eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
791 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
2هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿🌾🌿🌿🌾🌿🌿 زن بی گناه! بسم الله الرحمن الرحیم بشار مکاری می گوید: در کوفه خدمت امام صادق علیه السلام مشرف شدم. حضرت مشغول خوردن خرما بودند. فرمود: - بشار! بنشین با ما خرما بخور! عرض کردم! - فدایت شوم! در راه که می آمدم منظره ای دیدم که سخت دلم را به درد آورد و نمی توانم از ناراحتی چیزی بخورم! فرمود: - در راه چه مشاهده کردی؟ - من از راه می آمدم که دیدم که یکی از ماءمورین، زنی را می زند و او را به سوی زندان می برد. هر قدر استغاثه نمود، کسی به فریادش نرسید! - مگر آن زن چه کرده بود؟ - مردم می گفتند: وقتی آن زن پایش لغزید و به زمین خورد، در آن حال، گفت: لعن الله ظالمیک یا فاطمة. [1] امام علیه السلام به محض شنیدن این قضیه شروع به گریه کرد، طوری که دستمال و محاسن مبارک و سینه شریفش تر شد. فرمود: - بشار! برخیز برویم مسجد سهله برای نجات آن زن دعا کنیم. کسی را نیز فرستاد، تا از دربار سلطان خبری از آن زن بیاورد. بشار گوید: وارد مسجد سهله شدیم و دو رکعت نماز خواندیم. حضرت برای نجات آن زن دعا کرد و به سجده رفت، سر از سجده برداشت، فرمود: - حرکت کن برویم! او را آزاد کردند! از مسجد خارج شدیم، مرد فرستاده شد، از دربار سلطان برگشت و در بین راه به حضرت عرض کرد: او را آزاد کردند. امام پرسید: - چگونه آزاد شد؟ مرد: نمی دانم ولی هنگامی که رفتم به دربار، دیدم زن را از حبس خارج نموده، پیش سلطان آوردند. وی از زن پرسید: چه کردی که تو را ماءمور دستگیر کرد؟ زن ماجرا را تعریف کرد. حاکم دویست درهم به آن زن داد، ولی او قبول نکرد، حاکم گفت: ما را حلال کن، این دراهم را بردار! آن زن دراهم را برنداشت، ولی آزاد شد. حضرت فرمود: - آن دویست درهم را نگرفت؟ عرض کردم: - نه، به خدا قسم! امام صادق علیه السلام فرمود: - بشار! این هفت دینار را به او بدهید زیرا سخت به این پول نیازمند است. سلام مرا نیز به وی برسانید. وقتی که هفت دینار را به زن دادم و سلام امام علیه السلام را به او رساندم، با خوشحالی پرسید: - امام به من سلام رساند؟ گفتم: - بلی! زن از شادی افتاد و غش کرد. به هوش آمد دوباره گفت: - آیا امام به من سلام رساند؟ - بلی! و سه مرتبه این سؤ ال و جواب تکرار شد. آن گاه زن درخواست نمود سلامش را به امام صادق علیه السلام برسانم و بگویم که او کنیز ایشان است و محتاج دعای حضرت. پس از برگشت، ماجرا را به عرض امام صادق علیه السلام رساندم، آن حضرت به سخنان ما گوش داده و در حالی که می گریستند برایش دعا کردند.(2) پی نوشت [1] خدا ستمكاران تو را لعنت كند اى فاطمه ! [2] بحار، ج 100، ص 441. منبع : داستانهاى بحارالانوار، محمود ناصرى اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌿🌿🌾🌿🌿🌾🌿🌿🌾🌿🌿🌾
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
🍃💐✨💐🍃✨🍃💐✨ الإمام عليّ عليه السلام : مَن أصبَحَ وَالآخِرَةُ هَمُّهُ استَغنى بِغَيرِ مالٍ ، وَاستَأنَسَ بِغَيرِ أهلٍ ، وعَزَّ بِغَيرِ عَشيرَةٍ. ✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃 امام على عليه السلام : هر كس روز خود را آغاز كند ، در حالى كه همّ و غم او آخرت باشد ، در عين بى پولى ، بى نياز خواهد بود و در عين بى كسى ، از تنهايى به در مى آيد و با وجود نداشتن قوم و قبيله ، عزيز و قدرتمند خواهد بود. الأمالي للطوسي : ص 580 🍃💐✨🍃💐✨🍃💐✨
‍ •┈┈••••✾🕊🦋﷽🦋🕊✾•••┈┈• 🔴 می‌دانید حضرت یعقوب علیه السلام چگونه به وصال یوسف سلام الله علیه رسید؟ ┄┅══••𑁍❀𑁍••══┅┄ ✍ جبرئيل بر یعقوب نازل شد و فرمود: ای یعقوب! می‌خواهی به تو دعایی بیاموزم که وقتی آن را بخوانی خداوند دو دیده ات را روشن نماید و دو پسرت را به تو برگرداند؟ عرضه داشت: بله. جبرئيل فرمود : بگو آن چه پدرت حضرت علیه السلام گفت و خداوند توبه‌اش را قبول فرمود و آن چه علیه السلام گفت و به سبب آن کشتی او بر کوه جودی قرار گرفت و از غرق شدن نجات یافت و آن چه پدرت خلیل الرحمان گفت در وقتی که او را به آتش افکندند و به آن کلمات خداوند آتش را بر او سرد و سلامت گردانید. یعقوب فرمود: ای جبرئيل! آن کلمات کدام است؟ گفت: بگو: 🔷 «ربِّ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ أَنْ تَأْتِیَنِی بِیُوسُفَ وَ ابْنِ یَامِینَ جَمِیعاً وَ تَرُدَّ عَلَیَّ عَیْنَیَّ.» 🔹پروردگارا از تو درخواست می‌کنم به حق محمد «صلی اللّٰه علیه و آله» و علی «صلوات اللّٰه علیه» و فاطمه «صلوات اللّٰه علیها» و حسن «صلوات اللّٰه علیه» و حسین «صلوات اللّٰه علیه» که یوسف و بنیامین، هر دو را به من برسانی و دو دیده‌ام را به من برگردانی. 📚بحارالانوار، ج۱۲، ص۲۶۰ ، به نقل از أمالی شیخ صدوق حضرت یعقوب هنوز این دعا را تمام نکرده بود که بشیر آمد و پیراهن یوسف را بر روی او انداخت و بینا شد. 📌ما نیز که در این دوران خطیر غیبت و زمانه غربال و امتحانِ سختِ شیعه ، به فراق یوسف زیبای حضرت زهرا «سلام اللّٰه علیها» گرفتار شده‌ایم، بیایید همه با هم خدا را به حق محمد و آل محمد «صلوات اللّٰه علیهم اجمعین» سوگند دهیم و پایان فراق و هجران آن عزیز سفر کرده را از خدای مهربان مسئلت نماييم. يا حميد بحق محمّد يا عالے بحق علي يا فاطر بحق فاطمه يا محسن بحق الـحسن يا قديم الاحسان بحق الحسين و بتسعة المعصومين من وُلْد الحسين عجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج‌وَالعافِیـةَوَالنَّصْر... یا رَادَّ یُوسُفَ عَلَی یَعْقُوبَ بَعْدَ أَنِ ابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ رُدَّ إلينا مولانا و صاحبنا... 🤲ای برگرداننده یوسف به نزد یعقوب، پس از آنکه دو چشمش از اندوه نابینا شد، و دلش آکنده از غم بود، مولا و صاحبمان را به ما بر گردان. ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕ •┈┈••••✾🕊🦋﷽🦋🕊✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🌼داستان‌آموزنده ✍صدقه حلوانی می‌گوید: در مسجدالحرام یکی از دوستانم دو درهم از من قرض خواست و من گفتم: پس از طواف خواهم داد. در حین طواف امام صادق علیه السلام را مشغول طواف دیدم، امام دستش را به جهت کمک خواستن روی شانه من گذاشت و هر دو به طواف پرداختیم. طواف من به پایان رسید، اما برای رعایت وضعیت جسمی امام ترجیح دادم به ایشان کمک کنم. دوستم که از من قرض خواسته بود در کناری نشسته و به خیال این که من در قرض دادن به او مسامحه می کنم هر دور که از مقابل او رد می شدم با دست به من اشاره می‌کرد. امام متوجه شد و پرسید: این مرد چه می‌خواهد؟ عرض کردم: او منتظر من است که طوافم تمام شود و به او دو درهم قرض بدهم. امام سریع دست از شانه ام برداشت و فرمود: مرا رها کن و برو حاجت او را برآور. وقتی بازگشتم که امام طوافش تمام شده بود و با دوستانش صحبت می کرد. به من فرمود: من اگر برای برآوردن حاجت کسی شتاب کنم بهتر است که هزار بنده را در راه خدا آزاد و هزار نفر را برای جهاد در راه خدا بسیج کنم. 📚روضه كافى،جلد 2صفحه 322 ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥ ❌❌فرشته ای به جای عبدالله ❌❌ علامه حلى در کتاب « كشف اليقين » و علامۀ نورى در کتاب « كلمه طيبه » حكايتى را بدین مضمون نقل مى‏ كنند که شخصى به نام عبدالله بن مبارك یک سال در میان به سفر حج می رفت. در زمان حکومت مأمون ( لعنت الله علیه ) پانصد مثقال طلا با خود برداشت و از خانه به سمت بازار به راه افتاد تا مایحتاج سفر حج خویش را فراهم سازد. در خرابه‏اى كه بر سر راه او بود یک زن علويه‏اى را ديد كه مرغ مرده ای را برداشته و پرهاى او را مى ‏كند و آن را پاك مى‏ كند. عبدالله بن مبارك به نزد او آمد و گفت: براى چه اين مرغ مرده را پَر مى ‏كَنى؟! مگر قرآن نخوانده‏اى كه خداوند تبارك و تعالى مى ‏فرمايند: خوردن گوشت مُرده حرام است؟! زن علويه گفت: از حال من سؤال مكن و مرا به حال خود بگذار و دنبال کار خود برو. من قانع نشدم و اصرار کردم که تا نگویی، نمی روم. آن زن وقتی اصرار من را دید، آهی کشید و گفت: بدان كه من زنى سيده و علويه هستم که فرزندانی يتيم دارم و شوهرم از دنيا رفته است. اين روز چهارم است كه چيزى خوردنى به دست من و بچه‏ هايم نيامده است و چون كار به اضطرار رسيد اين مرغ مُرده بر ما حلال است و من به غير از اين مرغ مُرده چيزى ندارم. اكنون مى‏ خواهم آن را پاك كنم و براى بچه‏ هايم ببرم. عبد الله گفت: وقتی حكايت جانسوز آن زن را شنيدم، با خود گفتم: واى بر تو اى عبد الله. كدام عمل بهتر از کمک کردن به اين زن علويه و سادات خواهد بود؟ پس پانصد مثقال طلایی را كه به همراه داشتم را به آن زن دادم و آن سال مكه نرفتم و به منزل خود مراجعت كردم. بعد از چند ماه وقتی حجاج از سفر حج برگشتند، من به استقبال آنان رفتم. به هر كدام از حجاج مى‏ رسيدم و مى‏ گفتم خداوند حج تو را قبول فرمايد، ديدم او نيز به من همين دعا را مى ‏نمايد و مى‏ گويد: اى عبد الله، آيا به خاطر دارى كه فلان محل با ما چنين و چنان گفتى؟! و مردم بسيار به من همين را مى ‏گفتند و من نیز با شنیدن سخنان آنان متعجب می شدم. شب در عالم رؤيا رسول خدا ( صلى ‏الله عليه و آله و سلم ) را دیدم كه به من فرمودند: اى عبدالله، تعجب نکن، به درستى كه چون تو به آن زن علويه و فرزندانش کمک کردی، من نیز از خداوند متعال درخواست كردم كه فرشته ای را به شکل و شمایل تو بفرستد و براى تو اعمال حج را انجام دهد. حالا مى ‏خواهى بعد از این حج برو، مى ‏خواهى حج نرو‏. » ᪥࿐࿇🌺✶🌺࿇࿐᪥
