eitaa logo
دریا کانال فاطمیون بخش
50 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
6.9هزار ویدیو
112 فایل
این کانال وابسته به هیچ سازمان و ارگانی نمیباشد
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃شکر خدایی را که چشم امیدم تنها به او دوخته شده و به کسی جز او امید نمی‌بندم. 🍃بارها آزموده‌ام و دیگر نخواهم آزمود. به هرکه جز او امید بستم، جانم افسُرد، امیدم پژمرد. 🍃خدای را شکر که مرا به خودش وانهاد و کارم را به خلق خویش واگذار نکرد. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" ۲
🍃خداوندا! خواسته‌ها همه در درگاه تو به مقصد می‌رسند و راهِ رسیدن به این مقصد همیشه باز است. 🍃برکۀ امید در پیشگاه تو، پیوسته پر از آب است و آن جا ناامیدی، واژه‌ای بی‌معناست. کاش یکی از این انسان‌های ناامید به من می‌گفت که چگونه با وجود تو، میشود ناامیدی را معنا کرد؟ 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" ۳
🍃 من نقطۀ مقصد خویش را معیّن کرده‌ام: خدا، فقط خدا. 🍃 با کوله‌باری از خواسته‌ها رو به تو آورده ام 🍃فریاد می‌کشم و فریادرس می‌خواهم؛ امّا می‌خواهم که تو تنها فریادرسم باشی. 🍃به دنبال وسیله‌ای می‌گشتم تا راه آمدن به سوی تو را نزدیک کند که جز دعا در پیشگاه تو وسیله‌ای نیافتم. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" ۵
🍃خشت‌های خانۀ دلم را با گِل معرفت خویش، روی هم چیده‌ای و همین معرفت است که هر جا باشم خانۀ تو را نشانم می‌دهد. 🍃من دوستت دارم، با بند بند وجودم؛ خودت هم می‌دانی و همین محبّت است که واسطۀ اتّصال من است به تو. 🍃خدای عزیزم! آن گونه که من تو را می‌شناسم یقین دارم مرا به سوی خویش، راهبری می‌کنی و از محبّتی که به تو دارم، اطمینان دارم که مرا می‌پذیری. اگرنمی‌خواستی راهم بدهی، محبّتت را به دلم راه نمی‌دادی. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" ۶