🔖منبر کوتاه 🔖
📝#مکتوب
🔅 نسخه ناب اهلبیت علیهمالسلام برای یک زندگی با برکت
💕بمناسبت روز ازدواج
https://eitaa.com/dars_akhlaq114
🔖منبر کوتاه 🔖
📝#مکتوب
🔅 ۲۰ ویژگی شیعۀ واقعی از نگاه امام باقر علیهالسلام
https://eitaa.com/dars_akhlaq114
🔖منبر کوتاه 🔖
📝#مکتوب
🔅اعمال شب و روز عرفه
https://eitaa.com/dars_akhlaq114
🔖منبر کوتاه 🔖
📝#مکتوب
🔅اشک بر مصیبت حضرت مسلم عليهالسلام، مَحک ایمان هر مؤمن …
✅در روایت آمده است:
📌 روزی امیرالمؤمنین علی علیهالسلام از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پرسیدند: ای رسول الله! آیا شما برادرم عقیل را دوست دارید؟ فرمود: آری والله او را به دو جهت دوست میدارم. یکی به خاطر خودش و دیگر به خاطر اینکه ابوطالب او را دوست میداشت.
📋همانا فرزند او (مسلم علیهالسلام) در راه محبت فرزند تو (حسین علیهالسلام) کشته خواهند شد. دیدههای مؤمنان بر او خواهد گریست و ملائکه مقرب درگاه حق بر او صلوات خواهند فرستاد.
📋پس رسول خدا صلی الله علیه و آله آنقدر گریستند که اشک چشمانشان بر سینه مبارکش جاری شد.
🔺 سپس فرمود: به خدا شکایت میکنم از مصائبی که بر اهل بیتم بعد از من خواهد رسید.
📚الامالی،شیخصدوق؛ ص ۷۸
🩸دو تعبیر خاصّ از سیدالشهداء علیهالسلام نسبت به حضرت مسلم عليهالسلام که حاکی از عظمت مقام آن حضرت در نزد اهلبیت علیهمالسلام میباشد...
🔖 وقتی که سیدالشهداء علیهالسلام، حضرت مسلم عليهالسلام را روانه کوفه نمود در نامهای که خطاب به کوفیان نوشت اینگونه از مسلم بن عقیل علیهالسلام تعبیر نمود:
📜من به سمت شما «برادرم» ، «پسرعمویم» و «فرد مورد اطمینان و وزنهٔ سنگین خاندانم» یعنی مسلم بن عقیل را به سمت شما فرستادم...
📚الارشاد،شیخمفید،ص۱۸۷
👈 همچنین وقتی که در منزل «زُباله» خبر شهادت مسلم و هانی را برای سیدالشهداء علیهالسلام آوردند، حضرت ابتدا گریه کردند و سپس رو به فرزندان عقیل نمودند و فرمودند:
📜بعد از شهادت مسلم و هانی، دیگر خیری در زندگی نیست...
📚الإرشاد، شیخمفید، ص۲۰۴
🩸متمثّلشدن رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به هنگام شهادت حضرت مسلم عليهالسلام ...
در نقلها آمده است:
📌 وقتی که حضرت مسلم عليهالسلام را بالای دارالاماره بردند تا سرش را جدا کنند، آن حضرت شهادتین گفت و منتظر شهادت ایستاد.
👈 نانجیبی به نام «بَکر» نزدیک آمد و خواست که با خنجر خود آن حضرت را به قتل برساند، شخص مهیب و سیاهی را دید که ایستاده و دندان میگزد؛ از صلابت آن شخص، دستش خشک شده و از قتل آن حضرت عاجز ماند.
🔻 خبر به ابن زیاد ملعون رسید او را طلبید و پرسید: چه شده است؟ بکر ملعون شرح ماجرا را گفت. ابن زیاد ملعون تبسّمی کرد و گفت: چون که میخواستی بر خلاف عادت عمل کنی به همین خاطر وحشت کردهای و خیالی به نظرت آمده!!!
🔹 پس دیگری را فرستاد؛ وقتی بالای قصر رسید و ارادۀ قتل آن حضرت نمود، تمثال رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را دید و از بیم زَهرهاش آب شد و به جهنّم واصل شد.
🔻 وقتی که ابن زیاد خبر را شنید، شامی ملعون را که در قساوت قلب مثل خودش بود را فرستاد. پس آن نانجیب بر سر بام آمد. در اینجا بود که حضرت مسلم عليهالسلام بعد از اقرار به شهادتین و امامت امیرالمؤمنین رو به سمت مدینه کرد و گفت:
📋 السّلام علیك یا أبا عبدالله؛ روحي لَك الفِداء وَ نَفسي لَك الوِقاء!
گواه باش که شهید راه تو شدم!
📌 بعد آن نانجیب سر آن حضرت را از بدن مطهّرش جدا کرده و جسد منوّرش را از بالای قصر به زیر انداخته سر مبارک را نزد ابن زیاد آورد. (البته در مقاتل دیگر آمده است که سر از بدن مطهر حضرت مسلم عليهالسلام جدا نکرده و آن حضرت را از آن بالا به زمین انداختند)
📚ریاض الشهاده، ج۲ص۴۵
📚محرق القلوب، ص۲۶۶
📚بحرالمصائب، ج۳ ص۱۲۱
https://eitaa.com/dars_akhlaq114
🔖منبر کوتاه 🔖
📝#مکتوب
🔅نگو شیعه هستم...!
🌺امام حسن علیه السلام در جواب مردى كه عرض كرد: من از شيعيان شما هستم فرمود:
اى بنده خدا! اگر مطيع اوامر و نواهى ما باشى، راست مىگويى ولى اگر چنين نباشى پس با ادعاى چنين منزلت والايى كه اهلش نيستى، بر گناهانت ميفزاى. مگو: من از شيعيان شما هستم، بلكه بگو: من از دوستداران شما و دشمن دشمنان شما هستم. در اين صورت، تو آدم خوبى هستى و به خوبى گرايش دارى.
📚تنبيه الخواطر : ج۲ ص۱۰۶
https://eitaa.com/dars_akhlaq114
🔖منبر کوتاه 🔖
📝#مکتوب
🔅زائران اربعین بخوانند
مفضل بن عمر مي گويد:
امام صادق سلام الله عليه نشسته بودند ... ابونصیر و صفوان جمال به نزد ايشان آمدند و عرضه داشتند: فدایت شویم ما را به (نشانه) شيعيانتان راهنمائی بفرما.
آن حضرت پاسخ دادند:
شيعيان ما نشانه های مختلفی دارند.
به حضرت عرضه کرد: فدایت شوم به چه نشانه ای شناخته می شوند؟
(حضرت ضمن شمردن چند نشانه) فرمودند: به سخاوت و زيارت اربعین
📚العقد النضيد والدر الفريد : محمد بن الحسن القمي ج : 1 ص : 46
🔖منبر کوتاه 🔖
📝#مکتوب
🔅#امام_جعفر بن محمد الصادق عليه السلام
❄️شخصى كه به زيارت قبر حضرت حسين بن على عليهما السّلام مىرود،
زمانى كه از اهلش جدا شد با اولين گامى كه برمىدارد تمام گناهانش آمرزيده مىشود؛
و هنگامى كه به آنجا رسيد حق تعالى او را خوانده و با وى مناجات نموده و مىفرمايد:
بنده من! از من بخواه تا به تو اعطاء نمايم، من را بخوان اجابتت نمايم، از من طلب كن به تو بدهم، حاجتت را از من بخواه تا برايت روا سازم.
📚 کامل الزیارات، باب۴٩، ح٢
🔖منبر کوتاه 🔖
📝#مکتوب
🔅عابدی بود که شاگردان زیادی داشت و حتی مردم عامه هم مرید او بودند و آوازهاش همه جا پیچیده بود.
🔸عابد روزی به آبادی دیگری رفت و برای خرید نان به نانوایی مراجعه کرد. چون لباس درستی نپوشیده بود، نانوا به او نان نداد و عابد رفت.
🔹مردی که آنجا بود عابد را شناخت و به نانوا گفت:
این مرد را می شناسی؟
🔸نانوا گفت:
نه.
🔹مرد گفت:
فلان عابد بود.
🔸نانوا گفت:
من از مریدان او هستم.
🔹سپس به دنبال عابد دوید و گفت:
میخواهم شاگرد شما باشم.
🔸اما عابد قبول نکرد. نانوا گفت:
اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام میدهم.
🔹عابد قبول کرد. وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت:
سرورم دوزخ یعنی چه؟
🔸عابد گفت:
دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بنده خدا ندادی ولی برای رضایت دل بنده خدا یک آبادی را نان دادی!
🔅امام جعفرصادق (عليهالسلام):
«عمل خالص آن عملی است که دوست نداری درباره آن، احدی جز خدای سبحان از تو تعريف و تمجيد کند.»
📚وسائل الشیعه، جلد ۱، صفحه ۶