#حکایت
🦋پدري فرزند خود را خواند. دفتر مشق او را كه بسيار تميز و مرتب بود نگاه كرد و گفت:
فرزندم چرا در اين دفتر كلمات زشت و ناپسند ننوشتي و آن را كثيف نكردي؟!
پسر با تعجب پاسخ داد:
چون معلم هر روز آن را نگاه مي كند و نمره مي دهد.
پدر گفت: دفتر زندگي خود را نيز
پاك نگاه دار، چون معلمِ هستي، هر لحظه آن را مي نگرد و به تو نمره مي دهد...
ألَم يَعلَم بأنَّ اللهَ يَري
آيا انسان نمي داند كه خدا او را مي بیند
سوره علق آیه 14🌿
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
▪️طي عمليات تفحص،در منطقه چيلات، پيكر دوشهيد پيدا شد... يكي از اين شهدا نشسته بود و با لباس و تجهيزات كامل به ديوارتكيه داده بود.لباس زمستانی هم تنش بود. شهيد ديگري لاي پتو پيچيده شده بود. معلوم بود كه اين درازكش مجروح شده است.اما سر شهيد دوم بر روي دامن اين شهيد بود، يعني شهيد نشسته سر آن شهيد دوم را به دامن گرفته بود.
🔻خوب، پلاك داشتند ، پلاكها را ديدم كه بصورت پشت سرهم است. 555 و 556 ،فهمیدیم که آنها باهم پلاک گرفته اند.معمولااینها که باهم خیلی رفیق بودند، باهم می رفتند پلاک می گرفتند. اسامی را مراجعه کردیم درکامپیوتر دیدیم آن شهیدی که نشسته است، پدراست و آن شهیدی که درازکش است، پسر است. پدری سر پسر را به دامن گرفته است.
شهید سید ابراهیم اسماعیل زاده موسوی پدر و سید حسین اسماعیل زاده پسر است، اهل روستای باقر تنگه بابلسر.
💬 vahidjafari
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
📚 وضو و غسل با وجود لاک ناخن
💠 سؤال: استفاده از #لاک توسط خانمها در #ناخن های دست و پا هنگام #وضو و #غسل چه حکمی دارد؟
✅ جواب: تمام ناخن های دو دست در هنگام وضو باید از لاک و هر مانع دیگری پاک باشند، ولی اگر از ناخن های پا، یک ناخن پاک باشد و روی آن مسح کشیده شود، وضو صحیح اسـت اما در هنگام غسل، تمام ناخن های دست و پا باید پاک باشند.
#احکام_بانوان
#وضو_با_لاک
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا دشو!👇👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺بخش خبری دیبیسی فارسی🔺
🔰 ۳ تیر ۱۳۹۹ | 23 ژوئن 2020🔰
با گزارشی از سیاوش ارغوان و گفتگوی مستقیم با شهردار واشنگتن
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چرا با وجود مرگ هارون الرشید و اختلاف بین عباسیان امام رضا علیه السلام قیام نکردند؟
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
♻️کرونا ویروس
راه حل قطعی برای ریشهکنی #کرونا در ایران/ کافی است نهادهای رسمی به مردم اعلام کنند که اگر پروتکلهای بهداشتی، فاصله گذاری اجتماعی، استفاده ازماسک را رعایت نکنند، سال۱۴۰۰ برای جلوگیری ازشیوع بیماری، انتخابات ریاست جمهوری برگزار نمیشود و روحانی همچنان رییس جمهور باقی خواهد ماند.
#روحانا
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
#چهل_گام_تا_بندگی
🔸گام اول «دوربین خدا روشن است »
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
بابام داشت نماز میخوند یهو داد زد: الله اکبر، الله اکبر
دویدم گفتم چیه بابا در میزنن؟... الله اکبر
گوشیت زنگ خورد؟... الله اکبر
مهرت گم شد؟... الله اکبر
کسی طوریش شده؟... الله اکبر
بو سوختنی میاد؟... الله اکبر
جک جونور دیدی؟... الله اکبر
گفتم خب بابا یکم راهنمایی کن..!!
با عصبانیت داد زد:
الله اکبر..😡
(دستشم به نشونه ی خاک بر سرت تکون داد)
بعد که نمازش تموم شد گفت:خاک توسر نفهمت یه ساعته دارم میگم نزن یه کانال دیگه دارم اخبار گوش میدم😳😂😂😂
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨#داستان_شب ✨
ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮐﺎﻣﯿﻮﻧﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺷﺪ. ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮐﺮﺩ، ﺳﻪ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺳﯿﮑﻠﺖ ﺳﻮﺍﺭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﯾﮏ ﺭﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﻣﯿﺰ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮐﺎﻣﯿﻮﻥ ﺭﻓﺘﻨﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﭘﭻ ﭘﭻ ﮐﺮﺩﻥ، ﺍﻭﻟﯽ ﺳﯿﮕﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ. ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ.
ﺩﻭﻣﯽ ﺷﯿﺸﻪ ﻧﻮﺷﺎﺑﻪ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺳﺮ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩ.
ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺻﻮﺭﺗﺤﺴﺎﺏ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻨﺪ، ﻧﻔﺮ ﺳﻮﻡ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺍﻭ ﭘﺎ ﺯﺩ ﻭ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩ، ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺳﺎﮐﺖ ﻣﺎﻧﺪ.
ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺮﻭﺝ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﻥ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﮔﻔﺖ: ﭼﻪ ﺁﺩﻡ ﺑﯽ ﺧﺎﺻﯿﺘﯽ ﺑﻮﺩ، ﻧﻪ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩ، ﻧﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﻭ ﻧﻪ ﺩﻋﻮﺍ.
ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻧﭽﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﺪﺗﺮ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﺑﻠﺪ ﻧﺒﻮﺩ، ﭼﻮﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﺩﻧﺪﻩ ﻋﻘﺐ، 3 ﺗﺎ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﻧﺎﺯﻧﯿﻦ ﺭﺍ ﻟﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
▫️ ﷽
حافظهی مردی به تدریج از کار میافتاد. پزشکی پس از معاینهی دقیق، گفت که میتواند با عمل جراحی حافظهی مرد را برگرداند اما این کار یک خطر بزرگ دارد و آن این که ممکن است مرد، بینایی هر دو چشماش را از دست بدهد.
پزشک گفت: کدامیک را انتخاب میکنید؟
بینایی یا حافظهتان را؟
🆔 @dastanak_ir
بیمار کمی فکر کرد و گفت: بیناییای را ترجیح میدهم که ببینم به کجا خواهم رفت تا این که به خاطر بیاورم به کجا رفتهام .
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
میگویند حضرت امام زمان (عج) سیصد و سیزده نفر یار دارد، این یاران اگرچه آماده نشوند حضرت ظاهر نمی شود؛
من یک سوالی میکنم؛ این جبهه های ما که موج میزد از انسانهاي مخلص، و این همه شهید، یعنی از اینها سیصد و سیزده نفر مخلص امام زمان نبود؟
قسمِ قرآن میخورم که بود. بیش از سیصد و سیزده تا هم بود. این هایی که می روند جمکران، موج میزنند، یعنی سیصد و سیزده تا مخلصِ امام زمان نیست؟ حاضرند بسیاری از اینها جانشان را در راه حضرت بدهند.
بفضل الهی به اين نكته رسيدم، با نگاه دقيق در روایاتِ اهل بیت به اين نتيجه ميرسيم كه عشق و اخلاص و از جان گذشتگی بس نیست. امام زمان سیصد و سیزده #محور میخواهد که اینها منشأ اثر باشند. هر کدام در جایی که هستند موجی را اداره کنند.
چرا پیغمبر(ص) برای شهادت حمزه(ع) اینقدر ناراحت شدند؟حمزه مدبر بود، متعقل بود.امام زمان(عج) سیصد و سیزده تا حمزه میخواهد.
♦️ استاد فاطمی نیا
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
چند استفتاء از مقام معظم رهبری
📚 @dastanak_ir
❓ اگر به هر دلیل هنگام نماز، مُهر از دسترس خارج شود، مثلاً بچه ای، مهر را ببرد- تکلیف چیست؟
🔅جواب: اگر در بین نماز چیزی که بر آن سجده میکند، گم شود و چیزی که سجده بر آن صحیح است در دسترس نباشد چنانچه وقت، وسعت داشته باشد باید نماز را بشکند اما اگر وقت تنگ است:
چنانچه لباس او از جنس کتان یا چیزی که جنس پنبه و کتان دارد، باشد باید بر همان سجده کند و احتیاط آن است که تا سجده بر لباسی که از پنبه و کتان است، ممکن باشد بر غیر آن یعنی لباسی که از این جنس نیست، سجده نکند.
اگر چنین لباسی ندارد بنابر احتیاط واجب بر پشت دست خود سجده کند.
❓ من قبلا به شخصی خسارتی وارد کردم و الان خجالت می کشم بروم و خسارت را جبران کنم آیا می توانم پول آن را از طرف صاحب حق، به فقیر صدقه بدهم؟
🔅 جواب: صدقه، کفایت نمی کند و باید مبلغ خسارت را به او بپردازید می توانید به گونه ای که مطلع نشود ـ مثلا از طریق واسطه یا واریز به حساب ـ آن را ادا کنید.
❓در نماز میت بین نمازگزار و میت، حداکثر چه مقدار فاصله، جایز است؟
🔅 جواب: به مقداری که ایستادن بر میت، صدق کند نمازگزار می تواند از میت فاصله بگیرد اما برای کسانی که در صف نماز ایستاده اند، فاصله شرط نیست.
❓در صورتی که روزه قضا بر عهده داشته باشیم می توانیم روزه استیجاری بگیریم؟
🔅جواب: اشکال ندارد.
❓اگر سر حیوان را ـ قبل از جان دادن ـ جدا کنیم، اشکال دارد؟
🔅 جواب: جدا کردن سر حیوان قبل از خروج کامل روح از بدن، حرام است اما با این عمل گوشت حیوان، حرام نمی شود.
❓استفاده از لاک توسط خانمها در ناخن های دست و پا هنگام وضو و غسل چه حکمی دارد؟
🔅جواب: تمام ناخن های دو دست در هنگام وضو باید از لاک و هر مانع دیگری پاک باشند، ولی اگر از ناخن های پا، یک ناخن پاک باشد و روی آن مسح کشیده شود، وضو صحیح اسـت اما در هنگام غسل، تمام ناخن های دست و پا باید پاک باشند.
❓با توجه به قانون بانک ها مبنی بر اینکه اگر شخصی سپرده گذاری کند، طبق میانگین سپرده، به او وام تعلق می گیرد. آیا چنین عملی مصداق قرض به ازای قرض است و حکم ربا دارد؟
🔅 جواب: اگر مطابق قوانین بانک که به تأیید شورای نگهبان رسیده است عمل کند، مانعی ندارد.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ببينيد| کاملاً در آن مرز عالم برزخ، خودم را دیدم
♦️خاطره رهبرمعظم انقلاب از پس از انفجار بمب در مسجد ابوذر
۶ تیرماه، سالروز ترور نافرجام امام خامنهای.
🔹شکرانهی سلامتی معظم له، ۳ صلوات و انتشار حداکثری این مطلب
🚩 پاسخبهشبهاتفــجازی👇
🆔 @shobhe_shenasi
✨﷽✨
✅چرا باید خدا را عبادت کنیم با اینکه از ما
بی نیاز است؟
✍روزی جوانی نزد حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت: ای موسی خدا را از عبادت من چه سودی می رسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟
حضرت موسی(ع) فرمود: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی برایش بیفتد. با هزار مصیبت و سختی خودم را به صخره رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز ! خدا داند این همه دویدن من دنبال تو وصدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می رود. می دانی موسی از سکه ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی نیاز است.
دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر خطر گرگی است که تو نمی بینی و نمی شناسی و او هر لحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی رسد، بلکه با عبادت می خواهد از او دور نشویم تا شیطان بر ما احاطه پیدا نکند و در دام حیله های شیطان نیفتیم...
💥"وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ " و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست (زخرف 36)
📚الانوار النعمانیه
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
💔🌸 مرحوم فشندی میگوید:
🔶 در مسجد جمکران قم، اعمال را به جا آورده بودم و با همسرم میآمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شدهاند و قصد دارند به طرف مسجد بروند.
با خود گفتم: این سیّد نورانی در این هوای گرم تابستان، از راه رسیده و تشنه است.
🔶 ظرف آبی به دست ایشان دادم. پس از آشامیدن، ظرف آب را پس دادند.
گفتم آقا، شما دعا کنید و فرج امام زمان(عج) را از خدا بخواهید تا امر #ظهور نزدیک شود.
🔶 فرمودند:
👈 شیعیانِ ما به اندازهی آب خوردنی ما را نمیخواهند! اگر ما را بخواهند، دعا میکنند و فرج ما میرسد...
