eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
3.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
4هزار ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم بیایید از گذشتگان درس عبرت بگیریم تاخود عبرت آیندگان نشدیم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ادمین کانال https://eitaa.com/yazahra_9 تبادلات 🌹 https://eitaa.com/yazahra_9
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️ چقدر وجدانِ کاری داریم شاید یک روز امام زمان به محلِ کارِ ما سر بزنند؟ ⭕️ @dastan9 🇮🇷
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۲۱ دی ۱۳۹۹ میلادی: Sunday - 10 January 2021 قمری: الأحد، 26 جماد أول 1442 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام 🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 💠 اذکار روز: - یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه) - ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه) - یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️7 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️17 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️24 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️33 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ▪️34 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام ⭕️ @dastan9 🇮🇷
🔆 🔴 «مراقب باورهایتان باشید» 🔹روزی دانشمندى آزمايش جالبى انجام داد. او يك صندوقچه ساخت و با قرار دادن يک ديوار شيشه‌اى در وسط صندوقچه آن ‌را به دو بخش تقسيم ‌کرد. 🔸در يک بخش، ماهى بزرگى قرار داد و در بخش ديگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهىِ بزرگتر بود. 🔹ماهى کوچک، تنها غذاى ماهى بزرگ بود و دانشمند به او غذاى ديگرى نمى‌داد. 🔸ماهی بزرگ براى شکار ماهى کوچک، بارها و بارها به سويش حمله برد ولى هر بار با ديوار شیشۀ كه وجود داشت برخورد مى‌کرد، همان ديوار شيشه‌اى که او را از غذاى مورد علاقه‌اش جدا مى‌کرد. 🔹پس از مدتى، ماهى بزرگ از حمله به ماهى کوچک دست برداشت. او باور کرده بود که رفتن به آن سوى صندوقچه غير ممکن است! 🔸در پايان، دانشمند شيشه وسط صندوقچه را برداشت و راه ماهی بزرگ را باز گذاشت ولى ديگر هيچگاه ماهى بزرگ به ماهى کوچک حمله نکرد و به آن‌ سوى صندوقچه نيز نرفت !!! ⬅️ می‌دانید چرا؟ 🔺ديوار شيشه‌اى ديگر وجود نداشت اما ماهى بزرگ در ذهنش ديوارى ساخته بود از ديوار واقعى سخت‌تر، آن ديوار بلند باور خودش بود! باوري از جنس محدودیت! باوري به وجود دیواری بلند و غير قابل عبور! باوری از ناتوانی خويش! ⭕️ @dastan9 🇮🇷
زن بدنساز که مربیگری می کرد در مصاحبه با رکنا جزییات قتل جوان آشنایی را فاش کرد. این جنایت نیمه شب 23 فروردین ماه رخ داد و مرد جوانی به نام شهرام در مجتمع مسکونی خیابان امام رضا(ع) تهران از سوی شهرزاد که مربی بدنسازی است کشته شد. +همسرتان را کی از دست دادید؟ -7 سال پیش شوهرم که زندگی خوشبختی با او داشتم بخاطر ناراحتی های قلبی دچار مشکل شد تا اینکه درگذشت و من تنها شدم.خیلی سخت بود و برای رهایی از این شرایط به دوستانم پناه بردم و خواهر شهرام نیز جزو همین دوستان بود. +خواهر مقتول می خواست تو از تنهایی بیرون بیایی؟ -او نیت خوبی داشت هم می خواست من تنها نباشم هم اینکه برادرش از اعتیاد به شیشه نجات یابد. +پس از همان ابتدا می دانستی شهرام معتاد است؟ بله.از خواهرش شنیده بودم که شهرام بخاطر اعتیاد از همسرش جدا شده است دوستم خواست من به برادرش کمک کنم تا اعتیادش را کنار بگذارد. +چند سال بعد از درگذشت همسرتان بود؟ دوسالی می شد که پذیرفتم من و شهرام با هم آشنا شدیم و از آن به بعد مقتول به خانه من رفت و آمد پیدا کرد . +نامزد کردید؟ خیر.من و شهرام هیچ رابطه ای با هم نداشتیم تنها او را در ترک اعتیادش حمایت می کردم خانواده اش شاهد هستند که چندین بار شهرام را در کمپ ترک اعتیاد بستری کردم اما همه تلاش هایم بی نتیجه ماند. +شغلی داری؟ خیر. شوهرم بیمه بود وقتی درگذشت از سویی هم حقوقش را می‌گرفتم وهم خانواده‌ام کمکم می‌کردند. مشکلی برای گذران زندگی نداشتم. پیش از مرگ شوهرم نیز مربی بدنسازی بودم و زندگی آرامی داشتیم. +و شب قتل؟ شهرام آن شب به خانه من آمد و خواست مواد بکشد که من اعتراض کردم و بحث‌مان شد. او می‌گفت تو با اطلاعاتی که از زندگی من به خانواده‌ام می‌دهی آرامش را از زندگی‌ام گرفته‌ای. در همین لحظه او چاقو کشید که من هلش دادم و از در بیرون رفت. چاقو زمین افتاده بود که من آن را برداشتم اما در همین لحظه شهرام به من حمله کرد و نمی‌دانم چطور چاقو در گردنش فرو رفت. +می دانی چه عاقبتی داری؟ شرمنده خانواده‌اش هستم. نمی‌دانم چطور با آنها روبه‌رو شوم.احتمال می‌دهم مرا ببخشند چون مهربانی های زیادی برای شهرام داشتم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
طنز جبهه 😄 دو ـ سه نفر بیدارم کردند و شروع کردند به پرسیدن سوالهای مسخره و الکی. مثلا می‌گفتند: «آبی چه رنگیه؟» عصبی شده بودم😠. گفتند: «بابا بی خیال، تو که بیدار شدی، حرص نخور بیا بریم یکی دیگه رو بیدار کنیم» دیدم بد هم نمي‌گويند! 🤔خلاصه همینطوری سی نفر را بیدار کردیم! حالا نصفه شبی جماعتی بیدار شده ایم و همه مان دنبال شلوغ کاری هستیم. قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه در محوطه قرارگاه تشییعش کنند! 👻👻 فوري پارچه سفیدی انداختیم روی محمدرضا و قول گرفتیم که تحت هر شرایطی خودش را نگه دارد. گذاشتیمش روی دوش بچه‌ها و راه افتادیم. گریه و زاری. یکی می‌گفت: «ممد رضا! نامرد! چرا تنها رفتی؟»😣 یکی می‌گفت: «تو قرار نبود شهید بشی» 😖 دیگری داد می‌زد: «شهیده دیگه چی میگی؟ مگه تو جبهه نمرده؟» یکی عربده می‌کشید. یکی غش می‌کرد! 😩 در مسیر، بقیه بچه‌ها هم اضافه می‌شدند و چون از قضیه با خبر نبودند واقعا گریه و شیون راه می‌انداختند! گفتیم برویم سمت اتاق طلبه ها! جنازه را بردیم داخل اتاق. این بندگان خدا كه فكر مي‌كردند قضيه جديه، رفتند وضو گرفتند و نشستند به قرآن خواندن بالای سر میت!!! در همین بین من به یکی از بچه‌ها گفتم: «برو خودت را روی محمدرضا بینداز و یک نیشگون محکم بگیر.» رفت گریه کنان پرید روی محمدرضا و گفت: «محمدرضا! این قرارمون نبود! منم می‌خوام باهات بیام!» بعد نیشگونی گرفت که محمدرضا از جا پرید و چنان جیغی کشید که هفت هشت نفر از این طلبه‌ها از حال رفتند! ما هم قاه قاه می‌خندیدیم. خلاصه آن شب با اینکه تنبیه سختی شدیم ولی حسابی خندیدیم. 🤣😆😁 شادی روح شهدای که رفتند وخاطرات آنها به جاماند صلوات ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
بلا ! عامل نجات از سقوط ⭕️@dastan9
یادمه وقتی آقام خونه رو سفید کرد، مادرم همیشه مواظب بود که ما روی دیوار چیزی نکشیم. یک روز به مادرم گفتم : ارزش ما بیشتره یا این گچ و سفیدی؟! اون گفت : مادر جان، ارزش گچ و دیوار از شما بیشتر نیست اما ارزش زحمت و رنج پدرت خیلی بیشتر از اینهاست. وقتی پدرت چندسال کار کرده، زحمت کشیده تا ما تونستیم، با کم خوردن و کم پوشیدن این خونه رو سفید کنیم،حالا چرا ما کاری کنیم که دوباره پدرت مجبور باشه، چند روز، چند ماه، چند سال دیگه زحمت بیشتر بکشه که خونه رو بتونه رنگ کنه! این حرف مادرم از بچگی همیشه تو ذهنم بود و موند، حرفی که باعث میشد ما شیشه ها رو نشکنیم "تلویزیون رو الکی خراب نکنیم " یخچال رو بیهوده باز و بسته نکنیم " تا هیچوقت دلیل رنج و زحمت بیشترواسه آقامون نباشیم " نمیدونم چی برسر روزگار ما اومده ،که دیگه کمتر کسی پیدا میشه که به پیر شدن پدر خونه هم فکر کنه. اینروزا، بچه، ال سی دی ده میلیونی میشکنه ، میگن: بابا چکارش داری؟ بچه بوده شکسته. گوشی موبایل چهار - پنج میلیونی رو میزنه زمین چهل تیکه میشه، میگن : هیچی نگو بچه تو روحیه ش تاثیر بد میزاره. اما کمتر کسی میگه : این پدر خونه باید چند روز، چند ماه، چند سال دیگه کار کنه تا بتونه جبران خسارت کنه. ایکاش کمی بفکر چین و چروکهای پیشونی آدمی بودیم که داره واسه ما پیر میشه. جوانیش، عمرش، خوشیهاش، همه رو گذاشته واسه ما، که با بودن ما پیری رو از یاد ببره. اما گاهی وقتا دونسته و ندونسته، تنها، دلیل رنج بیشترش میشیم، و یادمون میره که اونم تا یه حدی توان داره، تا یه جایی بدنش قدرت کار کردن داره. امیدوارم هرکی این متن رو میخونه، کمی بفکر پدر یا مادری باشه که نون بیار خونه هست. ⭕ @dastan9
