و اینکه مدتی هم هست که با دوست عزیزم جناب آقای عارفی مهر که در گروه افتخار حضورشون نصیب حقیر شده و از شاعران خوب و بنام شهرستان کاشمر هستند برای حضور در برنامه بلا به دور در شبکه سلامت آماده می شدیم و خدا رو شکر اولین آیتم از برنامه ی ما ضبط شده که ان شا ء الله هفته ی آینده در سه قسمت ۴۰ دقیقه ای پخش خواهد شد حضور در این برنامه برای حقیر تجربه ای خوب و بسیار ارزشمند بود هر چند که در برابر تیم مقابل نتیجه ی کمتری به دست آوردیم

قسمت هایی از اشعار این آیتم ها رو با شما عزیزان به اشتراک میگذارم

آیتم تشویق کودکان به استفاده کمتر از تلفن همراه سلام ای کودک شیرین بیانم عزیزم ، نازنینم ، مهربانم بیا بنشین که پندی دارم ای گل حکایت های قندی دارم ای گل تو باید کودکی باهوش باشی برای پند بابا گوش باشی نگیری حرف بابا را به بازی مشو درگیر دنیای مجازی که دنیا واقعیت دارد ای گل که این غفلت مصیبت دارد ای گل مسلح تا به دندان است گوشی درونش مثل زندان است گوشی همین گوشی که داری توی دستت دمی غفلت کنی داده شکستت اگر چه حسن هایی نیز دارد درونش نکته هایی ریز دارد ولی او دشمن روح و روان است اگر چه اختراعی پر توان است محمد درّودی

آیتم نامه ای به معلم کلاس پنجم سلام و عرض ادب خدمت معلم عزیزم البته تمام معلم ها عزیز هستند اما گاهی چیزهایی از بعضی معلم ها می آموزیم که هرگز فراموش شدنی نیست مثلا معلم کلاس پنجم من تا حالا به این فکر کرده اید که چگونه می شود یک انسان را از گوش هایش گرفت و از زمین بلند کرد بی آنکه گوشش کنده شود واقعا مگر گوش چقدر میتواند وزن را تحمل کند من تا قبل از آن از قدرت بالای گوش هایم بی اطلاع بودم اما بیشتر از این ناراحتم که چرا نام معلم من در بین کاشفان جهان قرار ندارد مثلا کسی که با افتادن سیبی جاذبه را کشف کرد مگر چقدر زحمت کشیده بود او فقط نظاره گر بود و سیب خودش افتاد در صورتی که معلم من برای چنین اکتشافی زور زیادی را متحمل شده است یا اینکه معلم من بیشتر درآمدش را خرج تربیت دانش آموزان می کرد و مانند برق کاری که با الکتریکی ها قرار داد دارد هر روز برای خرید کابل برق مراجعه می کرد تا بتواند با آن دستان ما را نوازش کند و هیچ وقت از سرقت این کابل ها توسط ما نا امید نمی شد و همین امر باعث شده که بچه های زمان ما از روی عادت به سرقت کابل روی بیاورند و هراز گاهی از اخبار می شنویم که سارقان کابل های فلان خیابان را به سرقت بردند جالبتر از همه این بود که والدین ما انگاره با قصاب محله برای آموزش فرزندانشان قرار داد بسته بودند و هر وقت که از سر ناچاری گذارشان به مدرسه می افتاد به معلم ها می گفتند این فرزند ماست گوشتش از شما استخوانش از ما... بنده هم‌ به همین منظور شعری را با گویش شیرین خودمان تقدیم معلم عزیزم می کنم باشد که مرا ببخشد نمدنوم قشنگیای او روزگار یادت میه مون او همه بچه چهره ی مار یادت میه هی مگوفتی کی بید درساته ر خوب بخنن مملکت با شما ها مره تیار یادت میه رستی معذرت میوم ول بگوم کار مو بیک حرفای زشت روی تخته سیار یادت میه یک روزه رو صندلی نشستی و جوف پا زیی مختگه ی رو صندلی دایک خچار یادت میه آخ چی ذَوقِ مکیدوم ماشینتَ پنچَل مکیدوم کی حالت گروفته رَ وخت نهار ، یادت میه همه ی او شکلکای رو پنجره کار مو بو وقته کی رو شیشه ها بیک بخار ، یادت میه شر بیمو همشه در فکر بعری بییم هی مگوفتی بابات برو بیار یادت میه بس کی کفریت مکیدِم د مون کلاس داغ مکیدی مکشی یی رو سر ما همش هوار یادت میه جیغ مزیی کی بگیر دستاته یک کم و بالا چن تای بری کارات شوله باخار یادت میه توم خداییش بری مو کم نزاشتی هچ محل صفراره د کارنامم کیردی قطار یادت میه حرفامه زیوم مگر تو هوم موره حلال کنی اگه کی هنوز موی ب دست و پار یادت میه خدا نگهدارت باشد معلم عزیزم

مانده ام امشب چرا هی جام می آید به دست هی کتاب کهنه ی خیام می آید به دست گشته سقف آرزو هایم چنان کوتاه که دست را بالا بگیری بام می آید به دست ساده لوحی را ببین گفتم که بعد از مدتی از لب گوهر فشانش کام می آید به دست فکر می کردم کسی جز ما ندارد زیر سر خوش خیالی از خیال خام می آید به دست بار خود را بست و از این کوچه رفت و هم چنان درد عشقش در پس ایام می آید به دست در میان بیت بیت شعرهایم بعد او تلخی یک عشق نافرجام می آید به دست محمد درّودی https://eitaa.com/darroudishaer

با کمال افتخار امشب از طریق شبکه سلامت میهمان خانه های گرمتان خواهم بود با برنامه خوب بلا به دور پخش ساعت ۲۳ و تکرار ساعت ۱۹ روز بعد پخش اولین مرحله از گروه تیت و پر و گروه داداشیا امیدوارم که لحظات خوبی برای دوستان علاقه مند به شعر رقم بخوره .

معرفی گروه های شرکت کننده

خودپرداز