وقتی جنازههای بیجان نوزادان و زنان و پیران و جوانان را افتاده بر زمین میبینیم و عکس جوی جاری خون در مردمک چشمانمان میافتد، یاد تو میافتیم و آمدنت. این روزها چقدر احساس نیاز میکنیم به آمدن یک منتقم!
ما هر چه قدر هم که انتقام خون این مظلومان را بگیریم، دلمان به اندازۀ انتقام گرفتن تو از این ظالمان آرام نمیگیرد. تو که بیایی، ریشۀ ظلم را میکَنی و تنها با ریشهکَن شدن ظلم است که دلها تسکین مییابد.
کی میآیی آقا؟! بگو تا کی باید داغ بر دلمان بنشیند؟! میخواهی اگر ما مانع آمدنت هستیم، دعا کنی که خدا ما را از زمین بردارد تا راه آمدنت باز شود؟! بیا آقا! برای خاطر دلهای پر از درد مظلومان هم که شده، بیا آقا!
شبت بخیر حضرت منتقم!
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#طوفان_الاقصی
#محسن_عباسی_ولدی
🍃زبان خدا
دارم با خودم فکر میکنم که اگر ما تو را برای خودت نخواهیم، وقتی که بیایی و دنیا را آباد کنی و سایۀ امنیت و نعمت و سلامت و عدالت را بر سرمان بگسترانی، شاید باز هم تو را فراموش کنیم و نیازی به حضورت نبینیم.
باید کسی آن روز فریاد بزند که اگر باز هم غایب شوی، امنیت و نعمت و سلامت و عدالت رخت برخواهند بست تا ضرورت حضورت را دریابیم.
چند نفر تو را برای خودت میخواهند؟ معلوم است؟ و چند نفر تو را برای خودت خواستن را ضرورت میبینند؟ معلوم است؟ شاید هنوز خیلیها به دنبال فهمیدن جواب این سؤال هستند: تو را برای خودت خواستن یعنی چه؟
کاش زبان گویایی این حقیقت را برای همه روشن میکرد!
شبت بخیر زبان خدا!
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#طوفان_الاقصی
#محسن_عباسی_ولدی
🍃حضرت منتقم
آقا! ما که سایۀ امنیت روی سرمان است، حال مادری را که نمیداند یک لحظه بعد، فرزندش شیر میخورد یا تیر، چه میفهمیم؟!
ما نمیدانیم چه میکشد پدری که هر چشم بر هم زدنی را لحظۀ آخر زندگی فرزندانش میبیند و فرزندانی که نمیدانند در دم بعدی، یتیماند یا جنازهشان در آغوش پدر.
و چه میفهمیم حال کودک خردسالی را که روی جنازۀ مادر به گریه افتاده و او را التماس میکند از خواب بیدار شود.
یک روز میآیی و ورق را برمیگردانی. آن روز باشیم یا نباشیم روز عید زمین است. کاش عید زمین زودتر فرا برسد!
شبت بخیر حضرت منتقم!
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#طوفان_الاقصی
#محسن_عباسی_ولدی
🍃چاره بیچارهها
من عبادت میکردم تا بزرگ شوم، غافل از این که عبادت برای ذلیلتر شدنم، برای هیچ شدنم، برای نابود شدن «خودم» بود. حالا تو بگو با انبوه عبادتهایی که رنگی از حقیقت نداشتند چه باید کرد؟ و قامتی که زیر بار این همه شرمندگی شکسته، چه چاره دارد؟
آقا! در این دنیا جز در خانۀ تو کسی به این بیچارۀ درمانده پناه میدهد؟
شبت بخیر چارۀ بیچارهها!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃قشنگترین دغدغه زندگی
شیطان به قدری دغدغههای گوناگون برایم تراشیده است که از هر کدام رها میشوم دیگری در برابرم قد علم میکند. اژدهای این دغدغهها، هفت سر نیست، هر کدام از سرهای بیشمارش را که میزنم، سر دیگری سر بر میآورد.
با این دغدغهها مگر میشود یاد خدا بود یا یاد تو و مگر این دغدغههای پست اجازه فکر کردن به تویی که آن بالایی میدهند؟! حالا تو بگو چه کار کنم با دغدغههای بیشماری که عارم شدهاند؟!
در کنار این دغدغهها اگر بمیرم، جایم در درک اسفل السافلین است. آقا! نگذار زندگیام در آتش سوزان دغدغههای دنیازده بسوزد.
شبت بخیر قشنگترین دغدغۀ زندگی!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃بهار دل ها
در غیبت تو چه باید بشود که ما سرمای نبودنت را احساس کنیم؟ خودمانیاش را بگذار بگویم: گویی پوستمان خیلی کلفت شده که در زمستان غیبت تو بر خود نمیلرزیم.
گمان نمیکنم پیش از آن که زمستان نبودنت را بفهمیم، از بهار ظهور تو خبری شود. درست میگویم؟ کاش عادت نمیکردیم به سرمای نبودنت!
شبت بخیر بهار دلها!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
🍃از پدر مهربان ترم
بارها به کمین نفس خوردم و با ضربۀ او به زمین خوردم، اما باز هم درس عبرت نگرفتم و از همان سوراخ بارها و بارها گزیده شدم.
بارها دیدم و فهمیدم که سختیها از کمینگاههای اصلی نفس اماره است و یقین کردم که به تنهایی نمیتوانم در دل سختیها با نفس مبارزه کنم، ولی باز هم وقتی مشکلی پیش آمد، از تو حل مشکل را خواستم، نه توان مبارزه با نفس را.
بارها پس از عبور یک مشکل از متن زندگی، خودم را از این جا رانده و از آن جا مانده دیدم، نه تو را به دست آوردم و نه ظرف صبرم بزرگ شد؛ اما باز هم در خم کوچۀ مشکلات باقی ماندهام و از آن عبور نمیکنم.
خودم از خودم خستهام؛ ولی التماس میکنم تو از من خسته نشو!
شبت بخیر از پدر مهربانترم!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃جواب سؤالهای زندگیام!
میشود جواب این سؤالم را بدهی که سخت محتاج آن هستم: آنها که با مرگ زیبا از این دنیا میروند، چه کار کردهاند که خدا این طور خریدارشان میشود؟
من از مرگ زشت یا مرگ طبیعی هراس دارم. جوابم را بده تا از این هراس خلاص شوم.
آقا! خودم یک جواب حتمی برای این سؤال دارم: کسی که دل تو را به دست بیاورد، شایستۀ مرگ زیبا میشود. درست میگویم؟
حالا بگو چه کار باید کرد تا دل تو به دست بیاید؟
منتظر جوابت میمانم.
شبت بخیر جواب سؤالهای زندگیام!
#شب_بخیر #بهانه_بودن
#کرمان_تسلیت
#محسن_عباسی_ولدی
🍃حجت خدا
وقتی تو حجّت باشی و ما تو را به زبان حجّت بخوانیم ولی در دل، حجّت ندانیم، میشود همین آشفتهبازاری که میبینیم. هر کسی از ظنّ خود میشود یار شما و برای تأیید بافتههای ذهنش از گنجینۀ حرفهای شما چیزی بر میدارد. همه هم میگویند حرفشان حرف توست و راهشان راه تو.
کاش زودتر میآمدی و به این آشفتهبازار پایان میدادی؟
شبت بخیر حجت خدا!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃حضرت زندگی
مشکل ما از وقتی آغاز شد که تو شدی بخشی از زندگی ما، تازه اگر شده باشی. تو همۀ زندگی هستی. جایی از روزگارمان اگر از تو خالی شد، شایستۀ هر نامی باشد، نام زندگی بر آن حرام است.
چه کسی به ما گفت اگر بخشی از زندگی را به تو اختصاص دهیم، کافی است و میتوانیم نام خودمان را در شمار منتظران و عاشقان تو بنویسیم؟
برای سند غربت تو همین بس که ما تو را بخشی از زندگی کردیم. تو خود زندگی هستی، چگونه میشود زندگی فقط بخشی از زندگی باشد؟ کاش از گرداب این تعارضها خلاص میشدیم!
شبت بخیر حضرت زندگی!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃آبادی زندگی
کاش باور میکردیم، در لحظههایی که به یاد تو نیستیم، مردهایم! و کاش به اندازهای که از انتقال از این دنیا به دنیای دیگر وحشت داریم، از مرگ خفتبارِ غفلت از تو هم میترسیدیم!
ما وقتی از تو غافل میشویم، لحظههایمان یکی یکی خرابه میشود و در میان این ویرانهها روزگار طی میکنیم و به دنبال رمز و راز آبادانی زندگی هستیم. کاش لحظههای زندگی را با یاد تو آباد میکردیم تا این قدر تلاش بیهوده نمیکردیم!
شبت بخیر آبادی زندگی!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃دست خدا
معلوم است که گاهی خودت دستی به دلم میکشی تا تنگ بودن دنیا را خوب بفهمم. قدر این فرصتها را خوب میدانم. اگر حس گاه به گاهِ من به زندان بودن دنیا نباشد، همۀ وجودم در باتلاق خطرناکش فرو میرود.
«دنیا برای ماندن نیست» همیشه برایم یک شعار بود؛ ولی وقتی تو دستی به روی دلم میکشی، میشود حقیقتی که با سلّولهای بدنم درکش میکنم.
چه قدر خوبی و چه اندازه مهربان که نمیگذاری دنیا را مقصد خویش کنم. دنیا وقتی که مقصد میشود، بیرحم میشود؛ بیرحمتر از آنی که در خیال بگنجد. دنیای مقصد شده، کاری میکند که آدم حتّی دستش به روی فاطمه بلند شود. دنیایی که مقصد میشود، کاری میکند که آدم فاطمه را بکشد. چه قدر این دنیا تهوّعآور است.
میدانم که خودت حواست هست؛ ولی دوست دارم التماس کنم و بگویم هر چه قدر هم که بد شدم، دست کشیدن به روی دلم را رها نکن.
شبت بخیر دست خدا!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی