امشب... شب شهادت بابامونه... و بابامون تنهاس مامان خیلی وقته رفته... خیلی وقته توی آسموناس

روضه‌ی‌ پدر بخونیم؟! آخ که دخترا چقدر بابایی‌اند..😢

•• توی این شب عزیز.... میخوایم با خدا مناجات کنیم... میخوایم باهاش حرف بزنیم دردودل کنیم...

شبای قدرم رسید ! شبای قدری کہ .. گفتی بخونمت تا اجابتم کنی :)

آخدا ... منم همون بندتم که یه سال پیش تو همین شب اومد گفت میخوام برم کربلا .. من همون بندتم که تو خوب میشناسیشو خودش خودشو نمیشناسہ!

‌•°~ من همونیم کہ با یہ دنیا دلتنگی امشب اومده در خونت تا ارومش کنی💔 همونیم که وقتی به سالی که گذشت فکر میکنه عرق شرم رو پیشونی قلبش میشینه .. خدا دیدی نرفتم کربلا !؟‌💔 خدا دیدی شب اربعین شب تا صبح متتظر بودم بگن برید کربلا !؟ خدایا دیدی اقام نیومد!؟ خدایا دیدی چقدر دلتنگی کشیدم!؟

میگن بغضم که بارون بشه .. به حرمت تک تک دونه قطره هاش، امین میگی :) میگن اشکام، جوهرِ خودکاریه که میخوای باهاش سرنوشت امسالمو بنویسی :) خدایا ما امید داشتیم .. میریم کربلا .. شب قدر که شد .. دست خالی نیستیم! میگیم رفتیم زیارت حسین! ولی الان.. پوچو خالی اومدیم در خونه‌ی نگاهت.. تنها چیزی که داریمو اوردیم بارِ سنگینِ گناهه!

••~ آخدا جونم!؟ میدونم توی کوله بارم همش بدی و نامردی و گناههِ ها... ولی... اون بخش از مهربونیت که واسه بزرگانه نصیبم کنا... میدونم خدای من! میدونم زیاده‌خواهی‌میکنم...

ولی... تو أرحم الراحمینی..! خودت همیشه میگی: " بخوان مرا تا به آغوشت گیرم ":) آخدا بغلم کن بغلم کن بغلم کن ای عزیز و مهربان♥️

امروز یه بنده خدایی اومد توی یه برنامه ای... داشت از تجربه مرگش میگفت... موقع جون دادنش رو... میگفت... آخ جون دادنم خیلییی سخت بود.. اینجور بود اونجور بود... ولی یه جمله گفت... که آدم دلش خواست جای اون باشع میگفت... با حال خیلی بدی داشتم جون میدادم... و یهویی این صدا رو شنیدم... یه قدرت عظیم داشت منو میسپرد دست یکی از ماموراش... خدا.... به مامور قبض روح گفته بود... درسته این عزیزم منو خیلی اذیت کرده به حرفام گوش نداده پیش فرشته هام... استغفرالله شرمنده ام کرده... ولی حامدِ منه ها.... هواشو داشته باش....💔

آی خدا..... ما رو اینجوری بخواه ها😭🥺

••• والله‌ارحم‌الراحمین♥️🍃