📚شیفتگان حضرت مهدی (عج)، ج ۱، ص ۱۵۵
💚 تعجیل در ظهور امام زمان(عج) صلوات
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱ویژه حمایت از کالای ایرانی
♨️وقتی به خاطر چشم و همچشمی سراغ خرید کالای خارجی میرویم، چه اتفاقی میافتد؟
⚠️ تاثیرات واردات برنج و چای و دیگر محصولات خارجی را ببینید👆🏻
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
#تلنگر
به عمروعاص گفتند:
چراپشت سر علی نماز میخونی
ولی تو خونه معاویه غذا میخوری؟
گفت:
نماز علی قشنگه اما پلو معاویه هم خوشمزه هست
چقدر این روزها حال و روز بعضی از آدمها اینگونه است
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
💥رشد عقل با تجارت
📚 @dastanak_ir
#اهمیت_تجارت_در_اسلام
🔻آیت الله حائری شیرازی ره:
🔸یک نفر تجارت را رها کرده بود. حضرت احوالش را پرسیدند.
🔹گفتند: ایشان عاقبت به خیر شده!
🔸فرمودند: چه جوری عاقبت به خیر شده؟
🔹گفتند: که طلبهایش را وصول کرده، بدهیهایش را پرداخته، تسویه حساب با همه کرده، الآن دیگر رو به عبادت کرده است.
🔸حضرت فرمودند: «بئس ما صنع»: بسیار کار بدی کرده!
سپس فرمودند: «الیَّ به». (بیاوریدش پیش من).
🔹 او را آوردند.
🔸حضرت فرمودند: چه کار کردی؟
🔹 گفت: خدا عاقبتمان را به خیر کرده، حالا دیگر استخوان سبک میکنیم، دیگر از کسی طلب نداریم، به کسی بدهی نداریم و حالا فارغ البال به عبادت مشغولیم.
🔸حضرت فرمودند: بد کاری کردی.
🔹 گفت: چرا؟
🔸 فرمودند: نمیدانستی که «أنّ عقل الرجل بالتجاره»؟ (عقل انسان با تجارت رشد میکند) و ارزش عبادت انسان به مقدار عقل اوست؟
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
🔹داستان ضرب المثل « پوست خرسی كه شكار نكردی نفروش»
📚 @dastanak_ir
به افراد خوش خیالی گفته میشود كه آرزوهای دور و درازی دارند كه غیرممكن است.
روزی روزگاری، دو مرد كه احساس میكردند شكارچیان ماهری هستند به قصد شكار خرس به جنگل رفتند. آنها چند روزی را در منطقهای كه خرس زندگی میكرد گذراندند تا مخفیگاه خرس و مكانهایی كه میتوانند خرس را شكار كنند را به سختی پیدا كردند.
📚 @dastanak_ir
آنها چند روز در كوهستان ماندند ولی نتوانستند خرسی شكار كنند، یكی از آنها گفت: بهتر نیست كه برگردیم و به خانه خود برویم و از شكار خرس چشمپوشی كنیم؟ من و تو فقط یك تفنگ داریم و این مسئله خطر كار ما را بیشتر میكند در ثانی ما به اندازهی دو الی سه روز آب و غذا با خود آوردیم. اگر بخواهیم باز اینجا بمانیم ممكن است در اثر گرسنگی بمیریم.
دوستش حرفهای او را قطع كرد و گفت: دیگر چنین حرفی نزنی! ما باید خرس شكار كنیم؟ مگر یادت نیست كه چقدر اطرافیان به ما گفتند از این كار صرف نظر كنید ولی ما اصرار كردیم كه ما میتوانیم خرس شكار كنیم؟ حالا خوب گوش كن نقشهای دارم! من و تو به آبادی كه در سر راهمان بود میرویم. آب و غذا به اندازهی دو الی سه روز دیگر میخریم و دوباره برمیگردیم اینجا! دوستش خندید و گفت: خسته نباشی. خوب اینكه به ذهن من همه میرسید ولی با كدام پول؟ ما كه هرچه پول با خودمان داشتیم خرج كردیم! چطوری غذا بخریم؟
دوستش گفت: میدانم، ولی ما میتوانیم در آن آبادی پوست خرس را پیش فروش كنیم. ممكن است كه از ما ارزانتر بخرند ولی از اینكه بدون شكار خرس به شهرمان برگردیم بهتر است.
📚 @dastanak_ir
با این تصورات دو مرد به آن آبادی رفتند و توانستند فردی را هم پیدا كنند كه راضی شد در ازاء پوست خرسی كه یكی دو روز آینده برایش میآورند، مقداری پول به آنها بدهد. بعد دو مرد شكارچی با خوشحالی با آن پول آب و غذا به اندازهی چند روزشان خریدند و به محلّ زندگی خرس در كوهستان برگشتند.
دو مرد شكارچی این بار نزدیك رودخانه به انتظار خرس كمین كردند. حوالی ظهر بود كه خرس برای نوشیدن آب لب رودخانه آمد. شكارچی كه شجاعتر بود اصرار بیشتری هم برای شكار خرس داشت تفنگش را برداشت تا به خرس شلیك كند. ولی دوست ترسویش گفت: نه نه من میترسم اگر تو شلیك كنی و حیوان زخمی شود چه؟ حیوان عصبانی خیلی وحشتناك است دوستش گفت: خجالت بكش مرد. ما آمدهایم شكار خرس حالا كه موقع شكار شده تو ترسیدی؟ بعد مگر ما پوست خرس را پیش پیش نفروختیم؟ جواب مردی كه منتظر پوست خرس هست تا برایش ببریم چه بدهیم؟ مرد شكارچی كه حرفهایش تمام شد منتظر نشد تا دوستش حرفی بزند.
سریع تفنگ را برداشت و شلیك كرد و چون شكارچی خوب نشانه نگرفته بود، تیر از كنار سر خرس رد شد این اشتباه باعث شد حیوان به شدت عصبانی شود و به طرف مرد تیرانداز حركت كند. مرد شكارچی كه مرگ را در نزدیكی خود میدید، تنها راه چارهای كه به ذهنش رسید این بود كه خودش را به مردن بزند تا شاید خرس دست از سر او بردارد.
دوستش كه به شدت ترسیده بود هر جور شده خود را بالای درختی رساند وقتی دید خرس عصبانی به طرف مرد شكارچی میرود و هر آن ممكن است او را بكشد از شدت ترس تمام بدنش میلرزید و چشمانش را بست تا صحنهی كشته شدن دوستش را نبیند.
خرس در اطراف مرد شكارچی چرخید، وقتی دید او تكان نمیخورد، بدون اینكه توجهی به او بكند، لب رودخانه رفت آب خورد و به جنگل بازگشت.
📚 @dastanak_ir
شكارچی كه بالای درخت بود، چشمانش را باز كرد و دید دوست شكارچیاش خود را به مردن زده، خرس هم آب خورده و دارد به سمت جنگل میرود، گفت: خدا رو شكر. شانس آوردی خرس از كشتن تو پشیمان شد. شكارچی شجاع كه باورش نمیشد از چنین مهلكهای جان سالم به در برده باشد، چشمانش را باز كرد و دید سالم است.
او بلند شد تفنگش را برداشت و خواست به شهر بازگردد، دوستش گفت: چی شده؟ انگار خرس حرفی به تو زده كه اینقدر بهت برخورده.
شكارچی گفت: بله خرس گفت: اولاً كاری كه نمیتوانی را با فردی كه نمیشناسی شروع نكن، چون سرانجامی ندارد، دوماً پوست خرسی را كه شكار نكردهای، نفروش. بله آقا به شهر میروم تا با آن مرد صحبت كنم شاید مبلغی را به جای پوست خرس قبول كند تا از زیر دین آن بندهی خدا دربیایم و آن وقت به شهر خود بازگردم.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
به یادم هست روزی مصرانه به تو
می گفتم: ما هرگز خسته نخواهیم شد، هرگز! اما مدتی است پی فرصتی می گردم شیرینم، تا به تو بگویم: ما نیز، خسته می شویم و خسته شدن حق ماست
اینکه خسته می شویم و از نفس می افتیم و در زانوهایمان دردی حس می کنیم مسأله ای نیست. مسأله این است که بتوانیم زیر درختی، کنار جوی آبی، روی تخته سنگی، در کنار هم بنشینیم و خستگی از تن و روح بتکانیم! خسته نشدن خلاف طبیعت است همچنان که خسته ماندن. دیگر نمی گویم که ما تا زنده ایم خسته نخواهیم شد بلکه می گویم: «ما هرگز، خسته نخواهیم ماند»
📚از #کتاب یک عاشقانهی آرام | نوشتهی #نادر_ابراهیمی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir