eitaa logo
داستانهای کوتاه و آموزنده
2.7هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
36 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم بیایید از گذشتگان درس عبرت بگیریم تاخود عبرت آیندگان نشدیم ⭕️ @dastan9 🇮🇷 ⭕️ http://Splus.ir/dastan9 🇮🇷 ⭕️ https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷 ادمین کانال https://eitaa.com/yazahra_9 تبادلات 🌹 https://eitaa.com/yazahra_9
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💬 قرائت "زیارت عاشــورا" 🎧 با نوای علی فانی به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمــان ارواحنافداه 🙏 🏴امام صادق (ع) به یکی از یاران خود به نام صفوان، درباره اثرات زیارت عاشورا می‌‎فرمايند: زيارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خير را برای خواننده آن تضمين می‌نمایم؛ اول: زيارتش قبول شود، دوم: سعی و کوشش او شکور باشد، سوم: حاجات او هرچه باشد، از طرف خداوند بزرگ برآورده می‌گردد و نا اميد از درگاه او برنخواهد برگشت؛ زيرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. 🏴خداوند سوگند یاد کرده که زیارت زائری که زیارت عاشورا را تلاوت نماید، بپذیرد و نیازمندی‌هایش را برآورده سازد. او را از آتش جهنم برهاند و در بهشت برین جای دهد و همچنین حق شفاعت و دستگیری کردن از دیگران را به وی عطا نماید. 🖤-•-•-•-------❀•🏴•❀ --------•-•-•-- 🖤 🖤 @dastan9 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: جمعه - ۱۹ مرداد ۱۴۰۳ میلادی: Friday - 09 August 2024 قمری: الجمعة، 4 صفر 1446 🌹 امروز متعلق است به: 🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ▪️16 روز تا اربعین حسینی ▪️24 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیه السلام ▪️26 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام ▪️31 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیه السلام 💠 @dastan9 💠
🌼 امام رضا (عليه السلام): 🍃 خيرُ مالِ المَرءِ ذَخائِرُ الصَّدَقَةِ. 🍃 بهترين دارايى انسان، اندوخته هاى صدقه است. 📚 تنبيه الخواطر، ج2، ص182. 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
هرگز کسی را که در حال پیشرفت است، دلسرد نکنید. حتی اگر به کُندی پیشرفت می‌کند. 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢چرا در روایات از شهرهای اسم برده شده⁉️ سخنان عجیب آیت الله بهجت درباره حوادث منطقه از زبان پسر ایشان... اللھم‌عجل‌ݪوݪیڪ‌اݪفࢪج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹 ➖➖➖➖➖➖➖ 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
دانشجو بود…دنبال عشق و حال، خیلی مقید نبود، یعنی اهل خیلی کارها هم بود، تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی…. از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم… قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره)هم دیدار داشته باشن... از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه… وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت…بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن، آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن… من چندبار خواستم سلام بگم…منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن… امااصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن…درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن… یه لحظه تو دلم گفتم:”حمید،میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه…تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره! تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…!" خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم…تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم، از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم. اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت، من دم در سرم رو پایین انداخته بودم، اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود، تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن: "حمید حمید، حاج آقا باشماست." نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر آهسته در گوشم گفتن: یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی… 📙ب مثل بهجت. اثر گروه شهید هادی 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
🖤🖤🖤🖤🖤 🔥خط قرمز 🔥 قسمت 401 قبلا امام جماعت را زده بودند و حالا... نمی‌دانم هدفشان کیست یا چیست. چون این ساعت را مرخصی گرفته‌ام، حتی بی‌سیم هم همراهم نیست و اگر بود هم، با توجه به وجود نفوذی، چندان به کارم نمی‌آمد. باید خودم یک فکری به حالش بکنم. در دل چهارده صلوات نذر می‌کنم که فاجعه پیش نیاید. میان راهش یک نفر دیگر را هم سوار می‌کند. هردو کلاه ایمنی دارند و غیرقابل شناسایی‌اند؛ یعنی مثل دو مورد قبلی، کاملا حواسشان به دوربین‌های مداربسته هست. حالا که دونفر شدند، نگرانی‌ام بیشتر می‌شود. داخل کوچه مسجد که می‌پیچند، نفر دوم از زیر کاپشنش چیزی بیرون می‌کشد؛ یک چوب بلند؛ یک چماق. تنم می‌لرزد با دیدن این صحنه. این بار هدفشان تصادف نیست. زیر لب ذکر «یا زهرا» را تکرار می‌کنم. جلوی مسجد هنوز شلوغ نیست؛ چون تا اذان وقت هست هنوز. به در مسجد که می‌رسند، همان که ترک موتور نشسته، با چماقش می‌افتد به جان موتورسیکلتی که جلوی در مسجد پارک شده. نفس آسوده‌ای می‌کشم که جان کسی در خطر نیست. با موتور گاز می‌دهم که بروم دنبالشان. دیگری، با دیدن من، اسپری رنگی که از جیب کاپشنش درآورده را سر جایش برمی‌گرداند و می‌خواهد بزند به چاک. صدای افتادن موتور روی زمین و شکستن آینه‌اش که بلند می‌شود، چندنفر از مسجد بیرون می‌دوند و می‌دوند دنبال موتورسوارها. 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
🖤🖤🖤🖤🖤 🔥خط قرمز 🔥 قسمت 402 بیشتر گاز می‌دهم که برسم بهشان. نگرانم که سرعت بالایمان جان عابران را به خطر بیندازد. حالا که فهمیده‌اند من دنبالشان هستم، بی‌ملاحظه‌تر و وحشی‌تر می‌رانند. می‌خورند قفسه‌های یک سوپرمارکت و اجناسش می‌ریزند روی زمین. فروشنده بیرون می‌دود و با داد و بی‌داد، حرف‌هایی می‌زند که نمی‌شنوم. تندتر گاز می‌دهم. سر ظهر است و امیدوارم این دور و برها مدرسه نباشد. می‌پیچند داخل یک کوچه. می‌خواهم پشت سرشان بپیچم داخل کوچه که یک ماشین مقابلم ترمز می‌کند. ترمز می‌گیرم و فرمان موتور را می‌چرخانم که به ماشین نخورم. لاستیک‌های موتور روی زمین کشیده می‌شوند و خاک بلند می‌شود. راننده ماشین، پیاده می‌شود و می‌گوید: - هوی! کوری؟ من اما اصلا حواسم به او نیست. با چشم موتورسوارها را دنبال می‌کنم که در رفتند. لعنتی. خودم را دلداری می‌دهم که دستم خیلی خالی نیست. آدرس دوتا خانه را دارم و پلاک یک ماشین و یک موتور را. موتور را کنار در مسجد روی جک می‌زنم. همهمه در حیاط مسجد بالا گرفته است. وارد حیاط می‌شوم. جوانی که فکر کنم صاحب موتور باشد، نگاه پریشانی به موتورِ درب و داغانش می‌اندازد و با چهره وا رفته می‌گوید: - نرفتین دنبالشون؟ هرکدام از جوان‌ها دهان باز می‌کنند که حرفی بزنند؛ اما زودتر از همه می‌گویم: - چرا من رفتم. ولی گمشون کردم. همه نگاه‌ها برمی‌گردد به سمت من و روی سرم سنگینی می‌کند. چهره تک‌تکشان را از نظر می‌گذرانم. بزرگ‌ترینشان همان جوانی ست که فکر کنم صاحب موتور است و شاید بیست و سه چهار سالش باشد. بقیه همه نوجوانند و پشت لب‌هایشان تازه دارد سبز می‌شود. مبهوت به من مثل اجل معلق رسیده‌ام نگاه می‌کنند و من نمی‌دانم چطور باید خودم را به این آدم‌های تازه معرفی کنم. صدای اذان از گوشیِ بچه‌ها و بلندگوی مسجد بلند می‌شود و نجاتم می‌دهد. 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مردم عکس شهید محسن حججی در کنار جلاد داعش رو نشون میدن مردم فکر میکنن پوستر فیلمه ... 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
✨﷽✨ 🔴چرا خداوند با همه انسانها یکسان رفتار نمیکند؟ نبیّ اکرم صلّی الله علیه و آله به نقل از جبرئیل فرمودند که: 🌺خدای تبارك و تعالى می فرماید‏: برخى از بندگان مؤمن من هستند كه مى ‏خواهند عبادتى را انجام دهند ولى منصرفشان مى ‏كنم، تا عجب و خود بينى به ايشان راه نيابد و فاسدشان نکند، و عدّه ای از بندگان مؤمن من، سلامتى ايمان شان صرفاً با فقر است، به طورى كه اگر غنى(و دارا) شوند ايمانشان فاسد مى ‏شود يا بعضى ديگر هستند كه سلامتى ايمان آنها فقط با ابتلاء به بيمارى تأمين می گردد، لذا اگر جسمشان سالم شود، فاسد الايمان مى ‏شوند و به عكس جمعى از اهل ايمان مى ‏باشند كه تنها در صورت سالم بودن (مریض نبودن) ايمانشان سالم مى ‏ماند، از اين رو اگر آنها را مبتلا به بيمارى كنم ايمانشان فاسد مى ‏گردد، بنابراين با علم به قلوب و دلهاى بندگان، بين ايشان تدبير مى ‏كنم، چون من عالم و *خبير* هستم. خبیر یعنی کسی که اسرار و باطن افراد را با جزئیات کامل و بدون کاستی میداند. 📚علل الشرائع ج 1 ص 12 ‌‌‌‌🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
🖤🖤🖤🖤🖤 🔥خط قرمز 🔥 قسمت 403 همان جوان که از همه بزرگ‌تر است، با صدایی گرفته و درحالی که هنوز به موتورش خیره است می‌گوید: - برید برای نماز. دیر می‌شه الان. فکر کنم خودش باشد؛ رفیق سیدحسین. اسمش چی بود؟ به حافظه‌ام التماس می‌کنم. او هم سید بود انگار. سید... سیدمصطفی... همه می‌روند برای نماز بجز همان جوان که فکر کنم اسمش مصطفی باشد. خیره است به موتورش؛ اما مطمئنم اصلا آن را نمی‌بیند و هوش و حواسش اینجا نیست. جلو می‌روم، لبخند روی لب می‌نشانم و دست دراز می‌کنم که دست بدهم: - نمی‌خوای بریم نماز؟ غصه نخور. درستش می‌کنیم. تازه نگاهش می‌افتد به من و این‌بار با دقت بیشتری می‌بیندم. اصلا انگار اولین بار است که من را دیده. فکر کنم موتورش را خیلی دوست داشته که انقدر ناراحت است بنده خدا. همراهی‌اش می‌کنم تا داخل مسجد برای نماز. خب من از الان مربی سرودم. یک مربی سرود باید چه‌جور آدمی باشد؟! باید چطور رفتار کند؟ چقدر سخت شده کارم. برای همین است که سجده بعد از دو نماز را بیشتر طول می‌دهم و دست به دامان خدا می‌شوم برای هموار شدن راه. *** امسال اولین سالی بود که اربعین کربلا نبودم. سال‌های قبل، نزدیک محرم و اربعین که می‌شد، هرطور بود خودم را می‌رساندم کربلا برای حفاظت از زوار. این کار برایم چیزی فراتر از زیارت بود. اصلا گاهی به عقب که نگاه می‌کنم، می‌بینم این کار تنها چیزی بود که با قطعیت می‌توانم بگویم از انجامش پشیمان نیستم؛ بهترین ساعت‌های عمرم و شاید تنها سرمایه و بازده زندگی‌ام. امسال اما، حامد کربلاست و من نه. حامد برای همیشه ساکن حرم ارباب شده و من... ای خاک بر سر من. 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ بدنسازی فقط آسیبه، جوونا نباید بیان اگه یه چیزایی رو بگم داورها و مربی‌ها از من بدشون میاد؛ الان شما یه آزمایش از من بگیری، بیمارستان منو نگه میداره 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
🖤🖤🖤🖤🖤 🔥خط قرمز 🔥 قسمت 404 امسال اربعین، خودم شخصا رفتم هیئت محسن شهید و از آنچه دیدم خشکم زد. قمه می‌زدند وسط تهران. آنقدر که در مراسم قمه‌زنی‌شان خون و خونریزی کردند، روی داعش هم سفید شد. داعش حداقل دشمنش را می‌زند، این‌ها با قمه‌شان افتاده‌اند به جان اصالت و عقلانیت شیعه. بدانند یا ندانند، قمه را روی فرق سر شیعه فرود می‌آورند نه سر خودشان. حالا می‌فهمم سیدمصطفی و رفیقش، حسن، چرا دائم دارند مثل مرغ پرکنده بال‌بال می‌زنند که یک کاری بکنند برای جمع کردن هیئت محسن شهید. هربار جلسه می‌گیرند، هرکدام از اعضای شورای بسیج یک ربع داد و بی‌داد می‌کند از کم‌کاری ناجا و بسیج و سپاه که چرا کاری به محسن شهید ندارند. نمی‌دانند خودم به تک‌تک این نهادها سپرده‌ام فعلا حساسیت ایجاد نکنند تا به موقعش ببریمشان زیر ضربه. تمام تلاشم این است که ترمز بچه‌های بسیج را بکشم تا یک وقت کار سرخود نکنند. آن‌ها از پشت پرده این هیئت و تیم عملیاتی قوی و سرویس‌های جاسوسی پشت آن اطلاع ندارند؛ نه آن‌ها و نه مردمی که به عشق اهل‌بیت(ع)، زیر پرچم این هیئت سینه می‌زنند. حس می‌کنم دارم کم‌کم عادت می‌کنم به آن نگاهِ پنهان که هرجا می‌روم روی سرم سایه انداخته. گاه انقدر ضدتعقیب می‌زنم و در خیابان‌ها می‌چرخم که سرگیجه می‌گیرم؛ فقط برای این که لحظاتی راحت بشوم از دست آن نگاه پنهان. از وقتی فهمیدم آمارم را دارد و هر جا می‌روم سریع ظاهر می‌شود، سعی کرده‌ام غیرقابل‌پیش‌بینی رفتار کنم تا گیج بشود. نوجوان‌ها را تازه مرخص کرده‌ام. هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم کار با نوجوان انقدر سخت باشد. هر یک نفرشان اندازه یک بمب اتم انرژی دارند و نمی‌شود گفت چرا. خب خودم هم در این سن همینطور بودم، نه خانواده و نه اولیای مدرسه از دستمان آرامش نداشتند. تازه من بچه مثبت حساب می‌شدم دربرابر کمیل! - نخیر، فرق من و تو این بود که تو زیرزیرکی شیطنت می‌کردی و قیافه‌ت مظلوم بود، ولی کارای من همیشه لو می‌رفت. وگرنه جفتمون ظرفیت به آتیش کشیدن مدرسه رو داشتیم. 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
🖤🖤🖤🖤🖤 🔥خط قرمز 🔥 قسمت 405 - نخیر، فرق من و تو این بود که تو زیرزیرکی شیطنت می‌کردی و قیافه‌ت مظلوم بود، ولی کارای من همیشه لو می‌رفت. وگرنه جفتمون ظرفیت به آتیش کشیدن مدرسه رو داشتیم. این را کمیل می‌گوید و تکیه می‌زند به دیوار. می‌گویم: - واقعاً چرا مدرسه رو آتیش نزدیم؟ - نمی‌دونم. خیلی نقشه‌های جذاب داشتم برای این کار، ولی اسلام دست و پام رو بسته بود. هردو می‌زنیم زیر خنده. حقیقتاً همه حرف‌هایش شوخی نبود. واقعاً حبس کردن یک نوجوانِ سرشار از انرژی در کلاس‌های درس، آن هم درحالی که هیچ خلاقیت و فعالیت مفیدی در مدرسه وجود ندارد، مثل در دست نگه داشتن یک نارنجکِ بدون ضامن است. ما واقعا آقامنشی می‌کردیم که مدرسه را خراب نمی‌کردیم روی سرشان؛ آن هم درحالی که مجبور بودیم شش ساعت سر کلاس درس دست به سینه بنشینیم و به درس‌هایی گوش بدهیم که اصلا کاربردی نبودند برای زندگی واقعی؛ فقط در حد تست بودند و کنکور و امتحان. کمیل متفکرانه دست می‌زند زیر چانه‌اش: - می‌گم حتما یه کتاب بنویس در نقد سیستم آموزشی. - اگه این پرونده ختم به خیر شد شاید بهش فکر کردم. - الان می‌خوای چکار کنی؟ شانه بالا می‌اندازم. فکری به ذهنم رسیده؛ اما اجرایش دیوانگی محض است. از جنس همان دیوانگی که حاج حسین سال هشتاد و هشت کرد. تنها کار کردن و گزارش ندادن به بالا و پنهان‌کاری و این‌ها... کمیل سریع می‌گوید: - چاره‌ای نداری. همون کاری رو بکن که توی فکرت بود. گوشی غیرکاری‌ام را درمی‌آورم. لب‌هایم را روی هم فشار می‌دهم و دنبال شماره خانه امید می‌گردم. امیدوارم خانه باشد امروز. خانمش جواب می‌دهد و می‌گوید امید بعد دو روز تازه رسیده خانه و خواب است. خب مهم نیست. می‌دانم این بنده خدا همینطوری هم یک دنیا خواب از زندگی‌اش طلبکار است؛ اما به او اعتماد دارم و نمی‌خواهم وقتی اداره است با او حرف بزنم. برای همین محترمانه از خانمش می‌خواهم بیدارش کند؛ کارمان فوری ست! 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
با سلام و عرض ادب. من با لطف خدای بزرگ و عنایات ائمه (ع)، عازم سفر زیارت کربلا شده‌ام. اگر در حق شما قصور و تقصیری داشته‌ام، حلالم کنید. به شرط لیاقت دعاگوی همه شما خوبان خواهم بود ❤️باتوجه به نبود ادمین اصلی کانال و رفتن ایشون و مسافرت به خانه پدری حضرت علی علیه السلام ادامه رمان ها ان شالله بعد از حضور خود ایشان❤️ باتشکر و صبوری همه اعضای گروه 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 💥 ولایت فقیه، بدعته ؟! ✖️ اگه نیست، کِی، توسط چه کسی و چرا پایه‌گذاری شده؟! تا الآن فایده‌ای هم داشته؟ 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕊⃟ @dastan9 🕊⃟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💬 قرائت "زیارت عاشــورا" 🎧 با نوای علی فانی به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمــان ارواحنافداه 🙏 🏴امام صادق (ع) به یکی از یاران خود به نام صفوان، درباره اثرات زیارت عاشورا می‌‎فرمايند: زيارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خير را برای خواننده آن تضمين می‌نمایم؛ اول: زيارتش قبول شود، دوم: سعی و کوشش او شکور باشد، سوم: حاجات او هرچه باشد، از طرف خداوند بزرگ برآورده می‌گردد و نا اميد از درگاه او برنخواهد برگشت؛ زيرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. 🏴خداوند سوگند یاد کرده که زیارت زائری که زیارت عاشورا را تلاوت نماید، بپذیرد و نیازمندی‌هایش را برآورده سازد. او را از آتش جهنم برهاند و در بهشت برین جای دهد و همچنین حق شفاعت و دستگیری کردن از دیگران را به وی عطا نماید. 🖤-•-•-•-------❀•🏴•❀ --------•-•-•-- 🖤 🖤 @dastan9 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
📅 امروز شنبه ☀️ 20 مرداد 1403 شمسی 🌙 05 صفر 1446 قمری ❄️ 10 آگوست 2024 میلادی ☀️ 🔸 تظاهرات عظيم مردم اصفهان عليه رژيم پهلوي و اعلام حكومت نظامي در اين شهر (1357 ش) 🔸 راهپيمايي ضد رژيم مردم شيراز به مناسبت برگزاري جشن هنر در اين شهر (1357 ش) 🔸انتخاب شهيد "محمدعلي رجايي" به عنوان نخست ‏وزير جمهوري اسلامي ايران (1359ش) 🔸 تصويب قانون مطبوعات پس از انقلاب اسلامي(1358 ش) 🔸مجلس شورای ملی لایحه استخدام و اختیارات دکتر میلسپو را تصویب نمود. میلسپو از امریکا برای اداره امور مالی ایران استخدام گردید و شغل وی رئیس کل مالیه ایران بود (1301ش) 🔸در جنگ سختی که بین قشون ایران به فرماندهی سرتیپ امان الله میرزا و اسمعیل سمیتقو در آذربایجان شروع شده بود قلعه چهریق که محل وی بود تسخیر شد. سمیتقو با جای گذاردن عده زیادی کشته خاک ایران را ترک کرد (1301ش) 🔸رحلت فقیه جلیل و عالم بزرگوار، آیت‌اللَّه شیخ "عبدالنبی نوری" (1304ش) 🔸تصویب آیین نامه تأسیس مؤسسات خبری و نمایندگی خبرگزاری‌های خارجی در ایران (1358ش) 🔸تصویب قانون مطبوعات پس از انقلاب اسلامی (1358ش) 🔸درگذشت احمد رائض؛ مینیاتوریست برجسته معاصر (1372ش) 🔸آخرین کسوف قرن بیستم از "چابهار" تا "ماکو" (1378ش 🌙 🔸 شهادت "حضرت رقيه(س)" دختر كوچك امام حسين(ع) در شام (61 ق) 🔸 رحلت آيت اللَّه "محمدعلي معصومي" عالم و فقيه بزرگوار اسلام (1372 ق) 🔸تولد "ابن