eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
791 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
2هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 💠 همان‎طور که سالی یک بار مالت را حساب می‎کنی که اگر زیاد شده است خمس بدهی، کاسبی روحی و معنوی‌ات را هم حساب کن و ببین آیا رشد کرده‎ای. ✍عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی: در حرکت باش؛ امّا حرکت نداشته باش. مثل کسی که در کشتی ثابت نشسته است و کشتی امواج دریا را می‎شکافد و پیش می‎رود؛ دلت و باطنت آرام و ثابت و بدنت در حرکت و در کار باشد. غذاهای روحی را هم مثل غذاهای بدن، تا گرسنه‎ای و رغبت و اشتها داری بخور و همین که خواستی سیر شوی، دست بکش و دیگر نخور.تا بدن آرام نشود و خواسته‎ها و عصبانیّت‎ها و بلندپروازی‎ها و که مال بدن است خاموش نشود، گمشده‎ها پیدا نمی‎شوند. هر وقت می‎خواهی چیزی یاد بگیری، باید فتیله‎ی بدن و آنچه مربوط به بدن است را پایین بکشی. عباداتی که می‎کنی و نمازی را که می‎خوانی، همه را حاشا بزن و بگو خدایا من کجا و ذکر شما؟ اصلاً من نیستم که ذکر شما را می‎گویم. همان‎طور که سالی یک بار مالت را حساب می‎کنی که اگر زیاد شده است خمس بدهی، کاسبی روحی و معنوی‌ات را هم حساب کن و ببین آیا رشد کرده‎ای. 📚مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 💠 ۱۰ عامل مهم وسعت رزق و روزی💠 🌟آیت الله مهدوی در جمع طلاب اصفهان: آنچه باید از آن به عنوان اولین عامل توسعۀ رزق نام برد، تلاش و کوشش برای تحصیل معاش است، ولی در آیات قرآن و روایات اهل‌بیت(علیهم‌السلام) عوامل دیگری نیز وجود داردکه رعایت آن موجب گشایش در روزی انسان است. 1️⃣ خداوند متعال در آیه ۳ طلاق می‌فرماید: «وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّاللّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِکُلِّ شَیْء قَدْراً / و او را از جائى که گمان ندارد روزى مى دهد، و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را مى کند. خداوند فرمان خود را به انجام مى رساند، و خدا براى هر چیزى اندازه اى قرار داده است!» 2️⃣ قرآن کریم در ادامۀ آیۀ ۳ طلاق می‌فرماید: «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»(کسی‌که توکل به خداوند داشته باشد، خداوند او را از همه جهت کفایت می‌کند) و یکی از جهاتی که خدا بنده‌اش را کفایت می‌کند، در بحث رزق و روزی است. 3️⃣ و حُسن‌خلق امام‌صادق(علیه‌السلام) فرمودند: «حُسْنُ الْخُلُقِ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ»؛ خوش‌رفتاری رزق انسان را زیاد می‌کند. 4️⃣ دعا کردن در درگاه الهی، نوعی طلب رزق است. خداوند در آیۀ ۳۲سورۀ نساء می‌فرماید: «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»(به‌وسیلۀ دعا، فضل الهی را درخواست کنید). 5️⃣ پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند: سرعت تأثیر اطعام دیگران برای جلب روزی، از چاقویی که گوشت را می‌بُرَد بیشتر است و امام صادق(علیه‌السلام) نیز فرمودند: وقتی مهمان بر شما وارد می‌شود با خودش از سوی خدا رزق فراوان و برکت می‌آورد و وقتی هم که از خانه بیرون می‌رود، خارج می‌شود در حالی‌که گناهان شما پاک می‌گردد.(الکافی، ج۲، ص۲۰۲.) 6️⃣ امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: آسان‌گرفتن نسبت به دیگران، باعث جلب روزی می‌شود.(غرر الحکم و درر الکلم، ص۴۰۵.) 7️⃣ امام علی(علیه‌السلام) در روایتی می‌فرمایند: برنامه‌ریزی درست، مال کم را رشد می‌دهد، یعنی رزق انسان را زیاد می‌کند و بی‌برنامگی و اسراف هم مال را -هر قدر هم زیاد باشد- از بین می‌برد.(غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۴۵.) 8️⃣ بودن پیامبر گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به شخصی فرمودند: اگر دائم‌الوضو باشی، رزقت توسعه پیدا می‌کند. 9️⃣ رسول گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمایند: «أَکْثِرُوا مِنَ الصَّدَقَةِ تُرْزَقُوا»؛ زیاد صدقه بدهید تا رزقتان زیاد شود، حتی در بعضی از روایات می‌فرمایند: همان وقتی هم که رزقتان تنگ است، [باز] مقدار کمی را صدقه بدهید، این کار در توسعۀ رزق شما مؤثر است. 🔟 قرآن کریم می‌فرماید: «إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ»؛ بی‌همسران خود را همسر دهید و اگر تنگ‌دستند، خداوند آنان را از فضل خویش بی‌نیاز خواهد کرد، و خدا گشایش‌گر داناست.(نور، ۳۲) 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