🔆 ✍ دعا کنیم فقط خدا دستمان را بگیرد 🔹دختری می‌خواست با پدرش از یک پل چوبی رد شود. 🔸پدر به دخترش گفت: دخترم! دست من را بگیر تا از پل رد شویم. 🔹دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست شما را نمی‌گیرم، شما دست مرا بگیر. 🔸پدر گفت: چرا؟ چه فرقی می‌کند؟ مهم این است که دستم را بگیری و باهم رد شویم. 🔹دختر گفت: فرقش این است که اگر من دست شما را بگیرم، ممکن است هر لحظه دستتان را رها کنم، اما اگر شما دست مرا بگیری، هرگز آن را رها نخواهی کرد! 🔸این دقیقا مانند داستان رابطه ما با خداوند است؛ هرگاه ما دست او را بگیریم، ممکن است با هر غفلت و ناآگاهی دستش را رها کنیم، اما اگر از او بخواهیم دست ما را بگیرد، هرگز دستمان را رها نخواهد کرد! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🌼خود یا خدا ✍از فرماندهی لشکر آمده بودند. ابلاغیه را دادند و رفتند. حکم فرماندهی تیپ بود. حاجی شده بود فرمانده تیپ یک. سریع با فرمانده لشکر تماس گرفت و گفت: «من باید فکر کنم. همین طوری که نمی شود!» فردا دوباره آمدند تا جواب قطعی را از حاجی بگیرند. جواب مثبت داد و قبول کرد. من که از این قضیه تعجب کرده بودم، به حاجی گفتم: «چرا همان دیروز جواب مثبت ندادید؟» ایشان گفت: «دیروز در آن حالت نمی‌توانستم فکر کنم و تصمیم بگیرم. راستش رفتم و با خودم فکر کردم امروز که مرا به فرماندهی تیپ منصوب کردند، اگر چند روز دیگر بخواهند این مسئولیت را از من بگیرند و بگویند از این پس باید به عنوان یک رزمنده ساده در جبهه خدمت کنی، من چه عکس العملی نشان می‌دهم؛ اگر ناراحت و غمگین شوم، پس معلوم می‌شود برای رضای خدا این مسئولیت را قبول نکردم، ولی اگر برایم فرقی نداشت پس مشخص می‌شود که این مسئولیت را برای رضای خدا و به دور از هوای نفس قبول کردم و فرقی ندارد که در کجا خدمت کنم. بعد دیدم اگر بخواهند مسئولیت فرماندهی تیپ را از من بگیرند، برایم فرقی ندارد؛ لذا قبول کردم.» شهید حاج حسین بصیر 📚پا به پای باران، ص58 امام_علی(ع): خوشا بر آن که عمل و علمش، دوستی و دشمنی‌اش، گرفتن و وانهادنش، سخن و سکوتش و کردار و گفتارش تنها برای خدا باشد. 📚تحف العقول، ص100 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌹 دعای رضیت بالله و اثر ویژه آن 🌷 آیت الله شیخ محمد کوهستانی مازندرانی به شاگردانش فرمودند: ❓آیا شما دعای «رضیت بالله ربا و بالاسلام دیناً» را از حفظ اید و بعد از هر نماز می خوانید یا نه؟ 🔹در پاسخ گفتیم: نه! نمی دانیم در کجا است. 🌷آن گاه معظم له فرمودند: 🔹این دعا در اعمال و تعقیبات مشترکه نماز در اوایل مفاتیح الجنان آقا شیخ عباس قمی است؛ شما آن دعا را ـ که متضمن اقرار به توحید و امامت و وحی و نوبت است ـ حفظ کرده و پس از هر نماز بخوانید، 🔹وقتی زبان شما به آن کلمات عادت پیدا کرد و هنگامی که شما را در قبر گذاشته و همه برگشتند و در حالت تنهایی قرار گرفتید چون عادت به آن دعا دارید شروع می کنید به خواندن آن دعا. این جا است که آن دو ملک برای سؤال قبر نزد شما می آیند و می بینید شما مشغول خواندن همان چیزی هستید که آن ها می خواستند از شما بپرسند. 🔹در این حال است که یکی از آن دو ملک می گوید: از این شخص بپرسیم! دیگری می گوید چه بپرسیم او که قبل از پرسش دارد می خواند. در نتبیجه تصمیم بر سؤال می گیرند و می گویند من ربک؟ من نبیک؟ شما در آن حال سربلند کرده و به آنها می گویید: مگر نمی شنوید که من دارم می خوانم: « رضیت بالله رباً و بالاسلام دیناً» دیگر این چه سؤالی است که از من می کنید. 🔹آن دو ملک خوشحال می شوند و قبر تو باغی از باغ های بهشت می گردد. 💫بسم الله الرحمن الرحیم💫 🌹 رَضِيتُ بِاللَّهِ رَبّا وَ بِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَبِيّا وَ بِالْإِسْلامِ دِينا وَ بِالْقُرْآنِ كِتَابا وَ بِالْكَعْبَةِ قِبْلَةً وَ بِعَلِيٍّ وَلِيّا وَ إِمَاما وَ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ وَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَئِمَّةً اللَّهُمَّ إِنِّي رَضِيتُ بِهِمْ أَئِمَّةً فَارْضَنِي لَهُمْ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ 🌹خشنودم به اينكه خدا پروردگارم باشد و محمّد(درود خدا بر او و خاندانش باد)پيامبرم،و اسلام آيينم و قرآن كتابم، و كعبه قبله‏ام،و على ولى و امامم،و حسن و حسين و على بن الحسين و محمّد بن على و جعفر بن محمّد و موسى بن جعفر و على بن موسى،و محمّد بن على و على‏ بن محمّد و حسن بن على و حجة بن الحسن كه درود خدا بر همه آنان باد پيشوايانم باشند.خدايا! خشنودم به اينكه آنان امامانم باشند،پس مرا مورد پسند و خشنودى ايشان قرار ده زيرا تو بر هر كارى توانايى. 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
•.¸ 🌺 🍃🍃 🌺 ¸. 🔶 عبادت واقعی ....بچه را خواباندم. سه تای دیگر را نهار دادم. نشستم پای سجاده کمی بخوانم. به صفحه دوم نرسیده، بیدار شد. بغلش کردم. با پاهایش بازی اش گرفته بود با قرآن. مصحف را گذاشتم کنار و فکر کردم "سهم من چه؟" 🔹 دست روی صورتم گذاشت و برداشت و خندید. دالی بازی اش را گرفتم، ادامه دادم؛ و خندید. از ته دل. به مسخره بازی‌های من، به تکرار صدباره حرکات دست من. سه تای دیگر هم به ما پیوستند. خنده های آن‌ها چهارنفره شد؛ سهم من کامل تر!… 🔸 پشت همان شکلک‌های مسخره، قلقلک های نوبتی، فکر کردم: اصلاً مادری، جز عبادت چیست؟ آن هم دائماً سَرمَدا! تمام روز خدمت به خلق خدا، آن هم کسانی که جزتو پناهی ندارند! کسانی که حتی اگر آب بخواهند و تو سیرابشان نکنی، تشنه می‌مانند! ❇️ وقتی نیت صالح و شایسته است،چطور هر لبخند من به کودکم عبادت نیست؟ وقتی رَوش صحیح است چطور کارهایی از من که منجر به شاد کردن چند کودک میشود عبادت نباشد؟ (که فرمود: نزد خدا عبادتی محبوب‌تر از شادکردن مؤمنان نیست!) مُطعم بودن، ساقی بودن، خادم بودن، شادکننده بودن عبادت نیست؟ ✅ حتی من فکر میکنم همین که منِ انسان، مطابق با الهی خود، فرزنددار شده ام و میکنم، همین تبعیت از فطرت بی نقص الهی، خودش عبادت است! چون پشت پا زدن به نظم خلقت نیست، کج‌روی نیست. اصلاً همین که امانت دارِ خلیفه خدایم! تلاش برای حفظ امانت، عبادت نیست؟ 🌷 متّصف شدن به صفات خدا را بگو! این که یک مادر، چون خدای مهربانش، رازدار است، بخشنده است، انیس است، پرده پوش است، رفیق است، معین است، سریع الرضا است، میکوشد دائم الفضل باشد، صبور باشد، حلیم باشد، شکور باشد،… این مسلک، این تلاشها، عبادت است! ✅ اینها به کنار! تلاش بیست و چهاری برای را بگو! این که دیگر خود عبادت است! هی برسی به نقطه جوش، هی لا اله الا الله گویان لب بگزی، جرعه خشم فرودهی! 🔶 روزه زبان چطور؟ مدام مراقب باشی کلماتت، جملاتت، لحنت چیست تا مبادا الگوی بدی شوی برای مُتِربی‌هایت! 🔸 از این هم بگذر دائم التوبه بودن چی؟! چه کسی بیشتراز یک هی خودش را میکند، هی قول میدهد که ازفردا بهتر میشود، هی توبه میکند با بغض و اشک؟ آن عبادتهای پنهانی‌تر را بگو؛ توکل مدام، حسن ظن به خدا، دعا برای غیر خود،… . که جمع همه اینهاست -وقتی با نیت و روش نیک است- اگر دائم العبادة بودن نیست اگر مصداق عبودیت و تسلیم نیست پس چیست؟ ✅ آن هم عبادتی که از آفت عُجب و ریا به دور است! چون غالباً در سِتر است. خدا پسندیده که مستور باشد؛ تا بماند بین خودمان و خودش.... ¸.•*´¨*•.¸ 🌺 🍃🍃 🌺 ¸.•*´¨*•.¸ ¸.•*´¨*•.¸ 🌺 🍃🍃 🌺 ¸.•*´¨*•.¸
🌿🌿🌾🌿🌿🌾🌿🌿 ✍️عارف سخنوری، با یک قاری قرآن در مجلسی وارد شدند. قاری قرآن شروع به تعریف از اخلاق و علم دوست سخنورش کرد و همگان مشتاق شنیدن سخنان مرد سخنور بودند. وقتی وارد مسجد شدند، در جلسه، قرآن تلاوت می‌کردند. سخنور تا رسید قرآن دادند تا بخواند و یک کلمه را اشتباه خواند و مصحح بدون رودربایستی و بلند غلط او را گرفت. نوبت تلاوت به قاری رسید، قاری دو کلمه را سقط کرد و نخواند و بلند مورد ایراد واقع شد. سخنور سخنرانی کرد و مجلس تمام شد. وقتی با دوست قاری‌اش از مجلس بیرون آمدند، سؤال کرد، چرا دو کلمه را به عمد، سقط کردی و انداختی؟ طوری که کسی از تو ایراد گرفت که یک صدم تو قرآن وارد نبود؟ قاری گفت: تو استاد منی و استاد سخن، وقتی تو یک غلط خواندی من باید دو غلط می‌خواندم تا مردم باور کنند این صفحه تلاوتش دشوار بود و وجهه ظاهری تو حفظ شود تا مردم به سخنانی که از تو می‌خواستند بشنوند، تردید بر علم تو نداشته باشند. از تو می‌خواستند مطلبی یاد بگیرند اما من جز صوت خوش چیزی نداشتم به آن‌ها بدهم. سخنور دست دوست قاری‌اش را بوسید و گفت: تو استاد اخلاق منی! چون وقتی که تو قرآن می‌خواندی شیطان در دل من نفوذ کرد و آرزو می‌کردم غلط بخوانی تا آبروی من به من برگردد. چیزی که شیطان در دل من گذاشته بود، رحمان در دل تو نهاد 🌿🌿🌾🌿🌿🌾🌿🌿🌾🌿🌿
✨﷽✨ ✍پسر جوانی هر روز غروب که از سر کار بر‌می‌گشت ساعتی راه می‌رفت تا مادر خود را صله ارحام و خدمت کند. روزی بر بالین مادر رسید و مادر را کسل و ناخوش احوال یافت‌. بر بالین مادر نشست و گفت: برخیز، تا تو را بر کول خود گیرم و نزد طبیب برم. مادر گفت: فرزندم، حال من چنان بد نیست که نیازمند طبیب باشم. پسر ساعتی بر بالین مادر نشست و هرچه اصرار کرد مادر قبول نکرد که با او برود. گفت: برخیز و نزد اهل و عیال خود برو، اگر حالم مساعد نشد تو را خبر خواهم داد که بیایی و مرا نزد طبیب ببری. پسر گریه کرد و گفت: مادرم! در کودکی تو قبل از گرسنه شدن من، غذای مرا آماده می‌کردی؛ مگر منتظر می‌شدی که من گرسنه شوم و به تو بگویم گرسنه‌ام مرا غذا بده؟! و حتی اگر غذا نمی‌خوردم به زور مرا غذا می‌دادی. در کودکی لباس‌های مرا به زور از تن من بیرون می‌کردی و می‌شستی و مرا حمام می‌بردی، بدون این که من از تو بخواهم لباس مرا بشویی و حمام‌ام کنی. پس من چگونه تو را در حالت کسالت ببینم و منتظر باشم تو بر من بگویی مرا نزد طبیب ببر؟! مادرم! گمان نکن حال من می‌خواهم شاهکاری کنم. اکنون در روز یک ساعت فقط در نزد تو حاضر می‌شوم و تو می‌گویی نیا، من راضی به زحمت تو بر تحمل این همه رنج راه نیستم. بدان در کودکی، تو هرگز به من سر نمی‌زدی بلکه همیشه کنارم بودی. پس چگونه سری نزنم به مادری که در کودکی‌ام به سر زدن من راضی نبود و همیشه مرا کنار خود و یا در برابر چشم خود نگه می‌داشت. از امام صادق (ع) در من لایحضره الفقیه در تفسیر آیه «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» آمده است: احسان بر والدین آن است که حق صحبت‌شان نیکو اداء کنی، و محترمانه سخن‌شان گویی و چنان در رفع حوائج‌شان درنگ نکنی که کرامت نفس خود بشکنند و نیازشان با تو بگویند. (مانند این جوان که وقتی مادرش بیمار شد منتظر نماند که مادرش کرامت خود را بشکند و از او تقاضای بردنش نزد طبیب را نماید) امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السَّلام می‌فرمایند: احسان آن است که قبل از درخواست صورت گیرد، و لاغیر فرار از ملامت و سرزنش کردنش است که انسان به کسی احسان و نیکی می‌کند. در من لایحضره الفقیه از نبی مکرم اسلام (ص) آمده است: ای علی! اگر برای صله ارحام، یک سال راه بروی تا برسی و برای احسان به والدین‌ات دو سال در راه باشی تا به والدین خود برسی، آن را حتما انجام بده!!! ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
✨﷽✨ ✅حرف‌هایت را از صافی رد کن ✍شخصی نزد همسایه‌اش رفت و گفت: گوش کن، می‌خواهم چیزی برایت تعریف کنم. دوستی به تازگی در مورد تو می‌گفت… 🔸همسایه حرف او را قطع کرد و گفت: قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذرانده‌ای یا نه؟ 🔹آن شخص گفت: کدام سه صافی؟ 🔸همسایه گفت: اول از میان صافی واقعیت. آیا مطمئنی چیزی که تعریف می‌کنی واقعیت دارد؟ 🔹شخص گفت: نه، من فقط آن را شنیده‌ام. شخصی آن را برایم تعریف کرده است. 🔸همسایه سری تکان داد و گفت: پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذرانده‌ای. یعنی چیزی را که می‌خواهی تعریف کنی، باعث خوشحالی‌ام می‌شود. 🔹گفت: دوست عزیز، فکر نکنم تو را خوشحال کند. 🔸همسایه گفت: بسیار خب، پس اگر مرا خوشحال نمی‌کند، حتما از صافی سوم یعنی فایده، رد شده است. آیا چیزی که می‌خواهی تعریف کنی، برایم مفید است و به دردم می‌خورد؟ 🔹شخص گفت: نه، به هیچ وجه! 🔸همسایه گفت: پس اگر این حرف، نه واقعیت دارد، نه خوشحال‌‌کننده است و نه مفید، آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی. ‌☘☘☘☘☘☘☘☘
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
ا🌹☘🍃🌹☘🌹✨ ا☘🍃✨🕊 ا🍃✨🕊 ا🌹🕊 ا☘ ا✨ ✨ 💠ثواب خانه داری💠 ❄در روایت است که: 💎أَيُّمَا امْرَأَةٍ رَفَعَتْ مِنْ بَيْتِ زَوْجِهَا شَيْئاً مِنْ مَوْضِعٍ إِلَى مَوْضِعٍ تُرِيدُ بِهِ صَلَاحاً نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهَا وَ مَنْ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ لَمْ يُعَذِّبْهُ 📚 (صدوق امالی، ص ۴۱۱)؛ 💎هر زنی که در خانه شوهرش چیزی را از جایی به جای دیگری بگذارد به قصد اصلاح امور خانه، خداوند به او نظر می کند و کسی که خدا به او نظر کند عذاب نمی شود.» وقتی یک جابجایی کوچک چنین پاداش بزرگی دارد خوشا بحال آنان که به خاطر اصلاح امور خانه و برای رضای خداوند در خانه کار می کنند. راجع به آشپزی و انجام کارهای مربوط به همسر نیز از این روایات می توان استفاده کرد: 💎زنی که همسرش را سیراب کند به جرعه آبی ثواب عبادت یک سال نماز و روزه و شب زنده داری برایش باشد و برای هر شربتی که به شوهرش داده خدا شهری در بهشت برای او بنا کند و شصت گناه او را بیامرزد. 📚ارشاد القلوب الی الصواب، ج1،ص ۱۷۵ ☘ 🌹🕊 🍃✨🕊 ☘🍃✨🕊 🌹☘🍃🌹☘🌹✨
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• یتیم نوازی بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم   پسر بچه اى نزد پيامبر آمد و گفت : اى پيامبر خدا پدرم از دنيا رفته و خواهر و مادر هم دارم ، آنچه خداوند به شما عنايت فرموده به ما كمك كن .  پيامبر به بلال فرمود: برو به خانه ما گردش كن هر چه غذا پيدا كردى بياور.  بلال به حجره هايى كه مربوط به پيامبر صلى الله عليه و آله بود آمد و پس از جستجو 21 خرما پيدا كرد و به خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آورد.  پيامبر به آن پسر فرمود: هفت عدد آن مال خودت ، هفت عدد مال خواهرت و هفت عدد مال مادرت باشد.  در اين هنگام يكى از اصحاب بنام معاذ دست نوازش بر سر آن يتيم كشيد و گفت : خداوند تو را از يتيمى بيرون آورد و جانشين پدرت سازد!  پيامبر به معاذ فرمود: محبت تو نسبت به اين يتيم را ديدم ، بدان كه هر كس ‍ يتيمى را سرپرستى كند و دست نوازش به سر او بكشد، خداوند به هر موئى كه زير دست او مى گذرد، پاداش شايسته اى به او مى دهد و گناهى از گناهان او را محو مى سازد و مقام او را بالا مى برد.  📚کتاب 100موضوع500داستان نوشته ی سید علی اکبر صداقت اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم    امام على عليه السلام :  هيچ مرد و زن مؤمنى نيست كه دست محبت بر سر يتيمى بگذارد، مگر اين كه خداوند به اندازه هر تار مويى كه بر آن دست كشيده است ثوابى برايش بنويسد.  📚بحارالأنوار، ج75، ص4، •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
