eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
11.7هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
5هزار ویدیو
110 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
و پدر آمده بود از نوزادش خداحافظی کند و برای آخرین بار او را ببوسد... سید بن طاووس (ره) در کتاب الملهوف خود می نویسد: هنگامى كه حسین علیه السلام، شهادت جوانان و محبوبانش را دید، تصمیم گرفت كه خود به میدان برود و ندا داد: «آیا مدافعى هست كه از حرم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، دفاع كند؟ آیا یكتاپرستى هست كه در باره ما از خدا بترسد؟ آیا دادرسى هست كه به خاطر خدا، به داد ما برسد؟ آیا یارى دهنده اى هست كه به خاطر خدا، ما را یارى دهد؟» پس صداى زنان، به ناله برخاست. امام علیه السلام، به جلوى درِ خیمه آمد و به زینب علیهاالسلام فرمود: «كودك خُردسالم را به من بده تا با او، خداحافظى كنم». او را گرفت و مى خواست او را ببوسد كه حَرمَلة بن كاهِل، تیرى به سوى او انداخت كه... ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
🔺 حال خوشمان را چگونه نگه داریم؟ مرحوم آیت الله انصاری می‌فرمود: «مرغ عشق و محبت خدا، گهگاهی از آشیانه می‌پَرد و پرواز می‌کند، همان وقت باید شکارش کرد والا می‌رود در آشیانه و دوباره پیدایش نمی‌کنید.» آدم باید رصد بکند آن موقعی که حال خوشی به دست می‌آید فوری مراقبه‌اش را قوی بکند تا آن را نگه دارد. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
14.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 موشن گرافیک 🔹سرنوشت همسر لبنانی دکتر چمران بعد از شهادتش چه شد؟ 🔹مصطفی میگفت من «شمع»🕯 هستم و تو بعد از من به «شمس» ☀️میرسی... 🔸گفتم منظورت از «شمس» چیه؟ گفت یکی از اولیاء الله... من این ولی‌ِخدا(مرحوم علامه طهرانی) را در مشهدمقدس پیدا کردم... 🔹 «رساله لب اللباب»کتابی که سرنوشت غاده را تغییر داد... 🔹 نامه عاشقانه عارفانه چمران که پس از 37 سال برای اولین بار منتشر می شود... ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بهترین حج 🔰 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
📚 وضو با انگشتر 💠 سؤال: آیا گرفتن در حالی که در دست باشد، صحیح است؟ ✅ جواب: اگر آب به تمام قسمت های زیر انگشتر (گرچه با چرخاندن آن) برسد، وضو صحیح است. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
امروز گویند: «صاحب دلى، براى اقامه‌ی به مسجدى رفت. نمازگزاران، همه او را شناختند؛ پس، از او خواست‌ند که پس از نماز، بر منبر رود و پند گوید… پذیرفت… نماز جماعت تمام شد، چشم‌ها همه به سوى او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله‌ی نخست منبر نشست. بسم اللّٰه گفت و خدا و رسول‌ش را ستود. آن‌گاه خطاب به جماعت گفت: «مردم! هرکس از شما که مى‌داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد مرد، برخیزد!» کسى برنخاست. [دوباره] گفت: «حالا هرکس از شما که خود را آماده‌ی کرده است، برخیزد!» باز هم کسى برنخاست. گفت: «شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛ امّا براى رفتن نیز آماده نیستید.». ⚰ ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
🏴23 محرم سالروز فاجعه تخریب حرمین عسگریین علیهما السلام توسط تکفیریهای امریکایی را به پیشگاه امام زمان(عج) ونایب برحقشان وشما عاشقان ولایت تسلیت عرض می نماییم ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