یونس" فقیه و طبیب مسلمان (551ق) ❄️ 🔸 تجزیه امپراتوري عثماني در پي شكست در جنگ جهاني اول و نيرنگ استعمار (1920م) 🔸عزل "لویی شانزدهم" پادشاه فرانسه از سلطنت در جریان انقلاب کبیر فرانسه (1792م) 🔸افتتاح موزه بزرگ "لووْرْ" فرانسه در پاریس (1793م) 🔸جدا شدن اتریش از آلمان (1806م) 🔸روز ملی و استقلال اولیه "اکوادور" از استعمار اسپانیا (1809م) 🔸استقلال کلمبیا از استعمار اسپانیا (1819م) 🔸تجزیه امپراتوری عثمانی در پی شکست در جنگ جهانی اول و نیرنگ استعمار (1920م) 🔸روز جهانی بیودیزل یا زیست‌دیزل 🔸روز جهانی تنبلی و تنبل ها 🔸روز جهانی شیر جنگل @dastan9
✍ صورت زیبای ظاهر هیچ نیست ای برادر، سیرت زیبا بیار 🔹اﺳﺘﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: به‌نظر ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯽﮐﻨﺪ؟ 🔸ﻫﺮﯾﮏ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ؛ ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭﺷﺖ. 🔹ﺩﻭﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻗﺪﯼ ﺑﻠﻨﺪ. 🔸ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭘﻮﺳﺖ ﺷﻔﺎﻑ ﻭ ﺳﻔﯿﺪ. 🔹ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺳﺘﺎﺩ، دو کاسه کنار شاگردان گذاشت و گفت: به این دو کاسه نگاه کنید. اولی از طلا درست شده است و درونش سم است و دومی کاسه‌ای گلی است و درونش آب گوارا است. شما از کدام کاسه می‌نوشید؟ 🔸شاگردان یک‌صدا جواب دادند: از کاسه گلی. 🔹استاد گفت: ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻥ کاسه‌ها ﺭﺍ در نظر گرفتید، ﻇﺎﻫﺮ آن‌ها ﺑﺮﺍ‌یتاﻥ ﺑﯽﺍﻫﻤﯿﺖ ﺷﺪ. 🔸آدمی هم همچون این کاسه است. آنچه که آدمی را زیبا می‌کند، درون و اخلاقش است. باید سیرتمان را زیبا کنیم نه صورتمان را. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@dastan9🌱
🌼 امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام: 🍃 عجِبْتُ لِعَامِرِ دَارِ الْفَنَاءِ وَ تَارِكِ دَارِ الْبَقَاءِ. 🍃 در شگفتم از آن كس كه خانه نابود شدنی، را آباد می‏‌كند امّا جایگاه همیشگی را از یاد برده است. 📚 نهج البلاغه، حکمت 126. @dastan9 💫
⭕️ شهادت "حضرت رقيه سلام الله علیها" در خرابه شام 💠 یکی از شهیدان قیام حسینی که درتبدیل واقعه عاشورا به یک جریان تاریخی، نقشی بسیار تأثیرگذار دارد، حضرت رقیه(ع) دختر امام حسین علیه السلام است. نام ایشان فاطمه، مادرش ام اسحاق دختر طلحة بن عبدالله بود و سال ۵۷ قمری در مدینه دیده به جهان گشوده است. 🔹حضرت رقیه(ع) پس از شهادت پدر و یارانش، به همراه دیگر زنان بنی هاشم توسط سپاه یزید به اسیری رفت و در پنجم ماه صفر سال 61 هجری، پس از دیدن سر مبارک پدرش، در خرابه های شام به شهادت رسید و همان جا به خاک سپرده شد. 🔸حضرت رقیه(ع) آن شب در خرابه از عمه‌اش پرسیده بود: «پدرم کجاست؟» فرمود: «به سفر رفته» رقیه به گوشه خرابه رفت و زانوی غم بغل گرفت و به خواب رفت. ساعتی بعد سراسیمه از خواب بیدار شد و دوباره سراغ پدر را گرفت، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه شیون و ناله کردند. ♦️خبر به یزید رسید؛ دستور داد سر بریده پدر را برایش ببرند. سر مطهر را مقابل دختر قرار دادند. رقیه پرسید: این سرِ کیست؟ گفتند: سرِ پدرت. او سر پدر را باتعجب برداشت و در آغوش کشید. بر صورت پدر بوسه زد و آه و ناله‌اش بلندتر شد. ✅ گفت: «پدر جان! چه کسی صورت تو را به خونت رنگین کرد؟ چه کسی رگ های گردنت را برید؟ چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ ....» سپس لب بر لب های پدر نهاد و آن چنان گریست که بیهوش شد. وقتی او را حرکت دادند، دیدند که از دنیا رفته است. @dastan9