روزى پيامبر(ص) از مدينه طيّبه بيرون رفت كه ديد مرد عربى سر چاهى براى شتر خود آب میكشد. فرمود: آيا كسى را اجير می خواهى كه براى شترت آب بكشد؟ عرض كرد: بلى، به هر دلوى سه خرما اجرت می دهم. حضرت راضى شد و يك دلو آب كشيد و سه خرما اجرت گرفت. سپس هشت دلو ديگر كشيد كه ريسمان قطع شد و دلو به چاه افتاد. مرد عرب غضبناك شد و با جسارت به صورت مبارك رسول الله(ص) سيلى زد! آن بزرگوار دست خود را ميان چاه كرد و دلو را بيرون آورد و خود راهى مدينه شد. چون اعرابى اين حلم و حسن خلق را از پيامبر(ص) ديد دانست كه آن خصرت بر حق بوده است. بنابراين با كاردى، دستى را كه به پيامبر(ص) جسارت كرده بود قطع نمود و غش كرد و بر زمين افتاد. در همان حال قافلهاى از آن راه می گذشتند. مرد عرب را بدين حال ديدند. چون آب به صورتش پاشيدند به هوش آمد. گفتند: تو را چه شده؟ گفت: به صورت پيامبر(ص) سيلى زدهام. می ترسم كه دچار عقوبت شوم! پس برخاست و دست قطع شده خود را به دست ديگر گرفت و در پى پيامبر(ص) راهى مدينه شد. در مدينه به سلمان برخورد و ايشان وى را به خانه فاطمه زهرا(س) برد. در آنجا پيامبر خدا نشسته و حسين را روى زانو جاى داده بود. اعرابى جلو رفت و عذر خواهى نمود. پيامبر(ص) فرمود: چرا دستت را قطع كرده اى؟ گفت: من دستى را كه به صورت نازنين شماسيلى زده باشد نمیخواهم. پيامبر(ص) فرمود: اسلام بياور و به يگانگى خدا اقرار كن! عرض كرد: اگر شما برحقّيد دست قطع شده مرا به حال اوّل برگردانيد و شفا دهيد. پيامبر دست قطع شده اش را به موضع خود گذاشت و فرمود: «بسم الله الرحمن الرحيم» و نفسى كشيد و دست مبارك خود را به موضع قطع شده ماليد. دست مرد عرب به حال اوّل بازگشت و او شهادتين به زبان جارى كرد و اسلام آورد. 📜چهل داستان از عظمت قرآن ‎‎‌‌‎‎ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
☎️زنگ عبرت: 🔴رسم تاریخ، تکرار است ▪️آری! «تاریخ تکرار میشود»، یک روز در کوچه بنی هاشم و روزی در غزه وجنین... روزی تابوت امام شیعیان را تیرباران می کنند و امروز حتی از تابوتِ شیر زنی که به دفاع از قدس برخاسته، از ترس جسارت می کنند. ▪️تفاوت آنجاست که دیروز مدعیان، امام کریم را تنها گذاشتند امروز اما نه تنهامسلمین؛ که این خونها؛ جهانی را بیدار کرده، که «بیداری نتیجه عبرت» است. ▪️بیدار باش! این سگان هار متجاوز، تاجران خوش رنگ و لعاب زمین مجازی اند، که دیرگاهی است با لباس تزویر، «اینجا سَر می بُرَند» و «آنجا هوش از سَر می بَرَند.» ▪️رسمِ تاریخ اما تکرار است وتکرار مایه عبرت. امروز باید حاصل این «عبرت»،«بیداری» ونتیجه ی بیداری خروج از فضای به ظاهر بهشت؛ اما در حقیقت منجلابی باشد که از ترس بیداری من و تو، نه تنها نامِ شهیده ات که رسمِ سردارت را هم حذف میکنند، تا «بیداری »در نطفه خفه شود. ▪️امروز اما انتخاب با توست، که «مسخ نیرنگ عروس هزار چهره» باشی ومستانه در زمین دشمن به رقص آیی یا «بیدار به قیام سرداران بی سَر»، درخون خود شناور... آمنه عسکری منفرد 🌍
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ﷽ 🎇 💝ازدواج : 💝 همسرخواهی از خدا: 💝 زرعة بن محمد گويد: “مردى در مدينه كنيز ارزشمندى داشت. آن كنيز به دل مردى افتاد و آن مرد شيفته او شد. آن مرد اين ماجرا را نزد امام صادق (ع) شكوه كرد. حضرت فرمود: كنيز را ببين و هر زمان كه او را ديدى بگو: از فضل خدا مى‏طلبم. آن مرد چنين كرد طولى نكشيد كه مسافرتى براى صاحب كنيز پيش آمد صاحب كنيز نزد اين مرد آمد و گفت: فلانى تو همسايه منى و از همه مردم نزد من مورد اعتمادترى و براى من سفرى پيش آمده و من دوست دارم كه فلان كنيزم را به وديعه نزد تو بگذارم تا پيش تو باشد. آن مرد گفت: من همسرى ندارم و زنى همراه من در منزلم نيست چگونه كنيز تو نزد من باشد؟ صاحب كنيز گفت: من كنيز را به قيمت مى‏رسانم و تو قيمت آن را براى من ضامن مى‏شوى كنيز نزد تو مى‏باشد زمانى كه من بازگشتم تو كنيز را به من مى‏فروشى و من آن را از تو مى‏خرم و اگر از او كامياب شوى برايت حلال است. صاحب كنيز چنين كرد و قيمتش را زياد گرفت و براى سفر رفت كنيز آن قدر كه خدا خواست نزد وى ماند تا نيازش را از كنيز برآورد. پس از آن فرستاده بعضى از خلفاى بنى اميه آمد كه براى آن خليفه كنيزانى بخرد و اين كنيز نامش‏ در ميان كنيزانى بود كه مى‏بايست خريدارى شود. والى مدينه نزد اين شخص فرستاد و به او گفت: كنيز فلانى را مى‏خواهيم. آن مرد گفت: فلانى غايب است (در شهر نيست) فرستاده خليفه آن مرد را بر فروش كنيز مجبور ساخت و بهاى كنيز را به گونه‏اى كه سودى هم براى او داشت به او داد چون كنيز را گرفتند و از مدينه بردند صاحب كنيز آمد و از نخستين چيزى كه پرسيد همين كنيز بود پرسيد كه چگونه است؟ آن مرد هم جريان كنيز را براى او باز گفت و آن اندازه كه صاحب كنيز قيمت گذاشته بود را به علاوه همان سود در اختيار صاحب كنيز گذاشت و گفت: اين قيمت كنيز است آن را بگير ولى صاحب كنيز امتناع كرد و گفت: من جز همان قيمتى را كه برايت گذاشتم نمى‏گيرم و فزونى آن براى خودت باشد آن را بگير و گوارايت باد و به اين شكل خداوند به خاطر نيت خوبش كار او را درست كرد”. 💝 (منابع فقه شيعه، ج‏25، ص: 129). ..................................... 💥 《وَ أَنكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ》. (النور/ ۳۲) ﺑﺮﺍی ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﺠﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ، ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﻭ ﻛﻨﻴﺰﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﺻﻠﺎﺣﻴﺖ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻣﻘﺪﻣﺎﺕ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻛﻨﻴﺪ. ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺖ‌ﺧﺎﻟﻲ ﻭ ﺗﻨﮓ‌ﺩﺳﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺳﺮِ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭی ﺑﻲ‌ﻧﻴﺎﺯﺷﺎﻥ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺭﻭﺯی‌ﮔﺴﺘﺮِ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🔆💠🔅💠🔅 🔅 نتیجه ارتباط و توسل به این خانواده (علیهم السلام) بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم   داود رقی گفت دو برادرم به عنوان زیارت بیرون شدند، در بین راه یکی از آنها بسیار تشنه شد به طوری که نتوانست بر روی الاغ خود را نگهدارد از مال سواری بر زمین افتاد. برادر دیگر درباره او حیران گردید که چاره بیندیشد. بالاخره به نماز ایستاد و خدا را به محمد و علی و ائمه (علیهم السلام) قسم داد و به وجاهت و آبروی آنها درخواست کرد که برادرش از تشنگی نجات دهد. یکایک ائمه (علیهم السلام) را نام برد تا به حضرت صادق (علیه السلام) رسید، آنجناب را پیوسته می خواند و به او پناه می برد. در این هنگام مردی را مشاهده کرد که پیش آمده از حالش جویا شد. جریان تشنگی برادر خود را برایش شرح داد. آن مرد چوبی بدست او داده گفت این چوب را بین دو لب برادرت بگذار. همین که چوب را گذارد چیزی نگذشت که چشمهایش باز شد از جا حرکت کرده و نشست و اثری از تشنگی در او نبود. با یکدیگر به راه افتادند زیارتی را که قصد داشتند انجام دادند. در مراجعت وقتی به کوفه رسیدند آن برادری که متوسل شده و دعا می کرد به مدینه رفت. خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسید. پس از شرفیاب شدن حضرت فرمود بنشین حال برادرت چطور است، چوب را چه کردی؟ عرض کرد وقتی برادرم به آن حال در آمد من سخت اندوهگین شدم همین که از تشنگی نجات یافت و زندگی از سرگرفت از خوشحالی چوب را فراموش کردم. فرمود: وقتی تو از گرفتاری برادرت غمناک شدی خضر پیش من آمد. آن چوب که قطعه ای از شجره طوبی بود به وسیله او فرستادم. غلامی را صدا زده فرمود آن کیسه چرمی را بیاور. غلام آورد. حضرت آن را گشوده عینا همان چوب را بیرون آورد و به من نشان داد و دو مرتبه در میان کیسه گذارد جلد یازدهم بحارالانوار، ص 144 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم 🔆💠🔅💠🔅🔆💠🔅💠🔅
🌿🌿🌾🌿🌿🌾🌿🌿 زن بی گناه! بسم الله الرحمن الرحیم بشار مکاری می گوید: در کوفه خدمت امام صادق علیه السلام مشرف شدم. حضرت مشغول خوردن خرما بودند. فرمود: - بشار! بنشین با ما خرما بخور! عرض کردم! - فدایت شوم! در راه که می آمدم منظره ای دیدم که سخت دلم را به درد آورد و نمی توانم از ناراحتی چیزی بخورم! فرمود: - در راه چه مشاهده کردی؟ - من از راه می آمدم که دیدم که یکی از ماءمورین، زنی را می زند و او را به سوی زندان می برد. هر قدر استغاثه نمود، کسی به فریادش نرسید! - مگر آن زن چه کرده بود؟ - مردم می گفتند: وقتی آن زن پایش لغزید و به زمین خورد، در آن حال، گفت: لعن الله ظالمیک یا فاطمة. [1] امام علیه السلام به محض شنیدن این قضیه شروع به گریه کرد، طوری که دستمال و محاسن مبارک و سینه شریفش تر شد. فرمود: - بشار! برخیز برویم مسجد سهله برای نجات آن زن دعا کنیم. کسی را نیز فرستاد، تا از دربار سلطان خبری از آن زن بیاورد. بشار گوید: وارد مسجد سهله شدیم و دو رکعت نماز خواندیم. حضرت برای نجات آن زن دعا کرد و به سجده رفت، سر از سجده برداشت، فرمود: - حرکت کن برویم! او را آزاد کردند! از مسجد خارج شدیم، مرد فرستاده شد، از دربار سلطان برگشت و در بین راه به حضرت عرض کرد: او را آزاد کردند. امام پرسید: - چگونه آزاد شد؟ مرد: نمی دانم ولی هنگامی که رفتم به دربار، دیدم زن را از حبس خارج نموده، پیش سلطان آوردند. وی از زن پرسید: چه کردی که تو را ماءمور دستگیر کرد؟ زن ماجرا را تعریف کرد. حاکم دویست درهم به آن زن داد، ولی او قبول نکرد، حاکم گفت: ما را حلال کن، این دراهم را بردار! آن زن دراهم را برنداشت، ولی آزاد شد. حضرت فرمود: - آن دویست درهم را نگرفت؟ عرض کردم: - نه، به خدا قسم! امام صادق علیه السلام فرمود: - بشار! این هفت دینار را به او بدهید زیرا سخت به این پول نیازمند است. سلام مرا نیز به وی برسانید. وقتی که هفت دینار را به زن دادم و سلام امام علیه السلام را به او رساندم، با خوشحالی پرسید: - امام به من سلام رساند؟ گفتم: - بلی! زن از شادی افتاد و غش کرد. به هوش آمد دوباره گفت: - آیا امام به من سلام رساند؟ - بلی! و سه مرتبه این سؤ ال و جواب تکرار شد. آن گاه زن درخواست نمود سلامش را به امام صادق علیه السلام برسانم و بگویم که او کنیز ایشان است و محتاج دعای حضرت. پس از برگشت، ماجرا را به عرض امام صادق علیه السلام رساندم، آن حضرت به سخنان ما گوش داده و در حالی که می گریستند برایش دعا کردند.(2) پی نوشت [1] خدا ستمكاران تو را لعنت كند اى فاطمه ! [2] بحار، ج 100، ص 441. منبع : داستانهاى بحارالانوار، محمود ناصرى اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌿🌿🌾🌿🌿🌾🌿🌿🌾🌿🌿🌾
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
🍃💐✨💐🍃✨🍃💐✨ الإمام عليّ عليه السلام : مَن أصبَحَ وَالآخِرَةُ هَمُّهُ استَغنى بِغَيرِ مالٍ ، وَاستَأنَسَ بِغَيرِ أهلٍ ، وعَزَّ بِغَيرِ عَشيرَةٍ. ✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃 امام على عليه السلام : هر كس روز خود را آغاز كند ، در حالى كه همّ و غم او آخرت باشد ، در عين بى پولى ، بى نياز خواهد بود و در عين بى كسى ، از تنهايى به در مى آيد و با وجود نداشتن قوم و قبيله ، عزيز و قدرتمند خواهد بود. الأمالي للطوسي : ص 580 🍃💐✨🍃💐✨🍃💐✨
‍ •┈┈••••✾🕊🦋﷽🦋🕊✾•••┈┈• 🔴 می‌دانید حضرت یعقوب علیه السلام چگونه به وصال یوسف سلام الله علیه رسید؟ ┄┅══••𑁍❀𑁍••══┅┄ ✍ جبرئيل بر یعقوب نازل شد و فرمود: ای یعقوب! می‌خواهی به تو دعایی بیاموزم که وقتی آن را بخوانی خداوند دو دیده ات را روشن نماید و دو پسرت را به تو برگرداند؟ عرضه داشت: بله. جبرئيل فرمود : بگو آن چه پدرت حضرت علیه السلام گفت و خداوند توبه‌اش را قبول فرمود و آن چه علیه السلام گفت و به سبب آن کشتی او بر کوه جودی قرار گرفت و از غرق شدن نجات یافت و آن چه پدرت خلیل الرحمان گفت در وقتی که او را به آتش افکندند و به آن کلمات خداوند آتش را بر او سرد و سلامت گردانید. یعقوب فرمود: ای جبرئيل! آن کلمات کدام است؟ گفت: بگو: 🔷 «ربِّ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ أَنْ تَأْتِیَنِی بِیُوسُفَ وَ ابْنِ یَامِینَ جَمِیعاً وَ تَرُدَّ عَلَیَّ عَیْنَیَّ.» 🔹پروردگارا از تو درخواست می‌کنم به حق محمد «صلی اللّٰه علیه و آله» و علی «صلوات اللّٰه علیه» و فاطمه «صلوات اللّٰه علیها» و حسن «صلوات اللّٰه علیه» و حسین «صلوات اللّٰه علیه» که یوسف و بنیامین، هر دو را به من برسانی و دو دیده‌ام را به من برگردانی. 📚بحارالانوار، ج۱۲، ص۲۶۰ ، به نقل از أمالی شیخ صدوق حضرت یعقوب هنوز این دعا را تمام نکرده بود که بشیر آمد و پیراهن یوسف را بر روی او انداخت و بینا شد. 📌ما نیز که در این دوران خطیر غیبت و زمانه غربال و امتحانِ سختِ شیعه ، به فراق یوسف زیبای حضرت زهرا «سلام اللّٰه علیها» گرفتار شده‌ایم، بیایید همه با هم خدا را به حق محمد و آل محمد «صلوات اللّٰه علیهم اجمعین» سوگند دهیم و پایان فراق و هجران آن عزیز سفر کرده را از خدای مهربان مسئلت نماييم. يا حميد بحق محمّد يا عالے بحق علي يا فاطر بحق فاطمه يا محسن بحق الـحسن يا قديم الاحسان بحق الحسين و بتسعة المعصومين من وُلْد الحسين عجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج‌وَالعافِیـةَوَالنَّصْر... یا رَادَّ یُوسُفَ عَلَی یَعْقُوبَ بَعْدَ أَنِ ابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ رُدَّ إلينا مولانا و صاحبنا... 🤲ای برگرداننده یوسف به نزد یعقوب، پس از آنکه دو چشمش از اندوه نابینا شد، و دلش آکنده از غم بود، مولا و صاحبمان را به ما بر گردان. ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕ •┈┈••••✾🕊🦋﷽🦋🕊✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🌼داستان‌آموزنده ✍صدقه حلوانی می‌گوید: در مسجدالحرام یکی از دوستانم دو درهم از من قرض خواست و من گفتم: پس از طواف خواهم داد. در حین طواف امام صادق علیه السلام را مشغول طواف دیدم، امام دستش را به جهت کمک خواستن روی شانه من گذاشت و هر دو به طواف پرداختیم. طواف من به پایان رسید، اما برای رعایت وضعیت جسمی امام ترجیح دادم به ایشان کمک کنم. دوستم که از من قرض خواسته بود در کناری نشسته و به خیال این که من در قرض دادن به او مسامحه می کنم هر دور که از مقابل او رد می شدم با دست به من اشاره می‌کرد. امام متوجه شد و پرسید: این مرد چه می‌خواهد؟ عرض کردم: او منتظر من است که طوافم تمام شود و به او دو درهم قرض بدهم. امام سریع دست از شانه ام برداشت و فرمود: مرا رها کن و برو حاجت او را برآور. وقتی بازگشتم که امام طوافش تمام شده بود و با دوستانش صحبت می کرد. به من فرمود: من اگر برای برآوردن حاجت کسی شتاب کنم بهتر است که هزار بنده را در راه خدا آزاد و هزار نفر را برای جهاد در راه خدا بسیج کنم. 📚روضه كافى،جلد 2صفحه 322 ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥ ❌❌فرشته ای به جای عبدالله ❌❌ علامه حلى در کتاب « كشف اليقين » و علامۀ نورى در کتاب « كلمه طيبه » حكايتى را بدین مضمون نقل مى‏ كنند که شخصى به نام عبدالله بن مبارك یک سال در میان به سفر حج می رفت. در زمان حکومت مأمون ( لعنت الله علیه ) پانصد مثقال طلا با خود برداشت و از خانه به سمت بازار به راه افتاد تا مایحتاج سفر حج خویش را فراهم سازد. در خرابه‏اى كه بر سر راه او بود یک زن علويه‏اى را ديد كه مرغ مرده ای را برداشته و پرهاى او را مى ‏كند و آن را پاك مى‏ كند. عبدالله بن مبارك به نزد او آمد و گفت: براى چه اين مرغ مرده را پَر مى ‏كَنى؟! مگر قرآن نخوانده‏اى كه خداوند تبارك و تعالى مى ‏فرمايند: خوردن گوشت مُرده حرام است؟! زن علويه گفت: از حال من سؤال مكن و مرا به حال خود بگذار و دنبال کار خود برو. من قانع نشدم و اصرار کردم که تا نگویی، نمی روم. آن زن وقتی اصرار من را دید، آهی کشید و گفت: بدان كه من زنى سيده و علويه هستم که فرزندانی يتيم دارم و شوهرم از دنيا رفته است. اين روز چهارم است كه چيزى خوردنى به دست من و بچه‏ هايم نيامده است و چون كار به اضطرار رسيد اين مرغ مُرده بر ما حلال است و من به غير از اين مرغ مُرده چيزى ندارم. اكنون مى‏ خواهم آن را پاك كنم و براى بچه‏ هايم ببرم. عبد الله گفت: وقتی حكايت جانسوز آن زن را شنيدم، با خود گفتم: واى بر تو اى عبد الله. كدام عمل بهتر از کمک کردن به اين زن علويه و سادات خواهد بود؟ پس پانصد مثقال طلایی را كه به همراه داشتم را به آن زن دادم و آن سال مكه نرفتم و به منزل خود مراجعت كردم. بعد از چند ماه وقتی حجاج از سفر حج برگشتند، من به استقبال آنان رفتم. به هر كدام از حجاج مى‏ رسيدم و مى‏ گفتم خداوند حج تو را قبول فرمايد، ديدم او نيز به من همين دعا را مى ‏نمايد و مى‏ گويد: اى عبد الله، آيا به خاطر دارى كه فلان محل با ما چنين و چنان گفتى؟! و مردم بسيار به من همين را مى ‏گفتند و من نیز با شنیدن سخنان آنان متعجب می شدم. شب در عالم رؤيا رسول خدا ( صلى ‏الله عليه و آله و سلم ) را دیدم كه به من فرمودند: اى عبدالله، تعجب نکن، به درستى كه چون تو به آن زن علويه و فرزندانش کمک کردی، من نیز از خداوند متعال درخواست كردم كه فرشته ای را به شکل و شمایل تو بفرستد و براى تو اعمال حج را انجام دهد. حالا مى ‏خواهى بعد از این حج برو، مى ‏خواهى حج نرو‏. » ᪥࿐࿇🌺✶🌺࿇࿐᪥
🔆 ✍ دعا کنیم فقط خدا دستمان را بگیرد 🔹دختری می‌خواست با پدرش از یک پل چوبی رد شود. 🔸پدر به دخترش گفت: دخترم! دست من را بگیر تا از پل رد شویم. 🔹دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست شما را نمی‌گیرم، شما دست مرا بگیر. 🔸پدر گفت: چرا؟ چه فرقی می‌کند؟ مهم این است که دستم را بگیری و باهم رد شویم. 🔹دختر گفت: فرقش این است که اگر من دست شما را بگیرم، ممکن است هر لحظه دستتان را رها کنم، اما اگر شما دست مرا بگیری، هرگز آن را رها نخواهی کرد! 🔸این دقیقا مانند داستان رابطه ما با خداوند است؛ هرگاه ما دست او را بگیریم، ممکن است با هر غفلت و ناآگاهی دستش را رها کنیم، اما اگر از او بخواهیم دست ما را بگیرد، هرگز دستمان را رها نخواهد کرد! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🌼خود یا خدا ✍از فرماندهی لشکر آمده بودند. ابلاغیه را دادند و رفتند. حکم فرماندهی تیپ بود. حاجی شده بود فرمانده تیپ یک. سریع با فرمانده لشکر تماس گرفت و گفت: «من باید فکر کنم. همین طوری که نمی شود!» فردا دوباره آمدند تا جواب قطعی را از حاجی بگیرند. جواب مثبت داد و قبول کرد. من که از این قضیه تعجب کرده بودم، به حاجی گفتم: «چرا همان دیروز جواب مثبت ندادید؟» ایشان گفت: «دیروز در آن حالت نمی‌توانستم فکر کنم و تصمیم بگیرم. راستش رفتم و با خودم فکر کردم امروز که مرا به فرماندهی تیپ منصوب کردند، اگر چند روز دیگر بخواهند این مسئولیت را از من بگیرند و بگویند از این پس باید به عنوان یک رزمنده ساده در جبهه خدمت کنی، من چه عکس العملی نشان می‌دهم؛ اگر ناراحت و غمگین شوم، پس معلوم می‌شود برای رضای خدا این مسئولیت را قبول نکردم، ولی اگر برایم فرقی نداشت پس مشخص می‌شود که این مسئولیت را برای رضای خدا و به دور از هوای نفس قبول کردم و فرقی ندارد که در کجا خدمت کنم. بعد دیدم اگر بخواهند مسئولیت فرماندهی تیپ را از من بگیرند، برایم فرقی ندارد؛ لذا قبول کردم.» شهید حاج حسین بصیر 📚پا به پای باران، ص58 امام_علی(ع): خوشا بر آن که عمل و علمش، دوستی و دشمنی‌اش، گرفتن و وانهادنش، سخن و سکوتش و کردار و گفتارش تنها برای خدا باشد. 📚تحف العقول، ص100 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌹 دعای رضیت بالله و اثر ویژه آن 🌷 آیت الله شیخ محمد کوهستانی مازندرانی به شاگردانش فرمودند: ❓آیا شما دعای «رضیت بالله ربا و بالاسلام دیناً» را از حفظ اید و بعد از هر نماز می خوانید یا نه؟ 🔹در پاسخ گفتیم: نه! نمی دانیم در کجا است. 🌷آن گاه معظم له فرمودند: 🔹این دعا در اعمال و تعقیبات مشترکه نماز در اوایل مفاتیح الجنان آقا شیخ عباس قمی است؛ شما آن دعا را ـ که متضمن اقرار به توحید و امامت و وحی و نوبت است ـ حفظ کرده و پس از هر نماز بخوانید، 🔹وقتی زبان شما به آن کلمات عادت پیدا کرد و هنگامی که شما را در قبر گذاشته و همه برگشتند و در حالت تنهایی قرار گرفتید چون عادت به آن دعا دارید شروع می کنید به خواندن آن دعا. این جا است که آن دو ملک برای سؤال قبر نزد شما می آیند و می بینید شما مشغول خواندن همان چیزی هستید که آن ها می خواستند از شما بپرسند. 🔹در این حال است که یکی از آن دو ملک می گوید: از این شخص بپرسیم! دیگری می گوید چه بپرسیم او که قبل از پرسش دارد می خواند. در نتبیجه تصمیم بر سؤال می گیرند و می گویند من ربک؟ من نبیک؟ شما در آن حال سربلند کرده و به آنها می گویید: مگر نمی شنوید که من دارم می خوانم: « رضیت بالله رباً و بالاسلام دیناً» دیگر این چه سؤالی است که از من می کنید. 🔹آن دو ملک خوشحال می شوند و قبر تو باغی از باغ های بهشت می گردد. 💫بسم الله الرحمن الرحیم💫 🌹 رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبّا وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَبِيّا وَ بِالْإِسْلامِ دِينا وَ بِالْقُرْآنِ كِتَابا وَ بِالْكَعْبَةِ قِبْلَةً وَ بِعَلِيٍّ وَلِيّا وَ إِمَاما وَ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَئِمَّةً اللَّهُمَّ إِنِّي رَضِيتُ بِهِمْ أَئِمَّةً فَارْضَنِي لَهُمْ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 🌹خشنودم به اينكه خدا پروردگارم باشد و محمّد(درود خدا بر او و خاندانش باد)پيامبرم،و اسلام آيينم و قرآن كتابم، و كعبه قبله‏ام،و على ولى و امامم،و حسن و حسين و على بن الحسين و محمّد بن على و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و على بن موسى،و محمّد بن على و على‏ بن محمّد و حسن بن على و حجة بن الحسن كه درود خدا بر همه آنان باد پيشوايانم باشند.خدايا! خشنودم به اينكه آنان امامانم باشند،پس مرا مورد پسند و خشنودى ايشان قرار ده زيرا تو بر هر كارى توانايى. 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
•.¸ 🌺 🍃🍃 🌺 ¸. 🔶 عبادت واقعی ....بچه را خواباندم. سه تای دیگر را نهار دادم. نشستم پای سجاده کمی بخوانم. به صفحه دوم نرسیده، بیدار شد. بغلش کردم. با پاهایش بازی اش گرفته بود با قرآن. مصحف را گذاشتم کنار و فکر کردم "سهم من چه؟" 🔹 دست روی صورتم گذاشت و برداشت و خندید. دالی بازی اش را گرفتم، ادامه دادم؛ و خندید. از ته دل. به مسخره بازی‌های من، به تکرار صدباره حرکات دست من. سه تای دیگر هم به ما پیوستند. خنده های آن‌ها چهارنفره شد؛ سهم من کامل تر!… 🔸 پشت همان شکلک‌های مسخره، قلقلک های نوبتی، فکر کردم: اصلاً مادری، جز عبادت چیست؟ آن هم دائماً سَرمَدا! تمام روز خدمت به خلق خدا، آن هم کسانی که جزتو پناهی ندارند! کسانی که حتی اگر آب بخواهند و تو سیرابشان نکنی، تشنه می‌مانند! ❇️ وقتی نیت صالح و شایسته است،چطور هر لبخند من به کودکم عبادت نیست؟ وقتی رَوش صحیح است چطور کارهایی از من که منجر به شاد کردن چند کودک میشود عبادت نباشد؟ (که فرمود: نزد خدا عبادتی محبوب‌تر از شادکردن مؤمنان نیست!) مُطعم بودن، ساقی بودن، خادم بودن، شادکننده بودن عبادت نیست؟ ✅ حتی من فکر میکنم همین که منِ انسان، مطابق با الهی خود، فرزنددار شده ام و میکنم، همین تبعیت از فطرت بی نقص الهی، خودش عبادت است! چون پشت پا زدن به نظم خلقت نیست، کج‌روی نیست. اصلاً همین که امانت دارِ خلیفه خدایم! تلاش برای حفظ امانت، عبادت نیست؟ 🌷 متّصف شدن به صفات خدا را بگو! این که یک مادر، چون خدای مهربانش، رازدار است، بخشنده است، انیس است، پرده پوش است، رفیق است، معین است، سریع الرضا است، میکوشد دائم الفضل باشد، صبور باشد، حلیم باشد، شکور باشد،… این مسلک، این تلاشها، عبادت است! ✅ اینها به کنار! تلاش بیست و چهاری برای را بگو! این که دیگر خود عبادت است! هی برسی به نقطه جوش، هی لا اله الا الله گویان لب بگزی، جرعه خشم فرودهی! 🔶 روزه زبان چطور؟ مدام مراقب باشی کلماتت، جملاتت، لحنت چیست تا مبادا الگوی بدی شوی برای مُتِربی‌هایت! 🔸 از این هم بگذر دائم التوبه بودن چی؟! چه کسی بیشتراز یک هی خودش را میکند، هی قول میدهد که ازفردا بهتر میشود، هی توبه میکند با بغض و اشک؟ آن عبادتهای پنهانی‌تر را بگو؛ توکل مدام، حسن ظن به خدا، دعا برای غیر خود،… . که جمع همه اینهاست -وقتی با نیت و روش نیک است- اگر دائم العبادة بودن نیست اگر مصداق عبودیت و تسلیم نیست پس چیست؟ ✅ آن هم عبادتی که از آفت عُجب و ریا به دور است! چون غالباً در سِتر است. خدا پسندیده که مستور باشد؛ تا بماند بین خودمان و خودش.... ¸.•*´¨*•.¸ 🌺 🍃🍃 🌺 ¸.•*´¨*•.¸ ¸.•*´¨*•.¸ 🌺 🍃🍃 🌺 ¸.•*´¨*•.¸
🌿🌿🌾🌿🌿🌾🌿🌿 ✍️عارف سخنوری، با یک قاری قرآن در مجلسی وارد شدند. قاری قرآن شروع به تعریف از اخلاق و علم دوست سخنورش کرد و همگان مشتاق شنیدن سخنان مرد سخنور بودند. وقتی وارد مسجد شدند، در جلسه، قرآن تلاوت می‌کردند. سخنور تا رسید قرآن دادند تا بخواند و یک کلمه را اشتباه خواند و مصحح بدون رودربایستی و بلند غلط او را گرفت. نوبت تلاوت به قاری رسید، قاری دو کلمه را سقط کرد و نخواند و بلند مورد ایراد واقع شد. سخنور سخنرانی کرد و مجلس تمام شد. وقتی با دوست قاری‌اش از مجلس بیرون آمدند، سؤال کرد، چرا دو کلمه را به عمد، سقط کردی و انداختی؟ طوری که کسی از تو ایراد گرفت که یک صدم تو قرآن وارد نبود؟ قاری گفت: تو استاد منی و استاد سخن، وقتی تو یک غلط خواندی من باید دو غلط می‌خواندم تا مردم باور کنند این صفحه تلاوتش دشوار بود و وجهه ظاهری تو حفظ شود تا مردم به سخنانی که از تو می‌خواستند بشنوند، تردید بر علم تو نداشته باشند. از تو می‌خواستند مطلبی یاد بگیرند اما من جز صوت خوش چیزی نداشتم به آن‌ها بدهم. سخنور دست دوست قاری‌اش را بوسید و گفت: تو استاد اخلاق منی! چون وقتی که تو قرآن می‌خواندی شیطان در دل من نفوذ کرد و آرزو می‌کردم غلط بخوانی تا آبروی من به من برگردد. چیزی که شیطان در دل من گذاشته بود، رحمان در دل تو نهاد 🌿🌿🌾🌿🌿🌾🌿🌿🌾🌿🌿
✨﷽✨ ✍پسر جوانی هر روز غروب که از سر کار بر‌می‌گشت ساعتی راه می‌رفت تا مادر خود را صله ارحام و خدمت کند. روزی بر بالین مادر رسید و مادر را کسل و ناخوش احوال یافت‌. بر بالین مادر نشست و گفت: برخیز، تا تو را بر کول خود گیرم و نزد طبیب برم. مادر گفت: فرزندم، حال من چنان بد نیست که نیازمند طبیب باشم. پسر ساعتی بر بالین مادر نشست و هرچه اصرار کرد مادر قبول نکرد که با او برود. گفت: برخیز و نزد اهل و عیال خود برو، اگر حالم مساعد نشد تو را خبر خواهم داد که بیایی و مرا نزد طبیب ببری. پسر گریه کرد و گفت: مادرم! در کودکی تو قبل از گرسنه شدن من، غذای مرا آماده می‌کردی؛ مگر منتظر می‌شدی که من گرسنه شوم و به تو بگویم گرسنه‌ام مرا غذا بده؟! و حتی اگر غذا نمی‌خوردم به زور مرا غذا می‌دادی. در کودکی لباس‌های مرا به زور از تن من بیرون می‌کردی و می‌شستی و مرا حمام می‌بردی، بدون این که من از تو بخواهم لباس مرا بشویی و حمام‌ام کنی. پس من چگونه تو را در حالت کسالت ببینم و منتظر باشم تو بر من بگویی مرا نزد طبیب ببر؟! مادرم! گمان نکن حال من می‌خواهم شاهکاری کنم. اکنون در روز یک ساعت فقط در نزد تو حاضر می‌شوم و تو می‌گویی نیا، من راضی به زحمت تو بر تحمل این همه رنج راه نیستم. بدان در کودکی، تو هرگز به من سر نمی‌زدی بلکه همیشه کنارم بودی. پس چگونه سری نزنم به مادری که در کودکی‌ام به سر زدن من راضی نبود و همیشه مرا کنار خود و یا در برابر چشم خود نگه می‌داشت. از امام صادق (ع) در من لایحضره الفقیه در تفسیر آیه «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» آمده است: احسان بر والدین آن است که حق صحبت‌شان نیکو اداء کنی، و محترمانه سخن‌شان گویی و چنان در رفع حوائج‌شان درنگ نکنی که کرامت نفس خود بشکنند و نیازشان با تو بگویند. (مانند این جوان که وقتی مادرش بیمار شد منتظر نماند که مادرش کرامت خود را بشکند و از او تقاضای بردنش نزد طبیب را نماید) امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السَّلام می‌فرمایند: احسان آن است که قبل از درخواست صورت گیرد، و لاغیر فرار از ملامت و سرزنش کردنش است که انسان به کسی احسان و نیکی می‌کند. در من لایحضره الفقیه از نبی مکرم اسلام (ص) آمده است: ای علی! اگر برای صله ارحام، یک سال راه بروی تا برسی و برای احسان به والدین‌ات دو سال در راه باشی تا به والدین خود برسی، آن را حتما انجام بده!!! ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
✨﷽✨ ✅حرف‌هایت را از صافی رد کن ✍شخصی نزد همسایه‌اش رفت و گفت: گوش کن، می‌خواهم چیزی برایت تعریف کنم. دوستی به تازگی در مورد تو می‌گفت… 🔸همسایه حرف او را قطع کرد و گفت: قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذرانده‌ای یا نه؟ 🔹آن شخص گفت: کدام سه صافی؟ 🔸همسایه گفت: اول از میان صافی واقعیت. آیا مطمئنی چیزی که تعریف می‌کنی واقعیت دارد؟ 🔹شخص گفت: نه، من فقط آن را شنیده‌ام. شخصی آن را برایم تعریف کرده است. 🔸همسایه سری تکان داد و گفت: پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذرانده‌ای. یعنی چیزی را که می‌خواهی تعریف کنی، باعث خوشحالی‌ام می‌شود. 🔹گفت: دوست عزیز، فکر نکنم تو را خوشحال کند. 🔸همسایه گفت: بسیار خب، پس اگر مرا خوشحال نمی‌کند، حتما از صافی سوم یعنی فایده، رد شده است. آیا چیزی که می‌خواهی تعریف کنی، برایم مفید است و به دردم می‌خورد؟ 🔹شخص گفت: نه، به هیچ وجه! 🔸همسایه گفت: پس اگر این حرف، نه واقعیت دارد، نه خوشحال‌‌کننده است و نه مفید، آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی. ‌☘☘☘☘☘☘☘☘
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
ا🌹☘🍃🌹☘🌹✨ ا☘🍃✨🕊 ا🍃✨🕊 ا🌹🕊 ا☘ ا✨ ✨ 💠ثواب خانه داری💠 ❄در روایت است که: 💎أَيُّمَا امْرَأَةٍ رَفَعَتْ مِنْ بَيْتِ زَوْجِهَا شَيْئاً مِنْ مَوْضِعٍ إِلَى مَوْضِعٍ تُرِيدُ بِهِ صَلَاحاً نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهَا وَ مَنْ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ لَمْ يُعَذِّبْهُ 📚 (صدوق امالی، ص ۴۱۱)؛ 💎هر زنی که در خانه شوهرش چیزی را از جایی به جای دیگری بگذارد به قصد اصلاح امور خانه، خداوند به او نظر می کند و کسی که خدا به او نظر کند عذاب نمی شود.» وقتی یک جابجایی کوچک چنین پاداش بزرگی دارد خوشا بحال آنان که به خاطر اصلاح امور خانه و برای رضای خداوند در خانه کار می کنند. راجع به آشپزی و انجام کارهای مربوط به همسر نیز از این روایات می توان استفاده کرد: 💎زنی که همسرش را سیراب کند به جرعه آبی ثواب عبادت یک سال نماز و روزه و شب زنده داری برایش باشد و برای هر شربتی که به شوهرش داده خدا شهری در بهشت برای او بنا کند و شصت گناه او را بیامرزد. 📚ارشاد القلوب الی الصواب، ج1،ص ۱۷۵ ☘ 🌹🕊 🍃✨🕊 ☘🍃✨🕊 🌹☘🍃🌹☘🌹✨
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• یتیم نوازی بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم   پسر بچه اى نزد پيامبر آمد و گفت : اى پيامبر خدا پدرم از دنيا رفته و خواهر و مادر هم دارم ، آنچه خداوند به شما عنايت فرموده به ما كمك كن .  پيامبر به بلال فرمود: برو به خانه ما گردش كن هر چه غذا پيدا كردى بياور.  بلال به حجره هايى كه مربوط به پيامبر صلى الله عليه و آله بود آمد و پس از جستجو 21 خرما پيدا كرد و به خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آورد.  پيامبر به آن پسر فرمود: هفت عدد آن مال خودت ، هفت عدد مال خواهرت و هفت عدد مال مادرت باشد.  در اين هنگام يكى از اصحاب بنام معاذ دست نوازش بر سر آن يتيم كشيد و گفت : خداوند تو را از يتيمى بيرون آورد و جانشين پدرت سازد!  پيامبر به معاذ فرمود: محبت تو نسبت به اين يتيم را ديدم ، بدان كه هر كس ‍ يتيمى را سرپرستى كند و دست نوازش به سر او بكشد، خداوند به هر موئى كه زير دست او مى گذرد، پاداش شايسته اى به او مى دهد و گناهى از گناهان او را محو مى سازد و مقام او را بالا مى برد.  📚کتاب 100موضوع500داستان نوشته ی سید علی اکبر صداقت اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم    امام على عليه السلام :  هيچ مرد و زن مؤمنى نيست كه دست محبت بر سر يتيمى بگذارد، مگر اين كه خداوند به اندازه هر تار مويى كه بر آن دست كشيده است ثوابى برايش بنويسد.  📚بحارالأنوار، ج75، ص4، •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
🔲🔳🔳🔳🔳 🔲◾️▪️ امروز ۱۵ شوال / جنگ احد و شهادت حضرت حمزه (ع)/عبرت تاریخی... ♦️ در سال 3 ه‍ در روز جنگ احد، حضرت حمزه سيد الشهداء و 69 نفر از مسلمانان به شهادت رسيدند. 📚 بحار الانوار: ج ٢٠، ص ١٨ ♦️ در اين جنگ مسلمانان هزار نفر بودند كه به نوشته عده اى سيصد نفر در بين راه برگشتند، و براى جنگ 700 نفر باقى ماند. كفار 3000 نفر بودند و 2000 نفر و 4000 نفر و 5000 نفر هم گفته اند. تعداد كشته هاى كفار 22 يا 23 يا 28 نفر، و تعداد شهدا 70 نفر بود. 📚 مسار الشيعه: ص ١٥ ♦️ در اين روز دندان و پيشانى پيامبر صلى الله عليه و آله را شكستند. 📚 بحار الانوار: ج ٢٠، ص ١٨ 🌹 فداكارى هاى حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در احد ♦️ در اين روز بر اثر فداكاری ها و شجاعت هايى كه اميرالمؤمنين عليه السلام در دفاع از وجود شريف خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله و حفاظت از آن حضرت نشان داد جراحت هاى زيادى بر بدن مباركش رسيد. اين در حالى بود كه ديگران فرار كرده بودند و پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: ياعلى! آيا مى شنوى كه از آسمان تو را مدح مى كنند. يكى از ملائكه به نام رضوان مى گويد: "لا سيف الا ذوالفقار و لافتى الا على"، امير المؤ منين عليه السلام مى فرمايد: از خوشحالى گريستم و خداوند سبحان را بر اين نعمت حمد كردم. 📚 ارشاد: ج ١، ص ٨٧ ♦️ در اين جنگ پيروزى در ابتداء از آن مسلمانان بود، ولى مقدارى كه به تعقيب دشمن رفتند و ميدان خالى شد، بازگشتند و مشغول جمع غنايم شدند و اكثر نگهبانان مخالفت دستور پيامبر صلى الله عليه و آله نمودند و محل نگهبانى خود را رها كردند و مانند بقيه مشغول جمع غنايم شدند. ♦️ خالد بن وليد كه از سر دسته هاى كفار در اين جنگ بود از همان قسمت با كفار حمله كردند تعداد اندكى از نگهبانان دره كه نرفته بودند شهيد شدند و كفار از پشت سر به مسلمانان حمله كردند. فراريان كفار هم تا اين وضع را ديدند بازگشتند و حمله به مسلمين شدت گرفت. جراحت هاى فراوانى بر بدن مبارك پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد و شيطان فرياد بر آورد كه محمد كشته شده است! مسلمانان با شنيدن اين ندا فرار كردند، و فقط چند نفرى از وجود مبارك پيامبر صلى الله عليه و آله محافظت مى كردند كه عبارت بودند از اميرالمؤمنين عليه السلام و ابودجانه كه شهيد شد و زنى به نام نسيبه و انس بن نضر كه تازه از مدينه رسيده بود. 🔳▪️🔳▪️🔳▪️🔳