🔲🔳🔳🔳🔳 🔲◾️▪️ امروز ۱۵ شوال / جنگ احد و شهادت حضرت حمزه (ع)/عبرت تاریخی... ♦️ در سال 3 ه‍ در روز جنگ احد، حضرت حمزه سيد الشهداء و 69 نفر از مسلمانان به شهادت رسيدند. 📚 بحار الانوار: ج ٢٠، ص ١٨ ♦️ در اين جنگ مسلمانان هزار نفر بودند كه به نوشته عده اى سيصد نفر در بين راه برگشتند، و براى جنگ 700 نفر باقى ماند. كفار 3000 نفر بودند و 2000 نفر و 4000 نفر و 5000 نفر هم گفته اند. تعداد كشته هاى كفار 22 يا 23 يا 28 نفر، و تعداد شهدا 70 نفر بود. 📚 مسار الشيعه: ص ١٥ ♦️ در اين روز دندان و پيشانى پيامبر صلى الله عليه و آله را شكستند. 📚 بحار الانوار: ج ٢٠، ص ١٨ 🌹 فداكارى هاى حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در احد ♦️ در اين روز بر اثر فداكاری ها و شجاعت هايى كه اميرالمؤمنين عليه السلام در دفاع از وجود شريف خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله و حفاظت از آن حضرت نشان داد جراحت هاى زيادى بر بدن مباركش رسيد. اين در حالى بود كه ديگران فرار كرده بودند و پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: ياعلى! آيا مى شنوى كه از آسمان تو را مدح مى كنند. يكى از ملائكه به نام رضوان مى گويد: "لا سيف الا ذوالفقار و لافتى الا على"، امير المؤ منين عليه السلام مى فرمايد: از خوشحالى گريستم و خداوند سبحان را بر اين نعمت حمد كردم. 📚 ارشاد: ج ١، ص ٨٧ ♦️ در اين جنگ پيروزى در ابتداء از آن مسلمانان بود، ولى مقدارى كه به تعقيب دشمن رفتند و ميدان خالى شد، بازگشتند و مشغول جمع غنايم شدند و اكثر نگهبانان مخالفت دستور پيامبر صلى الله عليه و آله نمودند و محل نگهبانى خود را رها كردند و مانند بقيه مشغول جمع غنايم شدند. ♦️ خالد بن وليد كه از سر دسته هاى كفار در اين جنگ بود از همان قسمت با كفار حمله كردند تعداد اندكى از نگهبانان دره كه نرفته بودند شهيد شدند و كفار از پشت سر به مسلمانان حمله كردند. فراريان كفار هم تا اين وضع را ديدند بازگشتند و حمله به مسلمين شدت گرفت. جراحت هاى فراوانى بر بدن مبارك پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد و شيطان فرياد بر آورد كه محمد كشته شده است! مسلمانان با شنيدن اين ندا فرار كردند، و فقط چند نفرى از وجود مبارك پيامبر صلى الله عليه و آله محافظت مى كردند كه عبارت بودند از اميرالمؤمنين عليه السلام و ابودجانه كه شهيد شد و زنى به نام نسيبه و انس بن نضر كه تازه از مدينه رسيده بود. 🔳▪️🔳▪️🔳▪️🔳
◼️◼️◼️◼️ 🔲◾️▪️امروز ۱۵ شوال /شهادت حضرت عبدالعظيم عليه السلام ♦️ حضرت ابوالقاسم عبدالعظيم حسنى فرزند عبدالله بن على بن حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب عليهم السلام در سال 252 يا 255 ه‍ به شهادت رسیده اند. 📚 مستدرك سفينه البحار: ج ٦، ص ٦٦ ♦️ايشان از مشاهير علما و از ثقات و فضلاى محدثين است كه در زهد و ورع زبانزد خاص و عام بوده و از امام جواد و امام هادى عليهم السلام روايت نقل كرده است. 📚 سيل الرشاد الى اصحاب الامام الجواد عليه السلام: ص ١٥٧ ♦️كتاب خطب اميرالمؤمنين عليه السلام و كتاب اليوم و الليلة از آثار آن بزرگوار است. 📚 سيل الرشاد الى اصحاب الامام الجواد عليه السلام: ص ١٥٧ ♦️ جلالت و عظمت شأن آن بزرگوار از عرضه عقايدش خدمت امام زمانش ‍ حضرت هادى عليه السلام و تأييد آن حضرت درباره آنها به وضوح پيداست. ♦️ ايشان به طور ناشناس وارد رى شد و از ترس بنى عباس در ساربانان در خانه يكى از شيعيان زندگى مى كرد. 📚 سيل الرشاد الى اصحاب الامام الجواد عليه السلام: ص ١٥٧ ♦️تا هنگام وفات كسى متوجه نشد آن بزرگوار كيست، تا اينكه بعد از وفات خواستند آن بزرگوار را غسل دهند نوشته اى در لباس او يافتند كه نسب شريف خود را در آن نوشته بود. مرقد مطهرش در شهر رى مشهور است. ♦️ پدر آن حضرت عبدالله مشهور به "عبدالله قافه" است. "قافه" نام مكانى بود كه جناب عبدالله از طرف پدر بزرگش جناب حسن بن زيد حاكم آنجا بود. ♦️همسر حضرت عبدالعظيم، خديجه دختر قاسم بن حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب عليهم السلام است. 📚 رياحين الشريعه: ج ٤، ص ١٩٧ ♦️ بعضى امامزاده قاسم شمال تهران را پدر خديجه همسر حضرت عبد العظيم مى دانند. 📚 رياحين الشريعه: ج ٤، ص ١٩٧، ج ٥، ص ١٠٦ ♦️ دختر آن حضرت سلمى است كه حضرت عبدالعظيم عليه السلام او را به عقد محمد بن ابراهيم بن ابراهيم بن حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب عليهم السلام در آورده و ثمره اين ازدواج سه پسر به نام هاى عبدالله و حسن و احمد بود. 📚 رياحين الشريعه: ج ٤، ص ٣٣٢ ◼️◼️◼️◼️◼️