▪️کاربر لبنانی با انتشار تصویری از یک خانم آتشنشان محجبه نوشت: این همان محجبه‌ای است که در بانکها و دفاتر ادارات ردش می‌کنند (استخدام نمی‌شود) حجابش برتر از تمام مدیران ژیگولویی است که بر اساس شهواتشان استخدام می‌کنند نه استعدادها و مدارک تحصیلی شهروندان. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
12.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥طبری به ۳۱ سال حبس تعزیری محکوم شد 🔹سخنگوی قوه قضاییه: اکبر طبری در این پرونده ۱۰ عنوان اتهامی داشت که در ۸ مورد دادگاه وی را مجرم شناخت، در دو مورد اتهامی دادگاه وی را مجرم ندانست. 🔹طبری بابت تشکیل شبکه ارتشا به ۳۱ سال حبس تعزیری و ضبط اموال محکوم شده است. 🔹رای هنوز غیر قطعی و قابل فرجام‌خواهی در دیوان عالی کشور است. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
🌸🍃🌸🍃 پیرمرد عراقی تعریف می کرد: در جریان انتفاضه شیعیان عراق درسال 1991 میلادی، عده ای از ماها را در کربلا دستگیرکردند و به بیابانی بردند و بر روی تپه ای از ریگ پیاده کردند. کامل حسین داماد صدام و مأمور حمله به حرم حضرت امام حسین (ع) درآنجا بود، همه را روی ریگ ها نشاندند، کامل حسین جلو آمد و یک تفنگ از دست سربازی گرفت و در جلوی ما ایستاد و گفت: شما هاطرفدار امام حسین(ع) هستی یا طرفدار صدام حسین، کسی جواب نداد، بار دوم گفت هرکس طرفدار امام حسین (ع) است بلند شود و هر کس طرفدار صدام حسین است بنشیند، کسی بلند نشد، ناگاه یک جوان 16 ساله بلند شد و گفت: من طرفدار امام حسین (ع) هستم. کامل حسین گفت: برو آنجا بایست: او رفت در مقابل همه ایستاد، بار دیگر کامل حسین گفت: هرکس طرفدار امام حسین (ع) است بلند شود کسی جرأت نکرد بلند شود، کامل حسین سلاح را به طرف آن جوان 16 ساله گرفت و او را به شهادت رساند. بار دیگر روکرد به ماها وگفت :طرفدار امام حسین (ع)هستی یا طرفدار صدام حسین، جوانی دیگر بلند شد وگفت: من طرفدار امام حسین(ع) هستم، کامل حسین او را نیز به شهادت رساند و بعد ازآن ،هرچه گفت : کدام از شما ها طرفدار امام حسین (ع) هستی، کسی جواب نداد. لذا ماها را به شهرآوردند وآزاد کردند، شب در خواب حضرت امام حسین (ع) را دیدم که کنار ضریح مطهر ایستاده و جنازه آن جوان 16 ساله را آوردند، حضرت فرمودند کنار شهدا دفنش کنید. او را دفن کردند و سپس جنازه شهید دومی را آوردند، حضرت فرمود او را درضریح دفن کنید. برای من این سؤال پیش آمد که چرا امام حسین (ع) میان این دو شهید تفاوت قائل شدند، لذا از آن حضرت علتش را پرسیدم. حضرت فرمودند: جوان اولی نمی دانست سرنوشتش چه می شود ولی در عین حال بلند شد و طرفداریش را از ما اعلام کرد. لذا جزء شهدا دفن شد ولی جوان دومی با این که دید آن یکی به شهادت رسید ه ولی باز هم بلند شد و طرفداریش از ما را اعلام کرد گفتم :در ضریح دفنش نمایند. منبع: خواندنیهای تاریخ تالیف : علی سپهری اردکانی ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
حکایت اصغرساربان بدبخت 😂👇😂👇😂👇😂👇 اوضاع مالی یه مملکتی پشت کوه قاف خیلی بی ریخت بود.😒 شاه اون مملکت نشست خوب فکر کرد ببینه چه خاکی باید سرش بریزه.🤔 بعد از چند روز فکر کردن ،وزیرش رو صدا کرد و به وزیر دستور داد، که تمام شترهای کشور را به قیمت ۱۰ سکه طلا بخرد.😲🐫 وزیر تعجب کرد و گفت اعلیحضرت حتما بهتر می‌دانید که اوضاع خزانه اصلا خوب نیست و ما هم به شتر نیاز نداریم . شاه گفت: فقط به حرفم گوش کن و مو به مو اجرا کن.🤨 وزیر هم اصغر ساربون، که کارش ساربونی شترهای دربار بود رو صدا زد و فرمان حاکم رو به اون ابلاغ کرد.🧐 اصغر ساربون هم شترها🐫 را به این قیمت خرید. شاه گفت: حالا اعلام کن که هر شتر را ۲۰ سکه میخریم.