شعری بخوان به لهجه ی باران برای من
با گویش قشنگ خراسان برای من
حرفی بزن دوباره دلم تنگ گفت و گوست
ای بهتر از شکوه بهاران برای من
چون قایقی که گم شده در اضطراب باد
چیزی نمانده تا خط پایان برای من
هرگز کسی شبیه تو پیدا نمی شود
آری میان این همه انسان برای من
آغوش گرم توست شروع دوباره ای
پایان روز های زمستان برای من
شعری بخوان که حال دلم را عوض کنی
آسوده تر شود غم زندان برای من
محمد درّودی
@darroudishaer
هدایت شده از فرمانداری شهرستان زبرخان
37.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غرفه کتاب شعر....
با حضور درودی از شاعران گرانقدر دیار سلسلة الذهب
شنبه ۱۷ شهریور
🔊 روابط عمومی فرمانداری شهرستان زبرخان
🔸ایتا:
https://eitaa.com/farmandari_zebarkhan
🎬آپارات:
https://www.aparat.com/Farmandari_Zebarkhan
باید این فاصله یک روز به پایان برسد
درد این آدم دل خسته به درمان برسد
برسد آنکه مرا مرهم جان خواهد شد
سرِ شوریده ی ما نیز به سامان برسد
رخت بر بندد از این خانه غم تنهایی
خبر از یوسف گم گشته به کنعان برسد
چه ترافیک شود کلِّ خیابان هایش
پای معشوقه ی ما گر که به تهران برسد
مست خواهد شد از این کوچه اگر رد بشوی
هر کسی پا قدمش تا سر ایوان برسد
آن نسیمی که سر موی تو را شانه زده
کاش یک روز به درّود خراسان برسد
محمد درّودی
@darroudishaer
گفتیم بیا ، نیامدی هم غم نیست
زیرا که توقع شما هم کم نیست
دربین جماعتی که من می بینم
آن سیصد و سیزده نفر آدم نیست
محمد درّودی
@darroudishaer
شرمنده اگر اهل ریاییم آقا
گفتیم که عاشق شماییم آقا
آری به خدا زمانه برعکس شده
تو منتظری که ما بیاییم آقا
محمد درّودی
https://eitaa.com/darroudishaer
یک لحظه مباد در دلم شک باشد
جز نام تو نام دیگری حک باشد
ای منجی مردمان عالم از غم
آغاز امامتت مبارک باشد
محمد درّودی
https://eitaa.com/darroudishaer
از حُسن شما به این و آن باید گفت
با شور و امید و هیجان باید گفت
آغاز ولایت تو را مهدی جان ( عج )
تبریک به مردم جهان باید گفت
محمد درّودی
https://eitaa.com/darroudishaer
از بس که پیشت کرده اند از ما سخن چینی
ما را میان خیلِ عشاقت نمی بینی
با هم اگر چه اختلاف فاحشی داریم
اما برایم تا همیشه خوب و شیرینی
من عاشق جغرافیای جسم تو هستم
تو عاشق فقه و اصول و منطق و دینی
گفتم که شعری عاشقانه گفته ام بانو
گفتی برای من بخوان اشعار آیینی
یادت چنان در سینه ی ما می نشیند که
چون استکانی که نشسته در دل سینی
من عاقبت در راه تو جان می دهم یک شب
ما را روایت می کند یک روز آوینی
محمد درّودی
https://eitaa.com/darroudishaer
4_5789898863158495362.mp3
6.2M
آشفته تر از حال این دیوانه حالی نیست
حال مرا دیگر نمی پرسی ؟ ملالی نیست
دنیا همیشه با دلم تاریک تا کرده ست
دیگر غروب کوچه ی ما پرتقالی نیست
حس میکنم گاهی شبیه فرش کاشانم
پا خورده تر از من کسی در این حوالی نیست
هر روز با ابیات نو سر می رسم هر چند
این ضجه ها در گوش تو جز قیل و قالی نیست
بر گونه هایم می نشانم نقش دریا را
بگذر تو هم از ( آبِ روی ) من خیالی نیست
دنیا همین بوده ست و خواهد بود می بینی
روزی به یاد من بیفتی که مجالی نیست
محمد_درّودی
https://eitaa.com/darroudishaer
10.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 روایت عبور ناجی زائران کربلا از #سیمخاردار_نفس
🔹جلال اسدی، خادم فداکار بجنوردی در ماجرای آتشسوزی هتلی در کربلا ناجی ۱۵۰ نفر از زائران شد اما خودش جانش را از دست داد.
هر که با تو خو بگیرد می شود محبوب خلق
نوکرت دارد شرف بر هر چه آقا زاده ای
خوشا به سعادت این شهید عزیز 🌹🌹🌹🌹🌹