان سست پیمان و استقبال شامیان، آرام، نازنین عمه! آرام. اکنون تو، به مهمانی بابا می روی. سفر به سلامت! ا🖤ندوه هجرت امشب به وعده گاه نخستین باز می گردی. آن جا پدر و ملائک، به اشتیاق، در انتظار تو هستند. امشب آسمان گرفته و تاریک است و باد خزان غبار مرگ می پاشد. گریه امان اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را بریده است و عشق از غم این هجران، و اندوه هجرت تو گل تازه شکفته و معطری که در قلب بهار می پژمرد، زار می نالد، آرام و قرار زینب علیهاالسلام ، رفته است. سرانجام آن لحظه فرا رسید و رقیه علیهاالسلام کوچک زینب، از خاک تا افلاک پر کشید. •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
✨﷽✨ 🍂‍ چند عمل ساده براي چند صد برابر كردن ثواب نمازها🍂‍ ❶ «اذان و اقامه» باعث ميشود دو صف از فرشتگان، پشت سر مومن نماز بخوانند. ثواب الاعمال صدوق ص٧٢ ❷ «ركوع كامل» باعث نداشتن وحشت قبر ميشود. ثواب الاعمال صدوق ص٧٣ ❸ «انگشتر عقيق» دو ركعت نماز با عقيق معادل هزار ركعت بدون آن است. عدة الداعي ابن فهدحلي ص٢٢٠ ❹ «مسواك زدن» دو ركعت نماز با مسواك بهتر از هفتاد ركعت نماز بدون مسواك است. من لايحضره الفقيه صدوق ❺ «خواندن سوره قدر» خواندن سوره قدر در يكي از نمازها باعث آمرزش گناهان ميشود. ثواب الاعمال ص٢٦٧ ❻ «استنشاق و مزه مزه در وضو» باعث آمرزش و غلبه بر شيطان است. ثواب الاعمال صدوق ص٤٣ ❼«عطر» باعث ميشود ثواب نماز هفتاد برابر شود. ثواب الاعمال ص١٢٠ ❽ «تسبيحات حضرت زهراء س» بهتر از هزار ركعت نماز نزد حضرت صادق (عليه السلام) است. 📚فلاح السائل ص١٥٥ •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
✨﷽✨ ❤️بسم الله بگو و برخیز ✍روزی خانمی مسیحی دختر فلجی را از لبنان به سوریه آورده بود زیرا پزشکان لبنان از معالجه دختر فلجش نا امید شده و به اصطلاح او را جواب کرده بودند. زن با دختر فلج خود نزدیک حرم مطهر حضرت رقیه (علیها السلام) منزل می گیرد تا در آنجا برای معالجه فرزندش به پزشک دمشقی مراجعه نماید تا این که روز عاشورا فرامیرسد و او می بیند که مردم دسته دسته به طرف محلی که حرم مطهر حضرت رقیه (علیها السلام) در آنجاست می روند، از مردم شام می پرسد: اینجا چه خبر است؟ می گویند: اینجا حرم دختر امام حسین (علیه السلام) است او نیز دختر فلج خود را در منزل تنها گذاشته و درب خانه را می بندد و به حرم حضرت می رود و به حضرتش متوسل می شود و گریه می کند تا به حدی که غش نموده و بی هوش برزمین می افتد در آن حال کسی به او می گوید: بلند شو و به منزل برو چون دخترت تنها است و خداوند او را شفاده داده است. زن برخاسته و به طرف منزل حرکت می کند وقتی که به خانه می رسد درب منزل را می زند ناگهان با کمال تعجب می بیند که دخترش درب را باز می کند! مادر جویای وضع دخترش می شود و احوال او را می پرسد دختر در جواب مادر می گوید: وقتی شما رفتید دختری به نام رقیه وارد اتاق شده و به من گفت: بلند شو تا با هم بازی کنیم من گفتم: نمی توانم چون فلج شده ام آن دختر گفت: بگو بسم الله الرحمن الرحیم تا بلند شوی و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم و دیدم که تمام بدنم سالم است. او داشت با من صحبت می کرد که شما درب را زدید. آن دختر ( حضرت رقیه) (علیها السلام به من گفت: مادرت آمد. سرانجام مادر مسیحی با دیدن این کرامت از دختر امام حسین (علیه السلام) مسلمان شد 📚 داستان هایی از بسم الله الرحمن الرحیم به نقل از: سحاب رحمت777 •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🔴ریاکاری و از بین رفتن تمام اعمال! ✍مرحوم قطب راوندی (رضوان اللّه تعالی ) روایت کرده است که : در بنی اسرائیل عابدی بود که سالها حق تعالی را عبادت می کرد . روزی دعا کرد که : خدایا می خواهم حال خودم را نزد تو بدانم ، کدامین عمل هایم را پسندیدی، تا همیشه آن عمل را انجام دهم،واِلاّ پیش از مرگم توبه کنم ؟ حضرت حق تعالی ، ملکی را نزد آن عابد فرستاد و فرمود : تو پیش خدا هیچ عمل خیری نداری! گفت : خدایا، پس عبادتهای من چه شد؟ملک فرمود :هر وقت عمل خیری انجام میدادی به مردم خبر میدادی ، و می خواستی مردم به تو بگویند چه آدم خوبی هستی و به نیکی از تو یاد کنند... خُب، پاداشت را گرفتی!آیا برای عملت راضی شدی؟ این حرف برای عابد خیلی گران آمد و محزون و ناراحت شد ، و صدایش به ناله بلند گردید . ملک بار دیگر آمد و فرمود : حق تعالی می فرماید : الحال خود را از من بخر ، و هر روز به تعداد رگهای بدنت صدقه بده . عابد گفت:خدایا چطوری؟!من که چیزی ندارم..فرمود : هر روز سیصد و شصت مرتبه، به تعداد رگهای بدنت بگو : 《سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لااِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَر وَ لاحَوْلَ وَ لاقُوَهَ اِلاّ بِااللّهِ》 💥عابد گفت : خدایا اگر این طور است ، زیادتر بفرما ؟ فرمود :اگر زیادتر بگویی ثوابت بیشتر است... 📚 داستانهايي از اذکار و ختوم و ادعيه مجرب, ج۱/ علي مير خلف زاده •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
🔴 یکی از بیمارى‌هاى خطرناک بیماری «عادی شدن نعمت» است این بیمارى چهار نشانه دارد ↯ ⓵ اینکه نعمت‌هاى فراوانى داشته باشى اما آنها را نعمت ندانى و هیچ گونه احساس شکرگزارى در قبالش نداشته باشى گویى اینکه حقى کسب شده است ⓶ اینکه وارد خانه شوى و همه اعضاى خانواده‌ در سلامتى بسر برند اما «شکر خدا» را به جاى نیاورى! ⓷ وارد بازار شوى و خرید کنى و تمامى مایحتاج زندگى را در چرخ دستى بگذارى و به خانه برگردى، بدون اینکه قدردان و شکرگذار صاحب نعمت باشى و این امر را عادى و حق خودت در زندگى بپندارى ⓸ هر روز در کمال صحت و سلامتی از خواب برخیزى در حالی که از چیزی نگران و ناراحت نباشى اما خدا را سپاس نگویى! خـدایـا مراقبـم بـاش •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 💠 اثر اسامی خوب و بد بر شیطان لعین💠 🔹 عنْ جَابِرٍ قَالَ: أَرَادَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) الرُّكُوبَ إِلَى بَعْضِ شِيعَتِهِ لِيَعُودَهُ 🔹فقَالَ يَا جَابِرُ الْحَقْنِي فَتَبِعْتُهُ 🔹فلَمَّا انْتَهَى إِلَى بَابِ الدَّارِ خَرَجَ عَلَيْنَا ابْنٌ لَهُ صَغِيرٌ 🔹فقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) مَا اسْمُكَ قَالَ مُحَمَّدٌ 🔹قالَ فَبِمَا تُكَنَّى قَالَ بِعَلِيٍّ 🔹فقَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه السلام) لَقَدِ احْتَظَرْتَ مِنَ الشَّيْطَانِ احْتِظَاراً شَدِيداً 🔹إنَّ الشَّيْطَانَ إِذَا سَمِعَ مُنَادِياً يُنَادِي يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ ذَابَ كَمَا يَذُوبُ الرَّصَاصُ 🔹حتَّى إِذَا سَمِعَ مُنَادِياً يُنَادِي بِاسْمِ عَدُوٍّ مِنْ أَعْدَائِنَا اهْتَزَّ وَ اخْتَالَ. 🔸جابر می-گوید: امام باقر (علیه السلام) سوار مرکب شدند تا به عیادت یکی از شیعیان بروند. 🔸فرمودند: جابر، تو هم با ما بیا. من هم همراه حضرت راه افتادم. 🔸هنگامی که به در خانه رسیدیم، یکی از فرزندان خردسال حضرت بر ما وارد شد. 🔸امام باقر (علیه السلام) به او فرمودند: اسمت چیست؟ 🔸گفت: محمد. 🔸فرمودند: کنیه-ات چیست؟ 🔸گفت: (ابو)علی. 🔸امام باقر (علیه السلام) به او فرمودند: خودت را از شیطان پوشاندی و حفظ کردی؛ حفاظتی شدید و محکم. 🔸همانا شیطان وقتی بشنود کسی، دیگری را به نام محمد و علی صدا می-زند و می-گوید "ای محمد" ، "ای علی" ، وجود او همچون سُرب آب می-شود. 🔸تا اینکه بشنود کسی، دیگری را که نامش نام دشمنان ماست صدا می-کند، (از شدت خوشحالی) به جنب و جوش در می-آید و حالت تکبر و غرور به خود می-گیرد. 📚 کافی (ط.اسلامیة) جلد 6 صفحه 20 •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
💠"دستورالعملی که کاسب را متحول کرد"💠 🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 ❄یکی از بازاریان که از شاگردان مرحوم شاه آبادی[استاد اخلاق و عرفان امام خمینی] بود، نقل می کرد که ایشان، یک شب در یکی از سخنرانی هایشان، با ناراحتی اظهار داشتند: “چرا افرادی که در اطراف ایشان هستند، حرکتی از خود در جنبه های معنوی نشان نمی دهند؟ می فرمودند :آخر، مگر شماها نمی خواهید آدم شوید؟ اگر نمی خواهید من این قدر به زحمت نیفتم” همین فرد می گوید: بعد از منبر، ما چند نفر خدمت ایشان رفتیم و گفتیم که آقا ما می خواهیم آدم بشویم. چه کنیم؟ ایشان فرمودند: من به شما سه دستور می دهم، عمل کنید، و اگر نتیجه دیدید، آن وقت بیایید تا برنامه را ادامه دهیم. سه دستور ایشان چنین بود: ۱٫ مقید باشید نماز را در اول وقتش اقامه کنید. هر کجا باشید و دیدید صدای اذان بلند شد، دست از کارتان بکشید و نماز را اقامه کنید و حتی المقدور هم سعی کنید به جماعت خوانده شود. ۲٫ در کاسبی تان انصاف به خرج دهید، و واقعا” اقل منفعتی را که می توانید، همان را در نظر بگیرید . در معاملات، چشم هایتان را ببندید و بین دوست و آشنا و غریبه و شهری و غیر شهری فرق نگذارید. همان اقل منفعت در نظرتان باشد. ۳٫ از نظر خمس ، گر چه می توانید برای ادای آن تا سال صبر کنید و امام معصوم علیه السلام به شما مهلت داده اند، اما شما ماه به ماه حق و حقوق الهی را ادا کنید. همین فرد می افزاید: من دستورات ایشان را که از ماه رجب شنیده بودم، اجرا کردم تا به ماه رمضان رسید. قبل از ماه رمضان در بازار پاچنار می آمدم که، صدای اذان بلند شد. خود را به مسجد نایب رساندم و پشت سر مرحوم حجت الاسلام سید عباس آیت الله زاده مشغول نماز شدم. در نماز دیدم که ایشان گاهی تشریف دارند و گاهی ندارند. در قرائت نیستند ولی در سجده و رکوع هستند. پس از نماز به ایشان عرض کردم: شما در حال نماز کجا تشریف داشتید؟ نبودید. ایشان متحیر شد. تعجب کرد و فرمود که معذرت می خواهم. من از مسجد و منزل ناراحت شدم، لذا در نماز، گاهی می رفتم دنبال آن اوقات تلخی و بعد از مدتی، متوجه می شدم و بر می گشتم. این اولین مشاهده ی من بود که در اثر دستورات آیه الله شاه آبادی برایم حاصل شده بود. در اثر دو ماه و نیم التزام من به این سه دستور، دید ما باز شد و برنامه را هم چنان ادامه دادم که مشاهدات بعدی من، دیگر قابل بیان نیست. 📚آثار و برکات نماز اول وقت صفحه ۷۰ •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
‌▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 📚حکایتی‌زیبا وخواندنی شغل مردی تمیز کردن ساحل بود. او هر روز مقدار زیادی از صدفهای شکسته و بدبو را از کنار دریا جمع آوری می کرد و مدام به صدفها لعنت می فرستاد چون کارش را خیلی زیاد می کردند. او باید هر روز آن ها را روی هم انباشته می کرد و همیشه این کار را با بداخلاقی انجام می داد. روزی، یکی از دوستانش به او پیشنهاد کرد که خودش را از شر این کوه بزرگی که با صدفهای بدبو درست کرده بود، خلاص کند. او با قدرشناسی و اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت. یک سال یعد، آن دو مرد یکدیگر را دیدند. آن دوست قدیمی از او دعوت کرد تا به دیدن قصرش برود. وقتی به آنجا رسیدند مرد نظافتچی نمی توانست آن همه ثروت را باور کند و از او پرسید چطور توانسته چنین ثروتی را بدست بیاورد. مرد ثروتمند پاسخ داد: من هدیه ای را پذیرفتم که خداوند هر روز به تو می داد و تو قبول نمی کردی. در تمام صدفهای نفرت انگیز تو، مرواریدی نهفته بود... بیشتر وقتها هدیه ها و موهبت های الهی در بطن خستگی ها و رنجها نهفته اند، این ما هستیم که موهبتهایی را که خدا عاشقانه در اختیار ما قرار می دهد، ندانسته رد می کنیم. 🌹امام علی (علیه السلان): چه بسا چيزي را از خداوند طلب میکنی و به تو عطا نميشود، ولی خداوند بهتر از آنرا به تو عطا ميكند... 📗تصنيف غرر الحكم،ح 3765 ‌ ‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🌼خدا ترسناک نيست! ✍بچه که بودم ؛ آنقدر از خدا می ترسیدم ، که بعد از هربار شیطنت ، کابوس می دیدم ... من حتی ناراحت می شدم که می گفتند خدا همه جا هست ! با خودم می گفتم : یک نفر چطور می تواند تمام جاهای دنیا کشیک بدهد و تا کسی کارهایِ بدی کرد ، او را بردارد ببرد جهنم ؟! " من حتی وقتی می گفتند ؛ خدا پشت و پناهت ، در دلم می گفتم کاش اینطور نباشد ... می دانید ؟!چون خدایی که در ذهنم ساخته بودند ، مهربان نبود ، فقط خدایِ آدمهایِ خوب بود و برای منی که کودک بودم و شیطنت هایم را هم گناه می دیدم ، خدایِ ترسناکی بود ... ! اما من ، کودکم را از خدا نخواهم ترساند. به او می گویم "خدا بخشنده است" اگر خطایی کرد می گویم ؛ خدا بخشیده اما من نمی بخشم ، تا بداند خدا از پدر و مادرش هم مهربان تر است . من به کودکم خواهم گفت خدا ، خدایِ آدم های بد هم هست ، تا با کوچکترین گناهی ، از خوب بودنش نا امید نشود. می گویم خدا همه جا هست تا کمکش کند ، تا اگر در مشکلی گرفتار شد ، نجاتش دهد. من خشم و بی کفایتیِ خودم را گردنِ خدا نخواهم انداخت. من برایش از جهنم نخواهم گفت. اجازه می دهم بدونِ ترس از تنبیه و عقوبت ، خوب باشد ، و می دانم که این خوب بودن ارزش دارد ... من نمی گذارم خدایِ کودکم خدایِ ترسناکی باشد. کاش همه این را می فهمیدیم ... باور کنید خدا مهربان تر از تصوراتِ ماست ! اگر باور نکرده اید ؛ لطفاً در مقابلِ کودکان سکوت کنید ... خدا ترسناک نیست !!!!!!!! •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
〰〰〰〰〰〰〰 🌷۷ کلمه قرآن درموردحجاب: 🌷۱.یغضضن...۳۱نور.. به نامحرم نگاه نکنید 🌷۲.یحفظن فروجهن.......پاکدامن باشید 🌷۳.ولایبدین زینتهن‌‌‌‌.....................۳۱نور زینتتون رابه نامحرم نشان ندهید 🌷۴. ولایضربن بارجلهن..............۳۱نور باکفش صدادارجلب توجه نکنید 🌷۵. ولاتخضعن بالقول........۳۲ احزاب صداتون رازیبانکنید 🌷۶. ولاتبرجن.......................۳۳ احزاب خودنمایی نکنید 🌷۷.یدنین علیهن من جلابیبهن به زنان بگو خودرابپوشانند.۵۹ احزاب •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
💠عظمت جهان پس از ظهور💠 ❄مفضل از🌟 امام صادق سلام الله علیه روایت می کند: هنگامی که قائم قیام کند مؤمن (نگاهش به پرنده‌ای در آسمان می‌افتد و اشتهای خوردنش را پیدا می‌کند. با اراده خود) پرنده را از آسمان فرود می‌آورد. پس آن را ذبح کرده و بریان می‌کند و گوشت آن را می‌خورد، اما استخوانهایش را نمی‌شکند. (پس از خوردن) به (بقایای) پرنده می‌گوید به اذن خداوند زنده شو! پس آن پرنده زنده شده و پرواز می‌کند. همچنین آهوهای صحرا (به محض اشتهای مؤمن، نزد او آمده و پس از ذبح و بریان شدن و خوردن، دوباره زنده شده و به بیابان می‌رود). (در آن دوران) نور امام شهرها را روشن می کند و به ماه و خورشید نیاری ندارند. و روی زمین، هیچ آزاردهنده ای ، هیچ شری، هیچ گناهی،و هیچ فسادی اصلا وجود نخواهد داشت. زیرا دعوت، آسمانی است نه زمینی. 🌸🌸🌸🌸🌸 در آن دوران شیطان، قدرت هیچ وسوسه ای هیچ عملی و هیچ حسادتی و هیچ گونه فسادی نخواهد داشت. (در دوران ظهور امام زمان علیه السلام) زمین و درخت خار نرویاند و گیاهان (از طراوت و شادابی) ایستاده بمانند و هر چه از آنها گرفته شود (و مصرف گردد) بلافاصله جایش بروید و به حال اولش بازگردد.❄❄❄ در آن دوران مرد بر فرزندش لباسی می پوشاند که با بزرگ شدن او بزرگ می شود و به هر رنگی که دلخواه اوست درمی آید.❄❄❄ و اگر کافری داخل سوراخ سوسماري مخفی شود یا پشت درخت یا صخره ای پنهان گردد خدا آن را به زبان در می آورد و می گوید: ای مومن پشت من کافری پنهان شده، او را بگیر و بکش. پس او را دستگیر می کند و میکشد. و برای شیطان هیچ بدنی نیست که داخل آن شود و مومنان با فرشتگان مصافحه می کنند و فرشتگان بر آنها وحی می کنند و مردگان به اذن خدا زنده می شوند و جمع میشوند دلایل الامامه ص 463 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 آیا نباید برای رسیدن به چنین روزگار با شکوهی دعا کنیم؟ اللهم عجل لولیک الفرج
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 💠 وَ مِنْ کَلَامِهِ (امام حسن مجتبی) علیه السلام : 🔶 یَا ابْنَ آدَمَ عِفَّ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ تَکُنْ عَابِداً 🔷 وَ ارْضَ بِمَا قَسَمَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ تَکُنْ غَنِیّاً 🔶 وَ أَحْسِنْ جِوَارَ مَنْ جَاوَرَکَ تَکُنْ مُسْلِماً 🔷وَ صَاحِبِ النَّاسَ بِمِثْلِ مَا تُحِبُّ أَنْ یُصَاحِبُوکَ بِهِ تَکُنْ عَدْلًا . 🔸پسر آدم از محارم خدا خوددارى كن عابد خواهى بود 🔹و بآنچه خدا بهره تو قرار داده خشنود باش غنى و ثروتمند هستى. 🔸نيكو همسايه‌دارى كن مسلمان خواهى بود. 🔹با مردم مصاحبت كن به نوعى كه مايلى با تو مصاحبت كنند عادل خواهى بود. 📚 بحار الانوار ، ج ۷۵ ، ص ۱۱۲ •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
🏴سخت است چگونه بنویسم مِحنَت را آتش زده این زهر تمام بدنت را 🏴آنروز دوشنبه که درِخانه‌ی تان سوخت سوزاند تمام دل و باغ و چمنت را 🏴از بغض گلوی تو کسی نیست خبر دار نشنیده از ان روز کسی هم سخنت را 🏴از کودکیت سوختی و شکوه نکردی حالا همه دیدند، ولی سوختنت را 🏴هر پاره جگر تکه‌ای ازغصه‌ کوچه‌ست مادر تو کجایی که ببینی حسنت را 🏴تشییع تو هر تیر که از چله برون شد میدوخت به تابوت نخی از کفنت را 🏴این‌صحنه خودش گوشه‌ای از کرب‌وبلا شد صد حرمله با تیر نشان کرده تنت را 🏴هرچند کفن پاره و گلگون شده، اما غارت که نکردست کسی پیرهنت را 🏴سنگین که نشد سینه‌ات از چکمه‌ شمری پر خون که نکردست سنانی دهنت را... 🌹شهادت امام‌ حسن مجتبی علیه السلام تسلیت باد •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
🏴هفتم صفر ولادت امام موسی کاظم (ع) یا شهادت امام حسن مجتبی (ع) ▪️در برخی از تقویمهای رسمی کشور ، هفتم صفر به عنوان روز میلاد امام هفتم امام موسی کاظم(ع) اعلام شده، در حالی که بر اساس قول صحیح این روز مصادف با سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع) است ▪️شیعیان از گذشته های دور , هفتمین روز از ماه صفر را برای شهادت امام مجتبی (ع) عزادار بودند و در حوزه علمیه هزار ساله نجف نیز به احترام این روز؛ دروس تعطیل می‌شد و شیعیان برای شهادت امام دوم خود به عزاداری می‌پرداختند. ▪️در وقوع شهادت سبط اکبر پیامبر(ص) در ماه صفر، بین علمای شیعه اختلافی وجود ندارد و برای روز شهادت امام مجتبی(ع) علمای شیعه سه نقل را ذکر کرده‌اند. 🏴سه قول علمای شیعه در خصوص روز شهادت امام مجتبی(ع): 1 - یکی از این اقوال روز آخر ماه صفر که قائل آن مرحوم شیخ کلینی است؛ که این قول را تنها ایشان ذکر کرده و قول منفردی است که با تمام وجاهت و بزرگی وی، هیچ یک از علمای شیعه تا این زمان از او تبعیت نکرده اند. 2 - قول دوم روز ۲۸ صفر است که اولین قائل آن شیخ مفید در کتاب (مسارّ الشیعه) است و این در حالی است که خود شیخ مفید در کتاب دیگرش بنام (الارشاد) از ذکراین روز به عنوان روز شهادت امام مجتبی (ع) خودداری و تنهابه ذکر ماه صفر اکتفا کرده است. دومین قائل به این قول شیخ طوسی در کتاب (تهذیب الاحکام) است که البته قول بیست و هشتم صفر از سوی برخی مثل شیخ طبرسی و ابن شهرآشوب مازندرانی نیز مورد تأیید قرار گرفته است. 3 - اما قول سوم که هفتم صفر را سالروز شهادت امام مجتبی (ع) ذکر کرده‌اند مشهور تر است که یکی از کسانی که قائل بود شهادت سبط اکبر پیامبر(ص) در هفتم ماه صفر واقع شده، شهید اول است و مرحوم کفعمی نیز یکی دیگر از کسانی که قائل به شهادت امام حسن مجتبی (ع) در هفتم ماه صفر شده، که این محدث کبیر در کتاب شریف (مصباح) خود بدان اشاره کرده است. ▪️یکی دیگر از بزرگانی که قائل به شهادت امام حسن مجتبی (ع) در هفتم صفر است مرحوم علامه شیخ حسین والد مکرم شیخ بهایی در کتاب (وصول الاخبار الی اصول الاخبار) و همچنین شیخ بهایی و مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء و برخی دیگر از اعاظم فقها هستند. 🏴سنت علمای شیعه در خصوص سالروز شهادت امام حسن(ع): ▪️سیره علمی علمای شیعه و سنت عملی آنها نیز این گونه بوده است که حضرات در روز هفتم ماه صفر، در کلیه بلاد شیعه اقامه عزا برای امام حسن (ع) می کردند؛ خصوصا این سنت در نجف اشرف و حوزه علمیه قم پس از ورود آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری به قم و تاسیس حوزه علیمه، دستور به تعطیلی بازار، حوزه علمیه و اقامة عزا کردند؛ و پس از ایشان این سنت سیره بزرگانی همچون آیات عظام بروجردی و گلپایگانی که هر کدام در زمان خود مسئولیت حوزه را به عهده داشته اند بوده است. 🏴استفتاء از برخی مراجع معظم تقلید در خصوص هفتم صفر: ▪️نظر تعدادی از مراجع عظام تقلید در خصوص تکلیف شیعیان و خصوصا صدا و سیما در بر پایی عزاداری و یا جشن و سرور در روز هفت صفر که به نقلی ولادت امام کاظم (ع) و به نقل مشهورتر شهادت امام مجتبی (ع) است آمده است. ▪️آیت الله العظمی فاضل لنکرانی بسمه تعالی و له الحمد، در این که باید یک روز اختصاص به حضرت امام مجتبی (ع) داشته باشد تردیدی نیست و با توجه به اینکه روز ۲۸ صفر روز رحلت خاتم الانبیا (ص) هم هست و بدین لحاظ شهادت سبط اکبر (ع) تحت الشعاع قرار می گیرد، لذا خوب است که روز هفتم صفر را به این عنوان اختصاص دهند که مشهور هم همین است. ▪️آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی محرم و صفر ماه های حزن بر سیدالشهداء و خاندان اهل بیت (ع) است و باید به مجالس عزاداری روضه خوانی بگذرد. ▪️آیت الله العظمی بهجت بسمه تعالی، مناسب است در جمع بین دو قول (مشهور) در روز هفتم صفر به شهادت سبط اکبر امام مجتبی (علیه الاف التحیطة والثناء) و تولد امام موسی کاظم (علیه السلام) ترتیب مجالس برای هر دو امام بزرگوار به اینکه مصائب امام دوم (ع) و مناقب امام هفتم (ع) را متذکر و یاداور باشند و همین احتیاط حاصل می شود. ▪️ آیت الله العظمی وحید خراسانی بسم الله الرحمن الرحیم، به آنچه فقیه محقق، موسس حوزه علمیه قدس سره فرموده اند، باید عمل شود. ▪️آیت الله العظمی سیستانی بسمه تعالی، بزرگداشت شهادت سبط اکبر امام حسن مجتبی (علیه السلام) و ترتیب مجالسی برای آن حضرت و ذکر مصائب و یادآوری مناقب آن امام از مصادیق تعظیم شعائر است. •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
◼️◼️◼️◼️◼️◼️ 🏴 زندگی و شهادت کریم اهل بیت (ع) ◼️شهادت امام حسن مجتبی(ع) در روز هفتم و یا بیست و هشتم ماه صفر سال 50 هجری و در سن 47 سالگی رقم خورده است. ▪️امام پیش از شهادت چندبار مسموم شده بود، اما هر بار شفا می‌یافت. همسر بی‌وفای حضرت، یعنی جعده دختر اشعث بن قیس، زهری را که معاویه برایش فرستاده بود، با شیر مخلوط کرد و زمان افطار حضرت ایشان را مسموم کرد. معاویه به او وعده داده بود که صد هزار درهم پاداش او خواهد شد و او را به همسری یزید درخواهد آورد که البته به این وعده عمل نکرد. ▪️جناده بن ابی‌امیه می‌گوید: به محضر امام حسن علیه‌السلام رفتم؛ در حالی که تشتی مقابل ایشان بود و پاره‌های جگر آن حضرت میان تشت می‌ریخت. عرض کردم: چرا مداوا نمی‌کنید؟ فرمود: ای بنده خدا! مرگ را به چه چیز می‌توان علاج کرد؟ گفتم:انا لله و انا الیه راجعون. پس فرمود:رسول خدا (ص) به ما خبر داد که بعد از اودوازده امام خواهند بود. یازده نفر از آنان از فرزندان علی و فاطمه‌اند وهمه باشمشیر یا زهر شهید می‌شوند. و بعد گریست. ▪️از ایشان موعظه خواستم و ایشان مشغول سخن شد تا اینکه نفسش به شماره افتاد و رنگش زرد شد. در این حال، امام حسین وارد شد و برادر را در آغوش گرفت و او را بوسید. ایشان گریه می‌کرد و می‌فرمود: گریه‌ام از دو چیز است؛ فراق دوستان و هول زمان حساب. نقل است که امام حسن فرمود: گرچه فراق تو و دوستان و برادرانم بر من سخت است، اما خواهان رفتنم که جد خود رسول خدا و پدرم امیرالمومنین و مادرم زهرا و دو عموی خود حمزه و جعفر را ملاقات می‌کنم. ▪️سپس برای برادر خود وصیت کرد و سفارش اهل بیت و فرزندانش را به ایشان فرمود که برای ایشان پدری مهربان باش و وصیت فرمود که مرا در کنار رسول خدا(ص) دفن کن که من نسبت به آنان که بی‌اجازه در آنجا دفن شده‌اند اولی‌ترم و اگر آن زن مانع شد، نگذاری خونی بر زمین ریخته شود تا از آن چه بعد پیامبر از مردم کشیدم به ایشان شکایت کنم و بعد از این وصایا جان به جان آفرین تسلیم کرد. ▪️امام حسین(ع)، بدن برادر را غسل داد و کفن کرد و به سمت حرم رسول خدا برد. مروان بن حکم سراغ آن زن رفت و اورا تحریک کرد که مانع ازدفن امام شود. سپس او راسوار براسب خود کرده به نزد قبر پیامبر آمد و در حالی که بنی‌امیه و آل ابوسفیان همراهی‌اش می‌کردند، مردم را تحریک بر جنگ می‌کرد و می‌گفت: اجازه نمی‌دهم کسی را که دوست ندارم در خانه من دفن کنید. ▪️بعد از این، خود را از اسب به زیر انداخت و فریاد زد: بخدا تا یک مو در سر من است، اجازه نمی‌دهم او را اینجا دفن کنید. ▪️ابن عباس گفت: یک روز بر شتر سوار می‌شوی، یک روز بر استر و می‌خواهی نور خدا را خاموش کنی و با دوستان خدا بجنگی و بین رسول خدا و حبیبش حایل شوی. ▪️ناگهان آن زن دستور داد جنازه امام(ع) را تیرباران کردند؛ به طوری که گفته‌اند تا 70 تیر از جنازه ایشان بیرون کشیدند. بنی‌هاشم دست به شمشیر بردند که امام حسین(ع) با وجود وصیت برادر، مانع شد و فرمود: اگر وصیت برادرمم نبود، می‌دیدید چگونه بینی شما را بر خاک می‌مالیدم و او را نزد پیامبر دفن می‌کردم. ▪️سپس بدن مطهر را به بقیع بردند. امام حسین(ع)، بدن برادر را درقبر گذاشتند ▪️پیامبر اکرم فرمود: «وقتی فرزندم حسن را با زهر شهید کنند، ملائکه هفت آسمان بر او گریه می‌کنند و همه چیز حتی مرغان هوا و ماهیان دریا بر او می‌گریند. هرکه برای او گریه کند چشمش در روزی که همهء چشم‌ها کور می‌شوند ـ روز محشر ـ نابینا نمی‌شود و هرکس بر مصیبت او غمگین شود، روزی که همه دل‌ها اندوهگین است، غمناک نمی‌شود و هر که او را در بقیع زیارت کند، روزی که همه گام‌ها بر صراط می‌لرزد، قدمش استوار می‌ماند.» ▪️جلوه‌های مظلومیت حضرت بی‌شمار است. به عنوان نمونه در قضیه نبرد ایشان با معاویه، پس از اینکه برخی یاران ایشان و فرماندهان و سران قبایل به امام مجتبی(ع) خیانت کردند در ساباط مدائن لشکریان، در حالی که حضرت را متهم به مماشات با معاویه می‌کردند به خیمه ایشان حمله کردند، سجاده از زیر پایش و ردا از دوشش کشیدند و با عصایی که تیغ تیز مسموم داشت بر ران مبارکش زدند و ایشان را مجروح کردند. بعد از آن که راهی جز صلح برایش نماند، همان‌ها زخم زبان می‌زدند که تو مسلمین را خوار و ذلیل کرده‌ای. ▪️امام حسن (ع)بعد از صلح به مدینه رفت و در میان نکوهش اطرافیان، زخم زبان دوستان، عداوت دشمنان، از دست دادن بسیاری از یاران قدیم و شهادت ایشان به دست عمال معاویه، ناسزاگویی خطبا به امیرالمومنین(ع)، دوران سختی را سپری فرمود 📚منابع:ارشاد جلد 2/ شیخ مفید مقاتل الطالبین/ ابوالفرج اصفهانی منتهی‌الآمال جلد اول/ شیخ عباس قمی ️ •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ☑️ علل گریه امام حسن (ع) هنگام شهادت امام حسن (ع) به هنگام شهادت می‏ گریست. شخصی از آن حضرت پرسید: شما چرا گریه می‏ کنید؟ زیرا نسبتی که شما با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دارید کسی ندارد و بیست بار پیاده حج بجا آوردی و سه بار مالت را با خدا تقسیم کردی؟ قال علیه‏السلام: انما أبکی لخصلتین لهول المطلع و فراق الأحبة(۱) امام حسن علیه‏السلام فرمود: برای دو مورد گریه می‏کنم: برای هراس از لحظه‏ ی دیدار و دیگری جدایی یاران. و در حدیث دیگری آمده است: امام حسین علیه‏السلام از امام حسن علیه‏السلام پرسید: چرا بی‏تابی می‏ کنی؟ با اینکه بر پدرانت رسول خدا و علی علیه‏السلام و مادرانت فاطمه و خدیجه و دایی‏هایت قاسم و طاهر و بر عموهایت حمزه و جعفر وارد می ‏شوی؟. قال علیه‏السلام: یا أخی ما جزعی الا أنی أدخل فی أمر لم أدخل فی مثله و أری خلقا من خلق الله لم أر مثلهم قط(۲) امام حسن علیه‏السلام فرمود: برادرم! بی‏ تابی من جز برای آن نیست که وارد فضایی می‏ شوم که تاکنون وارد چنین فضایی نشده ‏ام و آفریدگانی از خلق خدای می‏ بینم که هرگز چون آنها را ندیده ‏ام. و در حدیث دیگری آمده است: از امام علیه‏السلام علت گریه‏ اش را پرسیدند. قال علیه‏السلام: انی أسلک طریقا لم أسلکها، و أقدم علی سید لم أره(۳) امام حسن علیه‏السلام فرمود: من رهسپار راهی هستم که تاکنون گام در آن ننهاده ‏ام و مهمان بزرگواری هستم که ندیدمش. 📚منابع: (۱): بحارالانوار، ج ۶؛ ص ۱۵۹ (۲): تاریخ چهارده معصوم علیهم‏السلام، ص ۴۰۴ (۳): حلیة الابرار؛ ج ۴، ص ۵۸ •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🌺🧚‍♀️ارزش شخصی قبل از فوت‌اش به پسر خود گفت: این ساعت را پدربزرگت به من هدیه داده است. تقریبا ۲۰۰ سال از عمرش می‌گذرد. پیش ازاینکه به تو هدیه بدهم، به فروشگاه جواهرات برو و بپرس که آن را چه مقدار پول می‌خرند. پسر به جواهر فروشی رفت و برگشته به پدرش گفت: صدوپنجاه هزارتومان قیمت دادند. پدرش گفت: به بازارکهنه فروشان برو، پسر رفت و برگشت و به پدرش گفت: ده هزارتومان قیمت کردند و گفتند بسیار پوسیده شده است. پدر از پسرش خواست به موزه برود و ساعت را نشان دهد. پسر به موزه رفت و برگشت و به پدرش گفت: مسئول موزه گفت که پانصد میلیون تومان این ساعت را می‌خرد و گفت موزه من این نوع ساعت راکم دارد و آن را در جمع اشیای قیمتی موزه می‌گذارد. پدرش گفت: می‌خواستم این را بدانی که جاهای مناسب ارزش تو را می‌دانند. هرگز خود را در جاهای نامناسبت جستجو مکن و اگر ارزش‌ات را هم پیدا نکردی خشمگین نشو. کسانی که برایت ارزش قائل می‌شوند، از تو قدردانی می‌کنند. در جاهایی که کسی ارزش‌ات را نمی‌داند حضور نداشته باش؛ ارزش خودت را بدان! گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
✨﷽✨ ✍️وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید: به مردم بگویید امام زمان (عج) پشتوانه‌ی این انقلاب است. بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه‌ی کردستان عراق بودیم که به‌ طرز غیرعادی جنازه‌ی شهیدی را پیدا کردیم. از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیت‌نامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود. در وصیت‌نامه نوشته بود : من سیدحسن بچه‌ی تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم... پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت، شهدا را دعوت می‌کنند... پدر و مادر عزیزم! من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می‌رسم. جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و 25 روز در منطقه می‌ماند. بعد از این مدت، جنازه‌ی من پیدا می‌شود و زمانی که جنازه‌ی من پیدا می‌شود، امام خمینی در بین شما نیست. این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می‌گویم. به مردم دلداری بدهید. به آن‌ها روحیه بدهید و بگویید که امام زمان (عج) پشتوانه‌ی این انقلاب است. بگویید که ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم . بگویید که ما را فراموش نکنند. بعد از خواندن وصیت‌نامه درباره‌ی عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم. دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و 25 روز از آن گذشته است. ✍️راوی: سردار حسین کاجی منبع 📚: برگرفته از کتاب خاطرات ماندگار؛ ص192 تا 195 •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