⭕️ طرفداران ترامپ از توییتر خداحافظی کردند در حمایت از ترامپ ، طرفدارانش حساب های توییتری خود را حذف کردند و خداحافظ توییتر ترند اول ایالات متحده آمریکا شد. ❌ کاش برخی به اندازه طرفداران ترامپ غیرت داشتند و بعد از حذف حاج‌قاسم از اینستاگرام و... به‌صورت دست‌جمعی از این بدافزارهای صهیونیستی خارج می‌شدند. ⭕️ @dastan9 🇮🇷
📱 یک وقتایی تنهایی و کسی حواسش بهت نیست، گوشیتو برمیداری و میری تو اینستاگرام، می‌خوای بری یک سری به پست‌های دوستات بزنی، اما شیطان میاد سراغت؛ کارش همینه! وسوسه... فکر گناه میندازه به جان و دلت. 💢 اما یک لحظه صبر کن. فقط یک لحظه! 📖 تو این لحظه به این آیه فکر کن: «لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ؛ چشم‌ها او را نمی‌بینند؛ ولی او همه چشم‌ها را می‌بیند...» (انعام / ۱۰۳) 👁 خدا الان حواسش بهت هست. تازه چشم‌های امام زمان هم بهت توجه میکنن! حالا بازم دلت میاد به شیطان بگی چشم؟ 🔆 یک نفس عمیق بکش و شیطان رو لعنت کن تا از فکرت بره بیرون... امام زمان، یارِ پاکدامن می‌خوان، یکی مثل عباس! 📎 ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۲۲ دی ۱۳۹۹ میلادی: Monday - 11 January 2021 قمری: الإثنين، 27 جماد أول 1442 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا قاضِیَ الْحاجات (100 مرتبه) - سبحان الله و الحمدلله (1000 مرتبه) - یا لطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹وفات حضرت عبدالمطلب علیه السلام، 32سال قبل بعثت 📆 روزشمار: ▪️6 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️16 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️23 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️32 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ▪️33 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام ⭕️ @dastan9 🇮🇷
✨﷽✨ ✍حاج‌قــاســم‌ مردم را با محبت جذب کرد. حتی می‌خواست کسانی را که از روی غفلت و جهالت مسیر اشتباه را طی کرده بودند، به مسیر بیاورد و به جریان انقلاب بازگرداند. بارها به من گفت دوست دارم وقتی سوار هواپیما می‌شوم، در کنار من کسی بنشیند و از من سؤال کند و من به سؤالات او جواب دهم. احساس خستگی نمی‌کرد و با همه مشغله‌هایی که داشت، جذب و توجیه مردم را هم دنبال می‌کرد. در یکی از سفرهایش به سوریه و لبنان که تقریباً 15 روز طول کشیده بود، وقتی برگشت شهید پورجعفری که همراه همیشگی حاج قاسم بود به من گفت حاج قاسم در این 15 روز شاید ۱۰ ساعت هم نخوابیده است، با این حال وقتی سوار هواپیما می‌شد اگر کسی در کنارش بود دوست داشت با او هم صحبت کند و پاسخ‌های او را بدهد. به خانواده شهدا سر می‌زد. من خودم با ایشان چند بار همراه بودم. بعضی وقت‌ها که اولین بار به خانه شهیدی می‌رفتیم، رفتارش طوری بود که انگار سال‌هاست آن‌ها را می‌شناسد. تحویل‌شان می‌گرفت و درد دل بچه‌ها را می‌شنید. به آنها هدیه می‌داد و با آنها عکس می‌گرفت. خیلی خودمانی بود، نصیحت‌شان می‌کرد. از کوچک‌ترین چیزی هم غفلت نداشت؛ مثلاً وقتی در جلسه‌ای دخترخانمی کمی از موهایش بیرون افتاده بود، روی کاغذ می‌نوشت و به او می‌داد تا حجابش را درست کند. به حجاب بچه‌های خود و بچه‌های شهدا حساسیت داشت. مرام او حرکت در مسیر امر به معروف و نهی از منکر بود. 📚خاطرات «حجت‌الاسلام علی شیرازی» از حاج‌ قاسـم‌ سلیمانی ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ Sapp.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