🔆 ✍ رضایت خدا در رضایت پدر و مادر است 🔹دو برادر، مادر پیر و بیماری داشتند. هر دو متقی و پرهیزکار بودند و عالم و عارف. 🔸با خود پیمان بستند که یکی خدمت خدا کند و دیگری در خدمت مادر بیمار باشد. 🔹برادری که پیمان بسته بود خدمت خدا کند به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد و آن دیگری در خانه ماند و به پرستاری از مادر پرداخت. 🔸چندی که گذشت برادر صومعه‌نشین مشهور عام و خاص شد و از اقصی نقاط دنیا، عالمان و عرفا و زهاد به دیدارش شتافتند و آن دیگری که خدمت مادر می‌کرد، فرصت هم‌نشینی و هم‌کلاسی با دوستان قدیم را نیز از دست داد و یک‌سره به امور مادر می‌پرداخت. 🔹برادر صومعه‌نشین کم‌کم به خود غره شد که خدمت من ارزشمندتر از خدمت برادر است، چراکه او در اختیار مخلوق است و من در خدمت خالق، و من از او برترم! 🔸همان شب که این کلام در خاطر او گذشت، پروردگار را در خواب دید که وی را خطاب کرد و گفت: برادر تو را آمرزیدم و تو را به حرمت او بخشیدم و از این پس تو را حکم کردم که در خدمت برادر باشی. 🔹عارف صومعه‌نشین اشک در چشمانش آمد و گفت: یا رب‌العالمین! من در خدمت تو بودم و او به خدمت مادر، چگونه است مرا در خدمت او می‌گماری و به حرمت او می‌بخشی، آنچه کرده‌ام مایه رضای تو نیست؟َ! 🔸ندا رسید: آنچه تو می‌کنی؛ ما از آن بی‌نیازیم ولکن مادرت از آنچه او می‌کند؛ بی‌نیاز نیست. تو خدمت بی‌نیاز می‌کنی و او خدمت نیازمند. بدین حرمت، مرتبت او را از تو فزونی بخشیدیم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
✨﷽✨ 🌼چند حدیث زیبا ✍آنکه مادرش را شاد کند، خدا را شاد کرده است؛ و آنکه مادرش را ناراحت کند، خدا را ناراحت نموده است. (نهج الفصاحه،ص760) هرگز.. هرگز.. حتی اگر به عدد ریگهای بیابان و قطره های باران در خدمت مادر باشی، حق یک روز مادر را هم بجا نیاورده‌ای. (مستدرک:15:204) کسی دوست دارد عمرش طولانی و روزی اش زیاد شود،‌ به پدر و مادر خود محبت کند. (کنزالعمال:16:475) دعای مادر از موانع اجابت دعا می‌گذرد. (مشکات الانوار:272) نگاه محبت آمیز فرزند به چهره‌ی پدر و مادر عبادت است. (بحار:74:80) بهشت زیر پای مادر است. (منتخب میزان:614) کسی که پیشانی مادر خود را ببوسد از آتش دورخ در امان است. (بحار؛8:191) پ.ن: تمام فرمول‌های موفقیت رو بریزید دور و به این فرمول عمل کنید تا توی زندگی به هر چی میخواین برسین => محبت به مادر... و دعای مادر... ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
علی حاتمی:👇👇👇 *از ما انتقاد می شود که* *شماها دارید از «رهبری آیت الله خامنه ای» بت می سازید!!!* *پاسخ ما اینست که: *فرض می کنیم حق با شماست، و ما دروغگو، مبالغه گر و بت ساز هستیم!!!!!* *سؤال اینست* آیا *آیت الله فاطمی نیا دروغگو است:* ( هر کس با این سید دشمنی کند عاقبت بخیر نمی شود)🥰 *آیت الله شوشتری دروغگوست:*( من سرباز کوچک رهبری هستم ایشان از مرسلین است)🥰 *آیت الله مصباح فرمود:* ملائکه برای ایشان و ‌به احترامشان دست به سینه می گذارند۰🥰 *آیت الله بهجت آن عارف بی بدیل:* (بنده ضمانت می کنم که شما توسط خواص اولیا مساعدت شوید).🥰 مگر *علامه حسن زاده آملی این عارف بی بدیل* دو زانو در مقابل رهبر انقلاب ننشست و‌ایشان را *«مولای من»* خطاب کرد۰🥰 👈 *آیا اینها برای کاسبی دنیا و هوای نفس اینکار را کرده و این مطالب را گفته اند؟!!* 👈 *آیت الله بهاالدینی در دیداری که با امام خامنه ای در منزل خود داشت، وقتی از او پرسیدند،👈آقای خامنه ای خدمت شما آمد،فرمودند👈بله خورشید (رهبر انقلاب) یک لحظه اینجا آمد و تابید و رفت۰* 🥰 واینکه ایشان رهبر انقلاب را قسم می دهند که بگذارند تا دستشان را ببوسند و *حضرت آقا ممانعت می کنند،* ایشان می فرمایند، می ترسم فردای قیامت، *مادرت زهرا گله کند،* 👈 *که فرزندم (رهبری) پیش شما آمد،او را تکریم نکردی۰*🥰 👈 *آیا حضرت آیة الله بهاالدینی این پیر عارف نورانی که جز خدا نمی دید و نمی گفت، در سن ۹۰ سالگی چرا باید دروغ بگوید۰👈چرا باید غلو کند.* 👈مگر انقلاب یا جمهوری اسلامی می توانست برای او چکاری انجام دهد که او‌ بخاطرش تملق رهبری را بکند. این مجسمه ی تقوا که در ورع و وارستگی بی نظیر بود و *یار غار امام ره بود* مگر جز آن گلیم کهنه و‌آن نان و‌ چای و پنیر،چیز دیگری از این دنیا می خواست که *مجیز رهبری را بگوید.