〰〰〰〰〰〰〰〰 🔸اﻓﺮﺍﺩ ﺭا ﺑﺎﯾﺪ در حالت ﻋﺼﺒﺎﻧیت ﺷﻨﺎﺧﺖ! 🔹ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ، ﺩﺭ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﻭﺯ میدهند؛ ﻣﯿﺰﺍﻥ منطقشان ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺍﺩبشان ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺭﻭﺣﺸﺎﻥ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺷﻌﻮﺭﺷﺎﻥ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﻣﻌﺮفتشان میزان اصالتشان ﻭ ﺣﺘﯽ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ راستینشاﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ! 🔹ﮔﺎﻫﯽ ﺩﯾﺪﻩ میشود ﺍﻓﺮﺍﺩ وقتیکه ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﺮ ﻭﻓﻖ ﻣﺮﺍﺩ ﺍﺳﺖ؛ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ، ﻣﻮﺩﺏ ﻭ ﻓﺮﻭﺗﻦ هستند ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮﺷﺎﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻓﺮﻭﻣﺎﯾﮕﯽ میکنی! 🔹ﻭﻟﯽ ﮐﺎفیست ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﯾﺎ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻭ ﯾﺎ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﯼ ﯾﺎ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﯾﻨﺪﯼ ﺭﻧﺠﯿﺪﻩ خاطر ﺷﻮﻧﺪ... ﺗﺎﺯﻩ ﺁﻥ ﺭﻭﯼ ﻧﺎﻣﺒﺎﺭﮎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽﻧﻤﺎﯾﺎﻧﻨﺪ...! 🔹ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻪ ﺍﺩﺏ ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳﻨﺪ؛ ﻧﻪ ﻣﺮﺍﻡ، ﻧﻪ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﻧﻪ ﻣﺤﺒﺖ...! ﺍﺯ اﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺮ ﺣﺬﺭ ﺑﺎﺷﯿﺪ... ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻣﻼﯾﻤﺖ، ﺍﻫﻞ ﺍﺩﺏ ﻭ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ ﻧﺎﻣﻼﯾﻤﺖﻫﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺘﺶ ﮔﻢ میشود، ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﭘﺎﯾﺪﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ! 🔹ﺍﯾﻦ ﻫﺎ، ﺭﻭﺡﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ؛ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺍﺣﻮﺍﻟﭙﺮﺳﯽﻫﺎﯼ گاه ﮔﺎﻫﯽ میخورند؛ بزرگی، معرفت، ادب، اصالت و نجابت آدمیان را به هنگام خشم و عصبانیت شناخت. •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
🌷🥀🏴 🏴از بیعت امام حسن ع تا غیبت حجت بن الحسن عج 💢اگر و ائمه ع را با عقلی و نقلی پذیرفتیم و ایشان را از نظر علم و آگاهی، دانستیم به حکم ، باید در تمام تصمیم‌گیری‌ها ایشان باشیم چه و کنند و چه و و چه از چشمها ! 🔶مشکل رفتاری بسیاری از ما به اصطلاح شیعه،‌به همین در به برتری امام و قوت در ما بر می‌گردد و به همین جهت همانند آنهایی که در زمان ع بودند گاهی- بخاطر مشکلات- به غایب بودن عج ایراد می‌گیریم و هنوز از و خاص هر کدام از ائمه‌ایم. 👈ابو سعید عقیصا می‌گوید: وقتى ع با معاويه مصالحه كرد، مردم به نزد او آمدند و بعضى از آنها امام را به واسطه بيعتش مورد سرزنش قرار دادند، ع فرمود:🔺 «واى بر شما، چه مى‌دانيد كه چه كردم؟ به خدا سوگند اين عمل براى شيعيانم از آنچه كه آفتاب بر آن بتابد و غروب كند بهتر است، آيا نمى‌دانيد كه من امام واجب الطاعة بر شما هستم و به تصریح رسول خدا ص يكى از دو سروران بهشتم؟ گفتند: آرى، فرمود:...آيا مى‌دانيد كه هيچ يك از ما ائمه نيست جز آنكه سركش زمانش بر گردن اوست مگر حضرت كه روح الله بن مريم پشت سر او نماز مىخواند؟ خداوند ولادت او را مى‌سازد و شخص او مى‌شود تا آنگاه كه خروج كند بيعت احدى بر گردن او نباشد...»📚(كمال الدين، ج1، ص: 316) ✔️جریان حکم به تبعیت از 👈اگر در عصر غیبت ما را به ربانی حواله داده و آنها را خود، معرفی ‌کردند(كمال الدين، ج2، ص: 484) وقتی خبره‌ترین آنها که حاکم جامعه و است برای کشور شیعه، تصمیمی می‌گیرد باید او بود . 👈این تسلیم بودن نه به معنای بودن او که به معنای از عمومی عج خواهد بود و خود و علامتی است برای ما در پذیرش امام زمان؛ چه حکمتش را فعلاً بدانیم و چه ندانیم. چه خوشمان بیاید و چه نیاید. 👈امان از عدم که گاهی بخاطر برتری خود بر معصوم،‌ او را می‌کنیم چه رسد به و دینی! استاد ملایی علیه السلام🥀🏴 •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•