eitaa logo
دشت جنون
5هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
3 فایل
ما و مجنون همسفر بودیم در #دشت_جنون او به مطلبها رسید و ما هنوز آواره ایم #از_شهدا #با_شهدا #برای_دوست_داران_شهدا خصوصاً شهدای نجف آباد ـ اصفهان همه چیز درباره ی #شهدا (زندگینامه،وصیت نامه، خاطرات،مسابقه و ...) آی دی ادمین : @shohada8251 09133048251
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 اگر از من بپرسند می گویم بزرگترین دل، بزرگترین قلب و بزرگترین شان و شخصیت مربوط به مادران است. آنها هم می توانستند جلوی فرزندشان را بگیرند، آنها هم می توانستند او را از راهی بی بازگشت برگردانند اما این کار را نکردند چون می دانستند که انتهای این راه خداست که پذیرای فرزندشان است. آنها فرزندشان را در راه خدا دادند، همان خدایی که می دانستند خیلی از بهتر از آنها مراقب فرزندشان خواهد بود. 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🌹🌴🕊🌷🕊🌴🌹 بِسْمِ رَبِّ الشُهداء ... سـلام بـر که ‌چشمشان ‌به ‌در است و پسر نیامده ‌است . سـلام بـر شــبِ سـردِ مـدافـعِ حــرمی که عمـرِ او به ره عمـه جان سر آمده است شادی روح و سلامتی و طول عمر 🌹 @dashtejonoon1🌹🌴
🌹🌴🥀🍀🥀🌴🌹 یادمون نره ... یادمون نره ... یادمون نره ... و در آخر یادمون نره خیلی ریخته شد، تا من و تو ... شادی روح و سلامتی یادگاران 🕊 @dashtejonoon1🌴🥀
🌹🕊💐🌷💐🕊🌹 است ... ڪہ این ڪوچہ بدونِ تو مرا مثل قبری است که محتاج به یاسین باشد 💐 @dashtejonoon1🕊🌹
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 کفن را از روی چهره فرزندش بر میدارد، به چهره اش خیره می شود، خنده های فرزندش را به یاد می آورد. زمانی را به یاد می آورد که فرزندش را در رخت عروسی میدید، اما حالا جسد بیجان فرزند جلوی چشمان است. دلش میخواهد پیشانی بی جانش فرزندش را ببوسد، تنش را ببوید و او را در آغوش بکشد اما گویی نمی تواند، هنوز هم محو همان خاطره هاست. اشک هایی که از چشمانش جاری می شوند ضامن این ماجرا هستند. فرزندش را برای آخرین بار میبیند و می بوید و فرزند برای همیشه را ترک میکند. این است قصه فرزند و او. 🥀 @dashtejonoon1🌴🌹
🌹🕊💐🕊💐🕊🌹 دیدن تمام من است از تو آن را هم بندی کرده ام تـا مبادا زیاد شود ! دل است دیگر، ممکن است خودت را از من بخواهدر. 💐 @dashtejonoon1🕊🌹
🌹🕊🌴🌷🌴🕊🌹 دلم "بهشتـی" را مے‌خواهد کہ ساکنانش "شهـدا" هستند گوشه ای کنارشان بنشینم و برای خود " فاتحه ای " بخوانم بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الحمدلله ‌رب‌ العالمین... 🕊 @dashtejonoon1🌴🌹
🌴🥀🕊🌹🕊🌴 پدر صورت پسرش را بوسید و گفت : تا کِی میخوای بری جبهه؟ پسر با خنده گفت: قول میدم دفعه‌ی آخرم باشه... پدر گفت: قول دادیا...! و پسر سرِ قولش موند ... رفت و جان داد و دیگه نیومد ... 🥀 @dashtejonoon1🌹🌴
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 روز دعـاست روز عشـــق است روز قول و قرار است بوی می‌دهد عطر مزار . . . شادی روح و 🌹 @dashtejonoon1🥀🕊
🌴🥀🌹🕊🌹🥀🌴 است به گلزار که رسیدی آهسته قدم بردار اینجا قرارگاه است که دلتنگی و عشق را کنار تربت مَرد خانه شان آورده اند ... 🌹 @dashtejonoon1🍀🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 کمر از کهولت سن خم نشده ...نه ! که نیامدی , از حد که گذشت ... را شکست شادی روح و 🌹 @dashtejonoon1🌴🌷
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 به زبان نمی‌آورد دلتنگی اش را رسم چنین است دلتنگ ‌اند اما در سڪوت ... 🕊 @dashtejonoon1🌹🌴