#زیست_شهدا ❤️
کولهات را گوشهی #سنگر گذاشتی و کتاب #زیست و #فیزیکت را از آن بیرون آوردی تا بخوانی.
بچههای مخابرات گفتند: "احمدرضا! کار ما اینجا #جنگیدنه، تو #درس میخونی؟"
تو هم در جواب گفتی: "از کجا معلوم من #شهید بشم؟ اگه زنده بمونم باید بتونم کاری بکنم یا نه؟"
همین حرف آنها را به فکر فرو برد.
از آن پس شروع به مطالعه کردند و سوالات درسیشان را از تو میپرسیدند.