eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
2.7هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم بیایید از گذشتگان درس عبرت بگیریم تاخود عبرت آیندگان نشدیم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ادمین کانال https://eitaa.com/yazahra_9 تبادلات 🌹 https://eitaa.com/yazahra_9
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت علی(ع) فرمود: سَمِعتُ رَسولَ اللّه ِ صلی الله علیه و آله یَخطُبُ یَومَ النَّحرِ ، وهُوَ یَقولُ :هذا یَومُ الثَّجِّ والعَجِّ ، والثَجُّ :ما تُهریقونَ فیهِ مِنَ الدِّماءِ ، فَمَن صَدَقَت نِیَّتُهُ کانَت أوَّلُ قَطرَةٍ لَهُ کَفّارَةً لِکُلِّ ذَنبٍ ، والعَجُّ :الدُّعاءُ ، فَعِجّوا إلَی اللّه ِ ، فَوَالَّذی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لا یَنصَرِفُ مِن هذَا المَوضِعِ أحَدٌ إلاّ مَغفورًا لَهُ ، إلاّ صاحِبَ کَبیرَةٍ مُصِرًّا عَلَیها لا یُحَدِّثُ نَفسَهُ بِالإِقلاعِ عَنها ؛(حج و عمره در قرآن و حدیث، ص 361) شنیدم رسول خدا صلی الله علیه وآله روز عید قربان، خطبه می خواند ومی فرمود:امروز، روز «ثجّ» و«عجّ» است. ثجّ، خون قربانی هاست که می ریزید. پس نیّت هرکس صادق باشد، اولین قطره خون قربانی او کفّاره همه گناهان اوست، و«عجّ»، دعاست. پس به درگاه خداوند دعا کنید، قسم به آن که جان محمّد صلی الله علیه وآله در دست اوست، از اینجا هیچ کس بر نمی گردد، مگر آمرزیده شود، جز کسی که گناه کبیره انجام داده وبر آن اصرار ورزد ودر دل خود، تصمیم بر ترک آن ندارد. 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 🌼 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🌼 🌼 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw 🌼
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: پنجشنبه - ۰۸ تیر ۱۴۰۲ میلادی: Thursday - 29 June 2023 قمری: الخميس، 10 ذو الحجة 1444 🌹 امروز متعلق است به: 🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹عید سعید قربان 🔹شهادت عبدالله محض و جمعی از آل حسن علیه السلام، 145ه-ق 🔹نماز عید امام رضا علیه السلام در خراسان 📆 روزشمار: ▪️5 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام ▪️8 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم ▪️20 روز تا آغاز ماه محرم الحرام ▪️29 روز تا عاشورای حسینی ▪️44 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام ⭕️ @dastan9 ❤️❤️❤️
🔅 ✍ نگذاریم بند «حرمت» پاره شود 🔹زندگى مثل يک كامواست؛ از دستت كه در برود، می‌شود كلاف سردرگم، گره مى‌خورد، می‌پيچد به هم، گره‌گره مى‌شود. 🔸بعد بايد صبورى كنى، گره را به وقتش با حوصله باز كنى. 🔹زياد كه كلنجار بروى، گره بزرگ‌تر مى‌شود، کورتر مى‌شود. يک جايى ديگر نمى‌شود کاری كرد. 🔸بايد سر و ته كلاف را بريد، يک گره ظريف و كوچک زد، بعد آن گره را توى بافتنى جورى قايم كرد، محو كرد كه معلوم نشود. 🔹يادمان باشد گره‌هاى توى كلاف همان دلخورى‌هاى كوچک و بزرگند، همان كينه‌هاى چندساله، بايد يک جايى تمامش كرد و سر و تهش را بريد. 🔸زندگى به بندى بند استْ به‌نام «حرمت» كه اگر پاره شود، تمام است. 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 🌼 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🌼 🌼 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw 🌼
🦋🌼🌹🌱☀️🌸🌸🕊 بخونید خیلی قشنگه "مادری" تعریف میکرد: نمك، سنگ بود. برنجِ چلو را ساعتى با "نمك‌سنگ" مى‌خوابانديم تا كم‌كم شورى بگيره... غذا را چند ساعتى روى "شعله‌ى ملايم" چراغ خوراك‌پزى مى‌نشانديم تا جا بيفته... يخ‌كرده و تكيده كنار "علاءالدين و والور" مى‌نشستيم تا جون‌مون آروم گرم بشه... عكسِ يادگارىِ توى "دوربين" را هفته‌اى، ماهى به انتظار مى‌نشستيم تا فيلم به آخر برسه و ظاهر بشه! "آهنگِ تازه‌ى آوازه‌خوان" را صبر مى‌كرديم تا از آب بگذره و كاست بشه و در پخشِ صوت بخونه... قلك داشتيم؛ با سكه‌ها حرف مى‌زديم تا "حسابِ اندوخته" دست‌مون بياد. حليم را بايد «حليم» مى‌بوديم تا "جمعه‌ى زمستانى" فرا برسه و در كام مون بشينه. "هر روز سر مى‌زديم به پست‌خانه، به جست و جوىِ خط و خبرى عاشقانه، مگر كه برسه..." گوش مى‌خوابونديم به "انتظارِ زنگِ تلفنِ محبوب: شبى، نيمه‌شبى، بامدادى، گاهى، بى‌گاهى؛" انتظار معنا داشت... دقايق «سرشار» بود. ن هر چيز يك "صبورى" مى‌خواست ،تا پيش بياد، تا زمانش برسه.تا جا بيفته.! تا "قوام" بياد: غذا، خريد، تفريح، سفر، خاطره، دوستى، رابطه، عشق... "انتظار" مارا قدردان ساخته بود .. * حالا فهمیدی چرا این روزها کسی قدردان نیست؟ 🏳🦋🌼🌙🌹🌱☀️🌸🌸 🌹 🌸عید قربان آمده 🎉ای دوستان شادی کنید 🌼یادی از پیغمبر 🎉توحید و آزادی کنید 🌸او که در راه خدا 🎉از مال و فرزندش گذشت 🌼بنده ی پاک خدا و پیرو الله شد 🎉نامش ابراهیم بود اما خلیل الله شد عید سعید قربان مبارک💐💐 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 🌼 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🌼 🌼 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw 🌼
✨﷽✨ 🌺 اعمال روز عید سعید قربان ① غسل کردن ② نماز عید قربان ③ خواندن دعای چهل و هشتم صحیفه سجادیه ④ خواندن دعای چهل و ششم صحیفه سجادیه ⑤ خواندن دعای ندبه ⑥ قربانی کردن ⑦ تکبیرات مشهور را پس از نماز ظهر روز عید تا پس از ده نماز (نماز صبح روز دوازدهم) بخواند : اللّهُ اَکْبَرُ اللّهُ اَکْبَرُ لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ اَللّهُ اَکْبَرُ و لِلّهِ الْحَمْدُ اَللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما هَدانا اَللّهُ اَکْبَرُ عَلی ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ الاْنْعامِ وَالْحَمْدُلِلّهِ عَلی ما اَبْلانا . خدا بزرگتر است ، خدا بزرگ است ، نيست معبود حقى جز پروردگار و خداى بزرگ است ، خدا بزرگتر است و ستايش مخصوص خداست ، خدا بزرگ است بر آنچه ما را راه نموده خداى بزرگتر است بر آنچه به ما روزى كرده از چهار پايان بى ‏زبان ، و ستايش خدا راست بر اين آزمايش . ‌‌‌‌ 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 🌼 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🌼 🌼 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw 🌼
🟢تشرف جناب جعفر نعلبند اصفهانی* به محضر مبارک امام عصر ارواحنا فداه 🔹 در حرم حضرت سید الشهدا علیه السلام ( قسمت اول ) 🟡مرحوم نهاوندی رحمه الله نقل کرده: آقاى حاج ميرزا محمد على گلستانه اصفهانى رحمه الله فرمودند: عموى من، آقاسيد محمد على گلستانه رحمه الله براى من نقل كردند: در زمـان مـا در اصـفهان شخصى به نام جعفر كه شغلش نعلبندى بود، بعضى حرفها را مى زد كه مـوجـب طـعـن و رد مـردم شـده بـود، مـثـل آن كه مى گفت : با طىّ الارض به كربلا رفته‌ام. يا مـى‌گفت : مردم را به صورتهاى مختلف ديده ام. و يا: خدمت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف رسيده ام. ولی به خاطر حرفهاى مردم، آن صحبتها را ترك نمود. تـا آن كه روزى براى زيارت مقبره متبركه تخت فولاد مى‌رفتم. در بين راه ديدم جعفر نعلبند هم به آن طرف مى رود. نزديك او رفتم و گفتم: ميل دارى در راه با هم باشيم؟ گفت: اشكالى ندارد، با هم گفتگو مى كنيم و خستگى راه را هم نمى فهميم. قدرى با هم گفتگو كرديم، تا آن كه پرسيدم: اين صحبتهايى كه مردم از تو نقل مى كنند، چيست؟ آيا صحت دارد يا نه؟ گفت: آقا از اين مطلب بگذريد. اصرار كردم و گفتم : من كه بى غرضم، مانعى ندارد بگويى. گـفـت : آقـا مـن بيست و پنج بار از پول كسب خود، به كربلا مشرف شدم و در همه سفرها، براى زيارتى مى رفتم. در سفر بيست و پنجم بين راه، شخصى يزدى با من رفيق شد. چند منزل كه بـا هـم رفـتـيم، مريض شد و كم كم مرض او شدت كرد، تا به منزلى كه ترسناك بود، رسيديم و به خاطر ترسناك بودن آن قسمت، قافله را دو روز در كاروانسرا نگه داشتند، تا آن كه قافله هاى ديگر بـرسـنـد و جـمـعيت زيادتر شود. از طرفى حال زائر يزدى هم خيلى سخت شد و مُشْرِف به موت گرديد. روز سوم كه قافله خواست حركت كند، من درباره‌ی او متحير ماندم كه چطور او را با اين حال تنها بـگذارم و نزد خداى تعالى مسئول شوم؟ از طرفى چطور اين جا بمانم و از زيارت عرفه كه بيست و چهار سال براى درك آن جديت داشته ام، محروم شوم؟ بـالاخـره بـعد از فكر بسيار، بنايم بر رفتن شد، لذا هنگام حركت قافله، پيش او رفتم وگفتم : من مى روم و دعا مى كنم كه خداوند تو را هم شفا مرحمت فرمايد. ايـن مطلب را كه شنيد، اشكش سرازير شد و گفت: من يك ساعت ديگر مى ميرم، صبركن، وقتى از دنـيا رفتم، خورجين و اسباب و الاغ من مال تو باشد، فقط مرا با اين الاغ به كرمانشاه و از آن جا هم هر طورى كه راحت باشد، به كربلا برسان . وقتى اين حرف را زد و گريه او را ديدم، دلم به حالش سوخت و همان جا ماندم. قافله رفت و مدت زمانى كه گذشت، آن زائر يزدى از دنيا رفت. من هم او را بر الاغ بسته و حركت كردم. وقتى از كاروانسرا بيرون آمدم، ديدم از قافله هيچ اثرى نيست، جز آن كه گرد و غبار آنها از دور ديده مى شد. تـا يـك فـرسـخ راه رفـتـم، اما جنازه را هر طور بر الاغ مى بستم، همين كه مقدارى راه مى رفتم، مى افتاد و هيچ قرار نمى گرفت. با همه اينها به خاطر تنهايى، ترس بر من غلبه كرد. بالاخره ديدم نـمى توانم او را ببرم، حالم خيلى پريشان شد. همان جا ايستادم و به جانب حضرت سيدالشهداء علیه السلام توجه نمودم و با چشم گريان عرض كردم: آقا من با اين زائر شما چه كنم؟ اگر او را در اين بيابان رها كنم، نزد خدا و شما مسئول هستم. اگر هم بخواهم او را بياورم، توانايى ندارم. نـاگهان ديدم، چهار نفر سوار از دور پيدا شدند. چون رسیدند آن سوارى كه بزرگ آنها بود، فرمود: *جعفر با زائر ما چه مى كنى؟* عرض كردم: آقا چه كنم، در كار او مانده ام ! آن سه نفر ديگر پياده شدند. يك نفر آنها نيزه اى در دست داشت كه آن را در گودال آبى كه خشك شده بود فرو برد، آب جوشش كرد و گودال پر شد. آن ميّت را غسل دادند. بزرگ آنان جلو ايستاد و با هم نماز ميّت را خوانديم و بعد هم او را محكم بر الاغ بستند و ناپديد شدند. مـن هم براه افتادم. ناگاه ديدم، از قافله اى كه پيش از ما حركت كرده بود، گذشتم و جلو افتادم. كـمـى گـذشت، ديدم به قافله اى كه پيش از آن قافله حركت كرده بود، رسيدم و بعد هم طولى نكشيد كه ديدم به پل نزديك كربلا رسيده ام. (این فقره یعنی مرحوم جعفرنعلبند بعد از دیدن آن افراد گرامی، به صورت طیّ الارض به کربلا رفته است.) در تعجب و حيرت بودم كه اين چه جريان و حكايتى است ! ميّت را بردم و در وادى ايمن دفن كردم. ادامه ⬇️ 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 🌼 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🌼 🌼 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw 🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جواب میثم تمار به براندازانی که شروع کردند به حمایت از گوسفندان عید قربان 🤣 لطفا گوسفند بیچاره را سر نبرید . 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 🌼 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🌼 🌼 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw 🌼
⬆️ 🔹 در حرم حضرت سید الشهدا علیه السلام ( قسمت دوم ) قـافله ما تقريبا بعد از بيست روز رسيد. هر كدام از اهل قافله مى پرسيد: تو كى وچگونه آمدى! من قضيه را براى بعضى به اجمال و براى بعضى مشروحا مى گفتم وآنها هم تعجب مى كردند. تا آن كه روز شد و به حرم مطهر مشرف شدم، ولى با كمال تعجب ديدم كه مردم را به صورت حـيـوانات مختلف مى بينم، از قبيل: گرگ، خوك، ميمون و غيره و جمعى را هم به صورت انسان مى ديدم! از شـدت وحشت برگشتم و مجددا قبل از ظهر مشرف شدم. باز مردم را به همان حالت مى ديدم . برگشتم و بعد از ظهر رفتم، ولى مردم را همان طور مشاهده كردم! روز بـعـد كـه رفتم، ديدم همه به صورت انسان مى باشند. تا آن كه بعد از اين سفر، چند سفر ديگر مـشرف شدم، باز روز عرفه مردم را به صورت حيوانات مختلف مى ديدم و در غير آن روز، به همان صورت انسان مى ديدم. به همين جهت، تصميم گرفتم كه ديگر براى زيارتى عرفه مشرف نشوم. چون اين وقايع را براى مردم نقل مى كردم، بدگويى مى كردند و مى گفتند: براى يك سفر زيارت، چه ادعاهايى مى كند. لـذا من، نقل اين قضايا را به كلى ترك كردم، تا آن كه شبى با خانواده ام مشغول غذا خوردن بوديم. صـداى در بـلند شد، وقتى در را باز كردم، ديدم شخصى مى فرمايد: حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف تو را خواسته اند. بـه هـمـراه ايشان رفتم، تا به مسجد جامع رسيدم. ديدم آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف در محلى كه منبر بسيار بلندى در آن بود، بالاى منبر تشريف دارند و آن جا هم مملوّ از جمعيت است. آنها عمامه داشتند و لباسشان مثل لباس شوشترى ها بود. به فكر افتادم كه در بين اين جمعيت، چطور مى توانم خدمت ايشان برسم، اما حضرت به من توجه فرمودند و صدا زدند: جعفر بيا. من رفتم و تا مقابل منبر رسيدم. فرمودند: چرا براى مردم آنچه را كه در راه كربلا ديده اى نقل نمى كنى؟ عرض كردم: آقا من نقل مى كردم، از بس مردم بدگويى كردند، ديگر ترك نمودم. حضرت فرمودند: *تو كارى به حرف مردم نداشته باش، آنچه را كه ديده اى نقل كن تا مردم بفهمند ما چه نظر مرحمت و لطفى با زائر جدمان حضرت سيدالشهداء علیه السلام داريم* . 📕منبع: کتاب العبقریّ الحسان مرحوم نهاوندی 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 🌼 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🌼 🌼 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw 🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سی‌ نفر دائم‌ در کنار امام‌ زمان‌ عجل الله هستند.. 👌 سخنرانی بسیار شنیدنی 🎤 حجت‌الاسلام‌ عالی 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 🌼 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🌼 🌼 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw 🌼
🌼 اميرالمؤمنين علی علیه السلام: 🍃 وليَکُنِ البَيعُ بَيعاً سَمحاً بِمَوَازِينِ عَدل وَأَسعَار، لاَ تُجحِفُ بِالفَرِيقَينِ مِنَ البَائِعِ وَالمُبتَاعِ. 🍃 و بايد خريد و فروش آسان و بر موازين عدل باشد، با قيمت هايى كه نه به فروشنده زيان رسانَد و نه به خريدار. 📚 نهج البلاغه، نامه 53. 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 🌼 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🌼 🌼 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw 🌼
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: جمعه - ۰۹ تیر ۱۴۰۲ میلادی: Friday - 30 June 2023 قمری: الجمعة، 11 ذو الحجة 1444 🌹 امروز متعلق است به: 🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹نوشتن دعای صباح توسط امیر المومنین، 25ه-ق 📆 روزشمار: ▪️4 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام ▪️7 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم ▪️19 روز تا آغاز ماه محرم الحرام ▪️28 روز تا عاشورای حسینی ▪️43 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام ⭕️ @dastan9 ❤️
💥💥زنده باد ميان سالي: که آدمي در آن نه هول و ولا و شتاب جواني را دارد، و نه ديگر فکر مي کند که همه کاره ي عالم است و اختيارش نامحدود؛ نه در حسرت نداشته ها غرق است، و نه داشته هاي خيالي را در سر مي پروراند. ميان سالي يعني قدرداني از آنچه داري. ميان سالي يعني بهترين دوران زندگي، ميان سالي، يعني ديدن يکي دو تار موي سفيد در هر ماه؛ يعني آگاهي تدريجي از اينکه تو جاودانه نيستي؛ رو به پاياني، و فرصت زيستن چقدر اندک است. ميان سالي يعني اينکه وقت نداري حسرت گذشته و آينده را بخوري. ميان سالي، يعني اينکه زندگي را همين لحظاتي که در آنها هستي بداني و نه چيزي که در گذشته بوده و يا چيزي که خواهد آمد. ميان سالي يعني اينکه مي فهمي آدم ها همينند که هستند، و آنها را همانطور که هستند دوست بداري. ميان سالي يعني شروع پختگي؛ آرامش، زود از کوره درنرفتن، هيجاني (منفي) نشدن، استقامت ورزيدن، و ... ميان سالي يعنى هنوز هم فرصت باقيست تا از زندگى لذت ببری 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 🌼 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🌼 🌼 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw 🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعتراض مجری آمریکایی به کسانی که سگشون رو دخترم یا پسرم خطاب میکنن مجری: مردهایی که فقط دنبال رابطه هستن، شما رو گول زدن و جای خالی حس مادری‌تون رو با یک سگ پر کردن 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 🌼 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🌼 🌼 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw 🌼
