🍃 مهربان من
راست است که میگویند
تو برای این که با کسی دوست شوی
او را امتحان میکنی
و اگر در امتحانش قبول شد، قبولش میکنی
و اگر رد شد، ردش میکنی ؟
راست است که میگویند
حتّی کسانی که قلّههایی از آسمان را فتح کردهاند
زیر بار امتحانهای دوستی تو، خم میشوند
و شاید برخی از همین آسماننوردها
در امتحان دوستی تو رد شوند ؟
اگر راست است به من بگو تا بروم پی کارم.
بگو تا دیگر حتّی آرزوی دوستی با تو را از دلم بیرون کنم.
اصلاً مرا چه به دوستی تو؟
قد و قوارۀ دلم به دوستی با تو میخورد
یا رنگ و لعاب نامۀ عملی که تا امروز داشتهام؟
باشد میروم.
ببخش مرا برای این همه التماس بیهودهای که کردم.
میروم کنجی از این عالم را پیدا کنم
تا بتوانم سر به روی خاک بگذارم و بمیرم
کنجی که کسی حتی از مردنم باخبر نشود .
آقا! میشود بگویی بروم یا بمانم؟
التماس کنم یا نه؟
با من دوست میشوی یا نه؟
وای که باز هم این سؤال را پرسیدم.
راستش دلم میگوید تو حتّی اگر امتحان هم بگیری
خودت کمکم میکنی تا در امتحانی که قامت آسمان را خم میکند
قبول شوم و تو با من دوست شوی.
دلم دروغ نمیگوید.
پس با اجازه میمانم و التماس میکنم.
شبت بخیر یار مهربان من !
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
@sahelenoor114
🍃صاحب اختیار من
من راه بلد نیستم. چه قدر به نام راه در بیراهه بیفتم؟! دیگر خسته شدم از این همه رفتن و برگشتن. مگر بناست چند بار زندگی کنم؟!
در میان دعواهای جبریون و اختیاری ها من می خواهم جبر و اختیار جدیدی را تعریف کنم.
آقا این رشته اختیار من است که می خواهم به دست تو بدهم. این طور من با اختیار خودم مجبور می شوم و تعریف جدید من از جبر و اختیار شکل می گیرد.
وقتی اختیارم به دست تو باشد همیشه در راه خواهم بود و بیراهه بی معنا می شود در زندگی ام.
حالا منتی بر سرم بگذار و رشته اختیار مرا به دست بگیر.
شبت بخیر صاحب اختیار من
#روز_و_روزگارت_بخیر
#بهانه_بودن
@sahelenoor114
🍃 حصن حصین خدا
قطره قطره باران محبتت میبارد روی سرم. ذره ذره هوای عشقت تازه میکند ریههای عاشقیام را. تکه تکه جان میدمی در جسمی که از نامرادیهای روزگار خسته است.
آقا! دنیا بیرحمتر و بیرحمتر از آنی شده که فکرش را میکردم. من از این دنیای بیرحم میترسم. دنیای بیرحمی که خودش را مهربانتر از مادر جلوه میدهد، ترسناکتر از دنیایی است که خوی درندۀ خویش را به عیان نشان میدهد. من گرفتار این دنیا شدهام و دلم پر شده از وحشت.
کاش باران محبتت تندر میبارید و هوای عشقت بیشتر میشد و تنم پیش از این لایق جانی میشد که در آن میدمی.
در برابر این دنیا جز با عشق تو نمیشود دوام آورد. مرا به قلعۀ عشقت راه بده.
ایام بخیر حصن حصین خدا!
#ایام_بخیر
#بهانه_بودن
@sahelenoor114
🍃مرد بارانی
باران می بارد و مثل همیشه مرا یاد تو می اندازد. قطره های درشتش که صورتم را نوازش می دهد، یاد دستان تو می افتم. حالا می شود از زیر باران کنار رفت؟
ببار باران ببار و مرا یاد یار بینداز ببار روی صورتم و حس نوازش هدیه کن به من.
با حسی که باران می دهد آرزو می کنم هوا همیشه بارانی باشد.
شبت بخیر مرد بارانی
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
@sahelenoor114