eitaa logo
هیئت دارالشهدا | کرج
1.5هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
20 فایل
❖ ﷽ ❖ *كـانـال اطلاع رساني هیئت دارالشهدا* «گـلــزار شهــداء چـهــارصد‌ دستگـاه‌کــرج» مَـحْفِلْ‌هـفـتگـی : پنجشـنبه‌هـا‌ساعت۲۰:۳۰ حسینیــه گلـزار شهـداء چهـارصددستگـاه ارتباط با ادمین @Daroshohada1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺خاطره از شهید حاج حسین خرازی🌺 از کنار آشپزخانه رد می شدم. دیدم همه این طرف آن طرف می دوند ظرفها را می شویند. گونی های برنج را بالا و پایین می کنند. گفتم « چه خبره این جا ؟ » یکی کف آش پزخانه را می شست. گفت « برو. برو. الآن وقتش نیس. » گفتم «وقت چی نیس؟ » توی دژبانی، همه چیز برق می زد. از در و دیوار تا پوتین ها و لباس ها.شلوارها گتر کرده. لباس ها تمیز، مرتب. از صبح راه افتاده بود برای بازدید واحدها. همه این طرف آن طرف می دویدند. ده ماه بود ازش خبری نداشتیم. مادرش می گفت« خرازی ! پاشو برو ببین چی شد این بچه ؟ زنده س ؟ مرده س؟» می گفتم«کجا برم دنبالش آخه ؟ کار و زندگی دارم خانوم. جبهه یه وجب دو وجب نیس.از کجا پیداش کنم؟» رفته بودیم نماز جمعه. حاج آقا آخر خطبه ها گفت حسین خرازی را دعا کنید.آمدم خانه. به مادرش گفتم.گفت« حسین ما رو می گفت؟ » گفتم « چی شده که امام جمعه هم می شناسدش؟» نمی دانستیم فرمانده لشکر اصفهان است. داییش تلفن کرد گفت «حسین تیکه پاره رو تخت بیمارستان افتاده، شما همین طور نشسته ین؟» گفتم «نه. خودش تلفن کرد. گفت دستش یه خراش کوچیک برداشته پانسمان می کنه می آد. گفت شما نمی خواد بیاین. خیلی هم سرحال بود.» گفت « چی رو پانسمان می کنه؟ دستش قطع شده. » هان شب رفتیم یزد، بیمارستان. به دستش نگاه می کردم.گفتم «خراش کوچیک! » خندید. گفت « دستم قطع شده، سرم که قطع نشده.» @Daroshohada | هیئت دارالشهداء کرج
اسفند عجب ماهی است... آغازش با حمید ،اواسطش با ابراهیم و پایانش با مهدی.... @Daroshohada | هیئت دارالشهداء کرج