eitaa logo
دشت جنون 🇵🇸
4.4هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 یاد باد یاد جبهه ها یاد دفاع مقدس ارسالی از اعضاء شادی روح و و سلامتی رزمندگان اسلام 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🌴🌹🕊🍀🕊🌹🌴 امروز سالروز طلوع چند آسمون نشین شهرستانمونه تولدتان مبارک 🌹 بسیجی ابراهیم شمس 🌸 (کرمعلی) 🌹 بسیجی احمد لطفی 🌸 (علی) 🌹 جهادگر اسماعیل ابوترابی 🌸 (نوروزعلی) 🌹 @dashtejonoon1🍀🌴
🥀🏴🕊🌹🕊🏴🥀 🌹 🌹 فرزند : براتعلی : 🗓 1334/04/09 🗓 محل تولد : نجف آباد وضعیت تاهل : متأهل شغل : آزاد : 🗓 1400/06/11 🗓 مسئولیت : بسیجی محل : اصفهان نحوه شهادت : عوامل جانبازی مزار : 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🥀🏴🕊🌹🕊🏴🥀 🌹 🌹 فرزند : سیف اله : 🗓 1347/01/12 🗓 محل تولد : نجف آباد ـ کهریزسنگ وضعیت تاهل : مجرد شغل : آزاد : 🗓 1365/06/11 🗓 مسئولیت : بسیجی محل : اسکله الامیه نام عملیات : کربلای 3 مزار : 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🥀🏴🕊🌹🕊🏴🥀 🌹 🌹 فرزند : حسین : 🗓 1337/07/15 🗓 محل تولد : نجف آباد وضعیت تاهل : مجرد شغل : آزاد : 🗓 1360/06/11 🗓 مسئولیت : بسیجی محل : گیلان غرب نام عملیات : خط پدافندی مزار : 🥀 @dashtejonoon1🌹🕊
🕊🌹🏴🥀🏴🌹🕊 یک روز تو خانه نشسته بودم، دیدم در می زنند. در را که باز کردم درجا خشکم زد. انتظار دیدن هرکس را داشتم غیر از محمود، آن هم با سر تراشیده و پانسمان کرده. بی اختیار گریه ام گرفت. گفتم: تو با این سر و وضعت چطور آمدی؟ چند روز دیگر در بیمارستان می ماندی و استراحت می کردی. گفت: دنیا جای استراحت نیست، باید بروم لشکر، کار زمین مانده زیاد دارم، پیدا بود برای رفتن عجله دارد. گفت: این چند روز خیلی به تو زحمت دادم، وظیفه ام بود که بیایم و تشکر کنم، فهمیدم برای رفتن جدی است. او زیربار اعزام به خارج و معالجه در آن جا نرفته بود. گفتم: داداش! فکر می کنی کار درستی می کنی؟ گفت: انسان در هر شرایطی باید ببیند وظیفه اش چیست. گفتم: تو اصلا به فکر خودت نیستی. تو با این همه ترکشی که توی سرت داری به خودت ظلم می کنی. گفت: من باید به وظیفه ام عمل کنم. پرسیدم: خوب حالا چرا نمی خواهی بروی خارج؟ گفت: اولاً اعزام به خارج خرج روی دست دولت می گذارد و من هیچ وقت حاضر نیستم برای جمهوری اسلامی خرج بتراشم. در ثانی، باید دید وظیفه چیست؟ وقتی گریه ام را دید گفت: نمی خواهد این قدر ناراحت باشی، این ترکش ها چاره دارد. یک آهنربا می گذاریم رویش، خودش می آید بیرون! آن روز وقت خداحافظی حال غریبی داشتم. نمی دانم چرا دلم نمی خواست از او جدا شوم. راوی : 🌹 🕊 🌹 @dashtejonoon1🏴🥀
🌹🏴🥀🌴🥀🏴🌹 عشق به مثل هوای دم است تازه‌ام می‌کند کافےست کمی شما را بکشمـ کافےست ریه‌ام را از داشتنتان پرکنم شادی روح و 🌹 @dashtejonoon1🥀🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا