🇮🇷🌹🕊🇮🇷🕊🌹🇮🇷
#دلنوشته
شبی که موشکها رفتند!
آن شب که موشکها با صدایی مَهیب از جا کنده شدند و سمت دیار کُفر رفتند، خیلیهامان با صدای زوزههایشان از خواب پریدیم و گیج و منگ به دنبال منبع صدا گشتیم!
نفسهایمان به شماره افتاد؛ با خود گفتیم: نکند سقفی فرو ریخت! نکند دزدی از دیواری پرید! نکند جایی منفجر شد!
اما وقتی خبر پرواز موشکها را شنیدیم و خیالمان از خودیبودن آنها راحت شد، استرسمان جایش را به غروری شیرین داد...
غروری که خون هزاران شهید برایمان به ارمغان آورد؛ غروری که دانایی و ذکاوت پدری دلسوز و باتدبیر برایمان آورد؛ غروری که شب بیداری و تلاش هزاران دانشمند در سنگر علم، برایمان آورد!
صبح فردا دیدیم مثل هر روز همه چیز آرام و سر جایش است. صدای حرکت ماشینهاست که هر کدام سمت کار و بارشان در حرکت روانند؛ صدای بچههای شادی است که سمت مدرسه راهیاند؛ صدای کِرکِرهی مغازهداری است که با شوخی و خنده دُکانش را باز میکند. صدای...
چقدر طعم شیرین امنیت به دلمان نشست؛ نه از خرابی خبری بود و نه از آوارگی؛ نه از شهید کفن کردهای، نه از شیون زنی خانهخراب و نه از کاسهی چه کنم!
همهجا خبر فتح و پیروزی بود. ایران با همهی تحریمها، اولین و قدرتمندترین کشور جهان شده است و کسی توان چپ نگاهکردن به مردمش را ندارد!
اکنون نمکنشناسی است اگر باز هم روزی صد بار حرف از گرانی بزنیم و یک بار شُکر امنیت و اقتدار نکنیم...
✍️ یاس
#وعده_صادق
#امنیت
#اقتدار
ارسالی از اعضاء
🇮🇷 @dashtejonoon1🕊🇮🇷