eitaa logo
"هِـیْـئَـتِ اَنـْصـاٰراَلـزَّهـْرا(س)"
416 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
513 ویدیو
33 فایل
💠 بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحیم 💠 ♦️ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاٰ اَباَعَبْدِاَللَّه اَلْحُسَیْن ♦️ 💠 هِـیْـئَـتِ اَنـْصاٰرالـزَّهـْرا(س) شهر دررود 💠 🔺 جهت ارتباط با ادمین: @A_ansarzahra
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. | 💠 ضمن‌‌عرض‌تبریک به‌مناسبت هفته‌دفاع‌مقدس 🔺 به استحضار اعضاء محترم می‌رساند، باتوجه به برگزاری مراسم "آبرو محلّه" ویژه هفته دفاع‌مقدس، امشب مراسم هیئت برگزار نخواهد شد. 🔺 مراسم بعدی هیئت: 🔺جمعه‌شب، ۱۳ مهرماه ۱۴۰۳ 🔺 هـیـئـت اَنـْـصـارالـزَّهــْـرا(س) @darrud_ansar_zahra
. | | 💠 مــراســم "آبـــروی‌ مــحــلـه‌ مـــا" 💠 یــادواره‌شـهـدای‌خـیـابـان‌ســپــاه 🗓️ جمعه‌شب، ۰۶ مـهـرمـاه، بعداز نماز مغرب‌وعشا 📎 خیابان‌سپاه _ سپاه ‌۳ _ منزل‌شهید‌پورموسوی 🔺 ناحـیـه‌مـقـاومـت‌بـسـیـج‌ شـهـرستان‌زبـرخـان 🔺 حوزه‌مقاومت‌بـسـیـج‌حضرت‌ثامن‌الائمه‌(ع) 🔺 ستادنمازجمعه _ پایگاه‌های‌مقاومت‌بسیج 🔺 هـیـئـت اَنـْصارالـزَّهـْرا‌ سلام‌اللّه‌علیها @darrud_ansar_zahra
15.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | 💠 دائـم‌ تـو مسیر مــزارشـهـدا موندم... 🎙️ بـانـوای: کربلایی‌سیدحسین‌سلیمانی 🔺 هـیـئـت اَنـْصارالـزَّهـْرا‌ سلام‌اللّه‌علیها @darrud_ansar_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| | 📎 کفش‌ها را پا کرد و کمی توی اتاق راه رفت. گفتم: مبارکه مامان دیگه اون کهنه‌ها رو نپوش» به ثانیه نکشید خنده روی لبهایش ماسید. گفت: «مامان دست‌شما درد نکنه و کفش‌ها را از پایش درآورد و گذاشت گوشه‌ی اتاق. مات و مبهوت سرم‌را خم کردم، بلکه از چشم‌هایش بخوانم توی فکرش چه میگذرد، نتوانستم، بهانه‌آوردم اگر رنگش را دوست ندارد با هم برویم و عوضش کنیم، لب ورچید و گفت: «نه خیلی هم خوبه» گفتم: «خب بگو چی‌شده مادر» چشمهایش‌را دوخت به قالی و گفت: «یاد دوستم افتادم. وقتی راه می‌ریم کتونی‌هاش این‌قدر پاره‌ان که ته کفش جدا میشه ازش، بابا ندارن» یخ‌کردم. اولین جمله‌ای‌را که به فکرم میرسید ،گفتم: « این‌که غصه نداره محمدم ،خیلیم خوبه که به‌فکر رفیقتی، خب اون کتونی قبلی‌هاتو ببر بده بهش». چشمش‌را از قالی گرفت و دوخت به من. صدايش، لحن سوال‌کردنش حتی دو دو زدن مردمک چشم‌هایش هنوزم یادم مانده، غصه‌دار نگاهم کرد. ابروهایش زاویه‌دار شدند با صداقتی که نه تهش میرسید به جایی که میدانستم از من پرسید «خدا راضیه؟ » 🔺 هیئت انــصارالـزّهـــرا(س) @darrud_ansar_zahra
| | 📎 اولین اعزام محمد توی پاییز بود. یکی‌از همین روزهایی که تا چشم به هم میگذاری، شب می‌شود و حاج‌حبیب، مثل خیلی وقتهای‌دیگر قم نبود. جلوی در خانه ایستادم و قرآن‌را کمی بالا گرفتم، قد و بالایش چقدر بود مگر؟ از زیر قرآن ردش کردم، صدقه‌را گذاشتم کنار قرآن، کاسه آب‌را برداشتم و به محمد گفتم برود توی کوچه، پیراهن مردانه‌ی سفید رنگی تنش بود که روی سینه‌ی چپ و راستش جیب داشت، شلوار پلنگی و یک جفت کتانی کرم هم پایش بود. عکسش‌را دارم وسط‌صحن‌حرم روبه‌روی ایوان، آیینه ایستاده‌اند، کنار حوض دستهایش را پشت‌سرش قلاب‌کرده و سر شانه‌هایش‌را داده بالا، نرم توی دوربین نگاه می‌کند و هیچ بهش نمی‌آید که عازم جنگ باشد. از خداحافظی‌های پر سوز و گداز خوشم نمی‌آمد، مگر فقط بچه من بود که میرفت؟ یک نگاه به دور و برم کردم و دلم‌را سپردم دست خدا... سریع خداحافظی کردم و رفت.... 🔺 هیئت انــصارالـزّهـــرا(س) @darrud_ansar_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▫️اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. 🔺 هـیـئـت اَنـْـصـُارالـزَّهــْـرا(س) @darrud_ansar_zahra
⭕ أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ... 🔺 هـیـئـت اَنـْـصـُارالـزَّهــْـرا(س) @darrud_ansar_zahra
امشب دلم انبار باروت است آتش‌فشان داغ ‎ است افتاده یک‌سو شاخهٔ زیتون یک‌سو در آتش، ساقهٔ توت است تور عروس شرق، گلدوزی با دانه‌های سرخ یاقوت است مانند قایق‌های سرگردان جاری به هر سو خیل تابوت است‌ ای خطه‌ی زیبا! شکیبا باش جان جهانی با تو مبهوت است آیندهٔ لبنان و اسراییل چون قصهٔ طالوت و جالوت است این زخم چرکین، رو به نابودی‌ست این غدهٔ بدخیم، فرتوت است طاقت بیاور باز هم لبنان! دیگر زمان محو طاغوت است 🔺 هـیـئـت اَنـْـصـُارالـزَّهــْـرا(س) @darrud_ansar_zahra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا