🔅زیارت امام جواد علیه صلوات الله
▪️السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى آبَائِکَ السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى أَبْنَائِکَ السَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلَى أَوْلِیَائِکَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تَلَوْتَ الْکِتَابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ وَ جَاهَدْتَ فِی اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ صَبَرْتَ عَلَى الْأَذَى فِی جَنْبِهِ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ أَتَیْتُکَ زَائِرا عَارِفا بِحَقِّکَ مُوَالِیا لِأَوْلِیَائِکَ مُعَادِیا لِأَعْدَائِکَ فَاشْفَعْ لِی عِنْدَ رَبِّکَ...
@darsvareh
✨اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلا.
▫️آفتابے،نفس صبح دل آرایے تو
مَہ من،شاخ گل نرگس رعنایے تو
▫️چشمهاے من اگر رخصت دیدار نیافت
رو بہ هر سوے نماید دلم،آنجایے تو
#امام_زمان
#جمعه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@darsvareh
کتاب فرایند استنباط معنی از متن.pdf
6.16M
📚 دانلود کتاب «فرایند استنباط معنی از متن»
✍️ نویسنده: حجتالاسلام احمد میرزایی
🔺بررسی دلالی، یکی از خردهفرایندهای اجتهاد است. در کتاب فرآیند استنباط معنی از متن، نویسنده کوشیده است تا روش بررسی دلالی یک متن (فقه النص) را تشریح نماید. تفکیک قواعد عام زبان (شامل همه زبانها)، قواعد خاص زبان (شامل زبان عربی) و قواعد اخص زبان (شامل قرآن و روایات) از نکات قابل توجه در این تحقیق است. (این کتاب توسط نویسنده اخیرا به صورت رایگان در اختیار فقهپژوهان قرار گرفته است.)
@darsvareh
🌀 پدری که استاد بود
🔹رهبر انقلاب اسلامی:
پدر ما را عادت داده بود که هیچ فرصتی را از دست ندهیم و هیچ روزی را بدون بهرهگیری از درس و مباحثه نگذرانیم. ایشان از فرصت تعطیلی درس حوزه در ایّام ماه محرّم و همچنین ماههای تابستان هم بهره میگرفت. در هفت روز اوّلِ ماه محرّم به من درس میگفت و سه روز بعد از آن را به مجالس روضهی امام حسین (علیهالسّلام) میرفت.
🔆 چیزی را به نام «تعطیلی تابستانی» قبول نداشت و میگفت: ما در نجف علیرغم هوای طاقتفرسا و گرمای سخت، درسمان را ادامه میدادیم؛ بنابراین تابستانها در مشهد چرا باید درس و تحصیل تعطیل شود؟!
🔸 مطوّل را در ماههای تعطیل تابستان خواندم. شیخ فشارکی در تابستان از قم به مشهد میآمد و دو ماه میماند. من او را قبلاً دورادور میشناختم، چون پیشتر در مشهد ادبیات عرب را تدریس میکرد و بعد هم که به قم میرفت، به تدریس همین دروس در قم میپرداخت. از او خواستم در مشهد به من مطوّل درس بدهد، که پاسخ مثبت داد و من ساعتهایی طولانی از روز را به درس خواندن در نزد او میپرداختم. لذا بیان و مقداری از معانی و بدیع مطوّل را در خلال دو تابستان ـ یعنی ظرف چهار ماه ـ به پایان رساندم.
🔹 شیخ فشارکی بعداً فهمید که من مکاسب هم میخوانم و لذا از پیشرفت سریع من در فقه شگفتزده شد. او خود، این کتاب را در قم تدریس میکرد.
🔸 پدرم بر درس خواندن ما به طور مستمر نظارت میکرد. ما را گاه با تشویق و گاه با تندی، به آن ترغیب میکرد. من همیشه تسلیم روش پدر و مجری خواست او بودم. هرگاه در مورد درسی که میخواندم، اظهار نظر میکردم، پدرم خیلی خوشحال میشد و به من که چهارده پانزده ساله بودم، میگفت: تو مجتهدی و قدرت استنباط داری.
🔹 با برادرم مباحثه میکردم. پس از مباحثه، پدرم ما را به اتاق خود میخواند، از ما پرسش میکرد و آنچه را نتوانسته بودیم بفهمیم، برایمان توضیح میداد.
🏡 خانهی ما سه اتاق داشت. دو اتاق از آنِ پدر بود: یک اتاق نسبتاً بزرگ برای میهمانها، و یک اتاق هم برای مطالعه و غذا خوردن و استراحت؛ شبیه حجرهی طلّاب. ما هم همگی یک اتاق داشتیم: چهار برادر و چهار خواهر، با مادر! در مواردی که مادر میهمان یا روضه داشت، ناگزیر بودیم بیرون خانه بمانیم! در اتاق مخصوص پدر، میزی به درازا و پهنای ۸۰ در ۴۰ بود. پدر در سمت طول میز چهارزانو مینشست، ما هم هر دو کنار یکدیگر در یک سمت عرض آن مینشستیم. بهخاطر هیبت و جدّیّت پدر در اثنای درس و مذاکره، من و برادرم بر سر اینکه کدام دورتر از پدر بنشینیم، با هم کشمکش داشتیم!
🔸بیشک این تندی و خشم پدر هرچند جنبههای منفی داشت، امّا منکر جنبههای مثبت آن نمیتوانم بشوم؛ زیرا این سختگیری ما را منضبط بار آورد و از انحرافاتی که برای برخی فرزندان روحانیّون به علّت عدم توجّه به آنها پیش میآمد، به دور داشت. یکی دیگر از اثرات آن نیز این بود که من توانستم ادبیات عرب و دورهی سطح فقه و اصول را در پنج سال و نیم به پایان برسانم...
📙 بخشی از خاطرات دوران جوانی و مبارزات آقا به نقل از کتاب «خون دلی که لعل شد»
▪️به مناسبت سالگرد درگذشت آیتالله سیدجواد حسینیخامنهای
@darsvareh
▪️الإمامُ الباقرُ عليه السلام ـ لاِبنِه الصّادِقِ عليه السلام ـ
🔅 يا بُنَيَّ ، اِعرِفْ مَنازِلَ الشّيعَةِ عَلى قَدرِ رِوايَتِهِم و مَعرِفَتِهِم ؛ فإنَّ المَعرِفَةَ هِيَ الدِّرايَةُ لِلرِّوايَةِ ، و بِالدِّراياتِ لِلرِّواياتِ يَعلو المُؤمِنُ إلى أقصى دَرَجاتِ الإيمانِ ، إنّي نَظَرتُ في كِتابٍ لِعَلِيٍّ عليه السلام فَوَجَدتُ فِي الكِتابِ ; أنَّ قيمَةَ كُلِّ امرِئٍ و قَدرَهُ مَعرِفَتُهُ .;
▪️امام باقر عليه السلام ـ خطاب به فرزند خود حضرت صادق عليه السلام ـ فرمود :
فرزندم! منزلتِ شيعيان را از اندازه روايت و معرفتشان بشناس؛ زيرا معرفت همان فهم روايت است و با فهم روايات است كه مؤمن به عاليترين درجات ايمان مى رسد. من در كتاب على عليه السلام نگريستم؛ در آن جا اين جمله را يافتم; همانا قدر و قيمت هر انسان، به معرفت اوست.
📙 معاني الأخبار : ۱٫۲
#شهادت_امام_باقر
#امام_باقر
@darsvareh
🔅صلوات خاصه حضرت امام محمد باقر علیهالسلام
اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ
بَاقِرِ الْعِلْمِ وَ إِمَامِ الْهُدَى
وَ قَائِدِ أَهْلِ التَّقْوَى
وَ الْمُنْتَجَبِ مِنْ عِبَادِکَ
اللهُمَّ وَ کَمَا جَعَلْتَهُ عَلَما لِعِبَادِکَ
وَ مَنَارا لِبِلادِکَ
وَ مُسْتَوْدَعا لِحِکْمَتِکَ
وَ مُتَرْجِما لِوَحْیِکَ
وَ أَمَرْتَ بِطَاعَتِهِ
وَ حَذَّرْتَ مِنْ مَعْصِیَتِهِ
فَصَلِّ عَلَیْهِ یَا رَبِّ
أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ
مِنْ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ
وَ أَصْفِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ أُمَنَائِکَ
یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ
@darsvareh
🔴 در بی حوصلگی چکار کنم؟!
▫️ یکی از طلبهها در دیداری از شهید #صدر میپرسد:
«خیلی وقتها دچار بیحوصلگی میشوم و درس و مطالعه و تألیف را کلاً رها میکنم. چه کنم [که از این حالت رها شوم]؟!»
▫️و شهید صدر پاسخ میدهد:
«کسی که توطئهها و دسیسهها و تبانیها بر ضد اسلام و تهمتها و دروغپردازیهایی که نسبت به مبانی اسلامی میشود را میبیند چگونه دلش میآید که مطالعه و کار جدی و بیوقفه را رها کند؟!»
📙 محمد باقر الصدر؛ السيرة والمسيرة فی حقائق و وثائق، ج٢، ص٢٨٩
@darsvareh
دلالت_منصب_وکالت_از_معصوم_بر_وثاقت.pdf
570.6K
🌀 دلالت منصب وکالت از معصوم(ع) بر وثاقت
🖋 استاد سیدمحمدجواد شبیری زنجانی
پژوهشهای رجالی، ش۳
یکی از عناوینی که در توصیف برخی از راویان به کار رفته، وکیل بودن از سوی ائمه ع است. در مباحث رجالی دلالت چنین وکالتی بر وثاقت راوی ارزیابی شده است. برخی مانند آقای خویی این دلالت را به دلیل امکان توکیل شخص فاسق در امور مالی انکار میکنند؛ ولی با توجه به مجموع مطالب موجود در منابع اصیل، به نظر میرسد که وکالت در زمان ائمۀ متاخر ع -به خلاف عناوینی مثل خادم- از معنای لغوی خارج و تبدیل به یک اصطلاح تشکیلاتی شده است. وکالت در واقع منصبی است که دارای شئون مهمی از جمله جانشینی معصوم، وساطت بین مردم و معصوم و لازم الاطاعه بودن را داشتهاند و انجام معجزات توسط آنها بسیار عادی بوده است؛ با توجه به این نکات وکالت از سوی ائمه ع بسیار بالاتر از توثیق بوده است و حتی اگر چنین شئونی را نیز برای وکلا قائل نباشیم و آن را محدود به امور مالی کنیم، نیز دلالت بر توثیق راوی خواهد داشت.
@darsvareh