* *پوتین مسیحی رئیس جمهور روسیه* که سران دنیا را به هیچ حساب نمی کند، مگر در مورد امام خامنه ای نگفت: *من چهرهٔ مسیح را که در انجیل خوانده ام در چهره ی رهبر عالی ایران می بینم.* *نخست وزیر ژاپن بعد از ملاقات با رهبری که نامه ترامپ را برگرداند،* وقتی از او پرسیدند،در ملاقات با رهبر عالی ایران چه دیدید،گفت: *اگر ما هم یک چنین رهبری داشتیم،آمریکا را از کشورمان بیرون می کردیم۰*🤔 *از خدا بترسید و کفران نعمت مکنید۰* *از امام زمان علیه السلام حیا کنید و نائب او را نادیده مگیرید و همه حرفی نزنید۰*🤫🫢 👈 *شکر نعمت وجود رهبری آنست که از خدا بخاطر چنین رهبری الهی تشکر کنیم و بخواهیم که ایشان را تا ظهور حضرت ولی عصر عج و حتی پس از ظهور برای ما حفظ کند.👈مبادا مثل قوم بنی اسرائیل شویم که کفران نعمت کردند و بدون رهبر مانده و پایمال مستکبران زمان خود شدند، 👈ماهم خدای ناکرده، دچار خطای آنها بشویم که این بدترین خسارت است.* 👈 *آیا آنچه اینها گفتند چیزی جز حقیقت و از روی بصیرت و‌ چشم باطن بین است.* 👈 *آنها نور خدا و ولایت را در باطن رهبر انقلاب دیده اند و می بینند و به تکریم او، این ذریهٔ حضرت رسول ص، فاطمهٔ زهراء س و سید الشهداء ع پرداخته و تعظیم او می کنند.* 🌺 *امام خامنه ای، نائب برحق حضرت حجت سلام الله علیه در عصر غیبت کبری است، تبعیت از ایشان و احترام به وی، احترام و تبعیت از حضرت ولیعصر عج و خدای تبارک و تعالی است.*🌺 تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات🌹 # جهادی ام ☘️☘️
🔆💠🔅💠🔅 لقمان حکیم و میوه تلخ بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم   لقمان حکیم خواجه اى داشت نیکبخت و نجیب، و لقمان در هر صبح و شام و حضر و سفر در خدمت او بود. روزى با خواجه خود نشسته بود که باغبان ظرفى پر از میوه بر سر سفره خواجه مهربان چند عدد میوه به لقمان تعارف کرد و لقمان با منت و نشاط آنها را گرفت و مشغول خوردن شد. هر یک را که میل مى کرد آثار خشنودى و نشاط بیشترى در چهره خود نشان مى داد به حدى که خواجه را به هوس انداخت تا چند عدد از آن میوه تناول کند. پس دست برد و یکى را برداشت، ولى به محض اینکه در دهان گذاشت از تلخى آن چهره وى درهم شد. آن را گذاشت و یکى دیگر برداشت، اما این هم تلخ تر از اولى بود. چند تا از آنها را به همین گونه امتحان کرد، یکى را از دیگرى تلخ تر دید! در شگفت آمد و گفت: لقمان ! تو چگونه این میوه ها را مانند قند و عسل خوردى و خم به ابرو نیاوردى ! لقمان گفت: من سالهاست که از میوه هاي شیرین باغ می خورم با یک بار میوه تلخ خوردن روى درهم کشم و خاطر شما را بیازارم. گفت لقمان: سالهاى بس دراز من شکرها خوردم از دستت به ناز گر یکى تلخى از آن دستان چشم کى روا باشد که رو درهم کشم کام من شیرین از آن کف سالهاست لحظه اى هم تلخ اگر باشد رواست برگرفته از کتاب قصه های طاقدیس / ملا احمد نراقی 🔆💠🔅💠🔅🔆💠🔅💠🔅
🌿🌿🌿🌾🌿🌿🌿 شب عروسي (صبر)  بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم     سبط الشيخ نقل كردند : كه يكي از شيوخ عرب كه رييس قبيله اطراف بغداد بود تصميم مي گيرد براي ازدواج پسرش دختري از بستگانش را خواستگاري نمايند ، و رسم آنها چنين بود كه در يك شب مجلس عقد و زفاف را انجام مي دادند .  در شب معين وسايل پذيرايي و اطعام و جشن را مهيا نمودند ، و مرجع تقليد عرب حاج شيخ مهدي خالصي را هم براي انجام عقد دعوت كردند . سپس عده اي از جوانان به دنبال داماد مي روند تا او را با تشريفات مخصوص ، براي مجلس عقد بياورند . در راه طبق مرسوم تير هوايي مي انداختند ، در اين بين ، جوان سيدي تفنگ پر بدست ، تيرش سهوا خالي مي شود و به سينه داماد مي خورد و داماد كشته مي گردد .  سيد جوان فرار مي كند ، جريان را به پدر مي گويند ، مرحوم شيخ مهدي خالصي ، پدر را امر به صبر مي كند و مي فرمايد : آيا مي داني رسول خدا بر همه ما حق بسيار بزرگي دارد و همه ما نيازمند شفاعت او هستيم ، اين جوان عمدا چنين نكرد ، بلكه به قضا و قدر تيرش به فرزندت رسيده و او از دنيا رفته است ، اين سيد را بخاطر جدش عفو كن و در اين مصيبت صبر نما تا خدا صابرين را به تو بدهد . !  پدر داماد از اندرزهاي شيخ ساكت مي شود و فكر مي كند و سپس مي گويد : اينهمه ميهمان داريم مجلس عيش مبدل به عزا شده براي تكميل حق پيامبر آن جوان سيد را بياوريد و بجاي پسرم دختر را براي او عقد نماييد و به حجله ببريد .  شيخ او را تحسين مي كند؛ بعد بدنبال سيد مي روند و مي گويند قصد دارند به جاي پسر رييس قبيله دختر را برايت عقد كنند . او باور نمي كند ، خيال مي كند مي خواهند به اين بهانه او را ببرند و بكشند .  در همان شب شيخ دختر را براي سيد جوان قاتل عقد و مجلس تشكيل مي دهند ، فردا هم جنازه پسر را دفن مي كنند   داستانهاي شگفت ص 255   🌿🌿🌿🌾🌿🌿🌿🌾🌿🌿🌿