🌤 #صبحانه_ای_با_شهدا
📌 شهیدی که داعشی ها جگرش را بیرون کشیدند
🔹️ از عــراق برڱشت .گفت: بابا من برگشتـم تا به سوریہ بروم؟!
◇ گفـتم :با چه خـاطرجمعے چنین حرفی میزنے؟؟
◇ گفـت: بابابه من الهام شده که اگر اعزامی صورت بگیرد من در اعزام هستم.
◇ میگفت: یک روز ، بـعداذان صبح به حرم حضـرت عـباس (علیهالسلام) رفتم. خیلی دور ضـریح خـلوت بود. با قمر بنیهاشم (علیهالسلام) عهـد کردم. از او که اولین مدافع حرم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در این کره خاکی بودند خواستم که اگر مرا قابل بدانند اجازه بدهند راهی دفاع از حرم حضرت زینب شوم.
◇ مردد بودم اینجا بمانم یا به سوریه بروم، عاجزانه خواستم. در حرم را بسته بودند. ارتباطی قلبی برقرار شد خواب نبودم، اما الهامی به من شـد که دعوت شدم و آقا مرا پذیرفــت.
🔹️ تروریست ها در خان طومان جگرش را بیرون کشیدند و به حمزه شهدای مدافع حرم معروف شد.
#شهید_حمید_قاسم_پور
#شهید_مدافع_حرم
@sobhaneh_ba_shohada
#کانالدرسایهسارقرآنوعترت👇🏻
─┅═༅𖣔🏴𖣔༅═┅─
@darsayehsarahlebeyt
#صبحانه_ای_با_شهدا
📌علاقه شهدا به انقلاب و جمهوری اسلامی و وحدت
✍ فرازی از وصیتنامه شهید محمدرضا شورغینی
🔹 اختلافات شخصی را کنار بگذارید و با هم متحد شوید.
نگذارید افرادی که متعهد به این نظام نیستند و یا بی تفاوت به جبهه و جنگ هستند شما را نسبت به انقلاب و جمهوری اسلامی بدبین کنند.
اگر در بعضی مسائل مربوط به انقلاب شبههای دارید فوراً به افراد آگاه به مسائل سیاسی کشور مراجعه کنید.
🌷#شهید_محمدرضا_شورغینی🌷
🔹 سی ام مرداد ۱۳۴۶، در شهرستان كرج به دنيا آمد. طلبه سطح يك فلسفه و كلام اسلامي بود، به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت.
دهم فروردين ۱۳۶۷، با سمت مبلغ در شاخ شميران توسط نيروهای عراقی بر اثر اصابت تركش خمپاره به صورت و گردن، درسن ۲۱ سالگی درمرحله دوم عملیات بیت المقدس ۴ درغرب کشور به شهادت رسید.
پيكر او مدتها در منطقه بر جا ماند و يكم ارديبهشت ۱۳۷۳، پس از تفحص در گلزار شهدای روستای شرب العين شهرستان اشكذر به خاك سپرده شد.
#شهید_محمدرضا_شورغینی
#حرم_جمهوری_اسلامی_ایران_است
@sobhaneh_ba_shohada
#کانالدرسایهسارقرآنوعترت👇🏻
─┅═༅𖣔🏴𖣔༅═┅─
@darsayehsarahlebeyt
#صبحانه_ای_با_شهدا
📌 شهیدی که راه میانبر به صراط مستقیم راترسیم کرد
🔹️ سید حمید میگفتند: عشق به فاطمه زهرا(س) و فرزندانشان راه ميانبر در حرکت صراط مستقيم است؛
◇ هر چه داریم از همين پای منبرها، هيئت هاو روضه هاست.
◇ با توجه به نوع کار و مأموریت ها و طبق شرایط شان سعی میکردند هرجایی امکانش بود از جلسات و هيئت ها نهایت بهره را ببرند و میگفتند باید از این جلسات انرژی و نشاط بگيریم و زمينه و شرایط را برای کار بهتر فراهم کنيم.
علاقه خاصی هم به حضرت فاطمه زهرا(س) داشتند.
خدمت در مسير هدفش برای سيدحميد از همه چيز ارزشمندتر بود و خستگی در این راه برایش معنا نداشت.
🌷شهید حمید طباطبایی مهر🌷
شهادت: ۱۳۹۱/۱۲/۴ سوریه
📎به روایت همسر محترمه شهید بزرگوار
#شهید_حمید_طباطبایی_مهر
#فاطمیه
#صبحانه_ای_با_شهدا
📌 کرامتی عجیب از شهید گمنام که خودش را معرفی کرد
🔹️ ۲۴ مهر۱۳۸۵ تلویزیون مراسم تشییع ۵ شهید گمنام در مسجد کوچه فیاض بخش واقع در خیابان ایران را نشان میداد
◇ آقا یدالله مداح روستای کاظم آباد کرمان در حال ديدن مراسم بود و با خود می گوید این شهیدان اهل کجا هستند؟ پدر و مادر آنها کجایند؟ و ...
◇ شب خواب میبیند که مسئولیت خاکسپاری شهید سوم را به او سپرده اند .
◇ او می گوید شهید را داخل قبر
گذاشتم ، ديدم شهيد از جا برخاست. ترسيدم و از او دور شدم، اما دوباره برگشتم و نزديک رفتم و با شهيد صحبت و درد دل کردم.
◇ روضه قتلگاه امام حسین(علیهالسّلام) را خواندم و با شهید بر سينه زدیم.
◇ شهيد گفت: برو به روستاي خانوک، مرا آنجا به اسم حسيناکبر عربنژاد ميشناسند از قول من به پدر و مادرم بگو من ديروز در تهران در اينجا دفن شدهام.
◇ آقا يدالله ميگويد: صبح زود موتور خود را برداشتم و با همسرم به طرف روستاي خانوک حرکت کردم
◇ پدر شهید را پیدا کردم و خوابم را که تعریف کردم ، عکس پنج شهيد را آوردند و گفتند اينها شهيدان ما هستند، بگو کداميک را در خواب ديدهاي؟
◇ به عکس شهيدان نگاه کردم. پدر شهيد هم زير چشم با دقت به من نگاه ميکرد.
◇ گفتم چهره شهيدي که من در خواب ديدم در ميان اين عکسها نيست.
◇ عکس ديگری را آوردند، تا عکس را ديدم گفتم: بله، همين است. اعضاي خانواده با چشمان اشکبار براي شهيدشان صلوات فرستادند.
◇ سپاه کرمان پیگیری میکند و با بررسی محل شهادت، تاریخ عملیات و مشخصات شهید سوم ، شهيد حسین اکبر را تایید می کنند
#فاطمیه
#صبحانه_ای_با_شهدا
📌 شهیدی که لحظه شهادت حاج همت شهید شد
🔹️ شخصیت عجیبی داشت. در خانواده سادات و مذهبی بزرگ شد .
◇ برای خودش حال وهوای دیگری داشت و دنبال رفقای آنچنانی بود.
◇ هرچه دوستان و خانواده نصیحتش کردند عمل نمیکردد.
◇ دنبال تفریح و ... بود تا اینکه با پیکر خونین برادرش مواجه شد.
◇ سید حمید از همان دوران انقلاب مسیر خودش را عوض کرد. با شروع جنگ همراه با کمکهای مردم راهی جبهه ها شد.
◇ سیدحمید را کمتر با کفش می دیدند. معروف شد به سید پابرهنه.
◇ میگفت تمام این سرزمین به خون شهدا آغشته است.
◇ مسئول اطلاعات شد. شجاعت او زبانزد رزمندگان بود. دوستان قدیم خودش را نیز به جبهه کشاند.
◇ در عملیات خیبر، #حاج_همت ترک موتور او نشست تا به سمت دیگر جزیره بروند.
◇ گلوله توپ در مقابل آنها به زمین خورد.
سید حمید میرافضلی عاشق حضرت زهرا(س) بود و روز شهادت حضرت نیز همراه با حاج همت آسمانی شد.
#شهید_سید_حمید_میرافضلی
#حاج_همت
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#صبحانه_ای_با_شهدا
📌 ماجرای خودرویی که شهید شیروانیان برای خانواده فرستاد
🔹️ بعد از شهادت ابوالفضل به کربلا رفتیم. خردادماه بود و هوا گرم. از مقام امام زمان (عجلاللهفرجه) تا پشت حرم حضرت عباس (علیهالسلام) راه زیادی بود؛ حدود ۴۵ دقیقه. ساعت هم سه بود و هنگام استراحت ماشینها.
◇ همانطور که پیاده میآمدیم مادرش گفت: «ببین ابوالفضل، بابا که قلبش را عمل کرده، من هم که کمر ندارم. زهرا خانم هم که پاهایش درد گرفته، مهدی هم خسته شده، یک ماشین بفرست.»
◇ حاج آقا گفت: «خانم چه میگویی؟ ابوالفضل این وسط ماشین از کجا بیاورد؟ او اکنون جایش خوب است.»
◇ همانطور که سه تایی میخندیدیم، یک ماشین که داشت میرفت برای تعویض خادمها نگه داشت جلوی پایمان. پرسید: «علقمه؟» سوار شدیم، اما سه تایی تا موقع رسیدن گریه میکردیم.
◇ حاج آقا گفت: «شهدا همه جا حاضرند. ماها دقت نمیکنیم تا لیاقت نظر شهدا را داشته باشیم.»
شهید مدافع حرم ابوالفضل شیروانیان
تاریخ شهادت۱۳۹۲/۹/۲۳
#شهید #ابوالفضل_شیروانیان
#شهید_مدافع_حرم