eitaa logo
📙 داستان و رمان 📗
1.1هزار دنبال‌کننده
43 عکس
82 ویدیو
5 فایل
کانال های جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan شعر و سرود @sorood_sher تربیت دینی کودک @amoomolla اخلاق خانواده @ghairat آدمین و مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool تبلیغ ارزان @tabligh_amoo
مشاهده در ایتا
دانلود
📙 داستان کوتاه دکتر و مریض 🌟 مردی نود ساله ای 🌟 به مشکل آب چشم دچار شد 🌟 و چند روزی 🌟 از نعمت بینایی محروم بود 🌟 و پس از زیاد شدن درد و رنج 🌟 به پزشک مراجعه کرد 🌟 و برای راحت شدن از درد 🌟 به او پیشنهاد عمل جراحی داد . 🌟 پس از موفقیت عمل ، 🌟 دکتر پیش مریض آمد 🌟 و مقداری دارو به او داد 🌟 و ترخیصش را ، 🌟 همراه فاکتور بیمارستان نوشت . 🌟 وقتی پیرمرد به آن فاکتور نگاه کرد 🌟 شروع به گریه کردن نمود 🌟 و پزشک به او گفت : 👨🏻‍⚕ اگر مبلغ فاکتور سنگین است ، 👨🏻‍⚕ می شود تخفیف گرفت . 🌟 مرد گفت : 👤 این باعث گریه من نشده ، 👤 آنچه مرا گریاند این است که 👤 خداوند نود سال ، 👤 به من نعمت بینایی داد 👤 و در مقابل ، برایم فاکتوری نفرستاد 👤 ای خدا ! 👤 چه قدر نسبت به بندگانت بخشنده ای 👤 و ما قدر نعمت های تو را نمی دانیم 👤 مگر بعد از اینکه نعمت ها را 👤 از دست بدهیم . 📚 @dastan_o_roman 👌🏻 لطفا نشر دهید ...