#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_نهم
1️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💚 *مراحل رسیدن به حیات طیبه و زندگی عصر ظهور* 💚
(تسبیح حضرت یونس علیه السلام )
وعده داده بودم دور نمایی از مراحل حیات که از جملهی *«این محیی معالم الدین و اهله»* در درس قبلی استخراج میشد و در
*«تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها» و «تسبیحات اربعه»*
گنجانده شده را بیان کنم.
ابتدا باید به حقیقت معنای *«سبحانالله»*، از طریق قضیه حضرت یونس نبیّ (علی نبیناوآله وعلیه السلام) کمی آشنا شویم؛ خصوصا آنکه دستور به خواندن نماز غفیله و فایدهی عظیم آن در توبه و بازگشت بسوی خدا، با قضیه این پیامبر عظیمالشأن الهی (که در آیهٔ رکعت اول نماز فوق خوانده میشود) همراه شده است.
قضیه حضرت یونس علیه السلام، درس بزرگی برای همهی مؤمنین، بلکه هریک از مؤمنین گرفتار در *زندان بزرگ غیبت امام زمان علیه السلام* میباشد زیرا خداوند متعال در باره داستان حضرت یونس علیه السلام میفرماید:
*«فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ؛*
:پس ﺍﮔﺮ ﺍﻭ(یونس علیه السلام) از تسبیح کنندگان ﻧﺒﻮﺩ، قطعا ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺩﺭ ﺷﻜﻢ ﻧﻬﻨﮓ ﻣﻲﻣﺎﻧﺪ! (الصافات ١٤٣ و ١٤٤)
*ما مردم عصر غیبت، زندانی هستیم*
باید ببینیم خداوند متعال ما را چگونه از دل نهنگ بزرگی بنام زمان غیبت امام زمان علیه السلام نجات میدهد همان گونه که حضرت یونس را از اندوه و غم در دل نهنگ عظیم نجات داد.
شاید ما هنوز درک نکردهایم که زندگی بدون امام زمان علیه السلام، مانند زندگی در زندان است.
ما مردم عصر غیبت، مانند زندانیانی که خارج از زندان را درک و لمس کردهاند نیستیم که زندان برایشان دردآور و رنجآور باشد بلکه مانند کسی هستیم که در زندان متولد و در آنجا بزرگ شده و هیچگاه خارج از زندان را ندیده است و فقط خبرهایی از آزادی و زندگی معمولی برایش نقل کردهاند و لذا اگر به خارج از زندان برود، رنجآور بودن زندگی در زندان را خواهد فهمید و آنگاه برای آزادی از زندان شبانه روز تلاش خواهد کرد.
ای کاش درک میکردیم که زندگی به دور از امام زمان ارواحنافداه، زندان تنگ و تاریکی است که برای آزادی از آن، باید مانند بعضی از زندانیان به فکر آزادی و رهایی از این زندان باشیم و ببینیم مسئولین این زندان بزرگ چه راهی را برای عفو و بخشش ما پیشنهاد دادهاند.
💦 *راه رهایی از زندان بزرگ غیبت*
خداوند متعال راه نجات از این زندان را این گونه نشانمان داده است:
در آیهٔ ٨٧ سوره مبارکه انبیاء (که همان آیهای است که در رکعت اول نماز غفیله بین نماز مغرب و عشا میخوانیم) خداوند متعال میفرماید:
*وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ*
:ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﻣﺎﻫﻲ [ ﺣﻀﺮﺕ ﻳﻮﻧﺲ ] ﺭﺍ [ ﻳﺎﺩ ﻛﻦ ] ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺧﺸﻤﻨﺎﻙ [ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﻗﻮﻣﺶ ]ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻤﺎﻥ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺗﻨﮓ ﻧﺨﻮﺍﻫﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ ، ﭘﺲ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﻜﻲ ﻫﺎ [ ﻱ ﺷﺐ ، ﺯﻳﺮ ﺁﺏ ، ﻭ ﺩﻝ ﻣﺎﻫﻲ ] ﻧﺪﺍ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﻣﻌﺒﻮﺩﻱ ﺟﺰ ﺗﻮ ﻧﻴﺴﺖ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻋﻴﺐ ﻭ ﻧﻘﺼﻲ ﻣﻨﺰّﻫﻲ ، ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻧﻢ[یعنی بر نفس خودم ظلم کردم که آن را از درجات بالاتر که بواسطهی صبر بیشتر در برابر قوم کافرم نصیبم می شد، محروم کردم] ».
سپس می فرماید:
*«فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی المؤمنین؛*
*:و ما دعای او(یونس) را اجابت کردیم و او را از غم و اندوه نجات دادیم و همین گونه مؤمنین را نجات میدهیم».(الانبیاء : ٨٨)*
طبق روایات رسیده از اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسّلام ، این پیامبر الهی مدت سی و سه سال بر اذیت قومش صبر کرد تا آن که وقتی نزدیک بود پس از انواع اذیتها او را به قتل برسانند، از دست آنان به تنگ آمد و از خداوند متعال درخواست عذاب برای قومش کرد و خداوند متعال هم میدانست که قوم یونس توبه میکنند اما این را به پیامبرش نگفت تا او را در یک تمرین عملی با میزان مهر و محبت خویش به بندگانش آشناتر کند و از او پیامبری صبورتر بسازد و لذا درخواست او برای نزول عذاب را قبول فرمود اما ارادهاش تنها بر این تعلق گرفت که عذاب را که باد کشندهای بود، تا بالای سر آنها نازل کند اما بر آنها فرود نیاید و هلاک نشوند.
منتظر نقل ماجرای مفصل قوم یونس از زبان درربار امیرالمؤمنین علیه السلام در قطعه بعدی باشید.
ادامه دارد...
https://eitaa.com/darse_mek
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_نهم
2️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💚 *ماجرای حضرت یونس علیه السلام و قومش؛ (قسمت اول)*💚
✒️ توجه: ماجرای حضرت یونس(علینبینا وآلهوعلیهالسلام) از دوجهت به درسهائی که از کتاب مکیال میشود گرفت، مرتبط است:
*اول:* به جهت آنکه کتاب مکیال، بیان فوائد دعا برای حضرت ولی عصر (عجلالله تعالی فرجه الشریف) است و ما با فرو رفتن در عمق یکی از این فوائد(دعا برای احیا کننده معالم دین و اهل دین یعنی حضرت ولی عصر علیه السلام) به جایی میرسیم که بفهمیم چگونه میتوان با دعا برای فرج آن حضرت، به زندگی و حیات طیبه دست پیدا کنیم که یکی از مدرسین و معلمین این مقصد بزرگ، حضرت یونس نبی علیه السلام است که ماجرای آن حضرت و قومش سراسر درس برای یافتن راههای برون رفت از عصر غیبت امام زمان ارواحنافداه است.
*دوم آنکه:* صاحب کتاب مکیال المکارم در بیان کمالات حضرت ولی عصر ارواحنافداه، در بیست و نهمین شباهت آن حضرت به پیامبران الهی، روایتی را از کتاب کمالالدین شیخ صدوق ره نقل فرموده است که بیانگر ارتباط خاص قضیه حضرت یونس با مسائل مربوط به امام عصر ارواحنا فداه است.
در این روایت، جناب محمدبن مسلم (از اصحاب خاص امام باقر علیه السلام) میگوید:
*بر (سرورم) امام باقر علیه السلام وارد شدم و من میخواستم از آن حضرت از قائم آل محمد (صلیاللهعلیه وآلهوسلم) سؤال کنم؛ پیش از آنکه سخنی بگویم آن حضرت فرمودند: ای محمدبن مسلم، در قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) شباهتی از پنج پیامبر وجود دارد: یونس بن متی و یوسف بن یعقوب و موسی و عیسی و محمد(صلوات الله علیهم)؛ پس شباهت او به یونس بن متّی، بازگشت اوست از غیبتش در حالی که پس از سن پیری جوان شده است... (١)*
*نکته مهم : ما قضیه حضرت یونس علیه السلام را بر اساس چهار آیه (یا آیاتی) که در قرآن کریم مطرح شده، به عنوان چهار درس مهم مورد بررسی قرار خواهیم داد تا چهارچوبهی این قضیه در اذهان خوانندگان محترم ترسیم گردد.*
💦 *درس اول: «ظهور عمومی» :* 💦
*از آیه ٩٨ سوره مبارکه یونس(فلولا قریة آمنت...) استفاده میشود که اگر مؤمنین عصر غیبت بمانند قوم یونس از گناه اجتماعی خود در حق حجت خدا، امام زمان ارواحنافداه توبه کنند، خداوند عذاب محرومیت از رهبری آشکار امام زمان ارواحنافداه را از آنها برطرف خواهد کرد و امام زمان علیه السلام را به آنان و همه افراد بشر باز خواهد گرداند همانگونه که حضرت یونس را پس از غیبتش به قومش بازگرداند و آن مردمان از زندگی زیر سایه پیامبر خدا تا آخر عمر بهرهمند شدند.*
💚 *درس دوم: ظهور خصوصی* 💚
*از(آیه ٨٨ سورهٔ انبیاء: وذاالنون اذ ذهب مغاضبا...) استفاده میشود که اگر مؤمنین عصر غیبت از گناهان خود توبهای صادقانه کنند و با تمام وجود بسوی امام زمانشان بازگردند، خداوند متعال آنها را مانند حضرت یونس علیه السلام از غم و اندوه ناشی از گرفتاری در دل نهنگ بزرگی به نام زمان غیبت بطور خصوصی نجات خواهد داد ولو زمان ظهور عمومی فرانرسیده باشد*
⛰️ *درس سوم: درس صبر و مدارا برای انبیاء و جانشینان آنها یعنی علماء و مبلغین دین* ⛰️
*از آیات(١٣٩ - ١۴٨ والصآفات: وإن یونس لمن المرسلین...) درسهای بزرگی در صبر و مدارا برای انبیاء و مبلغین دین استفاده میشود که در هدایت و دعوت مردم بسوی خدا باید مدارا کردن با مردم را محور برنامهی خویش قرار دهند.*
☄️ *درس چهارم: مقامات انبیاء علیهمالسّلام و درجاتشان* ☄️
*از آیات(۴٨ - ۵۰ سوره مبارکهی قلم: ولاتکن کصاحب الحوت...) استفاده میشود که انبیاء علیهمالسّلام دارای درجات و مقاماتی متفاوت هستند؛ ضمن آنکه برنامهی آنها برای پاسداشت توحید و یکتاپرستی، برنامهای ویژه بوده که گاه شکست ظاهری را پذیرا شده و مثلا کشته میشدند تا همیشه در نظر مردم شکست ناپذیر جلوه نکنند و مردم ضعیف آنها را خدا تصور نکنند.(این مطلب بر اساس روایتی از جناب حسین بن روح نایب خاص حضرت ولی عصر علیه السلام در عصر غیبت صغری است).*
انشاءالله پس از نقل کل ماجرا از زبان امام صادق علیه السلام به روایت ابوعبیده حذاء، این چهار درس را بررسی و تحلیل کرده و سایر روایات مرتبط را خاطرنشان می کنیم.
____________
(١) الصدوق ره (کمال الدین، باب٣٢، ح٧) باسناده عن محمد بن مسلم الثقفي الطحان قال: دخلت على أبي جعفر محمد بن علي الباقر عليهما السلام وأنا أريد أن أسأله عن القائم من آل محمد صلى الله عليه وعليهم، فقال لي مبتدئا: يا محمد بن مسلم إن في القائم من آل محمد صلى الله عليه وآله شبها من خمسة من الرسل: يونس بن متى، ويوسف بن يعقوب، وموسى، وعيسى، ومحمد، صلوات الله عليهم: فأما شبهه من يونس بن متى: فرجوعه من غيبته وهو شاب بعد كبر السن... (الحديث).
https://eitaa.com/darse_mek
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_نهم
3️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💚 *ماجرای حضرت یونس علیه السلام و قومش؛ (قسمت دوم)*💚
💫 قبل از شروع در نقل روایتی که ماجرای حضرت یونس و قومش را بطور مفصل بیان فرموده، دو نکته را متذکر میشوم :
_نکته اول : از میان حدود پنجاه حدیث کوتاه و متوسط و مفصلی که در قضیه حضرت یونس (علی نبینا و آله و علیه السلام) روایت شده، کاملترین روایت صحیح السندی که تقریبا همهی جزئیات ماجرای حضرت یونس و قومش را بیان فرموده، روایت «ابوعبیده حذاء» از امام باقر علیه السلام است._
_ _ما این روایت را اصل و پایهی نقل این قضیه قرار داده و آن را به دقت ترجمه و متن عربی را در پاورقی می آوریم تا اطمینان خاطر بیشتری برای خوانندگان محترم و اهل تحقیق باشد._
_نکته دوم : پس از بررسی دقیقی که در رجال این حدیث داشتم، راویان این حدیث همگی ثقه و از شیعیان صالح و مورد اطمینان بوده و لذا حدیث صحیح السند است که شرح رجال حدیث را در انتهای ترجمهی روایت میآوریم، انشاءالله._
مرحوم علامه مجلسی (ره) در بحارالانوار، به نقل از تفسیر عیاشی، از «ابوعبیده حذاء» از امام باقر عليهالسلام نقل میکند که از آن حضرت شنیدم که میفرمود:
در بعضی از کتابهای امیرالمؤمنین علیهالسلام یافتیم که فرموده است:
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) برای من حدیث کرد که جبرئیل برایش حدیث کرد که:
یونس بن متی علیهالسلام را خدا بسوی قومش مبعوث فرمود در حالی که سی سال داشت و او مردی بود که(در برابر منکرات) خشم بر او عارض میشد، و بر قومش[در مقایسه با پیامبری چون حضرت نوح نبی علیه السلام چنانکه در ادامه روایت خواهد آمد] زیاد صبور و با مدارا نبود.
او در برداشتن بارهای نبوت و برداشتن پرچمهای آن چنانکه انتظار میرفت، تحمل لازم از خود نشان نمیداد و مانند شتری که زیر بار سنگین میخوابد، زیر سنگینی این بار میخوابید، اما در عین حال سی سال در بین قومش پایدار و با استقامت بود، و آنها را به ایمان و خدا و تصدیق او و پیروی از پروردگار دعوت میکرد و نتیجه سی سال تلاش او فقط دو نفر بودند که به او ایمان آوردند و پیرو او شدند که نام یکی «روبیل» و دیگری «تنوخا» بود.
«روبیل» از خاندان علم و نبوت و حکمت بود وقبل از آنکه یونس بن متی مبعوث به نبوت شود، با او دوستی و رفاقت دیرینه داشت.
«تنوخا» هم مردی مستضعف و عابد و زاهد و غرق در عبادت بود و علم و حکمتی نداشت.
روبیل مردی گوسفنددار بود که آنهارا چرا میداد و از این راه گذراندن زندگی میکرد و تنوخا مردی هیزمشکن بود که بار هیزم را بر دوشش حمل میکرد و با فروش آن درآمد کسب میکرد.
ادامه دارد
_______________
(١) الروایة بطوله فی البحار، ج ١۴،ص٣٩٢ - ٣٩٩، عن تفسیر العیاشی و اخرجه البحرانی فی البرهان؛ و ایضا قصص الانبياء بالاسناد الی الصدوق عن ابن المتوکل عن الحمیری، عن ابن عیسی، عن ابن محبوب، عن جمیل بن صالح، عن ابیعبیدة، عن ابی جعفر علیه السلام، قال: سمعته یقول: وجدنا فی بعض کتب امیرالمؤمنین علیه السلام قَالَ حَدَّثَنِی رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) أَنَّ جَبْرَئِیلَ (علیه السلام) حَدَّثَهُ أَنَّ یُونُسَبْنَمَتَّی (علیه السلام) بَعَثَهُ اللَّهُ إِلَی قَوْمِهِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثِینَ سَنَهًًْ وَ کَانَ رَجُلًا یَعْتَرِیهِ الْحِدَّهًُْ وَ کَانَ قَلِیلَ الصَّبْرِ عَلَی قَوْمِهِ وَ الْمُدَارَاهًِْ لَهُمْ عَاجِزاً عَمَّا حُمِّلَ مِنْ ثِقَلِ حَمْلِ أَوْقَارِ النُّبُوَّهًِْ وَ أَعْلَامِهَا وَ أَنَّهُ یُفْسَخُ تَحْتَهَا کَمَا یُفْسَخُ الْجَذَعُ تَحْتَ حِمْلِهِ وَ أَنَّهُ أَقَامَ فِیهِمْ یَدْعُوهُمْ إِلَی الْإِیمَانِ بِاللَّهِ وَ التَّصْدِیقِ بِهِ وَ اتِّبَاعِهِ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ سَنَهًًْ فَلَمْ یُؤْمِنْ بِهِ وَ لَمْ یَتَّبِعْهُ مِنْ قَوْمِهِ إِلَّا رَجُلَانِ اسْمُ أَحَدِهِمَا رُوبِیلُ وَ اسْمُ الْآخَرِ تَنُوخَا وَ کَانَ رُوبِیلُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ الْعِلْمِ وَ النُّبُوَّهًِْ وَ الْحِکْمَهًِْ وَ کَانَ قَدِیمَ الصُّحْبَهًِْ لِیُونُسَبْنِمَتَّی (علیه السلام) مِنْ قَبْلِ أَنْ یَبْعَثَهُ اللَّهُ بِالنُّبُوَّهًِْ وَ کَانَ تَنُوخَا رَجُلًا مُسْتَضْعَفاً عَابِداً زَاهِداً مُنْهَمِکاً فِی الْعِبَادَهًِْ وَ لَیْسَ لَه عِلْمٌ وَ لَا حُکْمٌ وَ کَانَ رُوبِیلُ صَاحِبَ غَنَمٍ یَرْعَاهَا وَ یَتَقَوَّتُ مِنْهَا وَ کَانَ تَنُوخَا رَجُلًا حَطَّاباً یَحْتَطِبُ عَلَی رَأْسِهِ وَ یَأْکُلُ مِنْ کَسْبِهِ... (یأتی الروایة حسب ترجمتنا فی المتن)
https://eitaa.com/darse_mek
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_نهم
4️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💚 *ماجرای حضرت یونس علیه السلام و قومش؛ (قسمت سوم)*💚
ادامهی روایت صحیحهی ابوعبیده از امام باقر علیه السلام در ماجرای قوم یونس علیه السلام؛ امام علیه السلام به نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله از جبرئیل امین علیه السلام، ادامه دادند:
... جایگاهی که روبیل نزد یونس (علیه السلام) داشت به خاطر علم و حکمت و صحبت دیرینهای که با یونس داشت جایگاهی متفاوت بود.
به هرحال، وقتی که [پس از سیوسه سال تلاش] یونس علیهالسلام دید قومش به او پاسخی نمیدهند و به او ایمان نمیآورند، کاسهی صبرش لبریز و از آنها روی برتافت و دید که نمیتواند بیش از این با آنها مدارا کند و این حالت را به سوی پروردگارش شکایت برد و در شکایت به پروردگار چنین گفت:
ای پروردگار من تو مرا به سوی قومم فرستادی در حالی که من سی سال داشتم و سیوسه سال هم در بین آنها ماندم و آنها را به ایمان به تو و تصدیق رسالتهایم دعوت کردم و آنها را در این مدت از عذاب و انتقام ترساندم اما آنها مرا تکذیب کردند و دروغگو خواندند و به من ایمان نیاوردند و پیامبریم را انکار کردند و پیامهایی که از جانب تو به آنها رساندم را ناچیز و بیارزش شمردند و [اینها همهم کنار اما] مرا تهدید به آزار و اذیت جسمی کرده و میترسم که مرا به قتل برسانند؛ پس خدایا عذابت را بر آنها نازل فرما که اینها قومی هستند که ایمان نمیآورند.
پس از آن خداوند به یونس وحی کرد که در میان آنها زنان باردار و جنین و کودک خردسال و پیرمرد و زنان ناتوان و افراد مستضعف بیچیز وجود دارد و من خدایی هستم که عادل و حکیمم که رحمتم بر غضبم پیشی گرفته و کودکان را به گناه بزرگسالان از قومت عذاب نمیکنم و در عین حال ای یونس آنها بندگان من و مخلوقات من و شهروندان من در شهرهایم و روزیخواران و عیالات من هستند و من دوست دارم که با آنها حوصله و رفق و مدارا کنم و منتظر توبه و بازگشت آنها باشم و من تو را به سوی قومت فرستادم تا دیواری مستحکم بر آنها باشی[که در پناه تو محفوظ بوده و آسیب نبینند] و با کمک گرفتن از امتیاز صلهرحم و قرابت بسیار نزدیک با خویشان موجب عطوفت و مهربانی با آنان و نزول رحمت برایشان باشی و با مهربانی مخصوصی که از مقام نبوت نصیبت شده با درنگ و پرهیز از عجله با آنها رفتار کنی و با بردباری که مخصوص رسولان الهی است در برابر آنان صبور باشی و برای آنها مانند طبیب مداواکننده که میداند چگونه درد و مرض را درمان کند، باشی...
ادامه دارد...
___________________
وَ کَانَ لِرُوبِیلَ مَنْزِلَهًٌْ مِنْ یُونُسَ (علیه السلام) غَیْرُ مَنْزِلَهًِْ تَنُوخَا لَعِلْمِ رُوبِیلَ وَ حِکْمَتِهِ وَ قَدِیمِ صُحْبَتِهِ فَلَمَّا رَأَی یُونُسُ (علیه السلام) أَنَّ قَوْمَهُ لَا یُجِیبُونَهُ وَ لَا یُؤْمِنُونَ بِهِ ضَجِرَ وَ عَرَفَ مِنْ نَفْسِهِ قِلَّهًَْ الصَّبْرِ فَشَکَا ذَلِکَ إِلَی رَبِّهِ وَ کَانَ فِیمَا شَکَا أَنْ قَالَ یَا رَبِّ إِنَّکَ بَعَثْتَنِی إِلَی قَوْمِی وَ لِی ثَلَاثُونَ سَنَهًًْ فَلَبِثْتُ فِیهِمْ أَدْعُوهُمْ إِلَی الْإِیمَانِ بِکَ وَ التَّصْدِیقِ بِرِسَالاتِی وَ أُخَوِّفُهُمْ عَذَابَکَ وَ نَقِمَتَکَ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِینَ سَنَهًًْ فَکَذَّبُونِی وَ لَمْ یُؤْمِنُوا بِی وَ جَحَدُوا نُبُوَّتِی وَ اسْتَخَفُّوا بِرِسَالاتِی وَ قَدْ تَوَاعَدُونِی وَ خِفْتُ أَنْ یَقْتُلُونِی فَأَنْزِلْ عَلَیْهِمْ عَذَابَکَ فَإِنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یُؤْمِنُونَ قَالَ فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی یُونُسَ (علیه السلام) أَنَّ فِیهِمُ الْحَمْلَ وَ الْجَنِینَ وَ الطِّفْلَ وَ الشَّیْخَ الْکَبِیرَ وَ الْمَرْأَهًَْ الضَّعِیفَهًَْ وَ الْمُسْتَضْعَفَ الْمَهِینَ وَ أَنَا الْحَکَمُ الْعَدْلُ سَبَقَتْ رَحْمَتِی غَضَبِی لَا أُعَذِّبُ الصِّغَارَ بِذُنُوبِ الْکِبَارِ مِنْ قَوْمِکَ وَ هُمْ یَا یُونُسُ (علیه السلام) عِبَادِی وَ خَلْقِی وَ بَرِیَّتِی فِی بِلَادِی وَ فِی عَیْلَتِی أُحِبُّ أَنْ أَتَأَنَّاهُمْ وَ أَرْفُقَ بِهِمْ وَ أَنْتَظِرُ تَوْبَتَهُمْ وَ إِنَّمَا بَعَثْتُکَ إِلَی قَوْمِکَ لِتَکُونَ حیطاً عَلَیْهِمْ تَعْطَفَ عَلَیْهِمْ بِالرَّحِمِ الْمَاسَّهًِْ مِنْهُمْ وَ تَأَنَّاهُمْ بِرَأْفَهًِْ النُّبُوَّهًِْ وَ تَصْبِرَ مَعَهُمْ بِأَحْلَامِ الرِّسَالَهًِْ وَ تَکُونَ لَهُمْ کَهَیْئَهًِْ الطَّبِیبِ الْمُدَاوِی الْعَالِمِ بِمُدَاوَاهًِْ الدَّاءِ...
(نأتی بقیة الروایة بحسب ترجمتنا فی المتن)
https://eitaa.com/darse_mek
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_نهم
5️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💚 *ماجرای حضرت یونس علیه السلام و قومش؛ (قسمت چهارم)*💚
در گذشته خواندید:
حضرت یونس پس از ٣٣ سال دعوت قومش بسوی خدا، وقتی از هدایت آنها بکلی ناامید شد، شکایتشان را بسوی پروردگار عالم برد.
خداوند متعال هم به او وحی فرمود که من دوست دارم آنها توبه کنند؛ آنها عیالات من هستند؛ از تو انتظار دارم در برابر آنان صبور باشی و برای آنها مانند طبیب مداواکننده که میداند چگونه درد و مرض را درمان کند، باشی و...
(و اینک در ادامه، خداوند متعال به او فرمود:)
... اما تو به آنان سختگیری کردی و دلهایشان را با رفق و مدارا در دست نگرفتی و با مدیریت و سیاست پیامبران آنان را سیاستگذاری نکردی و اینک به خاطر دید بدی که به آنها داری[که بعد از ٣٣ زحمت و تلاش و تحمل آزار و اذیت آنان، از ایشان بکلی ناامید شدهای] و به خاطر کمصبریات درخواست عذاب برای آنها میکنی در حالی که بندهی من نوح از تو بر قومش صبورتر و با آنان خوشرفتارتر بود و نزد من بسیار پردرنگتر و صبورتر و عذرش از تو بهتر مورد قبول بود؛ فلذا وقتی که او به خاطر من بر قومش غضب کرد، من هم غضب کردم و وقتی از من درخواست عذاب کرد، اجابتش کردم.
یونس علیهالسلام به خدای تعالی عرض کرد: خدایا من هم به خاطر تو برقومم غضب کردم و هنگامی که سر به نافرمانی برداشتند برایشان از تو درخواست عذاب کردم و به عزتت قسم من دلم هیچگاه بر آنها نرم نمیشود و پس از این همه کفر و دروغگو خواندن من و انکار نبوتم، نمیتوانم به دید یک نصیحتگر مهربان به آنها نگاه کنم؛ پس خدایا عذابت را بر آنها نازل فرما که اینها هرگز ایمان نمیآورند.
خداوند متعال در پاسخ یونس علیهالسلام فرمود: ای یونس آنها صدهزار یا بیشتر از مخلوقاتم هستند که شهرهایم را آباد و بندگانم را به دنیا میآورند و محبت من ایجاب میکند که به خاطر آنچه از آنها میدانم، درنگ کنم و عذابشان نکنم و این را بدان که تقدیرات و تدبیرات من با علم و تقدیرات تو متفاوت است و تو تنها پیامآوری برای آنها هستی اما من پروردگار حکیم هستم و آنچه ای یونس من از این قوم میدانم در علم غیب من (از تو) پنهان است که انتهای آن را نمیدانی که چیست اما علم تو دربارهی آنان براساس امور ظاهری است که باطنی ندارد....
_توضیح: طبق همین روایت و دیگر روایات این ماجرا، چون خداوند در علم پنهان خود که علم غیب نامیده میشود، میدانست که قوم یونس پشیمان میشوند و ایمان میآورند اما مصلحت نمیدانست به او اعلام کند؛ در عین حال، خداوند متعال در نظر داشت هم ظرفیت و کمالات روحی پیامبرش را ارتقاء دهد و هم آن قوم کافر را بترساند و لذا با اصرار یونس در نزول عذاب بر آنها موافقت کرد و..._
ادامه دارد...
______________
... وَ تَکُونَ لَهُمْ کَهَیْئَهًِْ الطَّبِیبِ الْمُدَاوِی الْعَالِمِ بِمُدَاوَاهًِْ الدَّاءِ فَخَرَقْتَ بِهِمْ وَ لَمْ تَسْتَعْمِلْ قُلُوبَهُمْ بِالرِّفْقِ وَ لَمْ تَسُسْهُمْ بِسِیَاسَهًِْ الْمُرْسَلِینَ ثُمَّ سَأَلْتَنِی عَنْ سُوءِ نَظَرِکَ الْعَذَابَ لَهُمْ عِنْدَ قِلَّهًَْ الصَّبْرِ مِنْکَ وَ عَبْدِی نُوحٌ (علیه السلام) کَانَ أَصْبَرَ مِنْکَ عَلَی قَوْمِهِ وَ أَحْسَنَ صُحْبَهًًْ وَ أَشَدَّ تَأَنِّیاً فِی الصَّبْرِ عِنْدِی وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ فَغَضِبْتُ لَهُ حِینَ غَضِبَ لِی وَ أَجَبْتُهُ حِینَ دَعَانِی فَقَالَ یُونُسُ (علیه السلام) یَا رَبِّ إِنَّمَا غَضِبْتُ عَلَیْهِمْ فِیکَ وَ إِنَّمَا دَعَوْتُ عَلَیْهِمْ حِینَ عَصَوْکَ فَوَ عِزَّتِکَ لَا أَتَعَطَّفُ عَلَیْهِمْ بِرَأْفَهًٍْ أَبَداً وَ لَا أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ بِنَصِیحَهًِْ شَفِیقٍ بَعْدَ کُفْرِهِمْ وَ تَکْذِیبِهِمْ إِیَّایَ وَ جَحْدِهِمْ بِنُبُوَّتِی فَأَنْزِلْ عَلَیْهِمْ عَذَابَکَ فَإِنَّهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ أَبَداً فَقَالَ اللَّهُ یَا یُونُسُ (علیه السلام) إِنَّهُمْ مِائَهًُْ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ مِنْ خَلْقِی یَعْمُرُونَ بِلَادِی وَ یَلِدُونَ عِبَادِی وَ مَحَبَّتِی أَنْ أَتَأَنَّاهُمْ لِلَّذِی سَبَقَ مِنْ عِلْمِی فِیهِمْ وَ فِیکَ وَ تَقْدِیرِی وَ تَدْبِیرِی غَیْرُ عِلْمِکَ وَ تَقْدِیرِکَ وَ أَنْتَ الْمُرْسَلُ وَ أَنَا الرَّبُّ الْحَکِیمُ وَ عِلْمِی فِیهِمْ یَا یُونُسُ (علیه السلام) بَاطِنٌ فِی الْغَیْبِ عِنْدِی لَا تَعْلَمُ مَا مُنْتَهَاهُ وَ عِلْمُکَ فِیهِمْ ظَاهِرٌ لَا بَاطِنَ لَهُ...
(نأتی بقیة الروایه فی القطعات الاتیه)
https://eitaa.com/darse_mek
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_نهم
6️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💚 *ماجرای حضرت یونس علیه السلام و قومش؛ (قسمت پنجم)*💚
خداوند متعال در ادامه، به یونس علیه السلام فرمود:
ای یونس من در خواست تو برای نزول عذاب را اجابت میکنم اما این را بدان این اصرار تو و قبول من برای نزول عذاب موجب میشود به آن درجه و مقام والا که بهره کاملتری از لطف من ببری، نرسی و زیبندهتر برای مقام تو نیست.
[سپس به او فرمود:] به زودی در چهارشنبه وسط ماه شوال بعد از طلوع آفتاب عذابی به سوی آنان خواهد آمد و تو برو این خبر را به آنان بده.
سپس (امام باقر علیهالسلام به نقل از کتاب امیر المؤمنین علیهالسلام) فرمود: پس یونس علیهالسلام از این خبر خوشحال شد و خبر نزول عذاب او را ناراحت نکرد و ندانست عاقبت این حالت چه خواهد بود.
_توضیح: یک پیامبر خدا نباید از عذاب و نابودی مردم ولو مردم کافر و منکر حقیقت خوشحال شود زیرا خداوند مردم را برای کفر و جهنم و عذاب خلق نکرده است و تا میشود باید با آنها مدارا کند و لذا حضرت یونس علیهالسلام از اینکه موفق شده از خدا وعده نزول عذاب را بگیرد خوشحال بود ولی نمیدانست که این روحیه از زیبائی مقام او میکاهد._
(امام باقر علیه السلام در ادامه فرمودند:) یونس همان روز به سوی تنوخای عابد رفت و او را از وحی الهی که عذاب نازل خواهد شد آگاه کرد و به او گفت: بیا برویم تا به مردم خبر بدهم که خدا وحی فرموده است،که عذاب بر آنها نازل خواهد شد.
تنوخا گفت : رهایشان کن تا در کفر و معصیتی که تمام قلب آنها را پوشانده است بمانند تا خدا آنها را عذاب کند ،اما یونس عليه السلام به او گفت: نه باید با روبیل هم مشورتی کنیم چرا که او مردی عالم و حکیم و از خانواده نبوت است و لذا با یکدیگر به سوی روبیل رفتند [و وقتی او را دیدند] یونس عليه السلام خبر وحی الهی و نزول عذاب بر قومش در ماه شوال و چهارشنبه وسط ماه بعد از طلوع خورشید را به روبیل داد و به روبیل گفت: نظرت چیست، بیا برویم تا این خبر را به مردم بدهم.
روبیل عرض کرد :به عنوان یک نبی حکیم و پیامبر کریم و بزرگوار باز هم یک التماس و درخواستی از پروردگارت بکن که از عذاب آنها صرف نظر کند ،چرا که او از عذاب آنها بی نیاز است و او خدایی است که مدارا و رفق با بندگانش را دوست دارد و این برای تو نزد پروردگارت ضرری نخواهد داشت و از مقام و درجه تو نخواهد کاست و شاید قومت پس از اینکه کفر و انکار آنان را شنیدی ،یک روزی به تو ایمان آورند، پس با آنها صبوری به خرج ده وبا آنها حوصله کن.
_توضیح: خداوند متعال به دلائلی حکیمانه حضرت یونس را از عاقبت کار قومش که ایمان خواهند آورد آگاه نکرده بود و لذا یونس علیه السلام گمان میکرد آنها هرگز ایمان نمی آورند و عذاب حق ایشان است._
ادامه دارد...
_____________
... یَا یُونُسُ قَدْ أَجَبْتُکَ إِلَی مَا سَأَلْتَ مِنْ إِنْزَالِ الْعَذَابِ عَلَیْهِمْ وَ مَا ذَلِکَ یَا یُونُسُ (علیه السلام) بِأَوْفَرَ لِحَظِّکَ عِنْدِی وَ لَا أَجْمَلَ لِشَأْنِکَ وَ سَیَأْتِیهِمْ عَذَابٌ فِی شَوَّالٍ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ وَسَطَ الشَّهْرِ بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَأَعْلِمْهُمْ ذَلِکَ قَالَ فَسُرَّ بِذَلِکَ یُونُسُ (علیه السلام) وَ لَمْ یَسُؤْهُ وَ لَمْ یَدْرِ مَا عَاقِبَتُهُ فَانْطَلَقَ یُونُسُ (علیه السلام) إِلَی تَنُوخَا الْعَابِدِ فَأَخْبَرَهُ بِمَا أَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ مِنْ نُزُولِ الْعَذَابِ عَلَی قَوْمِهِ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ وَ قَالَ لَهُ انْطَلِقْ حَتَّی أُعْلِمَهُمْ بِمَا أَوْحَی اللَّهُ إِلَیَّ مِنْ نُزُولِ الْعَذَابِ فَقَالَ تَنُوخَا فَدَعْهُمْ فِی غَمْرَتِهِمْ وَ مَعْصِیَتِهِمْ حَتَّی یُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ فَقَالَ لَهُ یُونُسُ (علیه السلام) بَلْ نَلْقَی رُوبِیلَ فَنُشَاوِرُهُ فَإِنَّهُ رَجُلٌ عَالِمٌ حَکِیمٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ النُّبُوَّهًِْ فَانْطَلَقَا إِلَی رُوبِیلَ فَأَخْبَرَهُ یُونُسُ (علیه السلام) بِمَا أَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ مِنْ نُزُولِ الْعَذَابِ عَلَی قَوْمِهِ فِی شَوَّالٍ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فِی وَسَطِ الشَّهْرِ بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَقَالَ لَهُ مَا تَرَی انْطَلِقْ بِنَا حَتَّی أُعْلِمَهُمْ ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ رُوبِیلُ ارْجِعْ إِلَی رَبِّکَ رَجْعَهًَْ نَبِیٍّ حَکِیمٍ وَ رَسُولٍ کَرِیمٍ وَ سَلْهُ أَنْ یَصْرِفَ عَنْهُمُ الْعَذَابَ فَإِنَّهُ غَنِیٌّ عَنْ عَذَابِهِمْ وَ هُوَ یُحِبُّ الرِّفْقَ بِعِبَادِهِ وَ مَا ذَلِکَ بِأَضَرَّ لَکَ عِنْدَهُ وَ لَا أَسْوَأَ لِمَنْزِلَتِکَ لَدَیْهِ وَ لَعَلَّ قَوْمَکَ بَعْدَ مَا سَمِعْتَ وَ رَأَیْتَ مِنْ کُفْرِهِمْ وَ جُحُودِهِمْ یُؤْمِنُونَ یَوْماً فَصَابِرْهُمْ وَ تَأَنَّهُمْ...
https://eitaa.com/darse_mek
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_نهم
7️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💚 *ماجرای حضرت یونس علیه السلام و قومش؛ (قسمت ششم)*💚
... در این هنگام تنوخا گفت: ای روبیل، وای بر تو در حق یونس مشورت خوب و دستور مناسبی ندادی، چرا که دیدی این قوم به خدا کافر شدند و نبوت یونس را منکر شدند و او را دروغگو خواندند و او را از خانه و محلهای سکونتش اخراج کردند و میخواستند سنگسارش کنند.
روبیل در پاسخ تنوخا گفت : تو حرفی نزن چرا که تو مردی عابد هستی و بر این حقایق علم نداری و آنگاه رو به جناب یونس علیه السلام کرد و گفت: ای یونس به نظر شما وقتی خدا عذاب را بر قومت نازل کند آیا همه آنها را هلاک میکند یا بعضی را و عدهای زنده میمانند؟
یونس علیه السلام فرمود: بلکه همه را هلاک میکند و من این چنین از خدا درخواست کردهام و هیچ رحمتی و مهربانی دربارهٔ آنها در قلبم وارد نشد تا دوباره به سوی خدا رو کنم و از او بخواهم از عذابشان صرف نظر کند.
روبیل عرض کرد: چه میدانی ای یونس، شاید پس از آنکه این قوم احساس کردند عذاب دارد نازل میشود توبه کنند و از خدا بخواهند آنها را ببخشد و او که خدایی مهربانتر از هر مهربانی است آنها را مورد رحمت خویش قرار دهد و عذاب را از آنها برطرف کند و آنگاه که تو خبر نزول عذاب در روز چهارشنبه را به آنها بدهی و با توبه و بازگشت آنان به سوی خدا عذاب از آنها برطرف شود در آن موقع تو را بسیار دروغگو بخوانند (که دیدی خبر نزول عذابت دروغ بودو.. )
در این هنگام تنوخا به روبیل گفت :وای بر تو ای روبیل سخن بزرگ و نادرستی گفتی؛ این پیامبر فرستاده شده خدا به سوی مردم است که به تو خبر میدهد که خدا به او وحی کرده که عذاب بر آنها نازل میشود و آنگاه تو سخن خدا را رد کرده و در سخن رسول خدا شک و تردید میکنی؟! وای بر تو، اعمالت [حبط شد و]از بین رفت .
روبیل به تنوخا گفت :رأی و نظر تو شکست خورده و فاسد است و سپس رو به یونس کرده و عرض کرد : هنگامی که وحی و امر از سوی خداوند دربارهٔ این قوم طبق آنچه بر شما نازل شده؛ محقق شود که سخن خداوند حق است و عذاب نازل میشود آیا وقتی تمامی قومت هلاک شدند و شهرشان خراب گردید آیا چنین نیست که خداوند نام شما را از مقام نبوت پاک میکند و پیامبری شما پایان میپذیرد [زیرا دیگر مردم و شهری وجود ندارد که گفته شود شما پیامبر خدا به سوی آنها هستید] و شما در آن هنگام مانند یکی از مردم ضعیف [و بدون قوم و عشیره] خواهید بود و بر دست شما صد هزار نفر از مردم هلاک شدهاند؟
ادامه دارد...
__________________
... فَقَالَ لَهُ تَنُوخَا وَیْحَکَ یَا رُوبِیلُ مَا أَشَرْتَ عَلَی یُونُسَ وَ أَمَرْتَهُ بَعْدَ کُفْرِهِمْ بِاللَّهِ وَ جَحْدِهِمْ لِنَبِیِّهِ وَ تَکْذِیبِهِمْ إِیَّاهُ وَ إِخْرَاجِهِمْ إِیَّاهُ مِنْ مَسَاکِنِهِ وَ مَا هَمُّوا بِهِ مِنْ رَجْمِهِ فَقَالَ رُوبِیلُ لِتَنُوخَا اسْکُتْ فَإِنَّکَ رَجُلٌ عَابِدٌ لَا عِلْمَ لَکَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی یُونُسَ، فَقَالَ أَرَأَیْتَ یَا یُونُسُ إِذَا أَنْزَلَ اللَّهُ الْعَذَابَ عَلَی قَوْمِکَ أَنْزَلَهُ فَیُهْلِکُهُمْ جَمِیعاً أَوْ یُهْلِکُ بَعْضاً وَ یَبْقَی بَعْضٌ فَقَالَ لَهُ یُونُسُ: بَلْ یُهْلِکُهُمْ جَمِیعاً وَ کَذَلِکَ سَأَلْتُهُ مَا دَخَلَتْنِی لَهُمْ رَحْمَهًُْ تَعَطُّفٍ فَأُرَاجِعَ اللَّهَ فِیهِمْ وَ أَسْأَلَهُ أَنْ یَصْرِفَ عَنْهُمْ فَقَالَ لَهُ رُوبِیل أَتَدْرِی یَا یُونُسُ لَعَلَّ اللَّهَ إِذَا أَنْزَلَ عَلَیْهِمُ الْعَذَابَ فَأَحَسُّوا بِهِ أَنْ یَتُوبُوا إِلَیْهِ وَ یَسْتَغْفِرُوا فَیَرْحَمَهُمْ فَإِنَّهُ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ وَ یَکْشِفَ عَنْهُمُ الْعَذَابَ مِنْ بَعْدِ مَا أَخْبَرْتَهُمْ عَنِ اللَّهِ أَنَّهُ یُنْزِلُ عَلَیْهِمُ الْعَذَابَ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فَتَکُونَ بِذَلِکَ عِنْدَهُمْ کَذَّاباً فَقَالَ لَهُ تَنُوخَا وَیْحَکَ یَا رُوبِیلُ لَقَدْ قُلْتَ عَظِیماً یُخْبِرُکَ النَّبِیُّ الْمُرْسَلُ أَنَّ اللَّهَ أَوْحَی إِلَیْهِ أَنَّ الْعَذَابَ یَنْزِلُ عَلَیْهِمْ فَتَرُدُّ قَوْلَ اللَّهِ وَ تَشُکُّ فِیهِ وَ فِی قَوْلِ رَسُولِاللَّهِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُکَ فَقَالَ رُوبِیلُ لِتَنُوخَا لَقَدْ فَشِلَ (فسد) رَأْیُکَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَی یُونُسَ فَقَالَ إِذَا نَزَلَ الْوَحْیُ وَ الْأَمْرُ مِنَ اللَّهِ فِیهِمْ عَلَی مَا أَنْزَلَ عَلَیْکَ فِیهِمْ مِنْ إِنْزَالِ الْعَذَابِ عَلَیْهِمْ وَ قَوْلُهُ الْحَقُّ أَ رَأَیْتَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ فَهَلَکَ قَوْمُکَ کُلُّهُمْ وَ خَرِبَتْ قَرْیَتُهُمْ أَ لَیْسَ یَمْحُو اللَّهُ اسْمَکَ مِنَ النُّبُوَّهًِْ وَ تَبْطُلُ رِسَالَتُکَ وَ تَکُونُ کَبَعْضِ ضُعَفَاءِ النَّاسِ وَ یَهْلِکُ عَلَی یَدَیْکَ مِائَهًُْ أَلْفٍ مِنَ النَّاسِ...
https://eitaa.com/darse_mek
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_نهم
8️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💚 *ماجرای حضرت یونس علیه السلام و قومش؛ (قسمت هفتم)*💚
(امام باقر علیه السلام به نقل از کتاب امیرالمؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از جبرئیل علیه السلام ادامه ماجرا را چنین بیان میفرمایند:)
اما یونس علیهالسّلام نظر روبیل را نپذیرفت و به همراه تنوخا از قریه و آبادی خارج شدند و خیلی از آنجا دور نشدند که یونس بهسوی قومش بازگشت و به آنها خبر داد که خداوند به او وحی کرده که عذاب را بر شما در روز چهارشنبه وسط ماه شوال بعد از طلوع آفتاب نازل میکند.
قوم یونس علیهالسّلام سخن او را نپذیرفته و او را دروغگو خواندند و او را با وضعیتی بد و خشن از شهر اخراج کردند.
لذا یونس علیهالسّلام با تنوخا از شهر خارج شدند و زیاد از آنجا دور نشدند و منتظر نزول عذاب ماندند. اما روبیل با قومش در شهر ماند تا آنکه ماه شوال (و هنگام نزول عذاب) فرارسید.
روبیل با بلندترین فریادش از بالای کوه به مردم ندا داد که من روبیل هستم که بر شما دلسوز و مهربانم و این ماه شوال است که بر شما فرارسیده و پیامبر شما یونس علیهالسّلام به شما خبر داده که در ماه شوال و در چهارشنبه وسط ماه بعد از طلوع خورشید عذاب بر شما نازل میشود و خداوند هیچگاه وعدهای که به پیامبرانش داده را تخلف نمیکند پس ببینید چه میکنید.
این کلام روبیل مردم را به وحشت انداخت و باورشان آمد که عذاب حتماً نازل خواهد شد.
پس بهسوی روبیل هجوم آوردند و به او گفتند:
نظر تو چیست؟ میگویی چکار کنیم؟ چون تو مردی عالم و حکیم هستی و پیوسته تو را به دلسوزی و مهربانی بر خودمان شناختهایم و به ما خبر رسیده که تو در مشورتی که یونس علیهالسّلام با تو داشته، به او چه گفتهای [و برای ما دلسوزی کرده و از او خواستهای از خدا بخواهد عذاب را از ما برطرف نماید] پس هر دستوری داری به ما بگو و نظر مشورتی خودت را به ما بده.
در این هنگام روبیل به آنها گفت: نظر من و رای من این است که منتظر باشید وقتی طلوع فجر (اذان صبح) روز چهارشنبه وسط ماه رسید؛ بچهها را از مادرهایشان جدا کنید و در پای کوه
در مسیر رود نگه دارید و زنان را در دامنه ی کوه و تمامی این کارها باید قبل از طلوع خورشید انجام شود
ادامه دارد...
_________
فَأَبَی یُونُسُ (علیه السلام) أَنْ یَقْبَلَ وَصِیَّتَهُ فَانْطَلَقَ وَ مَعَهُ تَنُوخَا مِنَ الْقَرْیَهًِْ وَ تَنَحَّیَا عَنْهُمْ غَیْرَ بَعِیدٍ وَ رَجَعَ یُونُسُ (علیه السلام) إِلَی قَوْمِهِ فَأَخْبَرَهُمْ أَنَّ اللَّهَ أَوْحَی إِلَیْهِ أَنَّهُ یُنْزِلُ الْعَذَابَ عَلَیْکُمْ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فِی شَوَّالٍ فِی وَسَطِ الشَّهْرِ بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَرَدُّوا عَلَیْهِ قَوْلَهُ فَکَذَّبُوهُ وَ أَخْرَجُوهُ مِنْ قَرْیَتِهِمْ إِخْرَاجاً عَنِیفاً فَخَرَجَ یُونُسُ (علیه السلام) وَ مَعَهُ تَنُوخَا مِنَ الْقَرْیَهًِْ وَ تَنَحَّیَا عَنْهُمْ غَیْرَ بَعِیدٍ وَ أَقَامَا یَنْتَظِرَانِ الْعَذَابَ وَ أَقَامَ رُوبِیلُ مَعَ قَوْمِهِ فِی قَرْیَتِهِمْ حَتَّی إِذَا دَخَلَ عَلَیْهِمْ شَوَّالٌ صَرَخَ رُوبِیلُ بِأَعْلَی صَوْتِهِ فِی رَأْسِ الْجَبَلِ إِلَی الْقَوْمِ أَنَا رُوبِیلُ شَفِیقٌ عَلَیْکُمْ رَحِیمٌ بِکُمْ هَذَا شَوَّالٌ قَدْ دَخَلَ عَلَیْکُمْ وَ قَدْ أَخْبَرَکُمْ یُونُسُ (علیه السلام) نَبِیُّکُمْ وَ رَسُولُ رَبِّکُمْ أَنَّ اللَّهَ أَوْحَی إِلَیْهِ أَنَّ الْعَذَابَ یَنْزِلُ عَلَیْکُمْ فِی شَوَّالٍ فِی وَسَطِ الشَّهْرِ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ بَعْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ لَنْ یُخْلِفَ اللهُ وَعْدَهُ رُسُلَهُ فَانْظُرُوا مَا أَنْتُمْ صَانِعُونَ فَأَفْزَعَهُمْ کَلَامُهُ وَ وَقَعَ فِی قُلُوبِهِمْ تَحْقِیقُ نُزُولِ الْعَذَابِ فَأَجْفَلُوا نَحْوَ رُوبِیلَ وَ قَالُوا لَهُ مَا ذَا أَنْتَ تُشِیرُ بِهِ عَلَیْنَا یَا رُوبِیلُ فَإِنَّکَ رَجُلٌ عَالِمٌ حَکِیمٌ لَمْ نَزَلْ نَعْرِفُکَ بِالرِّقَّهًِْ عَلَیْنَا وَ الرَّحْمَهًِْ لَنَا وَ قَدْ بَلَغَنَا مَا أَشَرْتَ بِهِ عَلَی یُونُسَ (علیه السلام) فِینَا فَمُرْنَا بِأَمْرِکَ وَ أَشِرْ عَلَیْنَا بِرَأْیِکَ فَقَالَ لَهُمْ رُوبِیلُ فَإِنِّی أَرَی لَکُمْ وَ أُشِیرُ عَلَیْکُمْ أَنْ تَنْظُرُوا وَ تَعْمَدُوا إِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فِی وَسَطِ الشَّهْرِ أَنْ تَعْدِلُوا الْأَطْفَالَ عَنِ الْأُمَّهَاتِ فِی أَسْفَلِ الْجَبَلِ فِی طَرِیقِ الْأَوْدِیَهًِْ وَ تَقِفُوا النِّسَاءَ فِی سَفْحِ الْجَبَلِ وَ یَکُونُ هَذَا کُلُّهُ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ ...
https://eitaa.com/darse_mek
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_نهم
🔟
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💚 *ماجرای حضرت یونس علیه السلام و قومش؛ (قسمت نهم)*💚
(امام باقر علیه السلام در ادامه فرمود: خدای مهربان... درخواست بخشش قوم یونس را قبول فرمود) و به اسرافیل وحی کرد که به سوی قوم یونس فرود آی که آنها با تضرّع و زاری به سوی من رو کرده و توبه و استغفار نمودهاند. و من بر آنان رحمت و توبه کردهام و من خدای بسیار بازگشت کننده به سوی بندگانم و مهربان با آنها هستم و به سرعت توبه بندگانم را می پذیرم. بنده و فرستاده من یونس از من درخواستِ نزول عذاب بر قومش را کرده بود و من عذاب را بر آنها نازل کردهام که در وفا کردن به عهدم از همه سزاوارتر هستم، امّا یونس هنگامی که از من درخواست نزولِ عذاب بر قومش را می کرد با من شرط نکرد که آنها را هلاک کنم. پس تو (ای اسرافیل) بر آنها فرود آی و عذابی را که بر آنها نازل کردهام از آنها بگردان، اسرافیل عرض کرد پروردگار من، عذاب تو تا بالای سرشان و شانههایشان رسیده و نزدیک است هلاکشان کند و چیزی نمانده که به روی زمینشان برسد من چگونه نازل شوم و برطرفش کنم؟ خداوند متعال فرمود: نه، اینطور نیست، من به ملائکهام امر کردم که نگذارند عذاب بر آنان فرود آید و منتظر فرمان من باشند تا تصمیم نهایی خود را دربارهی آنان را به ایشان ابلاغ کنم.
پس ای اسرافیل به آنها فرود آی و عذاب را از آنها بگردان و آن را بر کوههای بلند و سرچشمهها و محل جریان سیلها در کوههایی که بر کوههای دیگر سوارند بزن و آن کوهها را ذلیل آن عذاب کرده و نرم نما؛ به طوری که که به آهنی سرد و جامد تبدیل شوند.
پس اسرافیل بر آنها فرود آمد و بالهایش را گستراند و بوسیله آن، عذاب را از آنها به سوی آن کوهها سوق داد که خداوند فرموده بود به آنجا بزند.
سپس امام باقر علیهالسّلام فرمود: آن کوهها همان کوههایی هستند که امروز در منطقه موصل هستند که تا روز قیامت تبدیل به آهن شدهاند.
قوم یونس وقتی که دیدند عذاب از آنها برطرف شده از روی کوهها به سوی منازلشان بازگشتند و زنانشان و اموالشان و اولادشان را جمع و خدا را به خاطر برطرف شدن عذاب سپاسگزاری کردند.
ادامه دارد... __
(...وَأَقَالَهُمْ عَثْرَتَهُمْ) وَ أَوْحَی إِلَی إِسْرَافِیلَ أَنِ اهْبِطْ إِلَی قَوْمِ یُونُسَ (علیه السلام) فَإِنَّهُمْ قَدْ عَجُّوا إِلَیَّ بِالْبُکَاءِ وَ التَّضَرُّعِ وَ تَابُوا إِلَیَّ وَ اسْتَغْفَرُوا لِی فَرَحِمْتُهُمْ وَ تُبْتُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا اللَّهُ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ أَسْرَعُ إِلَی قَبُولِ تَوْبَهًِْ عَبْدِیَ التَّائِبِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ قَدْ کَانَ عَبْدِی یُونُسُ (علیه السلام) وَ رَسُولِی سَأَلَنِی نُزُولَ الْعَذَابِ عَلَی قَوْمِهِ وَ قَدْ أَنْزَلْتُهُ عَلَیْهِمْ وَ أَنَا اللَّهُ أَحَقُّ مَنْ وَفَی بِعَهْدِهِ وَ قَدْ أَنْزَلْتُهُ عَلَیْهِمْ وَ لَمْ یَکُنِ اشْتَرَطَ یُونُسُ (علیه السلام) حِینَ سَأَلَنِی أَنْ أُنْزِلَ عَلَیْهِمُ الْعَذَابَ أَنْ أُهْلِکَهُمْ فَاهْبِطْ إِلَیْهِمْ فَاصْرِفْ عَنْهُمْ مَا قَدْ نَزَلَ بِهِمْ مِنْ عَذَابِی.
فَقَالَ إِسْرَافِیلُ یَا رَبِّ إِنَّ عَذَابَکَ قَدْ بَلَغَ أَکْتَافَهُمْ وَ کَادَ أَنْ یُهْلِکَهُمْ وَ مَا أَرَاهُ إِلَّا وَ قَدْ نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَکَیْفَ أَنْزِلُ أَصْرِفُهُ فَقَالَ اللَّهُ کَلَّا إِنِّی قَدْ أَمَرْتُ مَلَائِکَتِی أَنْ یَصْرِفُوهُ وَ لَا یُنْزِلُوهُ عَلَیْهِمْ حَتَّی یَأْتِیَهُمْ أَمْرِی فِیهِمْ وَ عَزِیمَتِیَ فَاهْبِطْ یَا إِسْرَافِیلُ عَلَیْهِمْ وَ اصْرِفْهُ عَنْهُمْ وَ اصْرِفْ بِهِ إِلَی الْجِبَالِ بِنَاحِیَهًِْ مَفَاوِضِ الْعُیُونِ وَ مَجَارِی السُّیُولِ فِی الْجِبَالِ الْعَادِیَهًِْ الْمُسْتَطِیلَهًِْ عَلَی الْجِبَالِ فَأَذِلَّهَا بِهِ وَ لَیِّنْهَا حَتَّی تَصِیرَ مُلَیَّنَهًًْ حَدِیداً جَامِداً فَهَبَطَ إِسْرَافِیلُ عَلَیْهِمْ فَنَشَرَ أَجْنِحَتَهُ فَاسْتَاقَ بِهَا ذَلِکَ الْعَذَابَ حَتَّی ضَرَبَ بِهَا تِلْکَ الْجِبَالَ الَّتِی أَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ أَنْ یَصْرِفَهُ إِلَیْهَا قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (علیه السلام) وَ هِیَ الْجِبَالُ الَّتِی بِنَاحِیَهًِْ الْمُوصِلِ الْیَوْمَ فَصَارَتْ حَدِیداً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ؛ فَلَمَّا رَأَی قَوْمُ یُونُسَ (علیه السلام) أَنَّ الْعَذَابَ قَدْ صُرِفَ عَنْهُمْ هَبَطُوا إِلَی مَنَازِلِهِمْ عَنْ رُءُوسِ الْجِبَالِ وَ ضَمُّوا إِلَیْهِمْ نِسَاءَهُمْ وَ أَوْلَادَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ وَ حَمِدُوا اللَّهَ عَلَی مَا صَرَفَ عَنْهُمْ...
https://eitaa.com/darse_mek
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_نهم
1️⃣1️⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💚 *ماجرای حضرت یونس علیه السلام و قومش؛ (قسمت دهم)*💚
در این بین یونس(علیه السلام) و تنوخا شب را در محلی که رفته بودند به صبح رسانده و روز پنج شنبه[که روز بعد از نزول عذاب بود] شکی نداشتند که عذاب نازل شده و همه قوم را هلاک کرده، زیرا دیگر صدایی از آن مردم به گوششان نمیرسید؛ لذا به طرف شهر آمدند و صبح پنجشنبه هنگام طلوع آفتاب به شهر رسیدند اما دیدند خبری[از نابودی و هلاکت مردم و شهرشان] نیست و هیزم شکنان و چوپانان با گوسفندانشان، همه به کارهای روزمره خویش مشغول هستند.
یونس(علیه السلام) به تنوخا فرمود: ای تنوخا اکنون که دیگر وحی نازل شده به من، در نظر مردم درست از آب در نیامده است و وعده من به قومم انجام نشده، دیگر نزد مردم آبرو و چهرهی مُوَجَّهی ندارم.
(سپس امام باقر علیه السلام فرمود:) لذا یونس در حالی که از گناهان و کفر قومش خشمگین بود، مثل کسی که فرار کند از آنجا دور شد و خود را ناشناس کرد، تا اگر کسى او را دید، به او کذاب و دروغگو نگوید، و به همین جهت خداوند متعال در این باره فرمود: «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ ... : و صاحب ماهی آنگاه که غضبناک رفت
پس گمان کرد که هیچگاه به او سخت نمیگیریم» (الانبیاء /٨٧).
(امام علیه السلام در ادامه فرمود:) تنوخا هم به شهر بازگشت و روبیل را ملاقات کرد؛ روبیل به او گفت: ای تنوخا کدام یک از آن دو نظر درستتر و به حق نزدیکتر بود تا پیروی شود نظر من یا نظر تو؟!
تنوخا گفت: بلکه نظر تو درستتر بود که طبق نظر حکماء و علماء حرف زدی و من همیشه فکر میکردم من به خاطر زهد و عبادتم از تو برتر و بالاترم تا آنکه معلوم شد فضیلت تو بخاطر ارزش علمی بالاتری که داری، از من بیشتر است و آن حکمتی که پروردگارت همراه با تقوی به تو داده از زهد و عبادات بدون علم من ارزشمندتر و برتر است. (پس از آن،) آن دو با یکدیگر همراه و در میان مردم بودند و یونس هم به سوی برنامهٔ خود رفت در حالی که به خاطر خدا خشمگين بودو خدا قصهٔ او را در کتابش خبر داد تا آنجا که فرمود: «فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إلی حِین : پس آن قوم ایمان آوردند و لذا ما آنها را تا زمان مشخص(یعنی تا هنگام اجل و مرگشان) از دنیا بهرهمند کردیم».
ادامه دارد...
________
... وَ أَصْبَحَ یُونُسُ وَ تَنُوخَا یَوْمَ الْخَمِیسِ فِی مَوْضِعِهِمَا الَّذِی کَانَا فِیهِ لَا یَشُکَّانِ أَنَّ الْعَذَابَ قَدْ نَزَلَ بِهِمْ وَ أَهْلَکَهُمْ جَمِیعاً لَمَّا خَفِیَتْ أَصْوَاتُهُمْ عِنْدَهُمَا فَأَقْبَلَا نَاحِیَهًَْ الْقَرْیَهًِْ یَوْمَ الْخَمِیسِ مَع طُلُوعِ الشَّمْسِ یَنْظُرَانِ إِلَی مَا صَارَ إِلَیْهِ الْقَوْمُ فَلَمَّا دَنَوْا مِنَ الْقَوْمِ وَ اسْتَقْبَلَتْهُمُ الْحَطَّابُونَ وَ الْحُمَاهًُْ وَ الرُّعَاهًُْ بِأَغْنَامِهِمْ وَ نَظَرُوا إِلَی أَهْلِ الْقَرْیَهًِْ مُطْمَئِنِّینَ قَالَ یُونُسُ لِتَنُوخَا یَا تَنُوخَا کَذَبَنِیَ الْوَحْیُ وَ کَذَبْتُ وَعْدِیَ لِقَوْمِی وَ لَا عِزَّهًَْ لِی وَ لَا یَرَوْنَ لِی وَجْهاً أَبَداً بَعْدَ مَا کَذَبَنِیَ الْوَحْیُ فَانْطَلَقَ یُونُسُ هَارِباً عَلَی وَجْهِهِ مُغَاضِباً لِرَبِّهِ نَاحِیَهًَْ الْبَحْرِ مُسْتَنْکِراً فِرَاراً مِنْ أَنْ یَرَاهُ أَحَدٌ مِنْ قَوْمِهِ فَیَقُولَ لَهُ یَا کَذَّابُ فَلِذَلِکَ قَالَ اللَّهُ: «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ... الْآیَهْ» وَ رَجَعَ تَنُوخَا إِلَی الْقَرْیَهًِْ فَلَقِیَ رُوبِیلَ فَقَالَ لَهُ یَا تَنُوخَا أَیُّ الرَّأْیَیْنِ کَانَ أَصْوَبَ وَ أَحَقَّ أَنْ یُتَّبَعَ رَأْیِی أَوْ رَأْیُکَ فَقَالَ لَهُ تَنُوخَا بَلْ رَأْیُکَ کَانَ أَصْوَبَ وَ لَقَدْ کُنْتَ أَشَرْتَ بِرَأْیِ الْحُکَمَاءِ الْعُلَمَاءِ فَقَالَ لَهُ تَنُوخَا أَمَا إِنِّی لَمْ أَزَلْ أَرَی أَنِّی أَفْضَلُ مِنْکَ لِزُهْدِی وَ فَضْلِ عِبَادَتِی حَتَّی اسْتَبَانَ فَضْلُکَ لِفَضْلِ عِلْمِکَ وَ مَا أَعْطَاکَ اللَّهُ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَهًِْ مَعَ التَّقْوَی أَفْضَلُ مِنَ الزُّهْدِ وَ الْعِبَادَهًِْ بِلَا عِلْمٍ فَاصْطَحَبَا فَلَمْ یَزَالا مُقِیمَیْنِ مَعَ قَوْمِهِمَا وَ مَضَی یُونُسُ (علیه السلام) عَلَی وَجْهِهِ مُغَاضِباً لِرَبِّهِ فَکَانَ مِنْ قِصَّتِهِ مَا أَخْبَرَ اللَّهُ بِهِ فِی کِتَابِهِ إِلَی قَوْلِهِ فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِلی حِینٍ...
https://eitaa.com/darse_mek
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_نهم
قطعهٔ 12
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💚 *ماجرای حضرت یونس علیه السلام و قومش؛ (قسمت یازدهم)* 💚
(بخش پایانی ماجرا)
(بررسی سند حدیث انشاءالله در قطعهٔ بعدی)
(راوی حدیث) ابوعبیده میگوید: به امام باقر علیهالسلام عرض کردم: حضرت یونس علیهالسلام چه مدتی از قومش غائب بود تا آنگاه که بار دیگر با نبوت و رسالت الهی به قومش بازگشت که به او ایمان آوردند و تصدیقش کردند؟
حضرت فرمودند: چهار هفته که یک هفته آن در رفتنش به سوی دریا بود و یک هفته در بازگشت به سوی قومش.
عرض کردم: آیا این هفتهها ماههایی بودند یا روزهایی یا فقط ساعاتی؟
فرمود:ای عبیده؛ عذاب در روز چهارشنبه نیمه ماه شوال به سراغ آنها آمد و همان روز از آنها برطرف شد و یونس علیهالسلام که غضبناک بود روز پنجشنبه حرکت کرد که یک هفته آن در مسیر رسیدن به دریا و یک هفته در شکم ماهی و یک هفته زیر درخت در ساحل بدون سایه و یک هفته هم در حال بازگشت بسوی قومش؛ بنابراین رفت و برگشتش ۲۸روز طول کشید که وقتی به قومش رسید آنها به او ایمان آوردند و تصدیقش کرده و از دستوراتش پیروی کردند و به همین خاطر خداوند متعال فرمود:
✨فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَىٰ حِينٍ
ﭘﺲ ﭼﺮﺍ قریهای ایمان نیاورد تا ایمانش به نفعش باشد ﻣﮕﺮ ﻗﻮم ﻳﻮﻧﺲ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻲ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ما ﻋﺬﺍﺏ خوار کننده ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺁنها را تا موقع مشخصی (زمان مرگشان) از نعمتهای خود بهرهمند کردهایم.(٩٨)
(پایان روایت)
______________
... قَالَ أَبُوعُبَیْدَهًَْ قُلْتُ لِأَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) کَمْ کَانَ غَابَ یُونُسُ (علیه السلام) عَنْ قَوْمِهِ حَتَّی رَجَعَ إِلَیْهِمْ بِالنُّبُوَّهًِْ وَ الرِّسَالَهًِْ فَآمَنُوا بِهِ وَ صَدَّقُوهُ قَالَ أَرْبَعَهًَْ أَسَابِیعَ سَبْعاً مِنْهَا فِی ذَهَابِهِ إِلَی الْبَحْرِ وَ سَبْعاً مِنْهَا فِی رُجُوعِهِ إِلَی قَوْمِهِ فَقُلْتُ لَهُ وَ مَا هَذِهِ الْأَسَابِیعُ شُهُورٌ أَوْ أَیَّامٌ أَوْ سَاعَاتٌ فَقَالَ یَا عُبَیْدَهًُْ إِنَّ الْعَذَابَ أَتَاهُمْ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ فِی النِّصْفِ مِنْ شَوَّالٍ وَ صُرِفَ عَنْهُمْ مِنْ یَوْمِهِمْ ذَلِکَ فَانْطَلَقَ یُونُسُ (علیه السلام) مُغَاضِباً فَمَضَی یَوْمَ الْخَمِیسِ سَبْعَهًَْ أَیَّامٍ فِی مَسِیرِهِ إِلَی الْبَحْرِ وَ سَبْعَهًَْ أَیَّامٍ فِی بَطْنِ الْحُوتِ وَ سَبْعَهًَْ أَیَّامٍ تَحْتَ الشَّجَرِ بِالْعَرَاءِ وَ سَبْعَهًَْ أَیَّامٍ فِی رُجُوعِهِ إِلَی قَوْمِهِ فَکَانَ ذَهَابُهُ وَ رُجُوعُهُ مَسِیرَهًَْ ثَمَانٍ وَ عِشْرِینَ یَوْماً ثُمَّ أَتَاهُمْ فَآمَنُوا بِهِ وَ صَدَّقُوهُ وَ اتَّبَعُوهُ فَلِذَلِکَ قَالَ اللَّهُ فَلَوْ لا کانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إِیمانُها إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا کَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلی حینٍ.
(تمت الروایة بحمدالله تعالی)
بحارا لأنوار، ج۱۴، ٣٩٢ - ۳۹٩
https://eitaa.com/darse_mek
#درسهایی_از_مکیال_المکارم_درس_سی_و_نهم
قطعهٔ 13
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
💚 *تحقیق سند حدیث ماجرای حضرت یونس علیه السلام و قومش؛*💚
روایت مفصلی را که در قطعات گذشته نقل کردیم، مرحوم علامه مجلسی (رضوانالله تعالی علیه) در بحارالأنوار، جلد ۱۴، ص ٣٩٢ - ۳۹٩، به نقل از تفسیر عیاشی آورده و نیز مرحوم بحرانی در تفسیر البرهان آن را نقل کرده و همچنین صاحب «قصص الانبیاء» آنرا به سند دادن از مرحوم شیخ جلیل القدر تاریخ شیعه، مرحوم صدوق (رحمت الله علیه) ذکر کرده است و مرحوم صدوق آن را از شخصیت های زیر نقل فرموده است که به ترتیب عبارتند از:
«ابن المتوکل» ، «الحمیری» ، «ابن عیسی» ، «ابن محبوب» ، «جمیل بن صالح» و «ابوعبیده حذّاء».
از آنجا که بیان همهی تحقیقات ما در رجال این حدیث طولانی و برای اکثر خوانندگان محترم شاید خسته کننده بنظر برسد و بیان شخصیت آنان فقط جهت اتقان و محکم بودن مطلب، آن هم در کتاب و بصورت چاپی است، لذا خلاصهی تحقیقاتمان را از:
*«معجم رجال الحديث» نوشتهی مرحوم «آیت الله العظمی سید ابوالقاسم موسوی خوئی» (رحمت الله علیه) ؛*
*و «معجم رواة الحديث و ثقاته» مرحوم «آیت الله العظمی سید محمد باقر موحد ابطحی الموسوی الاصفهانی ره (نوهٔ صاحب مکیال المکارم و ستون استوار علم و فقاهت و ورع)*،
ذکر می کنیم.
وضعیت اعتبار و وثاقت (مورد اعتماد بودن نزد علماء شیعه) شخصیتهای سند فوق، به شرح زیر است:
١ *- مرحوم شیخ جلیل القدر صدوق ره:*
ایشان مشهورتر از آن است که بخواهیم او را توصیف کنیم و او رییس حدیث کنندگان تاریخ شیعه و در اعلا درجه عدالت و وثاقت است.
٢ *- ابن المتوکل ره:*
او: ثقة(راستگو و مورد اعتماد) است و مرحوم صدوق از او بسیار روایت نقل کرده است و سیدبن طاوس فرموده: «بر وثاقت او اتفاق نظر وجود دارد».
٣ *- الحمیری ره:*
او: «عبدالله بن جعفر بن الحسن بن مالک بن جامع الحمیری ابوالعباس القمی» عالم مورد اعتماد و بزرگ علماء قم و چهرهی موَجَّه آنان بوده و کتابهای بسیار تألیف فرموده است.
۴ *- ابن عیسی ره:*
او: «محمدبن عیسی بن عبید بن یقطین بن موسی» است که در میان اصحاب ما (علماء شیعه) جلیل القدر، ثقه(مورد اعتماد) ، عین(شخصیت مهم شیعه) و ناقل روایات بسیار، دارای کتابهای نیکو و ارزشمند شیعی
است و از امام جواد علیه السلام نقل روایت کرده است.
۵ *- ابن محبوب ره:*
او: « ابوعلی، حسن بن محبوب بن وهب بن جعفر بن وهب الزرّاد(السرّاد)» ثقه(مورد اعتماد) جلیل القدر بوده و در عصر خودش از چهارستون و تکیه گاه شیعه بشمار میرفته و از سه امام معصوم «الکاظم، الرضا، الجواد علیهم السلام» نقل حدیث کرده است.
۶ *- جمیل بن صالح ره:*
او: «جمیل بن صالح الاسدی الکوفی» است؛ ثقة(مورد اعتماد) و وجه(شخصیت مهم جامعه شیعه) بوده و از حضرت صادق و امام کاظم، علیهماالسلام، حدیث نقل کرده است.
٧ *- ابی عبیدة الحذّاء ره:*
او: «زیاد بن ابی رجاء = زیاد بن عیسی» ثقة(مورد اعتماد) و صحیح و از امام باقر و صادق علیهماالسلام حدیث نقل کرده است.
این بود خلاصهی تحقیات ما از مهمترین کتابهای رجالی شیعه؛ بنابر این سند حدیث معتبر و مورد وثوق و صحیح میباشد.
انشاءالله در قطعهی بعد به بیان درسهای مهمی که از ماجرای حضرت یونس علیه السلام و قومش در ارتباط با وظیفهی فردی و اجتماعی منتظران و وظائف خطیر مبلّغان نام امام زمان ارواحنافداه میشود گرفت پرداخته و در انتهای مطلب به علت وقوع این ماجرا برای حضرت یونس (علی نبینا وآله وعلیه السلام) خواهیم پرداخت، انشاءالله.
https://eitaa.com/darse_mek