زهراجان
امشب...
هلال ماه هم برای مــادرش میگِرید!
نمیدانم اینجا کسی این لحظات تلخ را تجربه کرده یا نهـ...
اما خداکند هیچکس...
هیچ پسری سیلی خوردن مادرش را نبیند
هیچ دختری اشکهای پنهانی مادرش را حس نکند!
آخ که چقدر درد دارد💔
و تو حضرت مـــادر امروز آخرین روزی بود
که دست محبت بر سر پسرت حسن کشیدی...
گلوی حسین را بوسیدی
و اخرین روزی بود که...
موهای زینبت را شانه زدی
فرزندانت را در آغوش گرفتی
آنطور که هیچ مــادری اینگونه دل آزرده بچه هایش نشده باشد:)
امشب آخرین شبیست که...
دستان علی(ع) را در دست میگیری
برای خانوادهات سفره عشق پهن میکنی💔
آخ که قُنفذ بشکند دستت
که دست زهرای علی(ع) از کار افتاده
که شوهری را شرمنده همسرش کردی از کبودی و اشکهای بیپایان:)
مـــادر جان!
به این روزهای یتیمی فرزندانت که فکرمیکنم
قلبم میشِکند💔
میخواهم داد بزنم...
زهرای علی(ع) هجدهـ سال بیشتر نداشت
آخ مـــادر...
که بعد از شما...
موهای زینب(س) کوچکت سپید خواهد شد💔
روضه و مرثیه نمیخوانمهاااا
یک داستان غمانگیز واقعی را شرح میدهم
آهـ!
همان آستین در دهان گرفتن حسن و حسین به هنگام گریه خودش یک روضه است💔
مــــادر جان!
امشب هوای دلِ شرمگین حسن
و دردمندِ مهدیجان را داشته باش
#دلنوشنه✍🏼
#یافاطمه
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━━━━━
🌱 @to_daryaee_man_kavir |•°
┗━━━━━━━━━━━━━