🔴 نماز واقعۍ چه نمازیست؟ آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) : شخصی از امام رضا علیه‌السلام پرسید: نماز واقعۍ چه نمازیست؟ حضرت علیه السلام فرمودند: «حُضُورُالقَلْبِ وَ فِراغُ الْجَوارِح»؛ نه اینکه موقع نماز با ریش هم بازی کنم، تمام اعضا و جوارحم باید خاشع باشند. وقتی رو به قبله ایستادی، دستت را روی زانو بگذار، طوری که پشت دست رو به قبله باشد؛ مثل عبد ذلیل. قدیم وقتی بنده ها مقابل مولایشان می ایستادند اینطور بودند. جوارح هم نباید مشغول بازی باشند. هم قلب انسان باید حضور داشته باشد خاشع باشد، هیچ کجا نباشد و هم اعضا و جوارحش باید مشغول بازی نباشند. سر نماز مرتب با انگشتش بازی می کند، با ریششو بازی می کند، انگشت توی بینی اش می کند، گوشش را مےخاراند، مرتب با اعضا و جوارحش بازی می کند، بابا داری نماز می خوانی. این چه نمازی است؟! نمازگزار وقتی که نماز مےخواند باید مجسم کند که بهشت این طرف و جهنم آن طرفش است. بهشت را در طرف راست خود و جهنم را در طرف چپ خودش در نظر بگیرد . این نماز، نماز است. 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 🌼 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🌼 🌼 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw 🌼
🔔چرا ما از عبادت لذّت نمی بریم⁉️ 💠اگر انسان مریض ، شیرین ترین و خوشمزه ترین میوه را بخورد ،از آن لذّت نمی برد....! 🌷در بُعد معنوی و عبادت هم این گونه است. 💠کسی که ((فی قلوبهم مرض)) یعنی قلبش بیمار است ، از نماز و عبادت لذّت نمی برد و گاهی هم خسته می شود. 💠 بیماری قلب، همان است. 🌷تا انسان گناه را ترک نکند ، علاوه بر این که از عبادت لذّت نمی برد ، بلکه خسته هم می شود. 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 🌼 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🌼 🌼 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw 🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا این ویدیو را بسیار جدی بگیرید. بوی فتنه می آید مواظب فتنه گران کشور باشیم... 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 🌼 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🌼 🌼 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw 🌼
✅داستانی واقعی وعبرت انگیز 🍃داستانی که با خواندن آن مو به تنم سیخ شد یکی ازبزرگان تعریف می کند که ما درمسجدی درپاکستان تشکیل بودیم نمازاشراق وحاجت راخواندیم وصبحانه راخوردیم بعضی شروع کردند بخواندن قران ،بعضی خواندن حدیث بعضی رفتند گوشه ای تااستراحت کنندبلاخره هرکسی به عملی مشغول بود امام مسجدهم درمسجد بامانشسته بودند،ناگهان صدای زنی ازحیاط مسجد بگوش رسید که بسیارترسیده بود; وگریه میکرد وباگریه وزاری وارد اتاق مسجدشد وبارنگ وروی پریده دادمیزدکه بدادم برسیددخترم ازدیشب که دراتاق رفته ودررا ازداخل قفل کرده وتا الان که صبح شده درراباز نمیکند هرچه دروازه رامیزنم بازنمیکند بیاییدبرویم به دادم برسید همه افراد جماعت با عالم بدنبال آن زن حرکت کردندوداخل خانه رسیدند زن باحالتی گریان اتاق راکه دروازه اش داخل حیاط بازمیشدرانشان داد وگفت آن اتاق هست مولوی باچندنفر بطرف دررفتند ودروازه رازدند; واوراصداکردنداماجوابی نشنیدندعالم دوباره صداکرداماغافل ازیک صدا، مولوی گفت دروازه رابشکنید چندنفر دروازه راشکستند وقتی دروازه بازشد باتعجب مشاهده کردند که ان دخترنشسته هست وصورتش طرف تلویزیون هست اماحرکتی نمیکندجوابی نمیدهدواتاق پرهست از هزارپا ; هزارپاها تمام اتاق راازکف تاسقفش پرکرده اند وداخل اتاق جای پاگذاشتن نبود معلوم بودان دخترجوان فوت کرده هست ازدیدن این صحنه مادر جیغ کشیدوافتاد وافرادجماعت خیلی ترسیده بودند کسی جرأت رفتن به داخل اتاق رانداشت یکی گفت چکارکنیم این چه عذابیست که خداوند برامت محمد وبراین زن اورده هست عالم گفتند همه تان وضودارید شروع کنید بخواندن نمازودعاکنیدتاخداوند این عذاب راازاودورکند، این عذاب خداست و تاخداوندعذابش رانبردکسی نمیتواند داخل اتاق شودپس نمازبخوانید ودعاکنید انها شروع کردن بخواندن نماز ونمازکه تمام شدشروع کردن باتضرع به گریه کردن که پروردگارا توبه رسولت وعده دادی برامتش عذاب نمیاری پروردگاراعذابت راازان دختردورکن انها درحال گریه بودند که هزارپاها جنازه دختررارهاکردندویک گوشه ایستادند عالم گفت ان جنازه رابه بیرون بیارید اورا برداشتند وازاتاق بیرون اوردندوداخل حیاط گذاشتندوهزارپاهابدنبال جنازه بیرون امدندوگوشه ای ایستادند کم کم مردم شنیدند وجمع شدندان دخترراغسل دادندوکفن کردند واورادرکجاوه یاهمان صندوق گذاشتند وبطرف قبرستان حرکت کردندوهزارپاها بدنبال ان جنازه وبافاصله کم بدنبال مردم وجنازه حرکت کردند انها ازجنگل رودخانه کوه هرجامیگذشتند هزارپاها دنبالش بودند وپابپای انان حرکت میکردندتاکه به قبرستان رسیدندجنازه راگذاشتندتابه اونمازبدهند هزارپاها یک گوشه ایستاده بودندنمازتمام شدوجنازه رابردند داخل قبرگذاشتند واولین خاک رابرجنازه ریختندتمام هزارپاها درداخل قبر رفتند وعالم گفت جنازه راباهزارپاها دفن کنید وبلاخره ان دختر باهزارپاها دفن داده شد علمای منطقه برای دیدن مادرش رفتنددرعزاوماتم بود وازاوپرسیدندگناه دخترت چه بوده هست مادرباچشمان گریان گفت دخترم به موسیقی وفیلم علاقه داشت ساعتها تواتاقش موسیقی روشن میکرد ومیرقصید وهرچه من میگفتم گوش نمیکرد بهش میگفتم صدای اذان هست تلویزیون وموسیقی راخاموش کن امامیگفت ۲۴ساعت ملاها اذان میگویند پس مازندگی نکنیم ساعتها اتاق رامیبست ومی نشست فیلم نگاه میکردوماهواره نگاه میکرد ; تا اینکه دیشب غذابردم صبح خواستم صبحانه بدم دیدم غذای دیشبش هنوزمانده ونخورده ودروازه رازدم امادروازه رابازنکرد. نکته بله خواهروبرادرمن که بیست وچهارساعت به موسیقی گوش میکنی یافیلم های غیراخلاقی نگاه میکنی این دخترراخداونددراین دنیاعذاب دادتادرس عبرتی برای ماباشداین هزارپاهای دنیابودند اماان مارهای وحشتناک درقبر وعذابهای جهنم برای چنین افرادی گذاشته شده اند امروز باخواندن این داستان واقعی توبه کن وازاین گناه برگرد امیدهست که خداوند به من وشماوهمه امت رسول خداتوفیق هدایت بدهد وازاین گناه کبیره همه مارا دورکند. آمین 😍‌‎‌‌‎-•-•-•-------❀•♥•❀ --------•-•-•-- 😍 🌼 https://eitaa.com/joinchat/1069613067Ce5c712d8ed 🌼 🌼 https://splus.ir/joingroup/ACMqFOFVG7FbqizKhNmoBw 🌼