eitaa logo
مجنون الحسین عݪیہ السݪام«³¹³»
211 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
83 فایل
🇮🇷😊🥀1400٫8٫2 __________________ مدیر ↓ @Mahbobz2
مشاهده در ایتا
دانلود
.. نہ‌هیچوقت‌خون‌شھیدهدرنمۍرود، خون‌شھیدبہ‌زمین‌نمۍریزد. خون‌شھید‌ھر‌قطره‌اش‌تبدیل‌بہ صدھا‌قطره‌وھـزارها‌قطرہ‌بلڪہ.. بہ‌دریایۍازخون‌مۍگردد ودرپیکراجتماع‌واردمۍشود. _شھیدمرتضۍمطهرۍ
همین الان دستت‌رو‌بزار روقلبت ویڪ‌دقیقہ‌تندتندبگویا‌مهدے لااقل روزمحشرمیتونۍبگۍ قلبم‌روزۍیڪ‌دقیقہ‌واسہ‌آقام‌زدھ..!
⊰•🔏⛓👀•⊱ . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مـےگوینـدفٺـنہ‌ا؎ دررـاه‌اسـ‌ت! بگوشـشان‌بـرسانـید؛ این‌ڪہ‌مـا دسـٺ‌‌بـ‌ہ‌شمـشیرو زره‌ایسٺـادیم ، سبــ‌ب‌این‌اسـ‌ت‌ڪہ این‌طایفـ‌ہ‌رهبــرداـرد... . ⊰•🔏•⊱¦⇢ ⊰•🔏•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
«بِسمِ رَبِّ الشُّهَدا وَ صِدّیقین» ✧شهید (سيدمحمدمهدي قاري نيا)✧ ◈❘ تاریخ ولادت: 1347/04/01 ◈❘ محل ولادت: قشم ◈❘ وضعیت تاهل: در اطلاعات ذکر نشده ◈❘ تاریخ شهادت: 1366/10/13 ◈❘ محل شهادت: شلمچه ◈❘ محل مزار: نیریز   📚مـنـبـع: دانشنامه نیریز و دفاع مقدس ❅اَلـلّـﮪُمَّ عـَجـِّل لـِوَلـٻَۧـکَ الـفـَࢪَج وَ الـعـافـٻَۧـه وَ النَّصࢪَ❅ ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ https://chat.whatsapp.com/KhpGbiFtz89H4IaHigI3U2 ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ https://eitaa.com/joinchat/3954049171Cf6769d72fb ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
بسمه‌تعالی لحظه‌ای فارغ از مشغلات، زندگی را غنیمت شمرده و در گوشه عزلت به فکر فرورفتم و ابر عمر را که طوفان زمان با سرعت می‌برد، نگریستم. عقربه ساعت با هر صدایش، گذران بهار عمر را هشدار می‌داد... ایام کودکی را به بازی و سرگرم کردن خود پرداخته‌ایم و بی‌خیال ازآنچه در بیرون می‌گذرد... و اکنون نیز در این برهه از زمان در خواب‌وخیال و آرزوهای دور و دراز که عمر کفاف آن ندهد، غرق‌شده و در آرزوها به همه‌چیز دست‌یافته ولی خود همچون آبی راکد، در برکه‌ای مانده‌ایم. زندگی [در حال] گذر است چه با سختی باشد و چه با خوشی... و سرانجامِ همه انسان‌ها مرگ است و مدفون شدن در زیر خروارها خاک. عده‌ای از آن استفاده کرده و در آن به ارزش‌ها و کمالات دنیوی و معنوی دست می‌یابند. هرچند با سختی همراه باشد وعده‌ای در آن به خوش‌گذرانی پرداخته و بی‌فکر و خیال به گذراندن زندگی می‌پردازند. در این میان دسته اول سود برندگان خواهند بود و اینان‌اند که لحظه‌لحظه‌های عمرشان در تلاش‌اند و ارزش لحظه‌ای از عمر ایشان به سال‌ها عمر افراد دسته دوم ارجحیت دارد. انسان باید کارهایش از روی اندیشه و با حساب باشد، چراکه اندیشه کلید عقل است و عقل کلید پیروزی و نیکبختی و روشنگر راه زندگی. تدبیر به قفل مشکلات است کلــید اندیشه دهد به حل هر عقده نوید فکر است چراغی که چو روشن باشد زو شام سیاه تو شود صبح سپیــد در پرتو آن، انسان از ضلالت و گمراهی دور خواهد شد و کمال پیدا خواهد کرد و به خدا خواهد رسید و همانا راه عقل، راه خداست. خداوند عقل را به‌عنوان حجت باطن و متمایزکننده انسان از حیوان قرارداد. پس آن‌کسی که از عقلش مدد نجوید و دنباله‌رو آن نباشد بلکه فقط به دنبال غرایز دیگرش رود، در ردیف حیوانات طبقه‌بندی خواهد شد «و اولئک کالانعام بل هم اضل» پس باید از این ودیعه الهی استفاده نمود و راه استفاده از آن این است که در هر کاری که می‌خواهیم انجام دهیم حتی اگر کوچک باشد و حتی اگر حرف زدن باشد، ابتدا فکر کنیم؛ چراکه همان‌طور که گفتیم تدبیر، کلید عقل است. در این حالت زندگی ارزش پیدا خواهد کرد و زیبا خواهد شد... انسان عاقل از هر چه در این دنیا ببیند عبرت می‌گیرد و ذره‌ذره اجزای این عالم برای او علم بزرگی خواهد بود. او نشانه‌های وجود صانع را در این دنیا می‌بیند و به خدا می‌رسد و بی‌خیال نخواهد بود. آن قوم که اهل فکر و تدبیرند بر هر چه که بنگرند پندی گیرند انسان عاقل، بی‌تدبیر سخن نمی‌گوید و زبانش را بازنخواهد گذاشت که هر چه بخواهد گوید، چراکه می‌داند زبان سرخ سرسبز می‌دهد بر باد. انسان عاقل خود را خردمندتر از همنوعان خود نمی‌داند و مغرور و خودپسند نخواهد بود و همه را برادران خود می‌داند، در مشکلات با آن‌ها مشورت کرده و از آنان مدد می‌جوید. آن‌کس که به خود غره بود کور و کر است زین روی ز عیب خویشتن بی‌خبر است آن کز همه خود را شمرد عاقل‌تر نیک آر نگری از همه بی‌عقل‌تر است پس در پرتو عقل، زندگی جلوه دیگری خواهد داشت و جامعه‌ای ایدئال به وجود خواهد آمد. بدخوئی‌ها و گرفتاری‌ها از بین می‌رود و جامعه به پیشرفت خواهد رسید.
نوشته‌ها شهدا سال ۶۶- زندگینامه شهید سید مهدی قاری نیا سید مهدی، مرد تفکر و عمل بود و از بیهوده‌گویی به‌شدت بیزار. چنانکه خود گفته است: لحظه‌ای فارغ از مشغله‌ها، زندگی را غنیمت شمرده و در گوشه عزلت به فکر فرورفتم و ابر عمر را که طوفان زمان با سرعت می‌برد، نگریستم... سید مهدی اول آبان سال ۱۳۴۷ در منطقه سوزا از بخش شهاب، از توابع شهرستان قشم، چشم به جهان گشود. از همان اوان کودکی با اسلام و قرآن و محبت به اهل‌بیت (ع) آشنا شد. پس از مدتی همراه خانواده به شهرستان نی‌ریز مهاجرت کرد و در آنجا ساکن شد. وقتی به سن تحصیل رسید دوره ابتدایی را در دبستان حبیب‌الله فرهمندی آغاز کرد و پس از گذراندن دوره ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی ولی‌عصر (عج) شد. با توجه به علاقه‌ای که به درس و مدرسه داشت، پس از اخذ مدرک سوم راهنمایی، وارد دبیرستان شهید دکتر بهشتی نی‌ریز شد و مدرک پایان دوره متوسطه (دیپلم) را اخذ نمود. بعدازآن با پذیرفته شدن در آزمون تربیت‌معلم، وارد دانش‌سرای تربیت‌معلم امام علی (ع) فسا شد و در حین تحصیل در این مقطع بود که آهنگ جبهه در گوشش طنین‌انداز شد و تصمیم گرفت که سنگر تحصیل را رها کرد و وارد سنگر جهاد شود تا به دستور امام و مقتدایش برای دفاع از اسلام و وطن به وظیفه خود عمل نماید. وی در اولین اعزام ۱۳۶۶/۶/۱۶ به‌صورت بسیجی و داوطلبانه به گردان کمیل پیوست و به مبارزه با کفار بعثی پرداخت. سید مهدی درمجموع سه ماه و ۲۷ روز در جبهه به‌عنوان آرپی‌جی زن به نبرد با دشمن پرداخت و در تاریخ ۱۳۶۶/۱۰/۱۳ در جبهه شلمچه خون پاک خود را به‌پای درخت تناور اسلام تقدیم کرد و در جوار رحمت حق منزل گرفت. پیکر پاک و مطهر او پس از بازگشت به زادگاهش در گلزار شهدای نی‌ریز به خاک سپرده شد. روحش شاد و نامش جاودان
↺پست‌ های‌ امࢪوز تقدیم بھ↶ شبتون فاطمے°• عشقتون حیـــ♥️ـــدࢪۍ مھࢪتون حسنے🌱•° آࢪزوتون هم حࢪم اࢪباب ان شاءالله💫°` یا زینب مدد... نمازشب ، وضو و نماز اول وقت یادتون نࢪه🤞🏻•• التماس‌دعا➣‌‎‌‎‌‌ ‌‎‌‌•••┈❀🌿♥️🌿❀┈••• @darshaiazshahad •••┈❀🌿♥️🌿❀┈•••
♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥ ❣ قرار شبانہ❣ ✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ 🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِاَوْهُوَاَقْرَبُ؛ يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ، وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛ يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل، يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊 ‌‎‌‌•••┈❀🌿♥️🌿❀┈••• @darshaiazshahad •••┈❀🌿♥️🌿❀┈•••
بسم الله الرحمن الرحیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
'👏🏻. . . بایستید و این زنان و مادران سرزمین‌من رو تشویق کنید❕✨ ـ ـ ـ ـ ــــــــــ✾ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
‹📻🚶🏿‍♂›
⊰•💙⛓🔥•⊱ . قلم‌؛اسلحہ‌است‌و‌کلمـات؛ فشنگ‌هایۍ‌هستند‌کہ.. بہ‌قلب‌شُبھات‌شلیک‌مۍ‌شوند. هر‌افسر‌جنگ‌نرم‌بـاید‌خشاب‌اندیشہ ر‌ابا‌مطالعہ‌و‌تحقیق‌پر‌کنـد.. تا‌در‌جھاد‌تبیین‌مغلوب‌نشود☝️🏻!‌˼‌
"‏إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ " توۍ سختیاۍ ؛ یادآورۍ اینکهـ مال توام ؛ و یهـ روزۍ برمیگردم تو آغوشتـ ؛ آرومم میکنهـ ..🌱•
۱۹ دی ماه سالروز شهادت سردار رشید اسلام
_به قول یه بزرگواری جوری زندگی کن که وقتی ازدواج کردی ، مجبور نشی اکانت حذف کنی و سیم کارتتو بندازی‌ دور🖐🏿!🚶🏻‍♂
راننده جوان برزیلی گوشه روسری ام را بوسید و گفت : خوش به حال شوهرانتان ..... ..... طاهره اسماعیل‌نیا بانوی ایرانی است که به واسطه شغل همسرش ، چندین سال به همراه همسر و فرزندان خود در کشور برزیل ، زندگی کرده است می‌گوید : در یکی از تابستان‌هایی که در برزیل بودیم ، فاطمه دختر کوچکم بیمار شد . با توجه به‌ مشغله هایی که همسرم داشت ، با معصومه دختر سیزده ساله‌ام ، راهی مطب پزشک شدیم . در مسیر بازگشت ، تاکسی گرفتیم ، من و دخترم در حالی که مانتو و روسری بلند پوشیده بودیم ، سوار تاکسی شدیم . در مسیر حدس زدم که نوع پوشش ما ، توجه راننده را به خود جلب کرده است . راننده پس از دقایقی سکوت ، با لحنی دلسوزانه در حالی که متوجه شده بود ما برزیلی نیستیم و خارجی هستیم ، به ما گفت‌: الآن تابستان است و هوا بسیار گرم . شما با این لباس و پوشش خیلی اذیت می‌شوید . به نظر من اینجا که کشور خودتان نیست ، راحت باشید . در کشور ما آزادی هست و می‌توانید حجاب خود را بردارید . من در جواب گفتم : بله ما هم گرمیِ هوا اذیتمان می‌ کند ؛ ولی ما به این پوشش اعتقاد داریم . من به‌ خاطر کشورم حجاب ندارم ، حجاب من به خاطر دین و اعتقادم به خداوند جهانیان است . راننده‌ مسیحی که باورِ حرف‌هایم برایش سنگین بود ، تأملی کرد و گفت : بله متوجه شدم ؛ اما من شنیده بودم که همسرانتان شما را با کتک مجبور به داشتن حجاب می‌کنند ! من لبخندی زدم و به آرامی گفتم : خُب اگر این طور بود ، الآن که شوهر من اینجا و همراه ما نیست ، دیگر ترسی از همسرم نداشتم و می‌توانستم حجابم را بردارم ! راننده‌ تاکسی در حالی که با سَر حرف‌هایم را تأیید می‌کرد ، در فکر فرو رفت و گفت : خُب چرا دخترِ نوجوانت را مجبور کردی حجاب داشته‌ باشد ؟ گفتم : می‌توانی از خودش بپرسی تا جواب سؤالت را بگوید . سپس از دخترم پرسید : عزیزم ! مادرت مجبورت کرده تا این‌گونه لباس بپوشی؟ اینجا دخترم معصومه با لحنی قاطع و محکم به راننده گفت : نه ! نه ! من حجاب را دوست دارم و به حجاب معتقدم و به این نتیجه رسیدم که حجاب به من امنیت می‌دهد و از من محافظت می‌کند . من هم مثل مادرم حاضر نیستم بدون حجاب باشم و به دستورات دینم عمل می‌کنم . من مثل راننده که از نگاهش معلوم بود از جواب معصومه خوشحال و فطرتش تا اندازه‌ای بیدار شده است ، در درونم از پاسخ دقیقِ دخترم به وجد آمده بودم و سکوت کردم . دقایقی بعد راننده بالحنی پُر از حسرت ، آهی کشید و چند بار گفت : خوش به حال شوهرانتان ، سپس ماشین را کنار خیابان نگه‌ داشت . من و دخترم کمی ترسیدیم ، بعد دیدیم که راننده‌ جوان ، سَر بر روی فرمانِ ماشین گذاشت و با لحنی محزون گفت : من این‌ طور زندگی را بیشتر دوست دارم . زمانی که خانمِ من از خانه خارج می‌شود ، نمی‌دانم با دوستانش کجا می‌رود ، با چه کسانی سخن می‌گوید و حتی من اجازه ندارم از او این سؤالات را بپرسم . من در زندگی‌ام آرامش ندارم و خیلی ناراحتم . اوقاتی که دلم می‌گیرد و غصه‌دار هستم ، به خانه مادر بزرگم که مثل شما انسان معتقدی است می‌روم . مادر بزرگم اعتقاد دارد که نباید لباس کوتاه پوشید و پوشش نسل جدید و بسیاری از کارهای آنان را قبول ندارد . به نظر من افرادی مثل مادر بزرگ من ، زنان بسیار خوب ، پاک و خلاصه پایبند به همسر و زندگی خودشان هستند ؛ به همین خاطر من او را خیلی دوست دارم ، سر روی شانه‌اش می‌گذارم و ضمن آرامش یافتن ، از او می‌خواهم تا برایم دعا کند . راننده‌ تاکسی با تمام احساس ادامه داد : واقعا خوش به‌ حال همسرتان . شما برای من هم خیلی محترم هستید که حتی در نبودِ او هم ، پوشش‌تان را حفظ کردید و با این‌ که اینجا تنها بودید و هیچ‌ کس هم نبود ، با اصرار من ، حاضر نشدید حجابتان را بردارید . سپس راننده تاکسی از ماشین پیاده شد ، درب ماشین را باز کرد و گوشه‌ روسری من را گرفت و بوسید و ضمن معذرت‌خواهی گفت : دوست داشتم از زبان خودتان بشنوم که زن مسلمان به‌ زور حجاب نمی‌گذارد ، خدا شما را حفظ کند . لطفا برای من هم دعا کنید . ✅ حجاب و پوشش ، مصونیت است نه محدودیت 🌺 جهاد تبیین ، جهاد این روزگار ما طرح امین
.. براۍزخماۍ‌دلت‌چہ‌مرهمۍ‌بھتـرازپسرفاطمہ؟ تاحالابہ‌عشق‌امام‌زمانمون‌زندگۍ‌ڪردیم؟ ‌بیاید‌دل‌آقامون‌رو‌بدست‌‌ بیاریم بلڪہ‌زندگۍ‌ڪردن‌رویادبگیریم مشتۍ‌!بہ‌زندگیہ‌بدون‌امام‌زمان‌عادت‌نڪن..!
.. فڪرڪنیدباهرگناهۍڪه‌ مرتکب‌میشیم‌ چقدرازخداوبهشت‌وامام‌حسین"ع" دورمیشیم! ودرعوض‌بہ‌شیطان‌وآتش‌دوزخ‌ نزدیڪ‌ترمیشیم! ارزششوداره؟🙂🚶🏻‍♂..
⊰•👀⛓🍓•⊱ . حـقاڪه‌توخـورشیدزمینے‌وزمانـے حقـاڪه‌تـومراد؎‌ومریـدٺ‌شـده‌ام‌مـن😍❤️🍓 . ⊰•⛓•⊱¦⇢ ⊰•⛓•⊱¦⇢ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
‏+یہ‌اسـتاد‌داشتیم،مۍ‌گفت: _اگہ‌‌درس‌مۍ‌خونید‌بگین‌برا‌ (عــجل الله) اگہ‌مہارٺ‌ڪسب‌مۍ‌ڪنید‌نیتـتوݩ باشہ‌براۍ‌مفیـد‌بودن‌تـ‌و‌دولـت‌ "امام‌زمان‌(عجل الله)" اگہ‌ورزش‌مۍڪنید‌آمادگـے‌براۍ دوییـدݩ‌توحڪومت‌‌ڪریمہ‌آقابآشہ... اینجورۍ‌میـشـیـم‌‌ ↴ ســ‌رباز‌قبل‌از‌ظہور‌❤️
🔵برش‌هایی از وصیت‌نامه ی شهید حاج قاسم سلیمانی.