eitaa logo
📙 داستان و رمان 📗
1.1هزار دنبال‌کننده
50 عکس
98 ویدیو
7 فایل
کانال های جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan شعر و سرود @sorood_sher تربیت دینی کودک @amo_hamed اخلاق خانواده @ghairat آدمین و مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool تبلیغ ارزان @tabligh_amoo
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 داستان کوتاه اسب و مسابقه 🐎 🐎 در جوانی اسبی داشتم ، 🐎 وقتی سوار آن می شدم 🐎 و از کنار دیواری عبور می کـردم 🐎 سایه اسبم ، روی دیوار می افتاد 🐎 اسبم به سایه نگاه می کرد 🐎 و خیال میکرد یک اسب دیگر است 🐎 لذا خرناس می کشید 🐎 و سعی می کرد از آن جلو بزند 🐎 و چون هر چه تند میرفت ، 🐎 میدید هنوز از سایه اش جلو نیفتاده ، 🐎 باز هم به سرعتش اضافه می کرد 🐎 تا حدی که نزدیک بود ما را به کشتن دهد . 🐎 اما دیوار که تمام می شد 🐎 و سایه اش از بین می رفت ، 🐎 آرام می گرفت . 🐎 در دنیا نیز ، 🐎 وقتی به دیگران نگاه می کنی ، 🐎 بدنت که مَرکَب توست ، 🐎 می خواهد در جنبه های دنیوی ، 🐎 از آنها جلو بزند 🐎 و اگر از چشم و همچشمی با دیگران ، 🐎 خودت را بـاز نـداری ، 🐎 تـو را بـه نابودی می کشاند❗ 📚 @dastan_o_roman