💐🥀🌴🌺🌴🥀💐
#شهدا
#امام_زمان_عج
#عنایت_ولیعصر_عج
#شهید_بروجردی
جلسهای داشتیم. وقتی که از جلسه برگشتیم، شهید بروجردی به اتاق نقشه رفت و شروع به بررسی کرد. شب بود و بیرون، در تاریکی فرو رفته بود. ساعت دوی نیمه شب بود، میخواستیم عملیات کنیم. قرار بود اوّل پایگاه را بزنیم، بعد از آنجا عملیات را شروع کنیم. جلسه هم برای همین تشکیل شده بود. با برادران ارتشی تبادل نظر میکردیم و میخواستیم برای پایگاه محل مناسبی پیدا کنیم. بعد از مدتی گفتوگو هنوز به نتیجهای نرسیده بودیم. باید هر چه زودتر محلّ پایگاه مشخص میشد، و الّا فرصت از دست میرفت و شاید تا مدتها نمیتوانستیم عملیات کنیم.
چند روزی میشد که کارمان چند برابر شده بود و معمولاً تا دیروقت هم ادامه پیدا میکرد. خستگی داشت مرا از پای در میآورد. احساس سنگینی میکردم، پلکهایم سنگین شده بود و فقط به دنبال یک جا به اندازه خوابیدن میگشتم تا بتوانم مدتی آرامش پیدا کنم. بروجردی هنوز در اتاق نشسته بود، گوشهای پیدا کردم و به خواب عمیقی فرو رفتم. قبل از نماز صبح از خواب پریدم. بروجردی آمد توی اتاق، در حالی که چهرهاش آرامش خاصی پیدا کرده بود و از غم و ناراحتی چند ساعت پیش چیزی در آن نبود. دلم گواهی داد که خبری شده است. رو به من کرد و پرسید: #نماز_امام_زمان_(ع) را چطور میخوانند؟
با تعجب پرسیدم: حالا چی شده که میخواهی نماز امام زمان (ع) را بخوانی؟ گفت: نذر کردهام و بعد لبخندی زد.گفتم: باید مفاتیح را بیاورم. مفاتیح را آوردم و از روی آن چگونگی نماز را خواندم. نماز را که خواندیم، گفت: برو هرچه زودتر بچهها را خبر کن.
مطمئن شدم که خبری شده وگرنه با این سرعت بچهها را خبر نمیکرد. وقتی همه جمع شدند گفت: برادران باید #پایگاه_را_اینجا بزنیم، همه تعجب کردند.بروجردی با اطمینان روی نقشه یک نقطه را نشان داد و گفت: باید پایگاه اینجا باشد.#فرمانده_سپاه_سردشت هم آنجا بود. رفت طرف نقشه و نقطهای را که بروجردی نشان داده بود، خوب بررسی کرد. بعد در حالی که متعجب، بود لبخندی از رضایت زد و گفت: بهترین نقطه همین جاست، درست همین جا، بهتر از اینجا نمیشود.
همه تعجب کرده بودند. دو روز بود که از صبح تا شام بحث میکردیم، ولی به نتیجه نمیرسیدیم؛ حتی با برادران ارتشی هم جلسهای گذاشته بودیم و ساعتها با همدیگر اوضاع منطقه را بررسی کرده بودیم. حالا چطور در مدتی به این کوتاهی، بروجردی توانسته بود بهترین نقطه را برای پایگاه پیدا کند؟ یکی یکی آن منطقه را بررسی میکردیم، همه میگفتند: بهترین نقطه همین جاست و باید پایگاه را همین جا زد.
رفتم سراغ برادر بروجردی که گوشهای نشسته بود و رفته بود توی فکر. چهرهاش خسته نشان میداد، کار سنگین این یکی دو روز و کم خوابیهای این مدت خستهاش کرده بود. با اینکه چشمهایش از #بیخوابی_قرمز_شده بودند ولی انگار میدرخشیدند و شادمانی میکردند. پهلوی او نشستم، دلم میخواست هرچه زودتر بفهمم جریان از چه قرار است. گفتم: چطور شد محلی به این خوبی را پیدا کردی، الآن چند روز است که هرچه جلسه میگذاریم و بحث میکنیم به جایی نمیرسیم. در حالی که لبخند میزد گفت: راستش پیدا کردن محلّ این پایگاه کار من #نبود. بعد در حالی که با نگاهی عمیق به نقشه بزرگ روی دیوار مینگریست ادامه داد:
شب، قبل از خواب توسل جستم به وجود مقدس امام زمان (ع) و گفتم که ما دیگر کاری از دستمان برنمیآید و فکرمان به جایی قد نمیدهد، خودت کمکمان کن.
بعد پلکهایم سنگین شد و با #خودم_نذر کردم که اگر این مشکل حل شود، به شکرانه #نماز امام زمان (ع) بخوانم. بعد خستگی امانم نداد و همان جا روی نقشه به خواب رفتم.
تازه خوابیده بودم که دیدم آقایی آمد توی اتاق. خوب صورتش را به یاد نمیآورم. ولی انگار مدتها بود که او را میشناختم، انگار خیلی وقت بود که با او آشنایی داشتم.
آمد و گفت که اینجا را پایگاه بزنید. اینجا محل خوبی است و با دست روی نقشه را نشان داد. به نقشه نگاه کردم و محلی را که آن #آقا_نشان میداد را به خاطر سپردم.
از خواب پریدم، دیدم هیچ کس آنجا نیست. بلند شدم و آمدم #نقشه را نگاه کردم، تعجب کردم، اصلاً به فکرم نرسیده بود که در این ارتفاع پایگاه بزنیم و خلاصه اینگونه و با توسل به وجود #مقدس_امام_زمان (ع) مشکل رزمندگان اسلام حل شد.
#منبع:
کتاب امام زمان (عج) و شهدا
🕊 @dashtejonoon1🥀💐
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#امیر_سرلشگر
#خلبان_شهید
#غلامحسین_افشین_آذر
#قسمت_چهارم
آخرین وداع از زبان #همسر_شهید
این آخرین خداحافظی و دیدار من با همسرم بود.
تا بعدازظهر صبر کردم و منتظر تماسی از طرف ایشان بودم ولی هیچ خبری نشد!
بعد از مدتی با گردان تماس گرفتم و جویای حال ایشان شدم که جواب درستی نمی دادند، تا سرانجام از فرماندهی تماس گرفتند و گفتند: در مأموریتی که همسرم همراه با دیگر همرزمانش رفته بودند دو نفر بازنگشتهاند که ایشان یکی از آن دو نفر بودند و در عین حال به من امیدواری می دادند که ایشان زنده اند و در جستجوی یافتن نشانی از ایشان هستند.
تنها خدا میداند که در آن ساعتهای انتظار و بیخبری، ما چه لحظه های سختی را پشت سر گذاشتیم!
پس از دو روز خبر آوردند که هواپیمای همسرم در خاک عراق افتاده و خودش هم اسیر شده! به این صورت سالهای طاقت فرسای انتظار به امید آزادی ایشان پس از پایان جنگ شروع شد.
#ادامه_دارد ...
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#شهدا
#حجاب
خواهرم
برادرم
بہ گوشی
ما #شهیدنشدیم ڪہ مرغ و میوہ ارزان شود
ما #شهیدنشدیم تا بے بصیرتے مهمان دلهایمان شود
ما #شهیدشدیم تا قحطے غیرت نشود
ما #شهیدشدیم ڪہ بے حیایے و بی حجابے ارزان نشود
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹
🌴🌻🍀🌻🍀🌻🌴
#دلتنگی
🌹گفتم: یا صاحب الزمان بیا
🍃گفت: مگر منتظری
🌹گفتم: بله آقا منتظرم
🍃گفت: چه انتظاری نه ڪوششی نه تلاشی فقط می گویی آقا بیا
🌹گفتم: مگر بد است آقا
🍃گفت: به جدم حسین هم گفتن بیا اما وقتی آمد_ڪشتنش
🌹گفتم : پس چه ڪنیم
🍃گفت: مرا بشناسید
🌹گفتم: مگر نمی شناسیم
🍃گفت : اگر می شناختید ڪه این طور گناه نمیڪردید
🌹گفتم : آقا تو ما را می بخشی ؟
🍃 گفت: من هر شب برای شما تا صبح گریه میڪنم
🌹گفتم: آقا چه ڪنم به تو برسم؟
🍃گفت: ترڪ محرمات...
انجام واجبات...
همین کافیست
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌴 @dashtejonoon1🍀🌴
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀
یاد باد
یاد جبهه ها
یاد دفاع مقدس
#یاد_شهدا
ارسالی از اعضاء
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی رزمندگان 8 سال دفاع مقدس
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🌹🌼🌷🍀🌷🌼🌹
امروز
#هفتم_اردیبهشت_ماه
سالروز طلوع
چند آسمون نشین شهرستانمونه
تولدتان مبارک
#شهدای_عزیز
🌸 پاسدار #شهید علی امینی (حسین)
🌸 بسیجی #شهید احمد توکلی (محمدحسن)
🌸 بسیجی #شهید علی توکلی (محمدعلی)
🌸 بسیجی #شهید مرتضی شمس (عبداله)
🌸 بسیجی #شهید اسماعیل اسماعیلی (محمدرضا)
🌸 بسیجی #شهید احمدرضا قنبریان (قنبرعلی)
🌸 بسیجی #شهید مجتبی نساج (علی)
🌸 جانباز و آزاده #شهید سعادت رشیدی (عباسعلی)
🌸 سرباز #شهید محمدعلی موحدی (حسینعلی)
🌸 سرباز #شهید هوشنگ بیرگانی (ابوالقاسم)
#کادوی_تولدشون
#شادی_روحشون
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌺 @dashtejonoon1💐🌺
🌹 #شناخت_لاله_ها 🌹
#شهيد_والامقام
#حسین_مختاری
فرزند : محسن
#طلوع :
🗓 1329/11/02 🗓
محل تولد : شیراز
وضعیت تاهل : متأهل
#عروج :
🗓 1360/02/07 🗓
مسئولیت : بسیجی
محل #شهادت : سر پل ذهاب
عملیات : خط پدافندی
مزار #شهید :
#گلزار_شهدای_نجف_آباد
#مهربانم
#آسمانی_شدنت_مبارک
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀 @dashtejonoon1🕊🌹