هدایت شده از "هِـیْـئَـتِ اَنـْصـاٰر اَلـزَّهـْرا(س)"
#درتلاطمهمدلی
#ایرانهمدل | #طلایسرخ
چند روزی بود که خبر هایی عجیب از وقایعی که در جهان در حال رخ دادن بود ذهنم را به خود درگیر کرده بود ، تا به دیروز این خبر هارا می شنیدیم و ساده و بی اعتنا از کنارشان عبور میکردیم اما حال انگار که به خود آمده بودیم که بفهمیم دشمن فقط یک واژه و لفظ نیست بلکه دشمن در چند قدمی خاک ماست ، پس با خود فکر کردیم که چه کنیم تا ماهم کمکی در این مسیر کرده باشیم ،
هرکس مشغول به کاری بود تا به نوبه خود جبهه حق را علیه باطل یاری کند، یکی برای سربازان در روز های سرد سال شال و کلاه میبافت ، دیگری از اموالش انفاق میکرد ، و ما به این فکر افتادیم که حال که فصل زعفران است چرا نتوانیم از طریق پاک کردن زعفران ، دست مزد آن را هدیه به مردم لبنان کنیم؟
پس در مکان امامزاده شهرمان دور هم جمع شدیم و غرق در کار بودیم که یکباره افرادی که مشخص بود ایرانی نیستند وارد شدند؛ به سمتشان رفتیم و گرم سلام و احوال پرسی بودیم که در این میان متوجه شدیم که آنان به قصد زیارت حرم خورشید ایران، آقا امام رضا علیهالسلام به مشهد مشرف شده و پس از تعاریفی که از شهر ما شنیده بودند برای تفریح و زیارت به اینجا مشرف شده بودند.
و در حالی که از اقدام عجیب ما کنجکاو شده بودند، در مورد کاری که با گلها انجام میشد پرس و جو کردند. وقتی متوجه اصل ماجرا و هدف ما از این کار شدند، با نهایت اخلاص و دلسوزی، کنار ما نشسته و مشغول پاک کردن گل های زعفران شدند و در انتها نیز موقع خداحافظی، مبلغ ۲۵ دلار جهت کمک به جبهه مقاومت هدیه نمودند. (مهمانان عزیز ما، اهل کشور بحرین بودند.)
و چه بسیار افرادی پیدا میشوند که دل هایشان دریایی از محبت و عطوفت است و دوست دارند به همنوعان خود که به گرفتاری دچار گردیده اند کمکی برسانند و آنان را یاری کنند
و من ناخودآگاه یاد این بیت شعر افتادم:
فـرقـی نمیکـند ز کـدامـیـن قبیلهایم
در زیر خیمهاش همه یک خانوادهایم
🔺 سـتادنـمـازجـمـعـهشـهـردررود
🔺 هــیــئــتانــصارالـزّهـــرا(س)
@darrud_namaz_jumeh
@darrud_ansar_zahra
صَلّی اللّٰهُ عَلَیْکَ یٰا اباعَبْدِاللّٰه
خوشبخت کسی که با غمت پیر شود
با چای نبات تو نمک گیر شود
در مجلس روضه ی شما بنشیند
تا زندگی اش دچار تغییر شود
محمد درّودی
https://eitaa.com/darroudishaer
فهمید جهان حس سخن ور شدنم را
از حال خوشم این همه بهتر شدنم را
چون قطره که شد متصل حضرت دریا
ممنون تو ام با تو برابر شدنم را
هر جا که خطا رفتم و شرمنده شدم باز
بخشید خداوند سبکسر شدنم را
با گریه نشستم سر سجاده به صحبت
فهمید دلم حس سبکتر شدنم را
مدیون عبادات پدر مادر خویشم
امروز چنین عاشق این در شدنم را
ای کاش نسیم سحر آن لحظه که با خویش
پیچاند در این شهر کبوتر شدنم را
تقدیم نمایم به در خانه ی معبود
در راه خودش لاله ی پرپر شدنم را
محمد درّودی
https://eitaa.com/darroudishaer
هدایت شده از "هِـیْـئَـتِ اَنـْصـاٰر اَلـزَّهـْرا(س)"
28.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماوا | #نـَـحـْـنُاَنـْـصـارُاَلـزَّهـْـرا(س)
ماندهست پشت در بهگمانم زنیجوان
داردبهارزندگـــیاشمیشـــود خـــزان
زهرا(س)کهبودهعلتخلقهمهجهان
حالاشبیهیاسکبودیســـتنیمهجان
بایددوبــارهبغــضخـودشرا فـروبرد
مردیکهداشتتکیهبهدستانشآسمان
آمد نشست پیش دو چشم کبوداو
آمد نشست محضر بانوی قد کمان
حرفیبزن،کهبغضعلـــیوانمیشود
ای جان من فـدای تـو بانوی مهربان
چیزی بگـو کـه باعث آرامشــم شـوی
اصلابگوکهمحسنمانمیخوردتکان؟
پاشو،دوباره چــادر گلــدار سر بگیر
چیزینماندهاســـتبههنگـامهیاذان
داری برای رفتنت آماده میشوی؟
جان علی قسم که برای علی بمان
مردیتمام هستیاش آتش گرفتهاست
عجلعلیظهورکیاصاحبالزمان(عج)
هرجاکههســــتچـــادرآتــشگرفتهای
یعنی هنوز پای یزیدیســـــت در میان
میخوانم ازکبودیلبهایتوحسین(ع)
ربطاست بین چوب درو چوبخیزران
آری ، هنـــوز بعد هـــــزاران هـــــزار روز
چایـــــی روضـــــهی تو نیفتاده از دهان
🎙مـحــمــددرّودی
🔺 هـیـئـت اَنـْصارالـزَّهـْرا سلاماللّهعلیها
@darrud_ansar_zahra
@darroudishaer
با حال خراب و خسته بر می گردد
با بال و پر شکسته بر می گردد
آن کس که مرا ترک کند یک روزی
با یک چمدان بسته بر می گردد
محمد درّودی
@darroudishaer
السلام علیک یا فاطمه الزهرا یا صدیقه الشهیده (سلام الله علیها)
این روز ها مولای ما یاور ندارد
حال دل او را کسی باور ندارد
از ساعتی که پشت در می سوخت زهرا(س)
دنیا گمانم لحظه ای بد تر ندارد
آتش زدند این خانه را از روی کینه
آنگونه ای که خانه دیگر در ندارد
جان را فدا کرده علی (ع) ایمن بماند
زهرا به جز این مقصدی دیگر ندارد
مولا اگر چه مرد میدان های جنگ است
دنیا بجز او فاتح خیبر ندارد
اما غم زهرا ببین با او چه کرده
می ترسم از این غم علی (ع) سر بر ندارد
یعنی کسی آنجا نبوده تا بگوید
نامردمان این کارتان آخر ندارد
شکر خدا ما نوکر این خاندانیم
شیعه از اینجا مامنی بهتر ندارد
آن کس که مهر فاطمه در سینه دارد
دیگر هراس از وادی محشر ندارد
تا لحظه ی آخر به فکر دیگران است
دنیا شبیه حضرت مادر ندارد
محمد درّودی
https://eitaa.com/darroudishaer
زمان:
حجم:
641.8K
شعر .محمد درّودی
اجرا آنلاین م.ج
کاش می شد آدمی راه ولا را می شناخت
پیش از آن که فرق بین دست و پا را می شناخت
مانده ام حتی من از شکل تجسم کردنش
وضع دنیا را اگر ، اسلام ما را می شناخت
گر نبودی مانده ام که عاجزی مانند من
با کدامین معجزه باید خدا را می شناخت
هم نشینی با شما عزت به خاک و سنگ داد
ور نه دنیا از کجا غار حرا را می شناخت
سجده می کرد از ادب بر هر چه آدم زاده ای
روز آغازین اگر شیطان شما را می شناخت
حال مردم را که می بینم به لب دارم سخن
کاش دنیا دین پاک مصطفی (ص) را می شناخت
پی به مظلومیّت آل عبا می برد خلق
گر به قدر جرعه ای کربُ بلا را می شناخت
محمد درّودی
https://eitaa.com/darroudishaer
هدایت شده از سروده های محمد درّودی
امروز اگر چه اشک غم می ریزیم
از داغ شهیدان وطن لبریزیم
والله اثر نماند از اسرائیل
روزی که به امر رهبری برخیزیم
محمد درّودی
https://eitaa.com/darroudishaer
سنگینی صد بغضِ مانده در گلویم
ناگفته های سینه ام را کی بگویم
گاهی به روی نیزه می بینم سرم را
من کربلایی تازه دارم پیش رویم
هر شب شهیدی تازه دارم کنج سینه
خون از دل من می خورد ببر پتویم
دلتنگیِ شیری درون باغ وحشم
دلتنگ هر مرگی که دارد آرزویم
دلخسته ام از این فضایی که همیشه
سنجیده خواهد شد به نانم آبرویم
محمد درّودی
@darroudishaer
هدایت شده از سروده های محمد درّودی
کرده ست دلم هوای آدم برفی
خالی ست چقدر جای آدم برفی
بد جور دلم گرفته ای برف ببار
دل تنگ شدم برای آدم برفی
محمد درّودی
https://eitaa.com/darroudishaer
هر روز اگر به خانه اش سر بزنی
بر خاک درش گلاب قمصر بزنی
جبران دمی محبت او نشود
صد بوسه اگر به پای مادر بزنی
#محمددرّودی
#مادر
https://eitaa.com/darroudishaer
ترسم از آنکه در اعماق تنم جان باشد
آن زمانی که تو را میل رقیبان باشد
روز را باعطش یاد تو تا شب بکشم
شام من سخت تر از شام غریبان باشد
وا شود روسری ات پیش رقیبان آن وقت
حالم آشفته تر از موی پریشان باشد
من در اندیشه ی یک روز بهاری باشم
چار فصلم همگی فصل زمستان باشد
هیچ کس تاب نیارد دل بی تابم را
چاره ی خستگی ام کافه و قلیان باشد
بگذری از من و از کوچه ی ما وقتی که
نعش من روی سر و دست خیابان باشد
آن زمانی که تو را میل رقیبان باشد
ترسم از آنکه در اعماق تنم جان باشد
محمد درّودی
https://eitaa.com/darroudishaer