😳 وزیر هم بواسطه اصغر ساربون چنین کرد و عده دیگری از مردم شترهای خودشان را به حکومت فروختند . یواش یواش کار سخت شد و مردم برای فروش شترهاشون هجوم می آوردندوشلوغ میکردندو چند بار چاقو کشی شدو چند نفر زیر دست وپا نفله شدند.🤨 جناب وزیر به اصغر ساربون گفت: اصغر بشین یه فکری بکن این کار خرید شتر ها یه نظم ونسقی بگیره. یک روز که وزیر با اصغر ساربون رفته بودند گرمابه و اصغر ساربون داشت پشت جناب وزیر رو کیسه میکشید و سخت در فکر بود، یهو یک فکر بکری به مغز اصغر ساربون خطور کرد.💡🤩 ویکهو همونجوری با یه لنگ خیس از گرمابه پرید بیرون و فریاد زد: یافتم ، یافتم ، یافتم باید خرید شتر رو ببریم تو بورس.🤩😍 مردم بروند کد بورسی بگیرند و بروند بشینند تو خونشون و بصورت آنلاین شترهاشون رو بفروشند.🖥️ جناب وزیر گفت باریکلا اصغر برو ببینم چکار میکنی دفعه بعد خرید شتر ها رو بردند تو بورس و قیمت رو ۳۰ سکه اعلام کردند و عده‌ای دیگرازمردم وسوسه شدن که وارد این عرصه پرسود بشوند و شترهای خود را بفروشند. کار به جایی رسید که مردم آفتابه مسی و زیلو و گیوه و خرت وپرت شون رو🏺🧷🧹 میفروختند که با پولش شتر بخرند وبفروشن به دولت و پولی به جیب بزنن. به همین ترتیب دولت قیمت ها را تا ۸۰ سکه بالا برد و مردم کلی به خریت دولت خندیدندو تمام شترهای مملکت را به دولت فروختند شاه به وزیر گفت حالا اعلام کن شترها رابه ۱۰۰ سکه می خریم.😱 وزیر که از فرمان شاه شاخ در آورده بود ، گفت : قربان دیگر هیچ شتری در مملکت وجود ندارد همه را خریده ایم! شاه گفت: اشکالی ندارد به اصغر ساربون بگو شترهایی که خریدیم را تو بورس به ۹۰ سکه به مردم بفروشد.😨 از طرفی هم به مردم بگید برای اینکه بیخودی شتر ببر ، شتر بیار نشه، دولت هیچ شتری تحویل مردم نمیده ، بلکه فقط سهام شتر فروخته میشه . 😜 وزیر گفت : آخه قربان... شاه گفت آخه بی آخه .. دستور رو اجرا کن. مردم که دیگه هیچ شتری در بساط نداشتند ، یهو دیدند که یک نماد گمنامی داره سهام هر شتر رو به قیمت ۹۰ سکه تو بورس میفروشه و هم زمان دولت ، سهام شتر رو ۱۰۰ سکه میخره ،اول کلی به حماقت دولت خندیدند و به طمع سود ۱۰ سکه بار دیگر حماسه آفریدند و هجوم بردند و سهام تمام شترهایی که خودشان با قیمت های پایین به حکومت فروخته بودند را دوباره خریدند.🤣🤣🤣🤣🤣 اما امامردم تا آمدند سهام شترهایی رو که از یک نماد گمنام خریده بودند ۹۰ سکه، به دولت بفروشند ۱۰۰سکه، دیدند که بورس سقوط کرده و قیمتا داره میکشه پایین. یه روز دو روز یه هفته دوهفته قیمت سهام شتر رسید به قیمت پهن شتر.😂😂😂😂😂😂😂 مملکت ریخت به هم مردم ریختند دم در سازمان بورس وسطل آشغال آتیش زدن. وزیر آمد پیش شاه گفت : قربان.... شاه گفت : قربانو مرض .... قربانو کوفت.... گوش کن ببین من چی میگم شاه به وزیر گفت: فردا به همه اعلام کنید ؛ با برسی های انجام شده معلوم شد که تقلب ها و دزدی هایی در بورس شتر شده ودر همین رابطه اعضای باندی که سرکرده آنها ( الف- سین) است دستگیر شده اند. "اصغر ساربان"😂😂😂😂😂 القصه اصغر ساربون بیچاره دستگیر و به عنوان عامل اصلی این نابسامانی ها در میدان اصلی شهر به دست جلاد گردن زده شد تا موضوع خاتمه یافته ومردم بدانند دولت چقدر دغدغه مردم را داره و چقدر دست پاکه.🤥🤥🤥 مردم هم نه پولی دیدند ونه شتری 🐫🤥🐫 ضرب المثل "شتر دیدی ندیدی" از همون موقع باب شد. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
6.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تاکید "رهبر معظم رهبری" درمورد خواندن نماز اول وقت نماز را آنچنان بخوانیم که انگار نماز آخر است ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir